آزادگان، تخته پرش ما برای رسیدن به آینده‌ای خوب هستند



حبیب احمدزاده گفت: این تصور اشتباه است که خاطرات آزادگان به گذشته تعلق دارد؛ آزادگان، تخته پرش ما برای رسیدن به آینده‌ای خوب هستند. اگر دو ـ سه نمونه از این افراد در هر جای دنیا بودند به قهرمان ملی تبدیل می‌شدند.

به گزارش خبرنگار مهر، حبیب احمدزاده،نویسنده ادبیات دفاع مقدس در مراسم رونمایی از کتاب «سرباز کوچک امام» که عصر دوشنبه، دهم تیرماه در موسسه فرهنگی ـ هنری شاهد برگزار شد با اشاره به این‌که در این کتاب، تنها با خودی‌ها درباره آزاده مهدی طحانیان صحبت شده گفت: همیشه نباید خودی‌ها درباره یک آزاده سخن بگویند؛ چندصدایی بودن به سندیت کتاب می‌افزاید. از سوی دیگر عنوان کتاب برای من که با امام خمینی (ره) و عقاید و نظراتش آشنا هستم، جذاب است، اما اگر این کتاب به زبان دیگری ترجمه شود تا چه اندازه می‌تواند مخاطب غیرایرانی را جذب کند؟ خطیب نماز جمعه درباره حجاب صحبت می‌کند و گفته‌هایش به‌گونه‌ای است که هیچ‌کس جز همان‌ها که به نماز رفته‌اند را جذب نمی‌کند؛ خب عزیز من! اینها که حجاب دارند.

نویسنده فیلمنامه «اتوبوس شب»، آزادگان را یک تخته پرش برای آینده ما دانست و افزود: این تصور اشتباه است که خاطرات آزادگان به گذشته تعلق دارد؛ آزادگان، تخته پرش ما برای رسیدن به آینده‌ای خوب هستند. اگر دو ـ سه نمونه از این افراد در هر جای دنیا بودند به قهرمان ملی تبدیل می‌شدند، اما زمانی که هزاران قهرمان در این سرزمین وجود دارد کسی قدرشان را نمی‌داند؛ مثل زعفرانی که گونی گونی به اسپانیا می‌رود و آنجا ذره ذره بسته‌بندی و به بهای گزاف فروخته می‌شود.

احمدزاده کتاب «سرباز کوچک امام» را به رمانی خوش‌خوان شبیه کرد و گفت: در این کتاب، تنها حرف‌ها و خاطرات مهدی طحانیان نیامده و دیگران هم که گفته‌هایشان تاییدکننده و پوشش‌دهنده است هم درباره این آزاده سخن گفته‌اند، اما گاه لحن راوی در لحن مولف گم می‌شود. برای مثال پدر مهدی طحانیان باید لهجه اصفهانی داشته باشد، اما لهجه‌ها و لحن‌ها در این کتاب باهم یکی شده‌اند.

نویسنده کتاب «داستان‌های شهر جنگی»، کتاب خاطرات مهدی طحانیان را با کتاب‌های دیگر چون «دا» و «پایی که جا ماند» مقایسه و بیان کرد: وقتی با موضوعی، مثلا خاطرات آزادگان برخورد می‌کنیم که سال‌ها از آن گذشته و در آن زمان مکتوب نشده، ترس برمان می‌دارد، اما وقتی چند کتاب در این زمینه را کنار هم می‌گذاریم و باهم مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم واقعیت با چاشنی خیال درآمیخته و خیال‌پردازی صرف نبوده است.

احمدزاده، یکی دیگر از ویژگی‌های کتاب «سرباز کوچک امام» را ترسناک نبودن آن دانست و گفت: خوشحالم که فاطمه دوست‌کامی یک کتاب در ژانر وحشت ننوشته؛ اغراق به جذابیت داستان کمک می‌کند، اما نباید واقعیات را خدشه‌دار کرد یا رمان ترسناک نوشت.

مدیر موسسه پیام آزادگان: طحانیان، آرش امروز است

فریبرز خوب‌نژاد، مدیر موسسه پیام آزادگان به روند نگارش و انتشار کتاب «سرباز کوچک امام» اشاره و بیان کرد: سال پیش بعد از 20 سال، گروهی از آزادگان به دیدار مقام معظم رهبری رفتند و ایشان در آن جلسه بر خلق آثار مختلف درباره آزادگان تاکید داشتند. از این رو ما بر آن شدیم تا به انتشار کتاب‌هایی در این زمینه بپردازیم.

او با اشاره به دو رویه جنگ گفت: جنگ یک نیمه آشکار داشت که عملیات و ظاهر اتفاقات را دربرمی‌گرفت؛ رویه دیگر مقاومت آزادگان بود در برابر دشمن. آزادگانی که به خاطر تواضعشان چیزی نگفتند گرچه ما هم شنوندگان خوبی نبودیم و در هر دو زمینه جنگ، نتوانستیم حق مطلب را ادا کنیم.

خوب‌نژاد مهدی طحانیان را ترجمه افسانه آرش دانست و افزود: کاری که امثال طحانیان در زندان‌های حزب بعث کردند، ترجمان افسانه‌ای است که برای آرش سروده‌اند و ما اگر کشور، تاریخ و فرهنگ خود را دوست داریم چه نمونه‌ای بهتر از «طحانیان نوعی» برای معرفی این تاریخ و این فرهنگ؟

350 ساعت گفتگوی ضبط شده درباره طحانیان

فاطمه دوست‌کامی، گردآورنده خاطرات مهدی طحانیان با اشاره به این‌که کار گردآوری و نگارش خاطرات از سال 1388 آغاز شد بیان کرد: اولین مرحله، ضبط خاطرات از روزگار کودکی تا سال‌های انقلاب و ورود به بسیج و اعزام و اسارت بود. پس از مدتی، گفتگوها ضبط شد؛ حالا 350 ساعت، گفتگوی ضبط شده داشتیم که براساس آن نگارش اولیه را آغاز کردیم و همزمان به تحقیقات میدانی هم پرداختیم و این مسئله مهم را به خاطر داشتیم که مکتوب کردن خاطرات آزادگان تولید سند در زمینه دفاع مقدس است و اهمیت ویژه‌ای دارد.

دبیر تحریه نشریه فکه در ادامه صحبت‌های خود گفت: نگارش اولیه که تمام شد، نوشته‌ها را در اختیار مهدی طحانیان گذاشتیم تا از آن رفع ابهام شود. بگذریم که در بازخوانی، خاطرات تازه‌ای به یادشان آمد که گاه کل یک فصل در این دوباره‌خوانی تغییر کرد.

معصومه آباد، نویسنده کتاب «من زنده‌ام» و یکی از 4 زن آزاده نیز گفت: خاطرات و حوادث سال‌های اسارت، آن‌قدر برای من و برادرم مهدی طحانیان زنده است که انگار زمانی از آن نگذشته است.

در این مراسم کلیپ‌هایی پخش شد؛ یکی از این کلیپ‌ها، فرمایشات مقام معظم رهبری درباره این‌که هنرمندان و نویسندگان برجسته باید به خاطرات آزادگان توجه کنند؛ چرا که ما در این زمینه، بسیار کم‌کاری کرده‌ایم.

همچنین کلیپ موسیقایی با صدای ناصر عبداللهی پخش شد و کلیپ دیگری که به نشان دادن صحنه‌هایی از اسارات مهدی طحانیان در اردوگاه‌های بعثی و گفتگوی شرما، خبرنگار هندی با او می‌پرداخت.



 
تعداد بازدید: 3460


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»