خاطرات محمدحسین جعفریان


04 اردیبهشت 1403


محمدحسین جعفریان، شاعر و نویسنده، مهمان دویست‌وبیست‌و‌سومین برنامه شب خاطره (اردیبهشت 1391) بود. او در مورد کاروان إلی بیت‌المقدس خاطره گفت: وقتی مسئله این سفر مطرح شد، تصور می‌کردم یک سفر توریستی خواهیم داشت، اما در طول سفر همه چیز عوض شد؛ این‌بار حس و حال جنگ و عملیات بود که بر فضا حاکمیت داشت. در آنکارا، در حالی‌که چنین فرصتی برای ما غیرقابل تصور بود، توانستیم در مقابل سفارت رژیم صهیونیستی تظاهرات داشته باشیم. در این تظاهرات، تعداد نیروهای پلیس از تعداد تجمع‌کنندگان بیشتر بود و خبرنگاران زیادی از کشورهای مختلف آمده بودند. در مقطعی از تظاهرات، احساس کردم کمی از حرارت شعارها فروکش کرده و تجمع از اوج افتاده است؛ بنابراین با شناختی که از عناصر جذاب رسانه‌ای داشتم، عکسی از یک کودک زخمی فلسطینی را به دست همسرم دادم که برود و با این عکس در مقابل نیروهای پلیس که به ردیف ایستاده‌اند، بایستد. او این کار را انجام داد و همان‌طور که پیش‌بینی می‌کردم، صحنه بسیار جذابی خلق شد. این ‌بار فوجی از عکاسان را می‌دیدیم که هجوم آورده بودند تا از این صحنه عکاسی کنند.

تاکنون 355 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 6 اردیبهشت 1403 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 908


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125

دو تا از این سربازها تقریباً بیست ساله بودند و یکی حدود سی سال داشت. و هر سه آرپی‌جی و یک تفنگ داشتند. آنها را به مقر تیپ سی‌وسه آوردند. سرتیپ ایاد دستور داد آنها را همان‌جا اعدام کنند. اعدام این سه نفر سرباز به عهده ستوانیار زیاره اهل بصره بود که من خانه او را هم بلد هستم. خانه‌اش در کوچه‌ای است به نام خمسه میل که خیلی معروف است. در ضمن این ستوانیار جاسوس حزب بعث بود. او افراد ناراضی را به فرمانده معرفی می‌کرد. سه نفر سرباز شما را از مقر بیرون آوردند و ستوانیار زیاره آنها را به رگبار بست و هر سه را به شهادت رساند. آنها را همان‌جا در گودالی دفن کردند.