دومین مصاحبه تاریخ شفاهی مجلس انجام شد



«علی ططری» رئیس مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی با بیان این مطلب گفت: در تدوام انجام مصاحبه های شفاهی که در مرکز اسناد کتابخانه مجلس ترسیم شده و از قبل برنامه ریزی شده بود، نخستین مصاحبه تاریخ شفاهی مجلس در گفت‌و‌گو با یکی از کارمندان  مجلس سنا انجام شد.

وی ادامه داد: چند ماهی بود که پیگیر بودیم که با یکی از مدیران مجلس سنای سابق مصاحبه ای داشته باشیم، تا اینکه از منابع موثق متوجه شدیم که یکی از مدیران که به نام آقای فضل الله نعمتی که سابقه طولانی حضور در مجلس سنا را داشتند، هنوز در قید حیات هستند و ما می توانیم از وجودشان استفاده خاطراتشان را ضبط کنیم و احیانا اگر اسنادی هم در اختیار داشته باشند،اسکن و در مرکز نگهداری کنیم بعد از تلاشی که شد توانستیم ارتباطی با ایشان برقرار کنیم، پس از آن از ایشان دعوت کردیم تا در مرکز اسناد کتابخانه حضور یابند.

ططری تصریح کرد: آقای نعمتی به عنوان دومین مدیر ارشد مجلس سنا می باشند که ما دومین مصاحبه تاریخ شفاهی را با ایشان برگزار کردیم یکی از برادران آقای نعمتی از ابتدای تاسیس مجلس سنا حضور داشته است، اما مهتر اینکه ایشان رئیس کل اداره بایگانی مجلس سنا بوده و تمام مکاتبات و نوشتارهایی که در مجلس سنا رد و بدل می شده را احاطه داشتند و بانی سیستم نوین بایگانی مجلس سنا بوده  است.

مدیر مرکز اسناد کتابخانه مجلس افزود: آقای نعمتی هم‌چنین اشرافیت کاملی روی اسناد، نوشته ها، بایگانی، دبیرخانه و تمام ادارات مجلس سنا داشته است، چون از سال 1332 به استخدام مجلس سنا درآمده و از سال 1332 تا 1357 در ادارات مختلف مجلس سنا مانند اداره کارگزینی، امور اداری، دفترحوزه ریاست مجلس سنا مشغول به کار بوده و آخرین سمت  ایشان رئیس اداره بایگانی مجلس سنا بوده است.

بنابراین در بررسی مجلس سنا قبل از انقلاب، اطلاعات آقای نعمتی می‌تواند بسیار حائز اهمیت باشد،  چرا که کتابها، مقالات و پژوهشهای اندکی تاکنون تپیرامون این موضوع منتشر شده است.

وی گفت: امیدواریم پس از انجام چند مصاحبه و بهره گرفتن از اطلاعات ذی قیمت بتوانیم این اطلاعات را به صورت مقاله و کتاب منتشر و در اختیار پژوهشگران قرار دهیم.



 
تعداد بازدید: 3985


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»