نگاهی به کتاب «عروج از شاخه زیتون»

روایت‎هایی درباره زندگی احمد متوسلیان از کودکی تا اسارت

محیا حافظی

31 مرداد 1402


کتاب «عروج از شاخه زیتون» نوشته جواد کلاته عربی در بهار 1402، با شمارگان 500 نسخه توسط نشر ۲۷ بعثت و انتشارات مؤسسه مطبوعاتی ایران منتشر شد. این‌کتاب ۵۹۲ صفحه و ۲۱۰ هزار تومان قیمت دارد. در صفحه اول پس از شناسنامه کتاب، آیه 158 سوره نساء نوشته شده است: «و یقیناً او [عیسی] را نکشتند؛ بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد.»

عروج از شاخه زیتون، خاطراتِ 31 راوی در مقاطع گوناگون زندگی حاج احمد متوسلیان را در ۳۳ فصل روایت می‌کند؛ هنوز هیچ کس به طور مشخص از سرنوشت او مطلع نیست. روایاتی درباره زندگی شخصی ازجمله خانه، مدرسه، محله و فعالیت در کارگاه شیرینی‌پزی پدرش، دوران دانشجویی، مبارزات انقلابی و سوابق زندانی پیش از پیروزی انقلاب، حضور در ناآرامی‌های غرب کشور، آزادسازی مریوان، فرماندهی سپاه مریوان، عملیات محمدرسول‌الله (ص) تشکیل تیپ۲۷ محمدرسول‌الله (ص)، عملیات فتح‌المبین، عملیات الی بیت‌المقدس، حضور در جبهه سوریه علیه رژیم صهیونیستی و ماجرای اسارت.

همین بازه زمانی ۲۹ ساله (تولد: 15 فروردین 1332 تا اسارت: 14 تیر 1361) و روایت تقریباً جامعِ زندگی او مهم‌ترین انگیزه نویسنده برای به سامان رساندن این روایت‌ها بوده؛ چیزی که می‌تواند فصل تمایز این اثر با تمام کتاب‌هایی باشد که تاکنون درباره احمد متوسلیان نوشته شده است.

همچنین کتاب، یک روایت ضمیمه هم درباره ناآرامی‌های مناطق کردنشین و فعالیت هیئت حسن‌نیت دولت موقت در آن مناطق دارد. این بخش به دلیل عدم ارتباط مستقیم راوی با شخص احمد متوسلیان، در مجموعه روایت‌های اصلی قرار نگرفته است. بحران‌آفرینی گروهک‌های ضدانقلاب در غرب کشور در روزهایی که متوسلیان از فرماندهان مؤثر منطقه بوده و برخورد و ارتباط حاج احمد با هیئت حسن‌نیت و داریوش فروهر، بهانه استفاده از این روایت بود. هاشم صباغیان از اعضای هیئت حسن‌نیت، راوی این بخش است.

بیشتر متن مصاحبه راوی‌های کتاب، متعلق به دو پروژه فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» و مستند تلویزیونی «روایت ناتمام» و یک مصاحبه از آرشیو شخصی حسین بهزاد است که پس از مذاکره با صاحبان آثار در اختیار نویسنده قرار گرفته است.

پدر و مادر حاج احمد اصالتاً یزدی بودند، اما احمد در تهران به دنیا آمد و در همین شهر رشد کرد. در دوران سربازی به دلیل فعالیت‌های انقلابی به زندان افتاد و پس از پیروزی انقلاب وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. در همان زمان نیز در دانشگاه علم و صنعت به عنوان دانشجو پذیرفته شد. با آغاز ناآرامی‌های کردستان به منطقه اعزام شد و بلافاصله شایستگی‌های خود را در امر جنگ و فرماندهی نشان داد. با تشکیل تیپ محمد رسول‌الله(ص) تهران او به عنوان اولین فرمانده این یگان شناخته شد. این سپاه چند عملیات چریکی برای پاکسازی منطقه کردستان از کومله و دموکرات انجام داد و سپس برای انجام عملیات‌های بزرگ فتح‌المبین و الی بیت المقدس به جبهه جنوب فراخوانده شد. نیروهای احمد متوسلیان در سخت‌ترین لحظات عملیات بیت‌المقدس مقاومت کردند. بعد از آن اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد و رئیس جمهور این کشور از تمام جهان درخواست کرد تا برای مقابله با اسرائیل به کمکشان بیایند. از ایران تیپ محمدرسول الله(ص) به سوریه اعزام شد. گرچه این مأموریت ناقص ماند؛ چرا که نظر امام خمینی تمرکز بر جنگ تحمیلی  عراق علیه ایران و جلوگیری از دوپاره شدن جبهه مقاومت بود. حاج احمد متوسلیان پس از آن همچون یک دیپلمات سیاسی از مناطق لبنان بازدید و شناسایی می‌کرد. در همین ایام وی و سه نفر دیگر توسط گروهی شبه نظامی ربوده شد.

در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ خودرو سفارت که حامل مسئولان سیاسی- نظامی ایران بود، توسط حزب فالانژ لبنان متوقف و توسط نیروهای این گروه که تحت حمایت رژیم صهیونیستی بود، به گروگان گرفته شدند.



 
تعداد بازدید: 1968


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125

دو تا از این سربازها تقریباً بیست ساله بودند و یکی حدود سی سال داشت. و هر سه آرپی‌جی و یک تفنگ داشتند. آنها را به مقر تیپ سی‌وسه آوردند. سرتیپ ایاد دستور داد آنها را همان‌جا اعدام کنند. اعدام این سه نفر سرباز به عهده ستوانیار زیاره اهل بصره بود که من خانه او را هم بلد هستم. خانه‌اش در کوچه‌ای است به نام خمسه میل که خیلی معروف است. در ضمن این ستوانیار جاسوس حزب بعث بود. او افراد ناراضی را به فرمانده معرفی می‌کرد. سه نفر سرباز شما را از مقر بیرون آوردند و ستوانیار زیاره آنها را به رگبار بست و هر سه را به شهادت رساند. آنها را همان‌جا در گودالی دفن کردند.