گزارش تفصیلی هشتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی، دانشگاه اصفهان



به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، در ادامه سلسله نشست‏ها و کارگاه‌های ‏تخصصی انجمن تاریخ شفاهی ایران، گروه تاریخ و جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان، هشتمین نشست ‏تخصصی تاریخ شفاهی را ‏با عنوان: «آموزش در تاریخ شفاهی» در سوم اردیبهشت 1392 در دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه برگزار کردند.

انجمن تاریخ شفاهی ایران؛ حوزه هنری؛ سازمان اسناد و کتابخانة ملی جمهوری اسلامی ایران؛ سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و ‏مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ‏همکاران و همراهان این نشست بودند.

هدف از برگزاری این نشست؛ بررسی جایگاه آموزش تاریخ شفاهی در ایران، و ارائه راه‌کارهایی برای بهبود و ارتقای آموزش عمومی و تخصصی این گونه ‌تاریخ‌نگاری و دانش افزائی در حوزه‌ی تاریخ شفاهی اعلام شده بود.

افتتاحیه

این نشست در دو نوبت صبح و عصر برگزار گردید. در نوبت صبح ریاست جلسه بر عهده دکتر مرتضی دهقان نژاد بود و ایشان ضمن خیر مقدم به همه شرکت کنندگان نشست، دلیل برگزاری آن با شمار اندک (حدود 45نفر) را برای ایجاد فضای گفتگو میان اهالی تاریخ شفاهی دانست که به گفته وی البته بیشتر در میان نهادها و موسسات حضور دارند و دانشگاهیان نقش کمرنگی در میان آنان ایفا می‏کنند.
سپس مهندس طاهریون رییس جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان ضمن خیر مقدم به حضار و تشکر از برگزارکنندگان و ارایه پیشینه کوتاهی از تاریخ شفاهی و نقش فناوری در شکل گیری آن اظهار امیدواری کرد که کارشناسان این حوزه به مقوله استفاده از فناوری IT در عرصه علوم انسانی، تاریخ دیجیتال و تاریخ شفاهی دیجیتال توجه بیشتری نمایند. او در ادامه به ذکر نکاتی درباره چالش‏های پیش روی تاریخ شفاهی پرداخت که با گسترش فناوری رو به افزایش هستند. او از جمله این چالش‏ها از تبین جایگاه تاریخ شفاهی، میزان اعتبار اسناد تاریخ شفاهی، فقدان مقررات و قوانین و استانداردهای ایجاد سند در تاریخ شفاهی نام برد، اما بزرگترین چالش را انبوه و انباشت اطلاعات، فضای مجازی و شبکه‏های اجتماعی مجازی دانست. او اظهار داشت در گذشته مورخان کمبود منابع و اسناد داشتند، اما اکنون با انباشت اطلاعات مواجه هستیم که گاه منجر به سردرگمی مورخان می‏شوند. او در پایان سخنانش خبر داد که در اواخر سال گذشته جهاد دانشگاهی اصفهان در کنار مرکز پژوهشی علوم انسانی و مطالعات اجتماعی، مرکز پژوهشی تاریخ شفاهی راه اندازی کرده است که مراحل پایانی ثبت و اخذ مجوز را طی می‏کند.

سپس دکتر بیدهندی قائم مقام دانشگاه اصفهان و رییس دانشکده ادبیات و علوم انسانی پس از خیر مقدم به حضار اظهار داشت که تاریخ شفاهی می‏تواند کاربردی فرارتر از تاریخ در عرصه‏هایی چون فلسفه و حکمت، طب، سیاست و مدیریت داشته باشد و مصاحبه فعال می‏تواند اطلاعات ذهن مصاحبه شونده به گونه ای ارایه کند که شاید خود او نتواند آنها به رشته تحریر درآورد. از این رو آموزش تاریخ شفاهی به دیگر رشته‏ها را نیز سودمند دانست.

پس از پایان سخنان دکتر بیدهندی، دکتر دهقان نژاد ضمن تشکر از او در تایید گفته‏های وی اظهار امیدواری کرد روزی در هر اداره‏ای بخشی به عنوان تاریخ شفاهی سازمانی در کنار بایگانی مرسوم در ادارات شکل بگیرد تا مدیران آینده بتوانند ضمن استفاده از تجارب مدیران پیش از خود از تکرار اشتباهات آنان و تحمیل هزینه به کشور خودداری کنند.

دکتر منتظرالقائم، مدیر گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی نیز ضمن سپاس‏گزاری از برگزارکنندگان و شرکت‏کنندگان نشست، اظهار داشت ازآن جا که فرهنگ مبنای هویت جامعه قرار می‏گیرد، نسبت به فرهنگ سازی باید حساسیتی دو چندان وجود داشته باشد. او در ادامه از ضرورت ایجاد نهادهای فرهنگی در دانشگاه و حوزه یاد کرد و گفت که این دو ارکان اساسی فرهنگ جامعه هستند و می‏توانند ضامن حفظ و بقای فرهنگ کشور و انتقال آن به نسل‏های بعد باشند. او رشته تاریخ شفاهی را ابزاری دانست که می‏تواند این مسیر را هموار سازد و قسمتی از هویت ما را به آینده منتقل کند. او در ادامه خبر داد دانشگاه اصفهان درصدد تأسیس دانشکده علوم تاریخی با سه گروه مختلف است که یکی از آنها تاریخ شفاهی خواهد بود. وی سپس با عنایت به تفاوت مبانی فرهنگی ناسوتی غرب که زادگاه تاریخ شفاهی است و فرهنگ لاهوتی ایرانی که بر خلاف غرب به آسمان نیز نظر دارد، از ضرورت نوآوری و ایجاد نگاه بومی به این رشته با توجه و بهره‏گیری از میراث گذشته چون «علم الحدیث» گفت.

دکتر دهقان نژاد در تکمیل گفته‏های دکتر منتظرالقائم گفت که باید با بهره از تجارب دیگران راه خود را انتخاب کنیم و اهداف آینده را با توجه وضعیت کنونی خود بسنجیم و پیش بینی کنیم. او سپس از آقای دکتر مرتضی نورائی، دبیر علمی هشتمین نشست تاریخ شفاهی برای ارایه گزارش خود دعوت به سخنرانی کرد.

دکتر نورائی ضمن تشکر از کلیه مدیران و دست اندرکاران برپایی نشست، اشاره ای داشت به برپایی نشست‏های گذشته از سال 1383 و مطالبی که ‏در آن‏ها چون فلسفه تاریخ شفاهی، مصاحبه، ویراستاری، تدوین، و موضوع یابی مورد بحث و گفتگو قرار گرفته اند. او دستاورد این ده سال فعالیت را در پنج محور برشمرد:


1) عمومی سازی به ویژه در حیطه‏های علمی
2) علمی شدن و آموزش نیروهای متخصص با اقداماتی چون برپایی بیش از 45 کارگاه
3) مشارکت فعال مؤسسات برای عقد قرارداد با شفاهی کاران
4) کارآفرینی علمی و گسترش فعالیت‏های علمی
5) تولید علم

وی سپس هدف از برپایی این نشست را بررسی چگونگی انجام آموزش‏ها تحت عنوان کارگاه‏های تاریخ شفاهی در سطح کشور و رسیدن به قالبی دانشگاهی برای محتوی و سطوح مورد نیاز برای تدریس و این که آموزش گیرندگان از چه اطلاعاتی باید برخوردار باشند، برشمرد. وی با ذکر این که تاریخ شفاهی عموماً برای اقشاری است که توان علمی چندانی ندارند، پرداختن به مطالب بسیار پیچیده نظری و علمی در آموزش عمومی این رشته را غیرضروری تلقی کرد و آن را باعث ریزش مخاطب دانست.

او با اشاره به اینکه نویسندگان مقالات ارسال شده برای نشست می‏باید به امر تدریس وارد می‏شدند و ضمن آن به تعریف یک دوره آموزشی دانشگاهی می‏پرداختند، اظهار داشت شمار مقالات رسیده اندک بوده است زیرا ورود به این مطالب شهامت خاص خود را می‏طلبیده است. وی سپس به نحوه ارایه مقالات در نشست و پس از آن، انتشار آنها از سوی جهاد دانشگاهی اشاره کرد و گفت که جدا از مقالات، مباحث مطرح شده در نشست نیز همراه مقالات این نشست و نشست هفتم منتشر خواهند شد.

او گفت انتظار دارد این نشست همانند نشست سال 1383 تعیین کننده خط سیری برای ده سال آینده و ارایه کننده سازوکارهایی برای موفقیت شفاهی کاران در سال‏های آینده باشد. او همچنین اظهار امیدواری کرد مشارکت افراد در مباحثی که در این نشست پیش می‏آید نهایتاً بتواند به مرحله تعریف دوره دانشگاهی و تعیین سرفصل‏ها برای رشته تاریخ شفاهی بیانجامد. او گفت در حال حاضر در سطح کشور تنها در مقطع دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان دو واحد درسی با عنوان تاریخ شفاهی ارایه می‏شود.

او در پایان ضمن اشاره به نگاه مثبت مدیران پیشین گروه تاریخ در دانشگاه اصفهان برای راه اندازی کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی در این دانشگاه اظهار امیدواری کرد تحقق این امر به تولید علم و کارآفرینی برای فارغ التحصیلان رشته تاریخ بیانجامد.

جلسه نخست صبح
نخستین جلسه هشتمین نشست تاریخ شفاهی ایران با ریاست آقای علیرضا کمری، پژوهشگر تاریخ و ادبیات دفاع مقدس و حضور آقایان دکتر ابوالفضل حسن آبادی از گروه اسناد آستان قدس رضوی و مرتضی رسولی پور از موسسه تاریخ معاصر ایران به عنوان کارشناس و ارایه دو مقاله توسط آقای دکتر مهدی ابوالحسنی از دانشگاه فرهنگیان اصفهان با عنوان «تاریخ شفاهی و آموزش‏های علمی کاربردی» و سرکار خانم فائزه توکلی از پژوهشگاه علوم انسانی با عنوان «کاربرد پدیدارنگاری در آموزش تاریخ شفاهی» برگزار شد.

در آغاز جلسه آقای کمری مسئله آموزش تاریخ شفاهی را بنا به تجربه ای که در نشست‏های گذشته حاصل شده است مهمترین مسئله دانست که در نشست‏های بعدی نیز همچنان موضوعیت بحث و بررسی و نیاز به توجه خواهد داشت. او برای آموزش تمهیداتی پنج گانه برشمرد؛ نخست آن که آموزش وقتی مطرح می‏شود که چیزی ارزش، اهمیت و ضرورت فراگرفتن دارد؛ دوم آن که آموزش امری دوسویه است که آموزنده و فراگیرنده هر دو پیوسته نیازمند آموختن هستند. سوم آن که اذعان به فراگرفتن مبتنی بر آگاهی از نداشته ‏ها و ندانسته‏ها است و علم به جهل مقدمه فراگرفتن است. چهارم ‏آن که ‏معنای علم اعتباراً در معنای وسیع خود رسیدن به ساحت دانایی و توانایی است. پنجم آنکه فراگیری امری بین الاذهانی است که در محیط جمعی و بر حسب روابط اجتماعی شکل می‏گیرد.

او در امر کلیات آموزش چند نکته را نیز درخور توجه دانست؛ نخست سروکار داشتن با دانش، فن و هنر در آموزش تاریخ شفاهی، دوم فراگیرنده، سوم آموزنده، و چهارم چند و چون آموزش، که ذیل هر کدام آنها بحث‏هایی وجود دارد که می‏باید در مسئله شناسی و موضوع یابی مترتب بر آموزش به شکل پیکره مند و اندام وار طراحی شوند.

او همچنین در آموزش تاریخ شفاهی شیوه‏ها، مکان، درسنامه، کتابچه‏های راهنما، و رسیدن به شیوه آزمون در کارگاه‏ها و کلاس‏ها را شایسته توجه تلقی کرد. او به عنوان مثال در ذکر ویژگی‏های جبلی، ذاتی و مقدماتی فراگیر یا آموزنده، توانایی خوب و دقیق شنیدن، خردمندی و حریت برای پیشگیری از تولید گزاره های صرفاً ادبی به جای تاریخ یا دخالت سوگیرانه ایدئولوژی در تحلیل‏ها و شبه قضاوت‏ها را لازم دانست و در ادامه مسائلی چون مخاطب، هدف گذاری، و سطح آموزش را نیز از جمله دیگر مطالب مبتلابه مهم و شایسته توجه در آموزش تاریخ شفاهی برشمرد.

پس از سخنان آغازین آقای کمری، دکتر مهدی ابوالحسنی مقاله خود را که با مشارکت دکتر مرتضی نورائی نگاشته بود با عنوان «تاریخ شفاهی و آموزش‏های علمی کاربردی» ارایه کرد.

ابوالحسنی ضمن اشاره به ضرورت فرهنگ سازی و رشد همه جانبه، یکی از الزامات آن را تحقیق و پژوهش دانست که تاریخ شفاهی می‏تواند یکی از ابزارهای آن در بخش‏های مختلف جامعه اعم از سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی باشد. او افزود آگاهی مدیران هر سازمان از پیشینان خود می‏تواند به ترقی بیشتر سازمان و جلوگیری از تکرار هزینه ناشی از اشتباهات گذشته بیانجامد. وی مقاله خود را بخشی از طرح جامع‏تری برشمرد که با عنوان «دانشگاه علمی-کاربردی تاریخ شفاهی» برای تربیت «پژوهشگر تاریخ شفاهی» به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ارایه شده است و برای مثال در توضیح مفهوم «کاربردی» به مهارت‏های لازم برای تاریخ شفاهی از جمله مصاحبه اشاره کرد.


او یادآوری کرد تربیت پژوهشگر می‏تواند به تغییر نظام ارزشی جامعه و محترم و مهم شمرده شدن امر پژوهش کمک کند که در حال حاضر ارزش و اعتبار چندانی به ویژه در میان عوام برای آن وجود ندارد.
او گفت طرح خود را در دو سطح آموزش عمومی (مدارس) و دانشگاه‏ها ارایه کرده بوده که در این نشست صرفاً به بخش دانشگاهی آن پرداخت که در آن پژوهشگری تاریخ در قالب رویکردهای نوین تاریخ شفاهی دیده شده است. او تاریخ شفاهی را زائیده دموکراسی فرهنگی، به معنای مشارکت افراد در تمامی ابعاد تولید، بازتولید و آموزش فرهنگ یک جامعه دانست که تحقق آن منوط به وجود پیش زمینه‏هایی چون دموکراسی سیاسی و اجتماعی است.

او سازوکار لازم این طرح را مصاحبه فعال تاریخ شفاهی و زمینه‏های تحقیق در آن را تاریخ، جامعه شناسی، قوم شناسی و روان شناسی معرفی کرد و مقطع تحصیلی مناسب برای آن را تحصیلات تکمیلی برشمرد.
ابوالحسنی یکی از حداقل‏های لازم برای فراگیران مورد نظر این طرح را گذراندن کارشناسی در رشته‏های علوم انسانی، ترجیحاً تاریخ و بعد از آن علوم اجتماعی و علوم ارتباطات و برای دیگر رشته‏ها مشروط به احراز ویژگی‏های لازم دانست.

او در برشمردن دانش و مهارت‏هایی فراگیران در این دوره خواهند آموخت به نیازسنجی، تهیه و تنظیم طرح‏های پژوهشی، سوژه یابی، طراحی و اجرای مصاحبه فعال و آگاهانه، پیاده سازی، تدوین و تنظیم متن مصاحبه، شایستگی‏های کانونی شامل قابلیت‏های جمع آوری و سازماندهی و تجریه تحلیل اطلاعات و داده‏ها، مهارت‏های پایه شامل مهارت‏های ارتباطی و مهارت گوش دادن اشاره کرد و گفت داشتن این مهارت‏ها به اشتغال زایی و کارآفرینی برای فارغ التحصیلان خواهد انجامید.

او 32 واحد درسی مورد نظر برای این مقطع را دارای تنوعی دانست که بیانگر ارتباط پژوهشگری تاریخ شفاهی با دیگر رشته‏های علوم انسانی چون تاریخ، علوم سیاسی، و روانشناسی است و سپس سخنان خود را با ارایه فهرستی از نام این واحدها به پایان برد.

***

پس از آقای ابوالحسنی، دکتر ابوالفضل حسن آبادی، کارشناس جلسه، سخنان آقای ابوالحسنی را در سه محور عمده: زمینه کارکردی تاریخ شفاهی، تربیت نیروی متخصص و طرح درس جمع بندی کرد و گفت بهتر بود که بخش آخر به عنوان مهمترین مبحث با تفصیل بیشتری پرداخته می شد. او تعریف رشته ای با نام تاریخ شفاهی را کاری بسیار سخت دانست و افزود در حال حاضر تنها در یک دانشگاه در جهان رشته کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی ارایه می شود. او گفت به خاطر مشکلات اساسی زیرساختی آموزش تاریخ در کشور، و عدم تربیت نیرو برای تاریخ تخصصی، تاریخ شفاهی تخصصی نیز نیازمند فراهم شدن مقدمات و تغییرات بسیاری است. او گفت حتی آنچه که اکنون به عنوان تخصص در تاریخ با عنوان هایی بسیار کلی چون «تاریخ ایران دوره اسلامی» مطرح هستند، که بسیاری از واحدهای آن کاربردی برای فارغ التحصیلانش ندارد. حال آن که در دنیا «تاریخ کشاورزی»، »تاریخ نظامی»، «تاریخ» به صورت رشته تحصیلی در دانشگاه ها ارایه می شوند.


از این رو اگر بخواهیم وارد عرصه کاربردی تاریخ شفاهی شویم می باید دیدگاه خود را به نسبت تاریخ اساساً عوض کنیم و از تاریخ دوره ای به سمت تاریخ موضوعی حرکت کنیم. حسن‏آبادی افزود از دید او علیرغم ادعای بسیاری، طرح عنوانی چون «متخصص دوره صفوی» و همانند آن نادرست است و شاید حداکثر بتوان فردی را «متخصص عصر محمدشاه» خواند. او تغییر رویکرد در این زمینه را امری ضروری خواند.


او درباره اشاره آقای ابوالحسنی به شرایط فردی که می خواهد کار تاریخ شفاهی انجام دهد، ضمن اشاره به فعالیت هایی که در دنیا صورت می گیرد اظهارکرد، داشتن تخصص در حوزه تاریخ و یا علوم اجتماعی ضروری نیست، چرا که نمونه های موفق فاقد تخصص تاریخ همچون آقای محسن کاظمی کم نیستند. از این رو اولین پیش شرط در این باره «داشتن علاقه» است.


او طرح درس آقای ابوالحسنی را کار بسیار خوبی دانست اما گفت درباره این مبحث اختلافات زیاد است. او گفت در کارگاه هایی که خود او نیز شرکت دارد معمولاً سه مورد مطرح می شوند: 1) مبانی کلی، 2) انجام کار، و 3) آرشیو که جا داشت آقای ابوالحسنی برای بخش آخر بیشتر از 4 واحد درسی منظور می کردند. او گفت بخش آرشیو و اطلاع رسانی 8 تا 10 واحد درسی می طلبد و به اندازه خود مصاحبه اهمیت دارد.


پس از آقای حسن آبادی، آقای رسولی پور گفت که دغدغه های آقای ابوالحسنی برای تأکید بر امر آموزش قابل درک است لکن مطالبی که ایشان ایراد کردند، بسیار گسترده و کلی بودند. وی گفت چنانچه بشود نحوه عملیاتی شدن این ایده ها و آرمان های خوب را ولو با تأکید بر یک مورد مطرح کنیم بسیار ارزشمندتر از ارایه کلیات است. او ضمن درست و ضروری دانستن این کلیات، افزود که مشکل در فقدان نگاه راهبردی به مقوله تحقیقات و فعالیت های پژوهشی در کشور است که در سخنان آقای ابوالحسنی نیز دیده می شود. او گفت نگاه راهبردی به ما کمک خواهد کرد بدانیم اکنون در کجا قرار داریم و در پنج سال یا 10 سال بعد کجا خواهیم بود. او بخش دیگری از مشکلات پژوهش را در زمینه های اجتماعی آن دانست که حتی در پژوهش های علمی نیز رخ می نمایند.


او اشاره به کم ارج شمرده شدن جایگاه مورخان نزد سیاستمداران در سخنان آقای ابوالحسنی را، درست اما معزلی کلی و بی ارتباط با امر آموزش تاریخ دانست. او در تائید سخنان ابوالحسنی ضمن مقایسه چمبرلین و چرچیل و اشاره به نخستین تعاملات سفرای ایرانی با اروپائیان درباره حقوق ارضی ایران در محمره (خرمشهر امروز) و مرزهای غرب و جنوب، به اهمیت دانش تاریخ، به عنوان شناسنامه یک جامعه، برای سیاستمداران پرداخت و افزود چنانچه آنها تاریخ بدانند، کشور را بهتر می توانند از آسیب ها مصون بدارند.


او گفت فهرست بلند عناوین درسی پیشنهادی آقای ابوالحسنی برای تاریخ شفاهی، این پرسش را پیش ذهن می آورد که آیا برای تدریس این عناوین مدرس کافی تربیت شدهاند و آیا وحدت رویه در تدریس مطالب وجود دارد؟ و یا تجربه نشست های گذشته تکرار خواهد شد و مدرسین علی رغم وجود برچسب های مختلف برای نشست ها همچون «تدوین» و ... باز به ذکر همان کلیاتی خواهند پرداخت که فارغ از موضوع هر نشست همواره تکرار کرده اند؟


او آموزش را امری دائمی و مستمر دانست که نیاز به آن همواره وجود خواهد داشت. او سپس به آقای ابوالحسنی پیشنهاد کرد یک موضوع از موارد مورد اشاره خود را با نگاهی عملیاتی ارایه کنند.
پس از سخنان آقای رسولی پور، آقای کمری ضمن ثقیل دانستن عنوان مقاله خانم توکلی از ایشان خواستند که با بیان ساده تر مقاله خود با عنوان «کاربرد روش پدیدارنگاری در آموزش تاریخ شفاهی» را ارایه کنند.


خانم توکلی نخست با اشاره تجربه چند ساله خود در کارهای عملی، اظهار داشت به خاطر لمس کمبود منابع مباحث نظری در تاریخ شفاهی در کشور، رویکردی به این حوزه داشته و کتابی در باره مبانی نظری تاریخ شفاهی در دست انتشار دارد که به زودی در دسترس خواهد بود. او سپس مقاله خود را ملهم از موضوع پدیدارشناسیPhenomenology در حوزه حکمت و فلسفه، که به ذات پدیده می پردازد، برشمرد و افزود پدیدارنگاری یک روش تحقیق کیفی است به دنبال تفاوت ها و گوناگونی ها مبتنی بر رویکردهای سوژه مورد مطالعه در تاریخ شفاهی است. به این معنا که در هنگام مصاحبه تاریخ شفاهی، افراد با رویکردها و دیدگاه های متفاوات به بیان برداشت خود از یک موضوع واحد می پردازند که ممکن است متفاوت و گاه دربرگیرنده تنها بخشی از آن رویداد تاریخی باشد.


آنچه که پس از سخنان خانم توکلی در جلسه مشهود بود، گنگی و سردرگمی حضار درباره درک ارتباط میان آموزش تاریخ شفاهی و موضوع پدیدارنگاری در متن مقاله ایشان بود. آقای کمری نیز موضوع مقاله ایشان را تا حدودی در قالب تحلیل گفتمان و تحلیل متن ارزیابی کرد و سپس از آقای حسن آبادی دعوت به طرح دیدگاه کرد.


آقای حسن آبادی ضمن نو خواندن موضوع مقاله خانم توکلی اظهار کرد که در تاریخ شفاهی بنا نداریم به عینیت در بیان یک شاهد یا یک موضوع برسیم. زیرا اساساً داده های شفاهی را سند تلقی نکرده و تنها شواهد شفاهی می نامیم. زیرا دیدگاه های راویان درباره یک موضوع می تواند کاملاً متفاوت باشند و جدا از آن چون در تاریخ شفاهی بسیاری از راویان افراد عادی جامعه هستند توقع اظهار نظر از آنها دور از ذهن است. اما با گردآوری مجموعه ای از دیدگاه های می توان به یک گفتمان کلی در یک دوره رسید.
حسن آبادی در ادامه اظهار کرد بر خلاف آنچه که در سخنان خانم توکلی به صورت اتکای اصلی بر بیان و نگاه مصاحبه شونده و گرفتن نگاه های متفاوت از او دیده می شود، در مصاحبه تاریخ شفاهی، به خاطر نقش فعال مصاحبه کننده در یک گفتگوی دو سویه، نقش او نیز به همان نسبت اهمیت دارد.


سپس آقای رسولی پور، ضمن مطلوب برشمردن موضوع مقاله، اشکال اصلی وارد بر آن را پرداختن به مطالب بسیار فراخ و گسترده است. او این مقاله را نشان دهند نوعی نگاه ماهوی به موضوع معرفت در تاریخ شفاهی، مبتنی بر دیدگاه کانت در تبیین موضوع روایت دانست. او گفت در دیدگاه کانت معرفت انسان، معرفتی که در گذشته وجود داشته و امری قدسی تلقی می شده زیر سئوال می برد. او در بسط این نگاه افزود تا جائی که تاریخ شفاهی معرفتی بین‏الاذهانی و شراکتی است و حقیقت در جای خاصی متمرکز نیست، قرار گرفتن آن در قالب پدیدارشناسی آن چنان که خانم توکلی گفتند، درست است.
او در نقد این نکته که معرفت و تاریخ شفاهی درصدد حل پیچیدگی های تبیین روایت هستند، اساساً با تعریفی که در ابتدا ارایه شد در تناقض است. او گفت اساساً هدف علم در مفهوم مدرن آن، چیزی غیر از پیچیده تر کردن ذهن انسان نسبت به رخدادها و ایجاد شک درباره دانسته های گذشته با بهره از روایت های جدید نیست.


او سپس بر خلاف آقای حسن آبادی، موضوع مطرح شده توسط خانم توکلی را موضوع تازه ای در تاریخ شفاهی ندانست و گفت صرفاً نگاه ماهوی به موضوع معرفت در تاریخ شفاهی است. او گفت اساساً در ماهیت تاریخ شفاهی این نوع نگاه ظهور و بروز دارد و به واسطه نو بودن در میان اهالی تاریخ شفاهی، امری نوین تلقی نمی شود. او در ادامه بدون ارایه استدلال روشنی گفت که به زعم وی محتوی مقاله ایشان بر خلاف نظر آقای حسن آبادی نافی نقش مصاحبه کننده نیست و از این مقاله چنین برداشتی نمی توان کرد.


آن گاه آقای محسن کاظمی از نسبت این مقاله یاد شده با موضوع آموزش پرسید که پرسش او بی پاسخ ماند. سپس آقای کمری از آقای رسولی خواستند که تفکر کانتی را به طور مجمل بیان دارند که آقای رسولی در پاسخ با اشاره به جمله های «من شک می کنم، پس هستم»، و «من می اندیشم، پس هستم» گفت این جملات بیانگر مشخصه های تفکر یک انسان هستند که نشان می دهند در عصر روشنگری، معرفت انسانی جایگزین تعریف «حقیقت» و «امر واقع» گردید؛ به عبارتی پذیرفتن این که حقیقت امری دست نیافتنی و نسبی است. او افزود در مطالعات معرفت دینی نیز این امر با توجه به مضمون آیه ای در سوره الذاریات که بر تفاوت میان اقوام صحه می گذارد، دیده می شود. سپس حضار را به مطالعه مقاله آقای کاموس درباره «تبیین روایت» در نشست چهارم ارجاع دادند.


سپس آقای کمری در توضیح تفکر کانتی، گفت آن چه که در مقوله فهم در مفهوم اتفاق می افتد، حاصل عمل فهمنده است؛ یعنی فاعل شناسا در اینجا تمرکز دارد. او آن گاه از آقای دکتر نورایی خواستند اظهار نظر کنند. دکتر نورایی گفت غرق کردن مطالب ساده در مطالب غامض، باعث می شود اسباب عمومی سازی تاریخ شفاهی از میان برود. او گفت چنان که برای تاریخ شفاهی دو سطح عمومی و عالی قائل شویم، اساساً مباحث نظری می باید برای مورخین حرفه ای ارایه شوند که به هنگام استفاده مورخین دانشگاهی از ماحصل کار افرادی چون آقای کاظمی ظهور و بروز می نماید. به این معنا که آیا در یک اثر ارایه شده می توان روایت را جرح و تعدیل کرد؟ آیا فهم نویسنده یگانه یا چندگانه است؟ آیا تحقیق او کمی است یا کیفی؟ و کدگذاری آن به شکل بوده و میزان اعتبارسنجی آن تا چه اندازه ای است؟ سپس او افزود از آنجا ممکن است در سطوح خیلی خاص به این دست مطالب هم برخورد کنیم، داوران این موضوع را در سلسله مباحث این نشست گنجانده اند. وی سپس گفت به زعم وی به طور کلی ورود آموزش تاریخ شفاهی در این فاز به بن بست خواهد رسید. زیرا غامض کردن امر آموزش تاریخ شفاهی و بیان مطالب که دیگران آن را نفهمند با شعار بین‏المللی «!Just do it» که بیانگر ساده سازی و عمومی سازی تاریخ شفاهی است در تناقض است.


او سپس به زایش دو نوع تاریخ نگاری محلی و شفاهی بعد از جنگ جهانی دوم اشاره و افزود این دو بسیار عملگرایانه و عملیاتی هستند و طرح مباحث نظری درباره آنها با توجه سطوح ارایه آن در مدارس یا دانشگاه و با سادگی متناسب با هر یک از این سطوح صورت می گیرد.


در پایان جلسه آقای کمری مقاله خانم توکلی را در حوزه تحلیل متن قابل اعتنا دانست و افزود کاش ایشان ابتدا به موضوع پدیدارشناسی ورود می کردند و سپس به مبحث پدیدارنگاری می پرداختند.

***

دومین جلسه صبح هشتمین نشست تاریخ شفاهی ایران با ریاست محسن کاظمی، پژوهشگر تاریخ و ادبیات دفاع مقدس و حضور دکتر علی ططری، مدیر مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و دکتر مرتضی دهقان نژاد، استاد دانشگاه اصفهان، به عنوان کارشناس و ارایه دو مقاله توسط دکتر مرتضی نورایی از دانشگاه اصفهان با عنوان «تاریخ شفاهی، افق ها و انتظارات» و حسین روحانی صدر، از سازمان اسناد انقلاب اسلامی با عنوان «آموزش بررسی یافته های تاریخ شفاهی» برگزار شد.


نخست محسن کاظمی با اشاره به برگزاری چهار نشست تاریخ شفاهی در دانشگاه اصفهان، این دانشگاه را امید شفاهی کاران در حوزه نظری برشمرد و اظهار امیدواری کرد دیگر دانشگاه ها نیز از این دانشگاه تأسی کنند. او در ادامه گفت یک دلیل اصلی کم شمار بودن مقالات رسیده به این نشست را کمبود فرصت دانست.


کاظمی با اشاره به مقاله دکتر ابوالحسنی گفت اگر بنا باشد برای رسیدن به تخصص تاریخ شفاهی سال ها مطالعه و تحصیل کرد مهارت های مبتلابه آن را در حوزه های نظری و عملی به دست آورد، آن گاه این سئوال پیش می آید جایگاه کارگاه های یک یا دو روزه ای که در استان ها برگزار می شود کجاست و آیا از دل این کارگاه ها شفاهی کار حرفه بیرون خواهد آمد؟ او سپس با ذکر نمونه هایی اظهار داشت که از این کارگاه ها نمی توان انتظار داشت شفاهی کار حرفه ای بیرون آید و نباید به امر آموزش سطحی نگریست.
او گفت کارهایی که از دل این کارگاه تولید شده، دچار مشکلات اساسی چون تکراری بودن، کپی کارهای دیگر بودن، نبود اعتبار سنجی، نداشتن مستندات و انجام مصاحبه در فضای غیر خلاقانه و یک سویه هستند.
او افزود لازم است تجاربی که شفاهی کاران در عرصه عملی به دست آورده اند، به دست ذهن های نقاد و خلاق تئوریزه شده و در اختیار جامعه قرار گیرند و با این کار الگوسازی و نمادسازی انجام گیرد.


سپس دکتر مرتضی نورایی مقاله خود با عنوان «تاریخ شفاهی، افق ها و انتظارات» را ارایه کرد. او گفت نخست باید دریافت که بر اساس چه پشتوانه ای می توان دوره دانشگاهی برای تاریخ شفاهی تعریف کرد؛ به عبارت بهتر پیشنیاز های دانشجو برای تحصیل دوره کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی چیست؟ او گفت به زعم وی گام نخست داشتن گذراندن دوره کارشناسی، صرف نظر از رشته تحصیلی است. به این معنا که دانشجو با ادبیات پژوهش در دانشگاه آشنا باشد. او افزود البته در سطح عمومی، موضوع متفاوت است و پسندیده است که تاریخ شفاهی در یکی از کتاب های دروس مدارس ولو در حد چند صفحه گنجانده شود، چرا که تاریخ شفاهی می تواند وسیله ای برای تاریخ درمانی ایرانیان باشد. او در ادامه گفت اما مسئله این است که محتوی این چند صفحه چه باشد؟، زیرا نمی توان همه مطالب را در آن گنجاند و اگر چنین شود، خوانندگان از آن خواهند رست. او سپس با ارایه نمونه ای از تاریخ جنگ جهانی در مدارس انگلستان، ابراز داشت الزاما آنچه مورخین در کتب درسی می نویسند برای دانش آموزان جذاب نیست و این برخاسته از تفاوت نسل هاست. هر نسلی سئوال ها و مسائل خود را درباره تاریخ دارد.


او پس از این مقدمه، بحث خود را در دو بخش دسته بندی کرد: 1) پشتوانه نظری ارایه دوره دانشگاهی چیست؟، 2) آیا مورخ شفاهی باید جامع الاطراف باشد یا جزءنگر؟ و در ادامه چهار مولفه را مبنای تدریس تاریخ شفاهی در دانشگاه برشمرد: 1) نهفته بودن بسیاری از سلسله علت ها و معلول هایی که پاسخ یابی آنها ضرورت و نیاز جامعه امروز از تاریخ نزدیک است، 2) وقایعی وجود دارند که به نوعی متعلق به اقشار مختلف و افراد متفاوتی بوده و در صحنه های رسمی و نیمه رسمی از آنها نامی برده نمی شود، 3) برای رمزگشایی و ابهام زدایی از اتفاقات تاریخی، فهم حواشی آن اهمیت دارد که در اسناد نیست، 4) تاریخ شفاهی به طور منحصر به فرد، همزمان مستعد کارهای چند بعدی است و مصاحبه های مختلف علیرغم یکسانی روش، تجربه های متفاوت و منحصر به فرد هستند.


او افزود در تدریس تاریخ شفاهی دو نگاه باید نظر قرار گیرد: یک نگاه عمومی (مدارس) و یک نگاه حرفه ای (دانشگاه). او برای نگاه تخصصی چهار مسئله را اساسی برشمرد: 1) ویراستاری از آغاز تا انجام 2) مصاحبه گری 3) تدوین و 4) آرشیو. او گفت اینکه یک فرد همه این امور را خودش انجام دهد کار بسیار سختی است و از این رو می توان هر بخش را به یک فرد واگذار کرد و یکی از کارکرد های مثبت تاریخ شفاهی همین کار گروهی است.


دکتر نورایی نبود آرشیوهای مدون و خدمت دهنده و در دسترس در ایران را یکی از مشکلات جدی برشمرد و گفت از این رو تدریس آرشیوسازی امری مهم است و باید در تاریخ شفاهی به جای نگرش تدوین محور، نگرش آرشیو محور داشته باشیم.


او در پایان سخنان خود آسیب دیگر در تاریخ شفاهی ایران را نخبه گرایی دانست که در تدوین دوره دانشگاهی باید به این امر توجه کرد و شیوه آموزش را به گونه ای طراحی کرد که آموزش گیرنده قابلیت کار روی همه اقشار افراد جامعه را داشته باشد.


گفتنی است این مقاله به عنوان سرسخن کتاب ماه تاریخ جغرافیا در بهار امسال منتشر خواهد شد.


محسن کاظمی پس از سخنان دکتر نورایی این پرسش را مطرح کرد که چرا در آموزش و پرورش به تاریخ شفاهی بی توجهی می شود و طرحی که آقای رحیم روحبخش در آنجا آغاز کردند به سرانجام مشخصی نرسید و آقای کمری در پاسخ گفت که تعطیلی تاریخ شفاهی در آموزش و پرورش و نخبه گرایی در این حوزه ناشی از دولتی بود متولیان این امر است که به خاطر تغییر دولت ها متناسب با سلیقه آنها نگرش به این طرح ها نیز تغییر می کند و گاه تعطیل می شود. کاظمی نیز افزود دولتی بودن متولیان تا حدی ناگزیر است زیرا بخش خصوصی از پس هزینه ها برنمی آید. او افزود این مشکل در دنیا با ورود دانشگاه ها به تاریخ شفاهی حل شده است و اگر از بخش خصوصی طرحی را انجام دهند یک دانشگاه پشتوانه آن است. او بخش دیگری از مشکل را متوجه مصاحبه شوندگان دانست که گاه راضی نیستند گفته هایشان در اختیار یک نهاد یا موسسه خاص قرار گیرد. او افزود این امرخود بخشی از معضلات حقوقی مبتلابه تاریخ شفاهی است که مصاحبه شونده، مصاحبه کننده، ناشر و ... را در بر می گیرد.

***

اینک بخش چهارم این گزارش که با طرح دیدگاه های کارشناسان جلسه، دکتر علی ططری و دکتر مرتضی دهقان نژاد آغاز می شود در ادامه می آید.

بحث کارشناسی مقاله نخست جلسه دوم

ططری با اشاره مراسم رونمایی کتاب «سال های بی قرار»، استقبال از آن را نشانه ظرفیت خوب تاریخ شفاهی برای جذب مخاطب و اهل فن دانست. او در ادامه در پاسخ به طرح مسئله تاریخ شفاهی در آموزش و پرورش از سوی مسئول جلسه، گفت که این طرح با مشارکت نیروهای معرفی شده از سوی مرکز اسناد مجلس و تشکیل کارگروهی به سرپرستی آقای رحیم روحبخش شکل گرفت و آموزش هایی نیز در آنجا زیر نظر خانم نیک نفس آغاز شد، اما به واسطه تغییر مدیریت ها در تحولات عوض شدن دولت، این طرح به واسطه بی اطلاعی مدیران آموزش و پروش از موضوع تاریخ شفاهی کارکردهای آن با بی مهری بسیار روبرو شده و اساساً تعطیل شد. آقای روحبخش نیز، از آن سمت برکنار و به کار دیگری واداشته شد. او افزود تعطیل شدن طرحی با این سطح از نیرو و فعالیت پس از دو سال کار، علاوه بر بی ثمر کردن یک طرح مهم، لطمه شدیدی نیز به همکاران آن از جمله آقای روحبخش وارد ساخت.

او دو نکته را در صحبت های دکتر نورائی محل توجه دانست و افزود در مورد مصاحبه گر باید توجه داشت که داشتن دانش و بینش امری ضروری است. او گفت ممکن است که بشود کار مصاحبه را با کودکان دبستانی تا فردی 99 ساله انجام داد، اما کیفیت کاری که حاصل می شود محل بحث است و دارای درجات متفاوتی است. از این رو شیوه عملکرد مصاحبه گر و مصاحبه شونده در طرح های تاریخ شفاهی نیاز به استانداردسازی دارد.

او نکته دوم خود را در حیطه آرشیوسازی تاریخ شفاهی مطرح کرد که پرداختن به آن به خاطر ضیق وقت به فرصت دیگری موکول شد.

سپس دکتر دهقان نژاد در ارتباط با مقاله دکتر نورائی گفت اگر در علوم انسانی برای اثبات یک قضیه ده دلیل برشمارید، همزمان می توان ده دلیل نیز بر رد آن برشمرد و این وضعیت در عین آنکه می تواند حسن این علوم باشد، از مشکلات آن نیز هست.


او با اشاره به طرح موضوع آموزش در مدارس در انگلستان در مقاله ایشان و این که این کار با هدف پاسخ گویی به نسل جدید مطرح است، گفت می توان از زاویه دیگری نیز به آن نگریست. و آن این که ما اگر امروز می نویسیم برای آن است که خودمان در تاریخ گم نشویم. او سپس یک رزمنده ساده روستاییی را مثال زد که وقتی به جبهه می رود «هیچ کس Nobody» است، ولی وقتی که به عنوان جانباز یاحتی شهید باز می گردد، و سرگذشت خود را می نویسد دیگر «هیچ کس» نیست و هویت تازه ای یافته که تاریخ شفاهی آن را تعریف می کند. و این مطرح کردن خود از این جهت که چه اتفاقی می افتد یا افتاده مهم نیست بلکه از این جهت اهمیت دارد که آن فرد در تاریخ می ماند.

او سپس در مثال دیگری افزود اگر در صدر اسلام نیز افراد درجه دو اطراف پیامبر، زنان و ... نیز حرف های خود را می نوشتند، امروز دانش بسیار بیشتری از آن دوران داشتیم.


دهقان نژاد در مورد اینکه تاریخ شفاهی تا چد علمی است یا نه، آن را منوط به بررسی روش های آن دانست. او گفت در پارادایم تحقیق، چنانچه محقق در هر مرحله به این برسد که پارادایم برگزیده اش ناکاراست، خود به خود آن پارادایم تحقیق تغییر می کند. از این رو در تاریخ شفاهی نیز بسته ذوق و سلیقه محقق و نیاز جامعه روش ها در حال تصحیح هستند. او افزود این روش ها به دنبال رسیدن به حقایق جدیدتر و ناب تر اما نه سبک قدیمی هستند. او تاریخ شفاهی را نوعی هنر دانست، که بخش زیادی از آن بستگی نه به فرمول های علمی که به ذوق و قریحه مصاحبه گر و قلم تدوین گر دارد.
او گفت در آموزش عمومی تاریخ، می توان از نحوه روایت، تجزیه و تحلیل، نقد و نوشتن تاریخ به دست آموزش گیرندگان پی به استعدادهای نهفته برای ثبت تاریخ نیز برد.


او در ادامه در اشاره به موضوع آرشیوها گفت اگر به دنبال آزاداندیشی در دانشگاه ها هستیم، این همه ایجاد محدودیت در آرشیوها برای چیست و سپس در پاسخ به آن گفت چون آرشیوها با یک فکر خاص مهندسی و مدیریت می شوند، عموماً با همان فکر خاص تدوین می شوند و این پاسخگوی نیازها نیست.

جلسه دوم، مقاله دوم

پیش از ارایه مقاله دوم به قلم حسین روحانی صدر، از سازمان اسناد انقلاب اسلامی با عنوان «آموزش بررسی یافته های تاریخ شفاهی»، مسئول جلسه ضمن برشمردن نام برخی آثار آقای روحانی از او برای ارایه مقاله دعوت به آغاز کلام کرد.

او سخن خود را با این پرسش ها مطرح کرد که «آیا تولید یک منبع تاریخ شفاهی مبتنی بر آموزش شیوه های کمی و کیفی است؟ و یا آن که موضوعات تاریخ شفاهی و تولیدات این حوزه در قالب هیچ آموزشی توجیه پذیر نیستند؟ آیا آموزش شیوه های تحلیل محتوی در ارتقابخشی به تاریخ شفاهی نقشی دارند یا نه؟»

او در ادامه گفت اگر بنا را بر این بگذاریم که «تاریخ شفاهی هنر است»، آن گاه عملاً فاقد روش تحقیق خواهد بود. او گفت کسی که تاریخ شفاهی کار می کند، حکم پزشکی را دارد که مشکلات آینده را می خواهد حل کند. حال آنکه هنر در عرصه های دیگر چون شعر و نقاشی و موارد مشابه آنها مطرح است و خواستگاه خلق آثار آنها در جای دیگری است. از این رو او تاریخ شفاهی را مصداقی برای هنر ندانست و سپس این سئوال را مطرح کرد که «آیا با آموزش دیدن می توان کار تاریخ شفاهی تولید کرد؟» او در ادامه با طرح مثال های مختلف به طرح این موضوع پرداخت که آموزش نقش اساسی در کار تاریخ شفاهی دارد و اگر فردی آموزش کافی دیده باشد، می تواند آثاری با کیفیت بسیار بهتر و با تأثیر بسیار ژرفتر بنگارد. و در مقابل اگر کسی که آموزش ندیده باشد و اقدام به تولید کار تاریخ شفاهی کند، به واسطه عدم آگاهی، دچار اشتباهات و غفلت های مختلفی در هنگام مصاحبه و تدوین کار خود خواهد شد و این گاه به طرح پرسش های نادرست و ثبت اطلاعات نادرست خواهد انجامید. او افزود اگر تاریخ شفاهی فرمول پذیر نباشد، به ناچار باید به سمت نوشتن رمان و ادبیات باید رفت. او گفت استفاده از مهارت های ادبی در آثار تاریخ شفاهی، پسندیده است منوط به اینکه کل اثر برای پاسخ دادن به یک نیاز تدوین شود و نه داستان سرایی. او گفت تاریخ شفاهی نقش نرم افزاری را دارد که با گرفتن مجموعه ای از اطلاعات، بروندادی سودمند برای جامعه دارد.

روحانی گفت اگر شفاهی کاران، از جمله خود او، آموزش دیده بودند، اکنون وضعشان بسیار بهتر می بود، و اشکالاتی که بعد از بیش از یک دهه فعالیت همچنان در آثار افرادی چون خود او وجود دارد، می باید برطرف می شد. او افزود اگر شفاهی کاران یافته های خود در حین کار را کدبندی کرده و این کدها را در اختیار یکدیگر می گذاشتند، آن گاه دیگر در آثاری که اکنون با عنوان تاریخ شفاهی مطرح هستند متوسل به ادبیات نمی شدیم. او گفت این امر نافی نقش ادبیات و ارایه قالب زیبا و پسندیده برای چینش مطالب این آثار نیست، بلکه بر این نکته تاکید دارد که آثار تاریخ شفاهی نیاز به محتوی دارند. او بی توجهی به محتوی در آثار را دلیل انتشار آثار متعددی دانست که مخاطب ندارند و گاه در فاصله دو هفته از سوی یک ناشر خاص منتشر می شوند.

او گفت ما زمانی می توانیم به خود امیدواری باشیم که بتوانیم از یافته های تاریخ شفاهی مقالات علمی پژوهشی در موضوعات تاریخی استخراج کنیم.

او آموزش مهارت هایی چون تحلیل محتوی، داده سنجی و کدبندی داده ها بر اساس معیارهایی که از تجارب گذشته به دست آمده را برای آثار تاریخ شفاهی امری ضروری برشمرد و افزود اگر چنین کاری تا کنون صورت می گرفت شاهد تکرار اتفاقات ناگواری چون جنگ نمی شدیم.

روحانی گفت به زعم او تحلیل خاطرات افراد درگیر در جنگ تحمیلی، از سرباز تا وزیر خارجه، دلالت بر این دارد که این جنگ برنده نداشت و یقیناً جنگ بعدی نیز برنده نخواهد داشت. او سپس با این نتیجه گیری که برای شفاهی کاران داشتن تخصص تحلیل محتوی یک ضرورت واقعی است، سخنان خود را به پایان برد.

دکتر نورایی در تأیید سخنان آقای روحانی مبنی بر این که اگر جنگ دیگری رخ دهد هیچ گاه در آن پیروز نخواهیم شد، افزود این در خیلی از نمونه های تاریخ گذشته چون عصر پارتیان نیز مصداق دارد. او گفت ما دشمن را مستأصل می کنیم اما جام پیروزی به دستمان نمی دهند. امروز نیز چنین است و اساساً دنیا پیروز نمی پسند، چون اگر کسی پیروز از جنگ بیرون آید، می خواهد قلدر جهان شود و این را کسی پذیرا نیست و همه باید در شکست خود مصالحه کنند.



او سپس به این نکته اشاره کرد که تاریخ شفاهی تلفیقی از علم، فن و هنر است و نداشتن هر یک از این سه عامل تاریخ شفاهی را دچار نقایصی خواهد کرد. او گفت در واقع فرد شفاهی کار باید هنرمندانه فنون را با علم به متن تبدیل کند.

دکتر دهقان نژاد نیز در مقام نقد سخنان روحانی ضمن بیان تعاریفی از هنر چون این که «هنر دریچه ای باز می کند رو به آفتاب» و یا «خوب اندیشیدن هنر است» افزود کسی که یک ماجرا را خوب تعریف می کند به نحوی که مثلاً شما صحنه هایی از جنگ را به خوبی حس می کنید، او فرد هنرمندی است. او در تبیین بیشتر این تعریف به عملکرد پیامبران اشاره کرد و گفت هنر آنان در اتخاذ روش ارتباط مناسب، چون بیان، عمل یا رفتار نسبت به مردمان عصر و زمانه خود بوده است که توانسته اند آن ها را از عصر جهالت خارج کنند و وادار کنند که به آنها ایمان بیاورند. او افزود این امر در همه حرف و عرصه ها ولو بزازی و نانوایی مصداق دارد. او گفت بر خلاف آنچه در علوم (Science) و دانش ها (Knowledge)جاری است، فردی که در حوزه دانش نظری سخن می گوید، اگر هنر بیان و قلم نداشته باشد، مخاطب را از خودش مأیوس خواهد کرد.

دهقان نژاد گفت بزرگترین فنی که یک شفاهی کار باید بیاموزد هنرمندانه شنیدن، دیدن، نوشتن و گفتن است. او در توضیح اهمیت هنر گوش دادن برای مصاحبه گر، با اشاره به دو بیت از اشعار مولانا که می گوید:

«آدمی فربه شود از راه گوش جانور فربه شود ازحلق و نوش»
و
«گوش خر بفروش و دیگر گوش خر کاین سخن را در نیابد گوشِ خــــــر»

افزود اگر آن «ذات نایافته از هستی‏بخش» در مصاحبه گر نباشد، او نمی تواند این کار را بکند و در ادامه آموزش فنون تاریخ شفاهی را مکمل هنری دانست که فرد شفاهی کار باید به عنوان لازمه کارش در ذهن داشته باشد. او گفت اگر مصاحبه گر بتواند کار خود را عالی انجام دهد فرد هنرمندی است، همانند معلمی که می تواند دانش آموزان کلاسش را به درس خود جذب کند و یا پزشکی که با مریضش ارتباط بهتری برقرار می کند و طبیعتاً مراجعین بیشتری دارد.

پس از پایان سخنان دکتر دهقان نژاد، محسن کاظمی، مسئول جلسه، از آقای زنجانی خواست با توجه به تجربه برگزاری کارگاه های تاریخ شفاهی دفاع مقدس به طرح دیدگاه خود بپردازد.

زنجانی گفت شایسته بود درباره شرایط افرادی که قابلیت آموزش دیدن دارند جدی تر گفتگو می شد و افزود بنا بود هدف از این نشست ترسیم افقی برای طرح کردن موضوع آموزش باشد و نه نقد و آسیب شناسی کارگاه هایی که برگزار می شود. او سپس در تبیین این نظر، در ادامه گفت ما با دو حادثه بزرگ در کشور روبرو هستیم که همه مردم را مستقیم یا غیر مستقیم درگیر خود کردند؛ انقلاب و جنگ.

زنجانی افزود در تاریخ ما با آزادسازی اطلاعات و پرداختن به یک پدیده از زوایای مختلف روبرو هستیم، و برای این کار راهی نداریم به جز فراگیر کردن آموزش تاریخ شفاهی برای افراد مختلف. او سپس در نقد مقاله آقای ابوالحسنی و دکتر نورائی در منحصر کردن آموزش تاریخ شفاهی به افراد دانشگاهی، اظهار داشت تاکنون درباره تاریخ انقلاب و جنگ در دانشگاه ها کمترین توفیق رخ داده است و نهادهای پژوهشی چون حوزه هنری و بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاه مقدس این کار را انجام داده اند و دانشگاه ها در این فعالیت ها بسیار کوتاهی کرده اند و از پرداختن به آن ها پرهیز کرده اند. او با اشاره به راه افتادن رشته ادبیات انقلاب و دفاع مقدس در دانشگاه کرمان، افزود حتی با وجود چنین اقداماتی برآیندی که شاهدش هستیم، این است که دانشگاه ها در این عرصه علمی بلند نکرده و نخواهد کرد. از این رو ضرورت دارد که این موضع را عمومی سازی کنیم. او گفت در حال حاضر یک دسته دارد کار سی چهل لشگر را انجام می دهد و باید برای تبدیل این دسته به یک گروهان، گردان و یا تیپ تلاش کنیم و افقی برای این کار روشن کنیم تا هم ایجاد انگیزه کند و فضایی برای دیدن یافته ها فراهم شود. او در پایان افزود هدف برپایی کارگاه همین امر بوده است.

محسن کاظمی جلسه دوم صبح را با اشاره به این نکته که هدف از این گردهم آیی ها، همچون نشست هشتم، دانستن چه باید کرد، بررسی وضعیت موجود و ترسیم وضعیت معهود است، پایان داد و نتیجه گیری بیشتر را به جلسه عصر موکول کرد.

***

گزارش جلسه نخست عصر را پیش روی دارید. در این جلسه دو مقاله با عنوان های «میزان اهمیت کارگاه ها و دوره های آموزشی در آموزش تاریخ شفاهی در ایران» به قلم دکتر ابوالفضل حسن آبادی و «روش شناسی در تاریخ شفاهی» به قلم حبیب الله مهرجو ارایه شد. حجت الاسلام سعید فخرزاده مسئول جلسه و دکتر مهدی ابوالحسنی و فائزه توکلی کارشناسان این بخش از نشست بودند.

 


 

جلسه نخست عصر
در آغاز این جلسه حجت الاسلام فخرزاده با نقد موضوعی که در پایان جلسه قبل درباره بدون برنده بودن جنگ تحمیلی مطرح شد، اظهار داشت دفع تجاوز دشمن و ناکام ساختن او از رسیدن به اهدافی که داشته است، به معنای پیروزی رزمندگان ماست. او تلقی پیروزی برای حزب الله در جنگ 33روزه در لبنان و ممانعت مردم غزه از ورود ارتش اسرائیل به این خطه را از همین زمره برشمرد.

او تاریخ شفاهی را منحصر به انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ندانست و گفت می باید در این عرصه مسئله شانسی کرد و دریافت چه موضوعاتی می توانند دستمایه کار تاریخ شفاهی قرار گیرند. او در ادامه به نقد وضعیت تاریخ شفاهی در دانشگاه های کشور پرداخت و گفت در چنین فضایی در دانشگاه ها باید از ادعای متولی آموزش در کشور بودن فاصله گرفت. او گفت از یک سو باید توجه به این موضوع را در دانشگاه ها ترویج داد و در سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که بخش بزرگی از مردم در دو حادثه انقلاب و جنگ تحمیلی مشارکت داشته اند و علاقه دارند تجربه خود از این دو حادثه را برای دیگران نقل کنند. او گفت این علاقه مندی به قدری زیاد بوده که باعث ایجاد حرکتی بدون برنامه قبلی و سازماندهی مشخص در جامعه شده است که چه بخواهیم و نخواهیم به حرکت خود ادامه می دهد و اکنون می باید برای این حرکت فکری کرد و مرتبت علمی این جریان را ترقی داد؛ زیرا رسیدن به جایگاه دانشگاهی برای تاریخ شفاهی در کوتاه مدت دور از دسترس می نماید و هنوز اساتید دانشگاه ها تاریخ شفاهی را به عنوان یکی از منابع تاریخی نپذیرفته و آن را منبع مکمل برای تاریخ مکتوب می دانند. از این رو ضرورت دارد امر آموزش تاریخ شفاهی را سطح بندی [عمومی و دانشگاهی] کرد.

فخرزاده سپس با اشاره به اینکه موضوع مقاله دکتر حسن آبادی آموزش های غیررسمی (کارگاه ها) است توجه حضار را به سخنان او جلب کرد.

دکتر حسن آبادی در آغاز سخن محورهای مقاله خود به ترتیب زیر برشمرد:

وضعیت آموزش های رسمی در دانشگاه ها و مقایسه آن با کارگاه های یکی دو سال اخیر
بررسی مقایسه ای میان دانشگاه های خارج از کشور و فعالیت های داخلی
ارایه راه کارهایی در حوزه آموزش برای آنچه که باید انجام شود با توجه بیشتر به دانشگاه ها

او سپس تاریخچه کوتاهی از نحوه شکل گیری و رشد تاریخ شفاهی در غرب ارایه کرد و گفت تاریخ شفاهی پس از پایان جنگ جهانی دوم در دهه 50 میلادی وارد دانشگاه ها شد، در دهه 60 انجمن های تاریخ شفاهی شکل گرفته و منابع گردآوری شدند، در دهه 70 آرشیوها به این رشته پیوستند و در دهه هشتاد تاریخ شفاهی جنبه عمومی پیدا کرد.

حسن آبادی در ادامه در یک بررسی تطبیقی به وضعیت تاریخ شفاهی در ایران پرداخت و گفت که روند شکل گیری این رشته در ایران برعکس روند فوق بوده است؛ زیرا نخست عمومی شده، سپس نهادها و آرشیوهای رسمی به آن وارد شدند و اکنون موضوع ورود آن به دانشگاه ها محل گفتگو است.


او در ادامه با ارایه آمار و اطلاعات متنوعی از دانشگاه ها و انجمن های تاریخ شفاهی در جهان به تبیین وضعیت این حوزه در جهان پرداخت و گفت در جهان دانشگاه ها در تاریخ شفاهی نقش اصلی را در آموزش و هدایت طرح های تاریخ شفاهی بر عهده دارند و ادارات، مراکز و انجمن ها نیز عموماً زیر نظر دانشگاه ها فعالیت می کنند.


او گفت عمومی ترین شکل سازماندهی تاریخ شفاهی در دانشگاه ها هدایت «برنامه» های تاریخ شفاهی است که در بیش از سی دانشگاه جهان در حال فعالیت هستند. به این نحو که دانشگاه بنا به ظرفیت های خود برای انجام مصاحبه، مراحل پس از آن و آرشیو منابع گردآمده، قرارداد امضا کرده و با این کار به شمار منابع خود می افزایند.


حسن آبادی سپس نتیجه گرفت که با توجه این شکل فعالیت ها می توان گفت که دانشگاه ها در قالب چهار نوع ساختار اجرایی نخست به انجام طرح های تاریخ شفاهی پرداختند و سپس به امر آموزش وارد شدند.


او در ادامه گفت در غرب آموزش تاریخ شفاهی در دهه پنجاه میلادی رفته رفته شکل گرفت که یک نوع از آن در قالب کارگاه های آموزشی با رویکرد موضوعی بود؛ (چیزی که در ایران بیشتر با رویکرد مبنایی انجام می شود). نوع دیگر دوره های آموزشی بلند مدت است که در حال حاضر تنها در دانشگاه کلمبیا آمریکا با صدور مدرک رسمی انجام می شود.


او در تبیین فضای آموزش های موضوعی از کارگاه هایی با عناوینی چون تاریخ شفاهی دیجیتال، اقلیت های اجتماعی، اقلیت های نژادی، مهاجرت و... نام برد و افزود در این کارگاه ها تجربیات عملی همراه با مبانی آموزش داده می شوند.


او گفت نکته ای باید به آن توجه شود این است که این دانشگاه ها کارگاه های خود را بر اساس داشته های خود یعنی طرح هایی که خود مجری آن بوده اند ارایه می دهند.

او در ادامه به برپایی کارگاه های آموزشی در ایران پرداخت و گفت برپایی این کارگاه ها از سال 1383 آغاز شده است و در حال حاضر دو واحد درسی نیز در دانشگاه اصفهان ارایه می شود. اما غیر از این فعالیت ها، فعالیت دیگری همچون دوره های آموزشی کوتاه مدت و یا رشته تحصیلی هنوز در ایران شکل نگرفته است.

او گفت با آنکه ما اکنون در آغاز راه آموزش تاریخ شفاهی هستیم ولی با توجه به تجربه پنجاه تا شصت کارگاه برگزار شده باید به یک گام جلوتر اندیشید و به مباحث ارزش افزوده و رویکرد عملی در این کارگاه ها توجه کرد و صرفاً به ذکر مبانی و کلیاتی چون چگونگی انجام مصاحبه نپرداخته بلکه به این نقطه برسیم که چه مصاحبه ای انجام شده است.

او افزود لازم است مراکز برگزارکننده کارگاه های خود را با توجه به منابع و تجارب برگزار کنند.

او در جمع بندی بحث خود برای این که چه باید کرد گفت آموزش در دو فضای دانشگاه و خارج از آن می تواند شکل بگیرد. تعریف واحدهای درسی دردانشگاه اقدام پسندیده ای است اما لازم است علاوه بر سطوح دکتری و ارشد در سطح کارشناسی تاریخ نیز درس تاریخ شفاهی جایگزین برخی دورس غیر ضروری چون تاریخ چین و ... گردد. علاوه بر برپایی دوره های درسی لازم است دانشگاه در اجرای طرح های پژوهشی تاریخ شفاهی نیز نقش ایفا کنند.

او در پایان سخنانش برپایی دوره های آموزشی میان مدت دانشگاهی را نیز بسیار سودمند خواند و گفت می توان به جای چهار سال، دوره های آموزشی را در شش ماه متناسب سطح دانش و آگاهی مخاطبین برپا کرد.

پس از سخنان دکتر حسن آبادی، مقرر بود مقاله حبیب الله مهرجو ارایه گردد، اما از آنجا که موضوع این مقاله در حوزه آموزش تاریخ شفاهی قرار نداشت از دستور کار خارج شد.

***

در این جلسه دو مقاله با عنوان های «میزان اهمیت کارگاه ها و دوره های آموزشی در آموزش تاریخ شفاهی در ایران» به قلم دکتر ابوالفضل حسن آبادی و «روش شناسی در تاریخ شفاهی» به قلم حبیب الله مهرجو در نظر گرفته شده بودند که مقاله دوم از دستور کار خارج شد. حجت الاسلام سعید فخرزاده مسئول جلسه و دکتر مهدی ابوالحسنی و فائزه توکلی کارشناسان این بخش از نشست بودند که پس از پایان زمان سخنرانان بحث و بررسی مطالب از سوی آنها آغاز شد.

ابوالحسنی برپایی کارگاه ها و دوره های کوتاه مدت را امری مطلوب تلقی کرد اما گفت درباره این که مدرسین این کارگاه ها چه کسانی باید باشند، محل تامل است. او گفت در آثار بیرون آمده از برخی از این کارگاه مبانی اولیه تاریخ شفاهی دیده نمی شود و با توجه به این آسیب، برپایی این کارگاه ها نه تنها مطلوب نیست بلکه ممکن است بر مشکلات موجود بیافزاید.

او افزود جا دارد استادان دانشگاهی که پیش از این در حوزه تاریخ شفاهی فعال بوده اند نظیر دانشگاه تهران و ارومیه برای تأمین مدرسین این کارگاه ها کمک کنند و در این رابطه کارگروه تاریخ شفاهی در انجمن ایرانی تاریخ و نیز انجمن تاریخ شفاهی ایران می توانند یاری رسان تاریخ شفاهی برای ورود به دانشگاه ها باشند.

ابوالحسنی در ادامه یکی از مشکلات مبنایی را توجه اندک به تاریخ معاصر در دانشگاه ها دانست که باعث می شود تاریخ شفاهی و آموزش آن نیز دچار بی توجهی محافل علمی و دانشگاهی گردد.
او ضمن اشاره به اهمیت پدیدارشناسی در تاریخ شفاهی و دقت به آن به هنگام آموزش این رشته، گفت یکی از مشکلات اساسی دیگر در امر آموزش، کم کاری دانشجویان و بسنده کردن آنها به خواندن یکی دو اثر خاص است.

او گفت یکی از نکاتی که باید در امر آموزش مورد توجه قرار گیرد، این است آموزش گیرندگان بیاموزند که چگونه از اطلاعات نهفته در متن برآمده از تاریخ شفاهی و یا خود صدا یا تصویر راویان بهره برداری و استفاده کنند.

او با تایید سخنان دکتر حسن آبادی در حوزه آموزش تاریخ شفاهی و اجرای طرح های تاریخ شفاهی بار دیگر تاکید کرد که هم اکنون سه طرح تاریخ شفاهی مطرح درباره ایران در خارج از کشور همگی زیر نظر دانشگاه ها در حال انجام هستند. ابوالحسنی در ادامه توصیه کرد در داخل کشور نیز طرح های تاریخ شفاهی زیر نظر دانشگاه ها و مشارکت آنها صورت گیرند. او گفت یکی از نتایج این اقدام می تواند استفاده از بضاعت علمی دانشگاه ها در تاریخ شفاهی کشور باشد.

او با اشاره به مقاله آقای مهرجو و این امر که ایشان می توانست به امر آموزش در تدوین بپردازند، سخنان خود را با توجه دادن حاضران به این موضوع که ادبیات تا چه در حد در این بخش، به ویژه در امر ویراستاری و به کارگیری واژگان مناسب نقش اساسی دارد، به پایان برد.

سپس دکتر نورایی ضمن گلایه از انتقاد ابوالحسنی و حسن آبادی از نقش کمرنگ دانشگاه ها در حوز تاریخ شفاهی، ابراز داشت مقایسه دانشگاه های آمریکایی با دانشگاه های ایرانی، اشکال مبنایی دارد زیرا آنها پژوهش محور عمل می کنند و در ایران دانشگاه ها آموزش محور هستند.

او افزود با توجه به استعداد فعلی دانشگاه های کشور انتظار بیش از حد نمی توان از آن داشت. اجرای طرح های تاریخ شفاهی به دانشگاه ها سپرده نمی شود و علیرغم همه توصیه ها مبنی در ارتباط صنعت یا محیط کار با دانشگاه هنوز این حلقه بسیار ضعیف است.

دانشگاه ها جدا از نداشتن شهامت ورود به این عرصه، زمینه و بنیه تحقیق در حوزه تاریخ معاصر را ندارند و تغییر این فضا بسیار کار سختی است و وضعیت دانشگاه اصفهان در این میان یک استثناء است. او افزود حتی بهترین دانشگاه های ما مثل تهران و شهید بهشتی حرف تازه ای در عرصه تاریخ نگاری ندارند و همچنان از اعتبار گذشته خود ارتزاق می کنند. او نبود برپایی کارگاه ها و جلسات سخنرانی تخصصی بین المللی یا داخلی را در یکی دو دهه گذشته در این دانشگاه شاهد مدعای خود تلقی کرد.

او افزود به زعم وی وجود موسسات در حوزه تاریخ شفاهی برای این عرصه بسنده است و پیشنهاد کرد این نهادها امتیاز یک موسسه آموزش عالی در مقطع ارشد در تهران برای تربیت نیروی متخصص در عرصه تاریخ شفاهی بگیرند و دانشگاه اصفهان نیز در تأمین مدرس برای آن یاری رسانی کند. نورایی گفت این کار می تواند هم به تولید علم بیانجامد و همزمان کارآفرینی برای دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته تاریخ کند.

او در ادامه افزود انتظار از سیستم سنتی دانشگاه ها برای راه اندازی آموزش تاریخ شفاهی انتظار بی حاصلی است. او گفت در سطوح تعریف شده دانشگاهی محلی برای تاریخ شفاهی دیده نشده و استادان با فعالیت در عرصه تاریخ شفاهی امتیازی برای ترقی درجات علمی خود در دانشگاه کسب نمی کنند.
نورایی گفت معتقد است که آنچه در عرصه تاریخ شفاهی در ایران توسط نهادها و موسسات مبتلابه آن انجام شده از لحاظ فنی در سطح بین المللی و کمتر از فعالیت های انجام در جهان نیست، هرچند که به واسطه ارایه فعالیت های خارجی ها به زبان لاتین سطح عرضه و معرفی آنها بیشتر و سهل الوصول تر است.

او با اشاره به شخنان دکر حسن آبادی مبنی بر تهیه آرشیوها در دانشگاه ها که اجرای طرح ها شکل می گیرند، گفت یکی از مشکلات دانشگاه های ما عدم دسترسی دانشگاه به آرشیوهای نهادهای دست اندرکار تاریخ شفاهی است و افزود ضرورت دارد این نهادها مواد خام خود را در اختیار دانشگاه ها بگذارند.

نورایی جایگاه دانشگاه های داخلی را در عرصه نظری تحقیقات تاریخی جایگاه مطلوبی تلقی کرد و گفت بر خلاف دانشجویان فنی و پزشکی ایرانی که در خارج در حاشیه قرار می گیرند، دانشجویان علوم انسانی توان این را دارند که در مقام مباحثه و گفتگو با اساتید دانشگاه های پذیرنده خود در خارج از کشور برآیند. او آثار ارزنده منتشر شده توسط مورخین ایرانی در خارج از ایران را گواه مدعای خود برشمرد و افزود در عرصه تاریخ شفاهی نیز فعالان ایرانی این عرصه توان حضور و ارایه دانش خود در همایش های بین المللی را دارند و در پایان گفتارش ابراز امیدواری کرد روزی یکی از این همایش ها در ایران برگزار شود.

سپس حجت الاسلام فخرزاده در جمع بندی گفت نهادها از آموزش با اشتیاق استقبال می کنند و آماده همکاری با دانشگاه ها هستند و تحقق آن بستگی به همکاری استادان دانشگاه ها دارد. فخرزاده در ادامه پیشنهاد کرد برای هر مقاله خوب با توجه به کشش مخاطبین، فضای نقد و بررسی و گفتگوی بیشتر میان همه حضار فراهم گردد و برای این کار می توان از فناوری های تازه مثل ویدئو کنفراس و اینترنت نیز استفاده کرد.



آن گاه فائزه توکلی پیشنهاد کرد هر یک از موسسات با تدوین و تصویب یک سند پژوهشی همانند انجمن علمی تاریخ و حوزه علمیه برنامه بلند مدت خود را برای سه، پنج یا ده سال آینده مشخص و اعلام کنند و مطابق با آن عمل کنند.

او سپس در ادامه با نقد گفته دکتر نورایی مبنی بر اینکه «تاریخ شفاهی، تاریخ آینده» است، گفت به زعم وی اصلاً چنین نیست و در دنیا از تاریخ شفاهی به عنوان «تاریخ فوری» یاد می کنند. او سپس با اشاره به این که دیگر نمی توان چون گذشته منتظر بود تا افرادی با نگرش روش شناسی، معرفت شناسی و ایدئولوژی خود تاریخ را برای پس از خود بنویسند، زیرا مردم می خواهند خود به کشف رویدادهای زمانه خود چون جنگ یا انقلاب بپردازند. توکلی آن گاه پیشنهاد کرد آرشیوهای شفاهی به صورت آنلاین ایجاد شوند تا ضرورت دسترسی آسان مردم به این آرشیوها فراهم شود.


توکلی در بخش پایانی سخنانش به ضرورت ایجاد یک چارت سازمانی برای انجمن تاریخ شفاهی ایران و تشکیل کمیته های تخصصی مباحث نظری، مباحث عملی و آموزشی در قالب آن پرداخت.

این جلسه با خبر محسن کاظمی درباره این که حوزه هنری اصفهان نشست بعدی تاریخ شفاهی ایران را با موضوع احتمالی «آموزش و آرشیو» در پاییز سال جاری برگزار خواهد کرد، به پایان رسید. او گفت جزئیات بیشتر در این باره همچون ظرفیت و کمیت و نحوه ارایه مقالات بعداً از سوی حوزه هنری اصفهان اعلام خواهد شد.

***

گزارش میزگرد و اختتامیه را پیش روی دارید که با سخنان دکتر اصغر منتظرالقائم، مدیر گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی، علیرضا کمری، پژوهشگر تاریخ و ادبیات دفاع مقدس، محسن کاظمی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، شفیقه نیک‌نفس، رئیس گروه تاریخ شفاهی اداره کل اطلاع‌رسانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، و جمع‌بندی دکتر مرتضی نورایی برگزار شد.

دکتر اصغر منتظرالقائم سخنان خود را به مطالب مورد اشاره خود در جلسه نخست صبح و ضرورت نوآوری و ایجاد نگاه بومی به تاریخ شفاهی با توجه و بهره‏گیری از میراث گذشته چون «علم الحدیث» اختصاص داد. او ضمن بیان معانی و کارکرد برخی علوم اسلامی چون درایه و رجال به تاریخچه شکل‌گیری علم الحدیث اشاره کرد و در ادامه انواع حدیث و شرایط راوی را برشمرد و سپس به سازوکارهای مورد استفاده برای رسیدن به احادیث مستند و معتبر پرداخت که در برخی موارد مشابهت‌هایی با شرایط راوی و روایت در تاریخ شفاهی دارند.

منتظرالقائم سپس فهرست‌وار به ارایه خلاصه‌ای از مطالب مطرح شده در جریان دو جلسه صبح نشست هشتم پرداخت.

پس از پایان سخنان دکتر منتظرالقائم، علیرضا کمری ضمن تشکر از دانشگاه اصفهان برای برگزاری این نشست، از حاضرانی که مجال سخن و گفتگو نیافتند عذر‌خواهی کرد و افزود هر یک از دوستان و دعوت‌شدگان بنا به تجربه و تخصص خود مطالب مغتنمی برای جمع حاضر داشتند و اظهار امیدواری کرد در فرصت مناسب دیگری مجال ارایه سخنان آنان فراهم گردد.

علیرضا کمری سپس در آغاز سخن خود نکاتی را برشمرد تا حرف‌های پایانی خود را صورت و شکل بدهد. او گفت کاری که در مسیر شکل‌گیری و جریان شدن قرار می‌گیرد به طور طبیعی با فرازها و فرودهای متعدد مواجه خواهد بود و سپس با اشاره به سابقه‌ی تاریخ‌شناسی در ایران و نگارش و انتشار «رساله در آئین نگارش تاریخ» مرحوم یاسمی در 1316ش، افزود عمر دانش تاریخ شناسی در ایران کمتر از یک صد سال است و پیش از یاسمی کتاب مدونی در این حوزه تدوین نشده بود.

کمری گفت با این پیشینه و تأثیرپذیری تاریخ‌پویی در ایران ذیل سنت نَقل و ادبیات طبیعی است که این گونه بحث‌ها باید به تدریج و با تأنی دنبال شوند. او گفت به تعبیر استاد باستانی پاریزی ما باید خودمشتمالی کنیم، اما نباید خودزنی کنیم. او گفت نقد ملاحظاتی دارد چرا که نقد هم نقد دارد و به همین نسبت آسیب‌شناسی نیز آسیب‌شناسی دارد.آسیب‌شناسی مقدمه عمل منجر به بهبود است و نه از بین بردن محل آسیب و صاحب آن.

او افزود تاریخ‌اندیشی و تاریخ‌نگاری مستلزم حریت است. کسی که تاریخ‌کار و تاریخ‌ورز است به لحاظ خصایص اخلاقی و سلوکی به آرامش و طمأنینه نیاز دارد زیرا تاریخ‌نگاری از سنخ قضاست و اگر مورخ دچار هیجان و التهاب و موضع‌گیری شود، تاریخ به سراشیبی غرض و ایدئولوژی می‌افتد و به مانیفست احزاب و جریان‌های سیاسی تبدیل می‌شود. کمری گفت در این‌باره به دو کتاب از سیمین فصیحی و ابوالفضل شکوری اشاره کرد که سیر و سابقه‌ی گرایش‌های سیاسی و مَسلکی را به نقد و بحث گذاشته‌اند.

کمری در ادامه گفت در نقد می‌باید جنبه‌های ایجابی و ایجادی هم مورد توجه قرار گیرند زیرا در نظر گرفتن صِرف جنبه‌های سلبی می‌تواند در برخی موارد مشکلاتی ایجاد کند. او گفت اینکه برخی می‌گویند درباره تاریخ شفاهی و تاریخ‌شناسی مبتنی بر تاریخ هیچ کاری نشده است، ناشی از ندانستن و بی‌اطلاعی آنها از تلاش‌های انجام شده است. حال آن که به راحتی می‌توان کتابچه‌ای از فهرست کتاب‌ها مقالات و گفتگوهای صورت گرفته در این‌باره در طول یک دهه گذشته همچون مقالات ارایه‌شده در چند نشست پیشین گردآوری کرد. او افزود مطالعه این منابع از این رو ضرورت دارد که در طرح مسائل دچار تکرار نشویم و بعضاً تحت تأثیر گزاره‌های نادرست قرار نگیریم.

او در بخش دیگری از سخنانش گفت در تقسیم‌بندی و نوع‌شناسی علم در دایره‌المعارف‌های گذشته همچون مفتاح ‌العلوم و نفایس الفنون، در رئوس ثمانیه از مقولات تعریف، موضوع، مقصد، دامنه و ... نهایتاً به آموزش می‌رسیم و باید بحث کرد ذیل مفهوم «آموزش» چه مسائل و مطالبی وجود دارند که به کار ما می‌آیند، اعم و اخص و اهم و مهم آنها کدام است.

کمری گفت پیکری‌بندی و پیکره‌شناسی دانش باید همواره مورد توجه باشد. و سپس با اشاره به سخنان آقای دکتر منتظرالقائم ضرورت خواندن کتاب علم الحدیث مرحوم شانه‏چی را یادآور شد و گفت اطلاع از این علم برای کسی که کار تاریخ شفاهی می‌کند، به دلایل بسیاری حتماً مفید است.

کمری سپس با اشاره به تقسیم‌بندی دانش در کتاب دایره‌المعارف‌های فارسی به قلم ژیوا وسل ، و برشماری ارکان چهارگانه‌ی دانش گفت آموزش از حیث دستور زبان فارسی در معنای لازم و متعدی به کار می‌رود، به این ترتیب یاد گرفتن و یاد دادن هر دو ملازم یکدیگر و به هم مربوطند.

او بحث‌های رخ داده در نشست هشتم را جستارگشایی، افق‌گشایی و گشودن باب معارفه در کلیات مباحث موضوعه برای آموزش تاریخ شفاهی دانست و گفت این کلنجارها برای دریافتن داشته و نداشته‌ها و چه باید کرد‌ها مفید هستند.

او بهره‌گیری از تجربه ترجمه را امری مفید و ضروری برشمرد، اما گفت ضمن خواندن و دانستن اطلاعاتی که از آن سوی می‌آید، می‌باید به علمی برسیم که حاصل تجربیات خودمان باشد. کمری گفت علم مرز، جغرافیا، زمان، مکان و رنگ ندارد و پدیداری عام و بین‌الاذهانی، چه در این سو و چه در آن سوی جهان باشد؛ اما بر حسب اقتضائات فرهنگی تاریخی یقیناً می‌توان به یک چارچوب رویکردی روشی ایرانی برای تاریخ شفاهی رسید.

کمری گفت می‌توانیم با جهد و کوشش و مطالعه و استفاده از کارهایی که صورت می‌گیرد، و ارتباط با نهادهایی که مشغول مطالعه هستند و کار انجام می‌دهند، اندک اندک به یک شیوه و سامانه علمی برسیم و خواهیم رسید.
او گفت امروزه هنوز درباره مفاهیم و مسائل کلانِ مترتب بر تاریخ‌شناسی بحث و نظر وجود دارد چه رسد به تاریخ شفاهی که یک رویکرد و روش نوپدید است.
کمری گفت بنابراین باید ایجاباً برای طراحی، استحصال، و یافتن با استفاده از تجربه زیسته داخلی و تلفیق فرایافته‌ها از حوزه مطالعات مبتنی بر تعقل و تفکر خودی و آنچه که از ترجمه به دست آمده تلاش کرد.
او آگاهی از منابع و خواندن مطالب ترجمه شده در فضاهایی چون سایت تاریخ شفاهی ایران را امری ضروری برشمرد و گفت تکیه بر اطلاعات شنیداری مع‌الواسطه و سواد سایتی مبتنی بر دفترچه‌های تقویمی ‌-‌ جلسه‌ای برای این منظور بسنده نیست.

کمری گفت آن دسته از اهالی درگیر با تاریخ شفاهی که محل رجوع برای آموزش قرار می‌گیرند علاوه بر آگاهی از دانش تاریخ و تاریخ‌شناسی باید از مجموعه متون اصلی تاریخ چون تاریخ طبری و ابن‌خلدون تا دوران معاصر به صورت اجمالی یا تفصیلی آگاهی داشته باشند.
او در ادامه بار دیگر با اشاره به تحقق علم آن گاه که با آگاهی بر نداشته‌ها و ندانسته حاصل می‌شود، افزود هر قدر بیشتر بدانیم، بیشتر می‌دانیم که نمی‌دانیم. به همین دلیل خشوع نشانه‌ی علم عالم است.

کمری گفت تاریخ شفاهی دربردارنده‌ی طیف گسترده‌ای از موضوعات متنوع است. او سپس به بحث در‌گرفته میان آقای روحانی، دکتر دهقان‌نژاد و دکتر نورائی اشاره کرد و گفت در این بحث به واقع می‌توان گفت که میان این سه سخن، تناقض ذاتی نمی‌توان دید، به این شرط که قدری به دید فلسفی و توجه به مفهوم نسبت در موضوع نگریست.

کمری گفت به‌زعم وی مقصود آقای روحانی آن بود که در متن تاریخ شفاهی، ریخت، سامانه، زبان و ذهنیت مدون نباید مبتنی بر زبان ایهامی-استعاری و لایه‌های چندگانه معنایی باشد. او این نکته را امری مهم برشمرد و افزود در همین جاست که بحث تفاوت میان تاریخ و ادبیات رخ می‌نماید. اگر زبان متن، خواننده را به انفعال عاطفی و احساسی برساند، آن متن، از خلوص تاریخ‌شناختی دور می‌شود.

کمری گفت البته سنت تاریخ‌نویسی ما تحت تأثیر گرایشات باطنی در ساختار زبانی ادبی شکل گرفته است کما این‌که این خصائص را می‌توان در آثار دکتر باستانی پاریزی و مرحوم دکتر عبدالحسین زرین‌کوب و بسیاری دیگر هم مشاهده کرد.

او رسیدن به یک زبان، ساختار و افقی که امکان تاریخ به ما هو التاریخ را فراهم بیاورد ضروری دانست و گفت که افراد اندکی به این حوزه نزدیک شده اند که از آن جمله می‌توان به مرحوم عبدالهادی حائری اشاره کرد.

او در پایان برپایی این گونه نشست‌ها و فضاهای نقد و گفتگو میان اهل فن تاریخ شفاهی را امری مبارک دانست و از نهادها و محافل علمی دست‌اندکار خواست که نسبت به تداوم این جلسات بیشتر همت گمارند.

پس از سخنان علیرضا کمری، محسن کاظمی نیز از طرف انجمن تاریخ شفاهی ایران ضمن سپاس از دانشگاه اصفهان و دیگر نهادها و افراد دست اندرکاران برپایی و حاضران نشست تشکر و قدردانی کرد و اظهار امیدواری کرد که برپایی این نشست‌ها راه‌گشای پیشرفت‌های آینده باشد.

برای مشاهده عکس های نشست، اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده عکس های نشست در ایسنا، اینجا کلیک کنید.

سپس با دعوت دکتر نورایی شفیقه نیک‌نفس جزئیاتی از آخرین دستاوردهای مرکز اسناد و کتابخانه ملی در عرصه تاریخ شفاهی و تسهیل دسترسی همگانی به آرشیوهای این مرکز از طریق وب سایت این سازمان در فضای مجازی ارایه کرد. او همچنین از آغاز به کار یک نشریه تخصصی تاریخ شفاهی به نام «صدا، جنگ خبری تاریخ شفاهی» از سوی این سازمان با رویکرد آموزشی خبر داد و گفت که این سازمان آماده انتشار مقالات اهل فن در حوزه تاریخ شفاهی در این فصلنامه است.

در پایان نشست بار دیگر دکتر نورایی از همه حاضران و دست‌اندرکارن برپایی نشست به ویژه آقایان صفری و متقی فرد تشکر کرد و اظهار امیدواری کرد نشست هشتم خاطره خوشی برای همه شرکت‌کنندگان بوده باشد.

پایان

محمد کریمی



 
تعداد بازدید: 6175


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»