گفت‌وگو با سید قاسم یاحسینی درباره سیمای جانباز در ادبیات دفاع‌مقدس

سید قاسم یاحسینی


مصاحبه‌كننده: نسترن سلیمانی

دست‌مان چندان پر نیست
سید قاسم یاحسینی چهره شناخته شده‌ای در ادبیات دفاع مقدس است. نگاه یاحسینی همواره انتقادی و زبانش صریح و بی‌پرده است. به مناسبت روز جانباز با سید قاسم یاحسینی درباره جایگاه جانبازان در ادبیات دفاع مقدس به گفت‌وگو پرداخته‌ایم. این نویسنده بوشهری جایگاه جانبازان را در آثار دفاع مقدس بخصوص رمان‌های موجود در این حوزه بسیار کمرنگ ارزیابی کرد و عنوان کرد: «به نظرم حتی یک رمان فاخر و درخشان در این زمینه به ذهنم نمی‌رسد.» این نویسنده بوشهری که تا کنون آثار فراوانی در حوزه ادبیات دفاع مقدس وارد بازار کرده جانبازان را میراث با ارزش جنگ خواند.

یاحسینی چندی پیش آخرین اثر خود با عنوان «ای کاش می‌توانستم نفس بکشم» را که درباره چند جانباز جنگ تحمیلی است به پایان رساند و قرار است به زودی منتشر و وارد بازار کند. در این اثر خاطرات 5 نفر از جانبازان شیمیایی 75 درصد مانند عبدالحسین بنادری، مختار اعمایی و عبدالکریم مظفری، ساکن بوشهر، آبادان و اهواز تدوین شده‌اند. حدود 25 صفحه از کتاب «ای کاش می‌توانستم نفس بکشم» به خاطرات هر یک از این جانبازان پرداخته و وضعیت زندگی پس از مجروحیت و دردها و رنج‌هایشان را به تصویر کشیده.

با توجه به شهادت مختار اعمایی، یکی از این جانبازان در جریان انجام مصاحبه‌،تنظیم کتاب «ای کاش می‌توانستم نفس بکشم» به 2 شیوه، پرسش و پاسخ و روایت اول شخص صورت گرفته است و هدف از این 2 روش تدوین، آموزش و بیان شیوه‌های تدوین تاریخ شفاهی جانبازان است که در مقدمه این اثر در این‌باره توضیح داده شده است.

یاحسینی یکی از پرکارترین مورخان بوشهری به شمار می‌رود و از سال ١٣٧٠ تا کنون نزدیک به هفتاد جلد کتاب در زمینه‌های خاطره نویسی و تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی و تاریخ روشنفکری در ایران منتشر کرده است.

از این مورخ بوشهری رساله‌ها و کتاب‌های چندی به زبان‌های انگلیسی و فرانسه ترجمه گردیده است. از جمله آثار وی در زمینه دفاع مقدس می‌توان به «پنهان زیر باران»، «یک دریا ستاره»، «مهمان فشنگ‌های جنگی»، «شلیک آخر»، «زیتون سرخ»، «دنیا علیه ایران؛ توهم یا واقعیت» و «کمان زنانه» اشاره کرد.

جایگاه جانبازان را در آثار دفاع مقدس چگونه ارزیابی می‌کنید؟

درباره رزمندگان سال‌های دفاع مقدس کتاب‌های زیادی در قالب خاطرات شفاهی یا خاطرات خودنوشت نگاشته و منتشر شده است که در لابه‌لای این آثار می‌توان به لحظاتی که رزمنده مجروح شده و به بیمارستان منتقل شده است اشاره کرد، اما درباره رنج‌ها و مصائب جانبازان پس از جنگ و مشکلاتی که گریبانگیر خودشان و خانواده‌شان می‌باشد به دلایل عاطفی و اجتماعی کمتر پرداخته شده است.

به باور من یکی از شاخه‌ها و زیرمجموعه‌های ادبیات دفاع مقدس در کنار انواع ادبی چون جبهه و رزم، ادبیات شهدا، ادبیات اردوگاهی و آزادگان ادبیات جانبازان نیز می‌تواند باشد. ما در این ژانر ادبی و خاطره‌نگاری دستمان چندان پر نیست و جز یکی دو کتاب قابل توجه می‌توانم بگویم یک خلأ شگفت‌آوری در این حوزه وجود دارد.

سال‌هاست جنگ 8 ساله عراق علیه ایران به پایان رسیده است و صلح بین دو کشور برقرار شده است اما تنها رزمندگانی که این جنگ تا آخر عمرشان ادامه دارد جانبازها هستند. کابوس جنگ هیچ‌گاه برای آنان پایان نمی‌پذیرد و تنها وقتی از مصائب جنگ را حت می‌شوند که در گور خفته باشند.

به نظر شما منشا این خلأ چیست و چرا به جانبازان در آثار دفاع مقدس به آن شکلی که شایسته است پرداخته نشده است؟

جامعه ما پس از جنگ نیاز به آرامش و تقریبا فراموش کردن مصائب جنگ داشت به همین دلیل جامعه به طور اتوماتیک در آثار فرهنگی خود از جمله آثار سینمایی و ادبی خود کوشید تا با روی آوردن به طنز سال‌های درد و خون و مصیبت و آتش را به ضمیر ناخودآگاه جمعی خود بفرستد و در این میان زندگی و روزمرگی جانبازان قصه دلخراش و تلخی است که کمتر نویسنده‌ای طاقت و توان خلق آن را دارد.

تصور کنید جانباز شیمیایی را که 80 درصد ریه‌اش شیمیایی شده و بزرگ‌ترین آرزویش یک نفس راحت است و به تصویر کشیدن این دردها در قالب رمان یا فیلم و پخش آن در میان مردم خودبه خود نوعی افسردگی روحی ایجاد می‌کند، علاوه بر این‌ها جانبازان به دلیل مصائب وحشتناکی که متحمل شده‌اند و همین‌طور بی‌مهری‌هایی که دیده‌اند به نوعی دچار سرخوردگی شده‌اند و کمتر حاضر به بازگو کردن تجربیات جانبازی خود هستند.

من خودم در سال 86 زمانی که در باب 60 جانباز 70 درصد بوشهری مشغول تدوین یک تاریخ شفاهی بودم عمیقا دریافتم که جانبازان کمتر رغبت دارند قصه پرغصه‌شان را روایت کنند حتی بعضی‌ها ترجیح می‌دادند آن را فراموش کنند. مجموع این عوامل (عاطفی- اجتماعی) و کم‌لطفی نویسندگان به جانبازان باعث شده کمتر شاهد آثار فاخری در این زمینه باشیم. البته من داستان‌های کوتاه زیبایی از دوستانی چون (اکبر صحرایی- احمد دهقان- مجید قیصری) سراغ دارم که به جانبازان پرداخته‌اند اما هرچه به ذهنم فشار می‌آورم یک رمان فاخر و درخشان در این زمینه به ذهنم نمی‌رسد.

نویسندگان ادبیات دفاع‌مقدس و سازمان‌های مربوطه چقدر در این زمینه نقش داشتند؟

اجازه بدهید بنا به ملاحظات فراوانی که همگی می‌دانیم به این سوال پاسخی ندهم!

باتوجه به این کمبود شما نیاز جامعه و مردم را به چنین آثاری چگونه می‌بینید؟

من جامعه‌شناس نیستم که بتوانم نسخه صادر کنم اما وقتی به کوچه و خیابان می‌روم و رفتارهای عصبی و پرخاشگرانه شهروندان و هم‌میهنانم را با یکدیگر می‌بینم و همچنین می‌بینم که خنده از لبان عابران پیاده محو شده است ناخودآگاه به این فکر می‌افتم که جامعه ما جامعه‌ای افسرده و رخوت‌زده است و شادی و طراوت در آن حکم کیمیا را دارد، مصائب زندگی در آن به نوعی شدید است که گمان نمی‌کنم کسی به دنبال نوع داستانی و فانتزی آن باشد.

در ادبیات دیگر کشورهایی که درگیر جنگ بوده‌اند جانبازان و معلولین جنگی چه جایگاهی دارند؟

تا آن‌جایی که من با ادبیات کشورهایی چون آلمان، فرانسه، آمریکا، ایتالیا، استرالیا و ویتنام آشنا هستم رمان‌ها و فیلم‌های بسیار بزرگی درباره معلولین پس از جنگ نوشته یا ساخته‌اند. پس از پایان جنگ‌جهانی دوم گروه ادبی 48 آثار ادبی خوبی در این باب خلق کرد‌ه‌اند و در این میان می‌توانم به پاره‌ای از آثار «گونترگراس» و «توماس مان» اشاره کنم که به فارسی نیز ترجمه شده‌اند.

راهکار خود شما برای پر کردن این خلأ و توجه به این افراد در آثار دفاع مقدس چیست؟

من فکر می‌کنم در دو زمینه می‌توان کار کرد، در مرحله اول باید مراکز دولتی که مشغول تولید آثاری در باب دفاع مقدس هستند در زیر مجموعه کارهای خود فصل و جایگاه مستقلی به جانبازان جنگ اختصاص دهند و در قالب خاطرات شفاهی به سراغ این یادگارهای دفاع مقدس رفته و به دور از هرگونه مصلحت‌اندیشی مسائل سیاسی روز و پرده‌پوشی، دردها و رنج‌های آنها را برای تاریخ ثبت و ضبط کنند.

یکی از در دسترس‌ترین مراکزی که می‌توان کار را از آن شروع کرد آسایشگاه جانبازان و معلولین است.در مرحله دوم نویسندگان و رمان‌نویسان هستند که می‌توانند با تکیه بر خاطرات جانبازان جنگ دست به کار شده و رمان‌های فاخر و جذابی خلق کنند. البته فراموش نکنیم که رمان با ارزش نوشتن با بخشنامه و حکم ماموریت قابل نوشتن نیست، باید چیزی در دل نویسنده روشن شود و او را شعله‌ور سازد تا برون‌رفت آن رمان و داستانی با ارزش و فاخر باشد.

همچنین دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای رشته‌هایی همچون انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، ادبیات و در راس آنها دانشجویان رشته‌های سینما می‌توانند پایان‌نامه‌های خود را به امور مختلف جانبازان اختصاص دهند.

آیا خود شما تلاشی برای پررنگ کردن نقش این افراد در ادبیات دفاع مقدس کرده‌اید؟

آخرین اثر من که هفته پیش کار نگارش آن به پایان رسیده با عنوان «ای کاش می‌توانستم نفس بکشم» خاطرات و زندگی پنج جانباز جنگ تحمیلی را به صورت تاریخ‌شفاهی به تصویر می‌کشد. این اثر به سفارش خانم نسترن پورصالح نوشته شده است و به زودی برای انتشار آن راهی تهران می‌شوم.

در این اثر خاطرات 5 نفر از جانبازان شیمیایی 75 درصد مانند عبدالحسین بنادری، مختار اعمایی و عبدالکریم مظفری، ساکن بوشهر، آبادان و اهواز تدوین شده‌اند. حدود 25 صفحه از کتاب «ای کاش می‌توانستم نفس بکشم» به خاطرات هر یک از این جانبازان پرداخته و وضعیت زندگی پس از مجروحیت و دردها و رنج‌هایشان را به تصویر کشیده.

با توجه به شهادت مختار اعمایی، یکی از این جانبازان در جریان انجام مصاحبه‌، تنظیم کتاب «ای کاش می‌توانستم نفس بکشم» به 2 شیوه، پرسش و پاسخ و روایت اول شخص صورت گرفته است و هدف از این 2 روش تدوین، آموزش و بیان شیوه‌های تدوین تاریخ شفاهی جانبازان است که در مقدمه این اثر در این‌باره توضیح داده شده است.


روزنامه تهران امروز، 15 تیر 1390، صفحه فرهنگی


 
تعداد بازدید: 5264


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»