خاطرات سیدحسین موسوی


29 مرداد 1403


سیدحسین موسوی، بسیجی دوران دفاع مقدس، مهمان دویست و بیست‌ونهمین برنامه شب خاطره (آبان 1391) بود. او درباره آغاز حضور خود در بسیج و ادامه فعالیت در جنگ تحمیلی خاطره گفت. او گفت: «پیش از جنگ تحمیلی، مدرسه می‌رفتم و تازه وارد بسیج مسجد شده بودم. بعد از 3 ماه آموزش در بسیج، یک بار ما را به میدان تیر بردند. 31 شهریور 1359 وقتی در مدرسه بودیم هواپیماهای عراقی آمدند و بمباران کردند. شرایطی بسیار هیجانی در ما ایجاد شد. کم‌کم وارد سپاه و درگیر جبهه شدیم. انگیزه دفاع از انقلاب در تک‌تک افراد دیده می‌شد. ما در بسیج مسجد قدس آبادان بودیم. جا دارد از آیت‌الله غلام‌حسین جمی؛ امام جمعه آبادان هم یاد کنیم.»

در ادامه، این روایت را ببینیم.

تاکنون 358 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 1 شهریور 1403برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 394


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 119

داشتم به آن بسیجی کوچولو نگاه می‌کردم که دیدم او از جمع دوستانش جدا شد و به طرف یک نفربر که در چند متری آنها پارک شده و دریچه آن باز بود رفت. وقتی کنار نفربر رسید دست در جیب گشادش کرد و با زحمت، نارنجکی بیرون آورد. می‌خواستم بلند شوم و داد و فریاد به راه بیندازم تا جلوی او را بگیرند ولی اصلاً قدرتِ تکان خوردن نداشتم. حیرت‌زده نگاه می‌کردم که این بسیجی کوچک چکار می‌کند. بسیجی با حوصله و دقت ضامن نارنجک را کشید و آن را از دریچه بالا داخل نفربر انداخت. با سرعت به طرف دوستان خود دوید و همه روی زمین دراز کشیدند.