تولید گفتمان در عرصه کتاب‌های جنگ، عامل افزایش مخاطب



محمد درودیان، محقق و پژوهشگر جنگ معتقد است که اگر نقد و بررسی کتاب‌های دفاع‌مقدس و تولید گفتمان درباره آن‌ها گسترش پیدا کند، مخاطبان این آثار نیز بیشتر می‌شوند.

محمد درودیان در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از برپایی نشست‌های تخصصی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع‌مقدس در حوزه کتاب یاد کرد و گفت:  بهتر است که این‌گونه نشست‌ها به صورت ماهانه ادامه داشته باشند و همه آثار این مرکز به تدریج در این جلسات، مورد نقد و معرفی قرار گیرند.

وی در ادامه، درباره ضرورت‌ برپایی چنین جلسه‌هایی تاکید کرد: کسانی که کتاب‌ مورد نظر هر نشست را خوانده‌اند، سوال‌های خود را می‌پرسند و افراد بی‌اطلاع نیز از این راه، به برخی مسایل پی می‌برند.

نویسنده کتاب "اجتناب‌ناپذیری جنگ" از ترجمه، رونمایی و معرفی این اثر به زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسه در بیست‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران یاد کرد و گفت: بحث و نظرهای مطرح شده در چنین نشست‌هایی رضایت‌بخش خواهند بود.

درودیان در پایان، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع‌مقدس را دارای ظرفیت برپایی نشست‌های تخصصی در حوزه کتاب دانست و ادامه داد: اگر گفتمان و نقد و بررسی کتاب‌های دفاع‌مقدس گسترش پیدا کند، مخاطبان این آثار نیز پیدا می‌شوند. در واقع می‌توان در این نشست‌ها ابعاد مختلف جنگ را گشود تا وجه غالب فکری و ذهنی شده و همه درباره آن صحبت کنند.

مرکز اسناد و تحقیقیات دفاع‌مقدس تاکنون، 20 همایش تخصصی در 5 محور "نقد و بررسی کتاب"، "واکاوی عملیات‌ها"، "نقش قرارگاه‌ها در جنگ" و "نقش اقشار مختلف در روند دفاع‌مقدس" برگزار کرده که از جمله کتاب‌های نقد شده در این نشست‌ها می‌توان به "خرمشهر در جنگ طولانی" نوشته مهدی انصاری ، محمد درودیان و هادی نخعی، "اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی" اثر فرهاد دژپسند و حمیدرضا رئوفی و " تنبیه م‍ت‍ج‍اوز: ب‍ررس‍ی‌ ت‍ح‍ولات‌ س‍ی‍اس‍ی‌ ن‍ظام‍ی‌ از ت‍اب‍س‍ت‍ان‌ ۱۳۶۱ ت‍ا ف‍روردی‍ن‌ ۱۳۶۷" تالیف حسین اردستانی اشاره کرد.

خبرنگار : مریم اسدی جعفری



 
تعداد بازدید: 3550


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98

آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.