پسران «شهدای عرفه» می‌خواهند از پدران بنویسند



موسسه‌ «سابقون» پنج ساله شد

بعضی‌ها از زمان فوتبال بازی در زمین خاکی محله با هم دوست نبودند. شاید گاهی برای هم از دور دستی تکان می‌دادند. شاید هم زندگی‌شان، شباهت‌هایی به هم داشته اما هیچ خاطره مشترکی از دوران کودکی هم نداشته باشند. اما در نهایت، یک حادثه باعث آغاز دوستی و همدلی تازه‌ای بین‌شان می‌شود؛ گویی سال‌هاست همدیگر را می‌شناسند.

پسران «احمد کاظمی»، «سعید مهتدی»، «حمید آذین‌پور»، «نبی‌الله شاه‌مرادی»، «غلامرضا یزدانی» و بعضی دیگر از فرماندهان سپاه در زمان جنگ، گاه گداری همدیگر را می‌دیدند و سلام و علیکی داشتند. اما پس از سانحه سقوط جت فالکن حامل فرماندهان نیروی زمینی سپاه در نوزدهم دی ماه 1384 (در آستانه روز عرفه) و شهادت پدرانشان با هم دوست و صمیمی شدند.

محمدمهدی کاظمی، فرزند سردار شهید احمد کاظمی دراین‌باره می‌گوید: «گاهی در عالم بچگی با هم بازی می‌کردیم اما وقتی پدرم در سال 1384 فرمانده نیروی زمینی سپاه شد، دوستان قدیمی‌اش را دور هم جمع کرد و ماجرای سقوط جت فالکن رخ داد، رفاقتمان بعد از چهلم آن‌ها دوباره مثل بچگی‌ها شکل گرفت.»
وقتی جنگ تمام می‌شود، خیالشان از وقوع هر اتفاقی برای پدرانشان راحت است و تصور امکان شهادت آن‌ها را از سر بیرون می‌کنند. حالا این اتفاق افتاده و به این فکر می‌‌کنند که نقش پدران سردارشان را چطور پیش روی جامعه و هم‌سن و سالان‌ خودبگذارند؟ پس کمر همت می‌بندند تا یک «موسسه فرهنگی و هنری» را راه‌اندازی ‌کنند.

گام اول؛ یا علی...

محمدمهدی کاظمی از چگونگی تاسیس این موسسه در سال 1386 می‌گوید که «بعد از دومین سالگرد شهادت پدرانمان، پای کار ایستادیم. سال 1385 به دنبال گرفتن مجوز رفتیم و ثبت آن یک سال طول کشید. خیلی فکر کردیم و نزدیک به 100 اسم برای موسسه انتخاب شد. ولی در نهایت، قرآن را باز کردیم و آیه «و السابقون السابقون اولئک‌ المقرّبون» آمد و نام موسسه را «سابقون» گذاشتیم.»
او به یاد می‌آورد که برخی می‌گفتند که اگر خودشان دست به کار نشوند، هیچ بانی خاصی برای معرفی پدرانشان وجود ندارد. این شد که همه فرزندان شهدای عرفه پای کار آمدند. حالا برخی زودتر و بعضی به صورت محسوس‌تر فعالیت می‌کنند و بعضی نیز در زمینه‌هایی که تمایل دارند و یا احساس توانایی می‌کنند، وارد عمل می‌شوند.
فرزندان شهدای عرفه، جمع‌آوری خاطرات، اطلاعات، فیلم‌ها و عکس‌های مربوط به پدرانشان را نیت اولیه موسسه فرهنگی و هنری سابقون می‌دانند و ابتدا هم نیت بهره‌برداری از آن‌ها را نداشتند. فقط به فکر جمع‌آوری اسناد و خاطرات و فیلم‌ها بودند تا نابود نشود. آن‌ها می‌گویند که هر فیلم و عکس و صوت، گوشه‌ای پخش بوده و هنوز هم هست!
خوب می‌دانند که افراد زیادی هستند که با شهدای عرفه، خاطره دارند و حالا که آن‌ها برتر و برجسته شده‌اند، خیلی‌ها به دنبال گردآوری خاطراتش می‌روند. این خاطرات، جای کار دارد و خواهد داشت.
اعضای موسسه فرهنگی و هنری سابقون، دهه شصتی به نظر می‌رسند. جوان‌اند و تازه در حال تجربه کردن دردهای پژوهشگران قدیمی دفاع‌مقدس‌اند. محمدمهدی کاظمی درباره سیر گردآوری خاطرات و دشواری‌های پیش‌رو می‌گوید: «سعی کردیم، هر جایی که رد پایی از شهدای عرفه وجود داشته و آن‌جا مسوولیتی داشته‌اند، برویم. اما می‌توان گفت که خیلی موفق نبوده‌ایم و اول راه جمع‌آوری اطلاعات هستیم.»
وی تاکید می‌کند: «در سیر تحقیق بر شهید احمد کاظمی متمرکز بوده‌ایم. اما از آن جایی که شهدای عرفه، اکثراً با هم بوده‌اند، این ویژگی برایمان راهگشا بوده و هر جا قدم می‌گذاریم، فیلم‌هایی از دیگر شهدای عرفه هم پیدا می‌کنیم.»
در طول 5 سال فعالیت موسسه فرهنگی و هنری سابقون، خوب فهمیده‌اند که به دست آوردن اطلاعات و اسناد، کار سختی است. پسر شهید احمد کاظمی با اشاره به این تجربیات می‌گوید: «این دشواری‌ها حتی با وجود اعتماد نهادها نسبت به موسسه سابقون، همچنان وجود دارد. اگر هم اطلاعاتی از شهدای عرفه به ما می‌دهند، این کار با نگرانی انجام می‌شود. با این وجود از سال 1388 این کار را خیلی جدی دنبال کرده‌ایم و شاید 30 درصد از این اطلاعات را گردآورده‌ایم.»
حس مالکیت شهدا، همان چیزی است که دست و پای فرزندان شهدای عرفه، برای پیشرفت تحقیقات را بسته است. می‌گویند برخی نگران‌اند که اسناد و اطلاعات شهدای سازمانشان را دست محققی خارج از آن بسپارند. شاید هم این‌ نگرانی‌ها، فقط ریشه در تصورات غلط آن‌ها از این برون‌سپاری اسناد داشته باشد. با وجود تمام این فراز و فرودهای طی شده، فرزندان شهدای عرفه همچنان پیگیر گردآوری اطلاعات‌اند و با همین ذخایر و منابع کم در حال تولید آثاری درباره پدرانشان هستند.
آن‌ها معتقدند که این مدارک تا امروز در آرشیوها مانده و حس مالکیت نهادهای نظامی و فرهنگی در قبال فیلم‌ها و اطلاعات شهدای عرفه به عنوان سرمایه‌های سازمانی، روند تحقیقاتشان را كُند کرده است. پسران شهدای عرفه می‌خواهند که پدرانشان را به نسل جدید معرفی کنند و خوب می‌دانند که هم سن و سالانشان، چشم انتظار الگوهایی ملموس‌اند.

گام دوم؛ کتاب
اعضای موسسه فرهنگی و هنری سابقون از اول هم به فکر تدوین و نشر کتاب نبودند. فقط می‌خواستند فیلم‌ها و خاطرات پدران شهیدشان را گردآوری کنند تا نکند روزی شاهد نابودی آن‌ها باشند. اما محمد مهدی کاظمی از همت‌شان برای گردآوری مجموعه خاطرات مصور شهدای عرفه در اولین سال تاسیس موسسه سابقون می‌گوید و این‌گونه ادامه می‌دهد: «سال 1386 مجموعه خاطرات مصور یازده شهید عرفه را گردآوری کردیم. نیت‌مان بیشتر جمع‌آوری یک اثر تصویری بود تا مجموعه خاطره. می‌خواستیم آلبوم‌هایی کوچک با خاطرات کوتاه تولید کنیم. اما هنوز بعد از چند سال به شکل مطلوب، کامل و جامع نرسیده است. البته تا حالا هم اتفاقات خوبی افتاده اما به مرحله نهایی نرسیده است.»
قرار است هر یک از این کتاب‌های مصور، یک عنوان جداگانه داشته باشد و سعی کرده‌اند که خاطرات،‌ مرتبط با عکس‌ها باشند. چند سال پیش، تحقیقاتی درباره سرداران شهید مرتضی بصیری و احمد الهامی‌نژاد (از شهدای عرفه) انجام داده بودند و کتاب‌ها آماده چاپ بودند، اما گویا کتاب‌ها نیازمند تحقیقات بیشترند. این سخت‌گیری، امروز کمتر در بین محققان دفاع‌مقدس دیده می‌شود.
فرزند شهید احمد کاظمی، انجام یک کار حرفه‌ای را نیت اصلی موسسه فرهنگی و هنری سابقون می‌داند و می‌گوید: «می‌خواهیم یک کتاب، برای همیشه درباره پدرم منتشر کنیم. یعنی کتابی همه‌جانبه درباره شهید کاظمی و دیگر شهدای عرفه باشد. برای مثال درباره زندگی شهید احمد کاظمی که کار کردیم، دیدیم اطلاعات مقطع حضور او در کردستان، اشاره‌وار است. او 8 سال در منطقه شمال غرب کشور فعالیت جدی و نقش بسزایی در امنیت پایدار در آن منطقه داشته است. کار تحقیقاتی در این زمینه را با محوریت شهیدان کاظمی، مهتدی، آذین‌پور و شاه‌مرادی در قرارگاه حمزه سیدالشهدا آغاز کردیم و 300 ساعت مصاحبه تحقیقاتی انجام دادیم. با کسانی که با آن‌ها مرتبط بودند و یا به سبک فرماندهی و طرح عملیاتی‌شان انتقاد داشته و یا موافق بوده‌اند، مصاحبه شده است. اما هنوز سیر تحقیقات، کامل نیست. شاید بتوان گفت که تاکنون فقط درباره حضور شهدای عرفه در منطقه کردستان، تحقیقات جدی انجام داده‌ایم. البته این کار هم با مشورت صاحب‌نظران انجام شد.»
محمدامین مهتدی، فرزند شهید سعید مهتدی هم گوشه‌ای از کارهای پژوهشی موسسه فرهنگی و هنری سابقون را گرفته و درباره ضرورت چاپ کتاب درباره شهدای عرفه می‌گوید: «آن‌چه در این چند سال به آن رسیده‌ایم، این است که هیچ چیزی جای کتاب را نمی‌گیرد. هر کاری هم در حوزه تحقیقات و ساخت آثار تصویری انجام دهیم،‌ باز هم جای کتاب را پر نمی‌کند.»
وی به این نتیجه رسیده و معتقد است: «کتاب، بهترین منبع و رسانه قابل استفاده برای محققان، هنرمندان، فیلم‌سازان و علاقه‌مندان به آشنایی با شهدای عرفه است. کتاب می‌تواند مولد دیگر تولیدات موسسه سابقون باشد. این بود که تصمیم گرفتیم که به طور جدی وارد این قضیه شویم.»
او از نبود منابع محکم و قوی و مکتوب و قابل اعتنا که خواسته‌هایشان را پوشش دهد، گلایه می‌کند و می‌گوید: «هر کسی می‌خواهد در حوزه فیلمنامه‌نویسی دفاع‌مقدس کار کند، خاطره‌‌نگاری‌های معمول به دردش نمی‌خورد. او به دنبال یک سری حوادث خاص برای فضاسازی می‌گردد. باید در حین گردآوری خاطرات، داستان، قصه، فضا و شخصیت‌ها استخراج شوند. این‌که آدم‌ها چگونه و در چه فضاهایی رشد کردند و چه کسانی در فضای جنگ دوام آوردند و چه کسانی بریدند، باید در تاریخ‌شفاهی‌ها برجسته شوند. متاسفانه در تاریخ‌نگاری جنگ به این موضوع به خوبی پرداخته نشده است. اصولاً یا تاریخ را از دید استراتژی و تاکتیک جنگی دیده‌اند و یا تاریخ‌شفاهی صِرف بوده است. هیچ‌یک از این‌ها به تنهایی کامل نیستند. برای پوشش دادن هر اتفاق باید به دنبال منابع مختلف باشیم.»
ذهنیت ایده‌آل بانیان موسسه فرهنگی و هنری سابقون این است که تحقیقاتی همه‌جانبه درباره شهدای عرفه انجام شود. همچنان با انرژی به دنبال اسناد می‌گردند و فقط می‌دانند که منابع مختلفی همچون نوار مکالمات پدرانشان پشت بی‌سیم‌های فرماندهی موجودند که این‌ها تنها بخشی از اسناد مرتبط با نقش شهدای عرفه در دوران جنگ‌‌اند. به دنبال فیلم و صوت مصاحبه‌های پدرانشان بعد از جنگ هم هستند. شک ندارند که چنین چیزی وجود دارد، اما دقیقاً نمی‌دانند که این نوارها کجا هستند و چگونه نگهداری می‌شوند؟ نگران نابودی احتمالی اسناد در دریای مدارک و فیلم و صوت‌های نظامی‌‌اند. نگران‌ این هستند که نکند بایگانی‌چی‌ها متوجه نشوند که این فیلم‌ها از آنِ شهدای عرفه است! نگرانند...

گام سوم؛ انتقال امید به جامعه
«سابقون»ی‌ها معتقدند که شور و نشاط یاد شهدا و شهادت، پس از واقعه جت‌فالکن دوباره در رگ‌های جامعه جریان پیدا کرده است. شعارشان «امید» است؛ همان که همه به دنبال آن هستند. می‌گویند که اگر این موسسه نبود، بعید می‌دانیم که امسال هفتمین سالگرد شهدای عرفه به شکل مردمی جلوه پیدا می‌کرد.
محمد مهدی شاه‌مرادی، فرزند شهید نبی‌الله شاه‌مرادی که مدیر اجرایی هفتمین سالگرد شهدای عرفه است، اراده کرده که با بقیه فرزندان شهدای عرفه، مراسمی به سبکی تازه برگزار کند. او می‌گوید: «شهدا آن‌قدر دور از دسترس و آدم‌های اسطوره‌ای نیستند. آن‌ها فقط آدم‌های خوبی بودند که خودشان را در شرایطی خاص حفظ کرده‌اند. اما مشکل این قصه در شناخت شهداست. هیچ وقت سعی نکردیم که آن‌‌ها را بشناسیم. فقط سعی کرده‌ایم که از آن‌ها اسطوره بسازیم و کار حرفه‌ای هم انجام نداده‌ایم. دیگران فقط چیزی از آن‌ها دیده‌اند و یا شنیده‌اند و سعی می‌کنند که همان را بزرگ جلوه دهند.»
او به نمایندگی از پسران شهدای عرفه می‌گوید: «ما سعی می‌کنیم، اصل زندگی پدرانمان را نشان دهیم و بازگو کنیم؛ نه خیلی دور از دسترس و نه خیلی عادی. البته این کار، بسیار سخت است و هنر خودش را می‌طلبد.»

مریم اسدی جعفری


کتاب هفته، شماره 366، شنبه 16 دی 1391، ص5


 
تعداد بازدید: 4730


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»