تدوین زندگی‌نامه و خاطرات آزادگان هوانیروز



هیات معارف جنگ هوانیروز، زندگی‌نامه و خاطرات تمامی خلبانان آزاده این نیرو را در سال جدید، تدوین و منتشر خواهد کرد. 11 تن از خلبانان هوانیروز، دشواری‌های دوران اسارت در اردوگاه‌‌های حزب بعث عراق را متحمل شده‌اند.

سرهنگ اردشیر کریم‌زاده، رییس هیات معارف جنگ هوانیروز در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) با اشاره به انتشار 17 عنوان کتاب در سال 1389 توسط این هیات، اظهار داشت: بخشی از این آثار، به صورت مستند داستانی و با محوریت عملیات‌ها و مکان‌های نبرد تدوین شده‌اند و برخی از آن‌ها نیز با تاکید بر زندگی‌نامه شهدای هوانیروز و در قالب داستانی به چاپ رسیده‌اند.

وی از برپایی یادواره شهدای هوانیروز استان‌های کرمانشاه، لرستان و مازندران در سال 1389 یاد کرد و افزود: استان‌های اصفهان، گیلان، آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و تهران در سال جدید، میزبان یادواره شهدای هوانیروز خواهند بود.

این خلبان دوران جنگ و پژوهشگر دفاع‌مقدس درباره برنامه‌های هیات معارف جنگ هوانیروز در سال جدید، تصریح کرد: قصد داریم که زندگی‌نامه آزادگان هوانیروز را در سال 1390 تدوین و منتشر کنیم. 11 تن از خلبانان بالگردهای هوانیروز در دوران دفاع‌مقدس، به اسارت نیروهای بعثی درآمده بودند.

کریم‌زاده در پایان از انتشار کتاب "ابومشاکل" در سال 89 یاد کرد و اظهار داشت: علیرضا پوربزرگ وافی در این کتاب، خاطرات و زندگی‌نامه خلبان آزاده سید عادل موسوی را به تصویر کشیده و اولین قدم ما در زمینه نگارش کتاب درباره آزادگان هوانیروز است.

کتاب‌‌های "بی‌قرار" نوشته احمد حسینیا، "هلی‌شات" اثر ناصر بهرامی، "انگشت باد" به قلم ایرج فلاح آهی دشتی، "آن‌ها خودی نبودند" تالیف امیرسرتیپ رحمان قضات، "قطره‌ای از دریا" به قلم محمدامین شریفی، "ققنوس بیستون" اثر مهرداد رضایی‌فر و محمد عبدی، "مردی با عطر شالی" تالیف مسعود آب‌آذری، "هوانیروز در فتح‌المبین" به قلم حجت‌الله شاه‌محمدی و "هوانیروز و حماسه بزرگ بدر" نوشته مرتضی سلطانی، نمونه‌ای از آثار منتشر شده توسط هوانیروز در سال 89 هستند.

خبرنگار : مریم اسدی جعفری



 
تعداد بازدید: 4372


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»