دکتر رضا شعبانی در آیین یادبود زنده‌یاد منیر قادری



کسانی که برای جاودانگی نام ایران می‌کوشند هرگز نمی‌میرند

دکتر رضا شعبانی، استاد دانشگاه شهید بهشتی در آیین یادبود زنده‌یاد منیر قادری «معاون کتاب ماه تاریخ و جغرافیا» که به کوشش موسسه خانه کتاب در سرای اهل قلم برگزار شد، گفت: کسانی که ایران را دوست دارند و برای اعتبار نام ایران می‌کوشند هرگز نمی‌میرند و یادشان همواره در خاطره‌ها جاودان می‌ماند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، منیر قادری، ویراستار و معاون کتاب ماه تاریخ و جغرافیا در آخرین روزهای سال 89 که از تهران عازم زادگاهش مشهد مقدس بود در یک سانحه رانندگی درگذشت و موسسه خانه کتاب مراسم یادبود وی را عصر چهارشنبه 17 فروردین با حضور خانواده وی، استادان دانشگاه، دوستان و همکارانش در سرای اهل قلم برگزار کرد.

دکتر رضا شعبانی، چهره‌ ماندگار در هشتمین همایش مرکز همایش‌های بین‌المللی سازمان صدا و سیما، در آیین یادبود زنده‌یاد منیر قادری گفت: سهم عمر دراز انسان‌ها این است که شاهد مرگ و مصیبت عزیزان خود باشیم و این بسیار سخت است.

وی چکامه‌ای از امیرخسرو دهلوی را که در رثای فرزندش سراییده برای حاضران در جلسه خواند که «دل زتن بردی و در جانی هنوز/ دردها دادی و درمانی هنوز...» و در ادامه سخنانش گفت: زنده‌یاد منیر قادری با این که شاگرد من در دانشگاه نبود ولی مراتبی داشت که برازنده این شعر باشد.

وی افزود: قادری مکرر به من سر می‌زد و مرتب مرا می‌دید. در سال 89 بیش از 3 بار در جلسه کتاب ماه تاریخ و جغرافیا از من دعوت شد که بیایم و در بحث‌ها شرکت داشته باشم. حسن عمل، صداقت، دلسوزی و مراقبت از مسوولیت‌های وی مرا سر شوق می‌آورد و با خود می‌گفتم که هیچ وقت خوشحال‌تر از زمانی نیستم که می‌بینم کسی با انگیزه کار می‌کند و خدمتی را به برازندگی انجام می‌دهد. چیزی که مرا رنج می‌دهد بیکاری نسل جوان است.

وی همچنین در ادامه سخنانش گفت: جامعه ما یک عنصر فهیم و خدمت‌گذار را از دست داد. قادری فرزند وطن ماست و در طلیعه سالی که قرار داریم و دهه‌ای که شروع کرده‌ایم، نشان می‌دهد روزگار عزت زنان فرا رسیده است و اگر منیر قادری زنده می‌ماند در جامعه فضیلت زنان نقش بزرگی داشت.

علی شجاعی‌صائین، مدیرعامل موسسه خانه کتاب نیز ضمن تسلیت به خانواده زنده‌یاد منیر قادری، گفت: هنوز برایم سخت است باور این واقعیت تلخ. به رغم اینکه حادثه مرگ جزو قطعی‌ترین حوادث روزگار ماست و هیچ کس در وقوع این حادثه تردید ندارد ولی شنیدن و باور این خبر برای ما بسیار سخت بود.

وی افزود: خانه کتاب بیش از 4 سال با زنده‌یاد منیر قادری کار کرد و به دلیل ارتباطی که با کتاب ماه تاریخ و جغرافیا داشتم با وی و حبیب‌الله اسماعیلی، سردبیر کتاب ماه تاریخ و جغرافیا بیشتر دیدار و گفت‌وگو می‌کردم و در جلساتی که داشتیم گاه مخالفت‌ها و رد پیشنهاداتی مطرح می‌شد ولی جز متانت در برخورد و سخت‌کوشی در کار و روحیه و امید بالا چیزی از او ندیدم و از همکاران نیز نشنیدم که خاطره‌ای ولی اندک ناپسند از قادری به یاد داشته باشند.

شجاعی‌صائین یادآور شد: زنده‌یاد قادری فعالیت سختی را عهده‌دار بود زیرا انتشار یک ماهنامه علمی و جدی که به صورت مستمر و منظم و با کیفیت مناسب منتشر می‌شود کار ساده‌ای نیست، اگر چه گروهی از صاحب‌نظران اهل قلم با این نشریه همکاری می‌کردند اما حضور قادری تعیین‌کننده بود. وی علاوه بر کتاب ماه تاریخ و جغرافیا در نشست‌های علمی حضوری تأثیرگذار داشت و حاصل این نشست‌ها در قالب کتاب‌های علمی وزین منتشر شد و باز حضور وی در انتشار این کتاب‌ها نقشی اثرگذار داشت.

مدیرعامل موسسه خانه کتاب گفت: در این زمانه نمی‌توان کسی را پیدا کرد که اطرافیانش گلایه‌ای از وی نداشته باشند ولی زنده یاد قادری در هر جا حضور می‌یافت رضایت خاطر نیز وجود داشت و همواره نقش تأثیرگذاری داشت. باز هم به خانواده وی و دوستان و همکارانش تسلیت می‌گویم و اینکه در راه مشهد مقدس و امام رضا (ع) به رحمت ایزدی پیوسته است تسلای خاطر خانواده و بازماندگانش است.

پیش از سخنرانی حبیب‌الله اسماعیلی، برادر زنده‌یاد قادری از موسسه خانه کتاب و کتاب ماه تاریخ و جغرافیا برای برگزاری این آیین یادبود سپاسگذاری کرد و  دلنوشته ای را در فراق خواهرش برای حاضران در جلسه قرائت کرد. همچنین خانم جعفری پژوهشگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دلنوشته دوستانه‌ای را در فراق دوست و همکارش خواند.

سپس حبیب‌الله اسماعیلی، سردبیر کتاب ماه تاریخ و جغرافیا گفت: هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم روزی بیاید که قرار باشد درباره منیر قادری و فقدان نبودنش سخن بگویم. در این 5 سالی که با وی کار می‌کردم همکاری بسیار عزیز، همراهی سختکوش و زحمتکش نه فقط برای من بلکه برای تک تک دوستان بود و همکاران کتاب ماه می‌توانند شهادت دهند که چون خواهری عزیز و مهربان هر جا می‌توانست دستگیر همه بود.

وی افزود: اگر کار این مجموعه به جایی رسید بدون تردید و صادقانه مدیون زحمات ایشان بود و فقدان وی ضایعه‌ای است دردناک، جانسوز و سخن‌سوز. نمی‌توانم بیش از این توصیف کنم و امیدوارم که در جوار رحمت حضرت حق و غفران الهی از نعمات خدواند سبحان بهره‌مند شود و به همه کسانی که زنده یاد منیر قادری را می‌شناختند عرض تسلیت می‌گویم و خواهانم که ما را در غم خویش شریک بدانند.

اسماعیلی در پایان سخنانش همچنانکه می‌گفت درگذشت قادری را باور ندارد، از زبان اخوان ثالث چکامه «دریچه‌» را برای حاضران خواند: «ما چون دو دریچه، رو به روی هم/ آگاه ز هر بگو مگوی هم/ هر روز سلام و پرسش و خنده/ هر روز قرار روز آینده/ نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد/ نفرین به سفر، که هر چه کرد او کرد!»

زنده‌یاد منیر قادری متولد دی ماه۱۳۵0 بود و دوره کارشناسی زبان آلمانی و کار‌شناسی‌ارشد فرهنگ و زبان‌های باستانی خود را در دانشگاه تهران با معدل عالی و به‌عنوان دانشجوی ممتاز سپری کرد. او همزمان با تحصیل در دوره کار‌شناسی ارشد در گروه فرهنگ فارسی مرکز نشر دانشگاهی و سپس در گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی مشغول به کار شد. همکاران قادری در هر دو مجموعه، شادابی و سختکوشی‌اش را به خاطر دارند و همواره از او به نیکی یاد می‌کنند.

منیر قادری از سال ۱۳۸۴ به کتاب ماه تاریخ و جغرافیا پیوست و تا آخرین ساعات قبل از سفر اخیرش، مشغول کارهای مرتبط با آخرین شماره کتاب ماه تاریخ بود. در سال‌های اخیر فعالیت کتاب ماه، نظم و انضباط کاری و رعایت آداب فعالیت در یک مجموعه فرهنگی که در نتیجه تلاش‌های مجدانه وی شکل گرفت، برای همه همکاران این نشریه اعم از اعضای هیات علمی و محققان و دانشجویان مرتبط با کتاب ماه آشکار شده بود.

قادری در مدت فعالیت فرهنگی ـ علمی خود علاوه بر مشارکت فعال در گروه واژه‌گزینی فرهنگستان، در پدید آمدن ۵0 شماره اخیر کتاب ماه تاریخ و جغرافیا نقش تعیین کننده داشت. تالیف و ترجمه بیش از ۱۰ مقاله در حوزه‌های مختلف تاریخی و همکاری در انتشار پنج جلد کتاب از جمله آثار اوست.

مجموعه مقالات ۱۹۰۷، نقد تاریخی، جستارهایی در تاریخ تاریخ‌نگاری از جمله کتاب‌هایی است که وی در تدوین و تالیف آن نقش داشت. «کلیمیان و ارامنه در اسناد مجلس شورای ملی» آخرین اثری است که وی در تدوین آن بسیار کوشید. این کتاب در آخرین مراحل انتشار است که به‌زودی و بعد از درگذشت جانسوز قادری منتشر می‌شود. او در حوزه تاریخ اسلام نیز کتابی را از زبان آلمانی به فارسی برگردانده بود که فرصت تدوین نهایی و انتشارش را نیافت.

خبرنگار : آناهید خزیر



 
تعداد بازدید: 4476


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»