خاطرات سید ناصر حسینی‌پور


08 اسفند 1402


سید ناصر حسینی‌پور، نویسنده کتاب پایی که جا ماند[1]، مهمان دویست‌وبیست‌و‌یکمین برنامه شب خاطره (بهمن 1390) بود. او در مورد مظلومیت‌ها و رشادت‌های رزمندگان اسلام خاطره گفت: وقتی عراقی‌ها جاده خندق را گرفتند و من را اسیر کردند، صحنه‌هایی را نظاره ‌کردم که برایم بسیار عذاب‌آور بود. یکی از آن‌ها هنگام پیشروی عراقی‌ها در طول جاده اتفاق افتاد؛ آن‌ها هر چند مقداری که به جلو می‌آمدند، یک پرچم عراق را روی زمین نصب می‌کردند. تا این‌که به پیکر یکی از دوستانم رسیدند، او به پشت افتاده و شهید شده بود. عراقی‌ها آن‌قدر چوب پرچم را به زیر جناغ سینه‌اش کوبیدند، تا پرچم روی پیکر این شهید نصب شد.

در ادامه این روایت را ببینیم.

تاکنون 355 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 6 اردیبهشت 1403 برگزار می‌شود.

آرشیو

 

 


 
تعداد بازدید: 1200


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124

شبِ عملیات فتح‌المبین فرا رسید. حمله ساعت دوازده آغاز شد. مزدوران اردنی، مصری، سودانی و... را جایگزین واحد ما کردند و ما بلافاصله به خط مقدم آمدیم. این مزدورها کینه عجیبی از نیروهای شما داشتند. امکان نداشت اسیری را زنده بگذارند. تا ساعت سه بعد از نیمه‌شب حمله‌ای روی موضع ما نبود ولی از موضع دیگر صدای توپ و خمپاره به شدت شنیده می‌شد. ساعت سه صدای تیراندازی و الله‌اکبر بلند شد.