تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت سید یحیی صفوی

از شرق بصره تا مهران

جلد دوم

فریدون حیدری مُلک‌میان

11 مرداد 1401


در پشت جلد کتاب بر زمینه‌ای ساده و سبز- که روی جلد را نیز در برمی‌گیرد- آمده است: «سردار سرلشکر سیدیحیی (رحیم) صفوی از فرماندهان اصلی سپاه پاسداران است که در طول سال‌های دفاع مقدس در مسئولیت‌های فرماندهی عملیات سپاه در جنوب، فرماندهی عملیات سپاه پاسداران، فرماندهی نیروی زمینی سپاه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی ایفای نقش کرده است. او از آغاز تا پایان جنگ، در شکل‌دهی سازمان نظامی سپاه و طراحی و اجرای عملیات‌ها، نقش‌آفرینی کرده و خوش درخشیده است. جلد دوم تاریخ شفاهی دکتر صفوی، با مباحث مربوط به عبور از مرز پس از فتح خرمشهر شروع می‌شود و با تشریح عملیات کربلای 1 و 2 به پایان می‌رسد.»

گفتنی است، جلد اول تاریخ شفاهی که پیش‌تر با عنوان «از سنندج تا خرمشهر» به چاپ رسید، در 28 فصل (جلسه) تنظیم شده بود. جلد دوم نیز از جلسۀ بیست‌ونهم شروع می‌شود و با عنوان «از شرق بصره تا مهران» تا جلسۀ پنجاهم ادامه پیدا می‌کند.

متن کتاب مصوّر بوده و دارای پیشگفتار و مقدمه‌ای از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است که بخش پُروپیمان اسناد: نمونه‌هایی از سندهای مربوط به سال‌های 1361 تا 1365 به امضای سردار یا خطاب به وی بوده (74 صفحه) و تصاویر رنگی با کیفیت خوب و قابل قبول (44 صفحه) در ادامه می‌آید. صفحات پایانی کتاب نیز مطابق معمول به نمایه اختصاص دارد.

موضوع اصلی جلسۀ بیست‌ونهم (که این جلد کتاب با آن آغاز می‌شود) ادامۀ جنگ پس از فتح خرمشهر است. به‌زعم راوی، مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی در آن زمان معتقد بودند که لازمۀ دفاع از خوزستان و جلوگیری از حملۀ مجدد ارتش عراق به ایران، ورود به خاک عراق با هدف رسیدن به خط پدافندی مناسب و تحمیل ارادۀ سیاسی جمهوری اسلامی به رژیم بعث، برای استیفای حقوق ملت ایران است. زیرا اگرچه به نظر می‌رسید پس از آزادسازی خرمشهر، جنگ به‌زودی تمام می‌شود و صدام شرایط ایران را می‌پذیرد ولی بعد از آن، ارتش بعث عراق برای بازسازی یگان‌های آسیب دیده و منهدم شدۀ خود اقدام کرد و علاوه بر آن، خاکریزهای مثلثی و موانع و کانال‌های متعددی از طلائیه تا کوشک و از کوشک تا شلمچه احداث کرد. این بود که ایران تصمیم گرفت وارد خاک عراق شود.

جلسات سی‌ام تا سی‌وپنجم به عملیات رمضان، عملیات‌های مسلم ابن عقیل و محرم، طرح‌ریزی عملیات والفجر مقدماتی، اهداف و مراحل عملیات والفجر مقدماتی، عملیات والفجر 1، عملیات‌های والفجر 2 و 3 و 4 اختصاص دارد.

در جلسۀ سی‌وششم از تغییر راهبرد نظامی ایران صحبت به میان می‌آید. از تغییر استراتژی نظامی – سیاسی ایران، تغییر استراتژی عراق و همچنین تغییراتی که در محیط بین‌المللی بر اثر حمایت از صدام به وجود آمد. در این میان، هم سپاه و هم ارتش اتفاق‌نظر داشتند که فرماندهی جنگ را یکی از رهبران سیاسی بر عهده بگیرد.

جلسات سی‌وهفتم و سی‌وهشتم و سی‌ونهم  به ترتیب هرسه به عملیات خیبر می‌پردازند: اهداف عملیات خیبر و کسب آمادگی برای آن، اجرای عملیات خیبر، نقش ارتش و جهاد سازندگی در عملیات خیبر. در جلسۀ چهلم، از عملیات والفجر 8 منتفی شده و طرح‌ریزی عملیات بدر صحبت می‌شود و جلسۀ چهل‌ویکم نیز به اجرای عملیات بدر می‌پردازد.

اما جلسۀ چهل‌ودوم به بحث درباره تشکیل نیروهای سه‌گانۀ سپاه پاسداران اختصاص پیدا می‌کند. پس از عملیات بدر، بحث‌های زیادی راجع به دلایل ناکامی در عملیات‌های خیبر و بدر شد و در نتیجۀ آن، روشن شد که کمبود نیروی انسانی، امکانات و تجهیزات لازم و همچنین ضعف در پشتیبانی هوایی و توپخانه‌ای موجب شکست نیروهای خودی در این عملیات‌ها شده است. به همین دلیل، در چنین وضعیتی تشکیل سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی سپاه ضرورت پیدا کرد. از سوی دیگر، فرایند فرماندهی جنگ از ابتدا تا انتهای سال‌های دفاع مقدس متفاوت بود: از شهریور 1359 تا مهر 1360 فرماندهی جنگ بر عهدۀ ارتش بود. از مهر1360 تا سال 1363 عملیات‌ها با فرماندهی مشترک سپاه و ارتش ادامه پیدا کرد و از سال 1364 با فرماندهی واحد و بنا بر نظر وی، سپاه و ارتش هریک به طور جداگانه به طرح‌ریزی و اجرای عملیات پرداختند.

در ادامه، شش جلسۀ بعدی از جلسۀ چهل‌وسوم تا جلسۀ چهل‌وهشتم حول و حوش مباحث مربوط به عملیات والفجر 8 دور می‌زند؛ از جمله: توان رزمی ایران و عراق در عملیات، طرح‌ریزی عملیات، کسب آمادگی‌های لازم برای اجرای عملیات، مراحل اجرای عملیات، پشتیبانی عملیات و نهایتاً دستاوردهای عملیات والفجر 8.

جلسۀ چهل‌ونهم به سلسله عملیات‌های موسوم به دفاع متحرک ارتش بعث عراق اشاره دارد: شکست ارتش عراق در عملیات والفجر 8 و فتح فاو به دست نیروهای ایرانی، آن‌قدر رژیم بعث را تحت فشار قرار داد که برای جبران این شکست، بمباران شهرها و مراکز اقتصادی ایران را آغاز کرد. از نظر صفوی، مهم‌ترین تصمیم ارتش بعث بعد از عملیات والفجر 8، اتخاذ استراتژی دفاع متحرک بود. هدف عراق از به‌کارگیری این استراتژی این بود که با اجرای عملیات‌هایی متوسط، به مردم عراق، نیروهای ارتش بعث و حامیانش روحیه بدهد و ثابت کند که می‌تواند به ایران حمله کند. دیگر اینکه با تجزیۀ نیروهای ایران و زمین‌گیر کردن آن‌ها، ایران را منفعل کند و برای بازسازی نیروهایش و ترمیم برخی از خطوط مرزی، فرصتی به دست بیاورد. با این اهداف، عراق حدوداً در ده منطقه، عملیات انجام داد و موفق شد مناطقی را تصرف کند که مهم‌ترین آن‌ها شهر مهران بود.

آخرین جلسه (پنجاهم) مربوط می‌شود به آزادسازی مهران. در این جلسه، سردار صفوی به تشریح عملیات‌های کربلای 1 و 2 می‌پردازد. او اولین نفر از فرماندهان عالی جنگ و سپاه بود که وارد منطقۀ عملیاتی مهران شد و آن‌قدر جلو رفت که با تیراندازی نیروهای دشمن و کمین آن‌ها روبه‌رو شد و در همان‌جا دستور احداث خاکریز را داد. نیروهای خودی با احداث خاکریز، هم خودشان را به دشمن نزدیک کردند و هم از آنجا که به‌تدریج دست به انجام این کار زدند، اوضاع را عادی جلوه دادند. پس از احداث خاکریزها، شناسایی‌ها در منطقۀ عملیاتی پیچیدۀ مهران شروع شد. آن‌وقت نوبت عملیات رسید و با پیروزی عملیات کربلای 1 و آزادسازی مهران، استراتژی دفاع متحرک ارتش بعث شکست خورد. با عملیات کربلای 2 نیروها توانستند ارتفاعات صدر و  ارتفاعات بلند منطقه را تصرف کنند. در این عملیات، حدود 300 نفر از نیروهای ارتش بعث به اسارت درآمدند و بیش از 3 هزار نفر از آن‌ها نیز کشته شدند.

کتاب «تاریخ شفاهی دفاع مقدس» به کوشش دکتر حسین اردستانی فراهم آمده و چاپ اول آن در 1400 توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در 488 صفحه و شمارگان 1000 نسخه با قیمت 100000 تومان در جلد سخت و قطع وزیری منتشر و راهی بازار کتاب شده است.

 



 
تعداد بازدید: 2893


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125

دو تا از این سربازها تقریباً بیست ساله بودند و یکی حدود سی سال داشت. و هر سه آرپی‌جی و یک تفنگ داشتند. آنها را به مقر تیپ سی‌وسه آوردند. سرتیپ ایاد دستور داد آنها را همان‌جا اعدام کنند. اعدام این سه نفر سرباز به عهده ستوانیار زیاره اهل بصره بود که من خانه او را هم بلد هستم. خانه‌اش در کوچه‌ای است به نام خمسه میل که خیلی معروف است. در ضمن این ستوانیار جاسوس حزب بعث بود. او افراد ناراضی را به فرمانده معرفی می‌کرد. سه نفر سرباز شما را از مقر بیرون آوردند و ستوانیار زیاره آنها را به رگبار بست و هر سه را به شهادت رساند. آنها را همان‌جا در گودالی دفن کردند.