معرفی کتاب
مینوچهر
زهرا قاسمی
27 آذر 1401
انتشارات میرماه در سال 1381 توسط جمعی از پزشکان راهاندازی شد و تاکنون روایتهای مستند زندگی تعدادی از پزشکان را با حمایت بنیاد ملی نخبگان منتشر کرده است. یکی از این پزشکان، دکتر منوچهر دوایی است. بر اساس نام وی، کتاب، مینوچهر نام گرفته است. جواد کامور بخشایش، تحقیق و نگارش این کتاب را بر عهده داشته و بنابر آنچه در مقدمه آورده، متن کتاب حاصل 12 ساعت گفتوگوی تصویری با دکتر دوایی در سال 1398 است. متن مصاحبهها در هفت وادی گنجانده و سیر تاریخی در چینش این وادیها رعایت شده است.
منوچهر دوایی، اول مهر 1315 در تهران به دنیا آمد. مادرش خانهدار بود و پدرش داروساز. از وقتی یادش میآمد، دغدغه پدرش ساخت داروهای مؤثر برای بیماران و تلاش برای بهتر کردن وضعیت آنها بود. او از کودکی پرتلاش و مصمم بود. خودش دوست داشت داروساز شود اما بهخاطر پدر و مادربزرگش، رشته پزشکی را انتخاب کرد و در سال 1340 از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. ذوق و تلاش او برای آموختن و خدمت به مردم، که از پدرش به ارث برده، خواندنی و جذاب است. دکتر دوایی برای ادامه تحصیل، دانشگاه راچستر آمریکا را انتخاب کرد و همراه همسرش به آنجا رفت. مدت هفت سال خارج از ایران بودند. 5 سال از این زمان به گذراندن دوره جراحی عمومی در دانشگاه راچستر نیویورک گذشت. دریافت بورد تخصصی جراحی از آمریکا، گذراندن دوره جراحی کودکان در دانشگاه مانیتوبای کانادا و جانز هاپکینز آمریکا و طی دوره جراحی اختصاصی دستگاه گوارش در بیمارستان همراسمیت دانشگاه لندن از مراحل بعدی تحصیلش در خارج از ایران بودند. او همچنین دارای گواهی فوق تخصصی جراحی کودکان بود و دورههای دیگری مانند جراحی پیوند کلیه و دوره پاتولوژی را نیز گذراند. با ورود به ایران، در بیمارستان پارس مشغول شد و پس از مدتی بهعنوان استادیار به دانشگاه جندیشاپور اهواز پیوست. مدیریت گروه جراحی، معاونت دانشکده پزشکی و ریاست دانشکده پزشکی را در این دانشگاه تجربه کرد. در شرایط دانشگاه پس از انقلاب اسلامی، سرپرستی دانشگاه جندیشاپور به او سپرده شد. او که از مرتبه استادیاری به دانشیاری رسیده بود، در اوایل جنگ تحمیلی، به مرتبه استادی دانشکده پزشکی دانشگاه ملی تهران (دانشگاه شهید بهشتی) دست یافت.
با شروع جنگ، فعالیتهای دانشگاه جندیشاپور متوقف شد. دکتر دوایی و تعداد دیگری از پزشکان فعالیت در بیمارستانهای اهواز را برای رسیدگی به مجروحان ادامه دادند. وضعیت جنگی، مجروحان زیادی را روانه بیمارستان میکرد. دورهای که دکتر در یک انجمن آکادمیک سوانح وسیع در سوییس دیده بود، به او در مدیریت وضعیت مجروحان کمک کرد. وضعیت آشفته را با اجرای تریاژ (انتخاب راه و روش درمان) به شیوهای ساده، سر و سامان داد و به مداوای مجروحان در موقع مناسب کمک بسیار کرد: «توانستیم به سرعت تریاژ را در بیمارستان پیاده کنیم و به اوضاع سامان بدهیم... در نهایت به این نتیجه رسیدیم که بهتر است با ماژیک روی پیشانی مجروحان علامت گذاشته شود. علامت قرمز یعنی بیمار نمیتواند منتظر عمل بماند و در صورت عدم رسیدگی از بین میرود. سبز یعنی مجروحانی که علیرغم داشتن شرایط سخت میتوانستند یکی دو ساعت صبر کنند. علامت مشکی هم برای کسانی بود که به نظر میرسید نمیتوان به آنها پرداخت.»
سیر تاریخی روایت تا شروع جنگ تحمیلی منظمتر از روایت بعد از جنگ است. تا اینجا، تقریباً تاریخها هم مشخص هستند. گاهی تکرار و تفاوتهایی به چشم میآید اما زیاد نیستند. از شروع جنگ، روایتها بیشتر مربوط به فعالیتهای پزشکی است و کلی گفته شدهاند. به نظر میرسد در تدوین مصاحبهها، کمترین دخالت صورت گرفته است.
دکتر دوایی در همان اوایل جنگ، کتابی با عنوان «درمان مجروحان و مصدومان» تألیف و در قطع جیبی منتشر کرد تا در آن شرایط کادر درمان بتوانند آن را همراه خود داشته باشند و استفاده کنند. شوق او در آموزش پزشکان بسیار زیاد بود و از هر فرصتی برای آموزش بهره میبرد. بخشی از خاطرات، به مجروحان خاص دکتر دوایی اختصاص دارد: آذر 1359 دکتر چمران که مجروح شده بود، توسط او مداوا میشود. نصرتاله محمودزاده، داستاننویس، از دیگر مجروحانی است که دکتر دوایی دست او را که در مرحله قطع شدن بود، با موفقیت عمل کرد. او، همانطور که از پدرش آموخته بود، تمام توانش را برای خدمت به انسانها صرف کرد. از نظر او رزمندگان جنگ تحمیلی منشأ و سرچشمه معنویت بودند و او خدمت به آنها را رسالت خود میدانست.
با پایان جنگ، دکتر دوایی از ریاست دانشگاه جندیشاپور کنارهگیری کرد. در دانشگاه شهید بهشتی تهران مشغول فعالیت شد و سال 1373 از آنجا هم استعفا داد. هشتاد پایاننامه، چهل و پنج مقاله، تحقیقاتی در زمینه فوریتهای درمانی در مصدومان و مجروحان، سل، دستگاه گوارش، اختلالات تیروئیدی و... حاصل 30 سال تلاش او در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود. پس از بازنشستگی نیز ریاست انجمن بیماران سرطانی را بر عهده گرفت. او همچنین عضو ثابت و پیوسته فرهنگستان علوم پزشک بود. دکتر دوایی بهعنوان چهره ماندگار پزشکی ایران برگزیده شده بود.
در پایان خاطرات، بعد از مقدمه و هفت وادی، کارنامه علمی استاد منوچهر دوایی و اسناد و تصاویر گنجانده شدهاند. کتاب دارای نمایه اعلام است.
کتاب مینوچهر با حجم 200 صفحه در سال 1401 منتشر شده است. روز 5 مرداد سال 1401، مراسم رونمایی کتاب در بنیاد نخبگان برگزار شد. استاد دوایی در آن روزها در بیمارستان بستری بودند و در زمان برگزاری برنامه فوت کردند. روحشان شاد؛ «روزها از پی هم رفته دریغ/ سالها نیز شتابان رفتند/ لحظهها نیز نکردند درنگ/ این عجب فرصت کوتاهی بود...» (شعر از استاد دوایی)
تعداد بازدید: 2602
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125
- خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
- خاطرات حبیبالله بوربور
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- خاطرات حسین نجات
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3