خاطرات مرحوم سیدرضا زواره‌ای


تاریخ انتشار: مرداد 1390
تعداد صفحات: 248
شابک: 978-964-419-521-1
نوبت چاپ: اول، بهار 1390
قیمت: 47,000 ریال
شمارگان: 2000

معرفی کتاب:
یکی از افراد مبارز و فعال سیاسی مسلمان مرحوم سیدرضا زواره‌ای بود که تلاش‌های بی‌شائبه‌اش برای پیروزی انقلاب اسلامی سند افتخاری برای آن مرحوم شد. وی پس از تحصیلات دانشگاهی پا به عرصه‌ی مبارزه با حکومت ستمشاهی پهلوی نهاد. او در این راه رنج چندین ‌بار بازداشت، زندان و شکنجه را برخود هموار کرد. زواره‌ای حقوق‌دانی مسلمان، متعبد و مذهبی بود که کار قضایی خود را از وکالت دادگستری آغاز نمود و با پذیرفتن وکالت خیل قابل توجهی از مبارزان مسلمان ضمن عمل به تکلیف دینی و عرق ملی خویش نقش اساسی در کاهش و تخفیف مجازات آنان داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرحوم زواره‌ای در مناصب مهمی مشغول خدمت به انقلاب اسلامی شد که در آن موقعیت انقلابی در تحولات کشور تأثیر داشت. به همین دلیل خاطرات ایشان گوشه‌ای از تاریخ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. مرحوم زواره‌ای در سِمت دادستانی انقلاب نقش فعالی در روند محاکمه‌ی سران، عمّال و شکنجه‌گران حکومت طاغوت ایفا نمود. ایشان دو دوره نامزد مسئولیت خطیر ریاست جمهوری اسلامی ایران شد. همچنین در سنگر نمایندگی مجلس به خدمت‌گزاری مشغول گردید.

مرحوم زواره‌ای در شورای نگهبان همراه با سایر اعضای شورا به‌عنوان عضو حقوق‌دان در انطباق مصوبات مجلس شورای اسلامی با شرع انور و قانون اساسی وظیفه‌ی طاقت‌فرسا و شایان توجهی را به‌عهده گرفت. سرانجام مرحوم سیدرضا زواره‌ای در شهریور ماه 1384 پس از عمری تلاش، مجاهدت و مبارزه دیار فانی را ترک نمود و به اجداد طاهرینش پیوست. 


مرکز اسناد انقلاب اسلامی


 
تعداد بازدید: 3529


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»