ظهور و سقوط سپهبد علی رزم آرا

محمود فاضلی


کتاب «ظهور و سقوط سپهبد حاج علی رزم آرا و چند مقاله دیگر» نوشته علی میرزایی که توسط نشر نگاره آفتاب در 506 صفحه و در یک هزار نسخه چاپ شده، بخشی از کارنامه بیست و پنج ساله نویسنده در حوزه مطبوعات، کتابداری و اطلاع‌رسانی و مدیریت امور فرهنگی است. این کتاب دومین مجموعه از نوشته‌ها و ترجمه‌های علی میرزایی است که به صورت کتاب منتشر می‌شود. نخستین مجموعه به نام «دموکراسی و اقتصاد» به بازار ارائه شد.

مقاله‌های این مجموعه در فاصله سال‌های 1363 تا 1388 در حوزه‌های تاریخ، مطبوعات، کتابداری و اطلاع‌رسانی، چهره‌های ادبی و سیاسی و نیز درباره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قرار دارند؛ که در نشریات مختلف داخلی از جمله «برنامه و توسعه، دانشمند، گوهران، جهان کتاب، پیام کتابخانه، اعتماد و نگاه نو» منتشر شده اند. به گفته وی، او در کارنامه 25 ساله خود، آنچه مربوط به مطبوعات، کتابداری و اطلاع رسانی و مدیریت امور فرهنگی است در زمان خودش با هدف روشنگری و جلب توجه مسئولان وقت کاستی های موجود نوشته است.

نویسنده در مقدمه کتاب تاکید می‌کند که خواننده، زمان نوشتن مقاله‌ها را از نظر دور ندارد و آنچه در مورد شخصیت ها نوشته است مربوط به زمان و شرایط انتشار آن نوشته ها است و اعتبار آنها منوط و مشروط به همان زمان و شرایط است. اگر شخصیتی در گذر زمان تغییر مشی و رفتار و کردار داده باشد، درباره این تغییرات می توان در جای دگر سخن گفت و نه آنچه نویسنده در گذشته نوشته است. نویسنده مقاله‌های کتاب را به پنج بخش «تاریخ، مطبوعات، کتابداری و اطلاع‌رسانی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتاب‌ها و چهره‌ها» تقسیم کرده است. در بخش تاریخ، سه مقاله، که دو مقاله آن ترجمه است، آورده شده است. مقاله نخست «ظهور و سقوط سپهبد حاج علی رزم آرا» نام دارد و نوشته «م. رضا قدس» است.

نام کتاب برگرفته از مقاله نخست کتاب با عنوان «ظهور و سقوط سپهبد حاج علی رزم آرا» است. نویسنده، حاج علی رزم آرا، نخست وزیر ایران پیش از ملی شدن صنعت نفت را شخصیتی پیچیده و اسرار آمیز می داند که نقشی حساس در حوادث سده بیستم ایران داشت. هر چند معتقد است نقش او به درستی ارزیابی و بررسی نشده است. از این رو تحقیق کوتاه خود را «کوششی مقدماتی برای جبران این غفلت طولانی» می داند.

در این بخش پیشینه کوتاهی از رزم آرا و خانواده وی، هوش و خلاقیت وی و آشنایی با رضا خان فرمانده نیروی قزاق که بعدها به سلطنت رسید و همچنین شرکت وی در سرکوب جمهوری شورایی گیلان (به رهبری میرزا کوچک خان) و سپس در فرونشاندن شورش های عشایر کرد در آذربایجان غربی مورد اشاره قرار گرفته است. رزم آرا در این مناقشه ها چنان نقش آفرینی کرد که توجه رضا خان را جلب کرد. سپس آموزش های مختلف نظامی را در دانشگاه تازه تاسیس جنگ دید و مسئولیت های مختلفی را پذیرفت. رزم آرا به فرماندهی لشگر یک تهران رسید و در این سمت بود که به عنوان «سازمان دهنده» شهرت پیدا کرد. وی در دوره های مختلف 1940 رئیس دانشگاه افسری، رئیس دفتر نظامی شاه و رئیس اطلاعات ارتش بود و در چند دوره ریاست ستاد مشترک ارتش را برعهده داشت. این مشاغل در میان افسران جوان برای او وجهه و محبوبیت بدنبال داشت. همچنین عامل آشنایی و ارتباط او با فعالان حزب توده از جمله خسرو روزبه شد و نیز کینه امیران نظامی قدیمی را که دور محمد رضا شاه جوان را گرفته بودند، برانگیخت.

رزم آرا در این دوره همچنین مجموعه 18 جلدی جغرافیای نظامی ایران را نوشت. این مجموعه علاوه بر نقشه برداری طبیعی سراسری، اطلاعات جامع و تحسین برانگیزی از ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی استان های ایران را در بردارد. در این مجموعه علاوه بر سابقه نظامی وی می توان تمایلات اصلاح طلبانه و ناسیونالیست وی را تشخیص داد. در بخشی از این مقاله انتخاب رزم آرا به نخست وزیری و تلاش شاه برای حداقل نگه‌داشتن قدرت او اشاره شده است. شاه به مجرد اینکه رزم آرا به نخست وزیری رسید از او خواست اطمینان دهد که نخست وزیر غیر نظامی باشد. شاه سپهبد زاهدی را که رقیب رزم آرا بود به ریاست شهربانی گماشت. پس از این انتخاب، مصدق بلافاصله به انتصاب رزم آرا اعتراض و اعلام داشت مجلس برای تعیین نخست وزیر مورد مشورت قرار نگرفته است. مصدق انتصاب وی را شبه کودتای رزم آرا و دارودسته نظامی وی خواند.

بخش های دیگری از مقاله به اقدامات داخلی و همچنین تلاش رزم آرا به بستن پیمان بازرگانی با شوروی و بهبود روابط با این کشور، به‌ویژه تشکیل کمیسیون مرزی مشترک، مبادله زندانیان، وام آنها به صیادان دریاچه خزر، و بازگرداندن طلاهای ایران که پیش از انقلاب بلشویکی در مسکو به امانت گذاشته شده بودند، اختصاص یافته است. نویسنده در پایان این بخش نتیجه گیری نموده که نوشته های رزم آرا حاکی از ذهنی چالاک و اقدام هایش نشانگر توان بالای سازماندهی و توجه او به جزئیات امور است. نیت او برای ایران ظاهراً ترقی خواهانه بود اما بلند پروازی های شخصی رزم آرا وی را از کوشش برای جذب کردن متحدانی در داخل و خارج بازداشت. هرچند او به عنوان فرمانده نظامی همیشه با قاطعیت عمل کرده بود ولی در سیاست داخلی، نخست وزیری مردد به نظر می رسید. وی بلند پایگان سنتی جامعه را با مطرح کردن اصلاحات ترقی خواهانه از خود راند و زمانی که نتوانست اصلاحات مورد نظرش را اجرا کند نزدیکانش را از خود راند. سیاست های اقتصادی رزم آرا و سیاست طرفداری از شوروی، بازاریان مسلمان معتقد را به سوی اتحادی محکم با جبهه ملی هدایت کرد. اتحادی که منجر به نخست وزیری مصدق گردید. سیاست های داخلی و خارجی رزم آرا گروههای چپ، راست و میانه رو سیاست ایران و قدرت های غربی را از وی راند. ناتوانی رزم آرا در ارزیابی صحیح نیروهای مخالف داخلی و خارجی سبب سقوط و مرگ او شد.

در مقاله دوم کتاب با عنوان « آواز جاودانه از توست » کارنامه غلامرضا تختی مورد اشاره قرار گرفته است در این مقاله نویسنده ناگفته هایی از زندگی غلامرضا تختی را در اختیار خوانندگان قرار می دهد. به نوشته نویسنده تختی علاوه بر اینکه قهرمانی یگانه بود و آوازه اخلاق و جوانمردی او از مرزهای ملی نیز فراتر رفت، در عرصه سیاست نیز کوشنده‌ای پاکیزه کردار و هدفمند بود. نویسنده سپس از پیوستن تختی به جریان ملی شدن صنعت نفت یاد می‌کند و می‌نویسد « تختی از هر فرصتی برای افشای بی‌کفایتی رژیم شاه و دولت‌های دست‌آموز او استفاده کرد». تلاش نویسنده در این بخش گزارش های مختلف ساواک در زمینه فعالیت های تختی و سپس گزارش ماموران ساواک از چگونگی برگزاری مراسم تختی و واکنش ها مورد اشاره قرار گرفته است. سپس گوشه‌هایی از خاطرات دوستان و قهرمانان ورزشی داخلی و خارجی درباره تختی ادامه می‌یابد.

سومین مقالهٔ بخشِ تاریخِ کتاب «کودتای 28 مرداد 1332» نام دارد. این نوشته، پژوهشی از «گازیوروسکی» استاد رشته علوم سیاسی در دانشگاه لوئیزیانا است. گازیوروسکی می‌نویسد تحقیق خود را بر پایه سندهای دیپلماتیک و مصاحبه با بسیاری از آمریکائیان و بریتانیایی‌هایی که در کودتای 28 مرداد نقش داشته‌اند، استوار کرده و بر آن بوده است که نقش آمریکا و انگلیس را در آن کودتا روشن کند. آنگاه سه پرسش را مطرح و می‌کوشد پاسخ آنها را بیابد اینکه چرا آمریکا در این کودتا درگیر شد؟ بریتانیا و دست‌اندرکاران ایرانی کودتا چه نقشی بازی کردند؟ و سرانجام نقش آمریکا در سرنگون کردن مصدق تا چه اندازه مهم بود؟ در این مقاله بحران نفتی ایران و انگلیس و سیاست بریتانیا در برابر ایران، سیاست ایالات متحده در باره ایران در دوره ریاست جمهوری ترومن، سقوط مصدق، ارزیابی نقش ایالات متحده در کودتا مورد اشاره قرار گرفته است.

بخش مطبوعات شامل سه مقاله با عناوین«مجله‌های علمی عمومی، وسیله‌ای برای ترویج علم»، «موانع اقتصادی ـ اجتماعی انتشار نشریه‌های مستقل دانشورانه ـ روشنفکرانه در ایران»، «ضرورت انتشار نشریه‌های دانشورانه ـ روشنفکرانه و وظایف و تکالیف دولت» است. نویسنده که سابقه سردبیری، مدیر مسئولی و صاحب امتیازی چند مجله را دارد، به مسائل و موضوعاتی می‌پردازد که «برخاسته از دانش و تجربه سالیان اوست». در بخش «کتابداری و اطلاع‌رسانی» موضوعاتی همچون «پیشنهادهایی برای اصلاح آموزش کتابداری در ایران، بررسی اجمالی تولید، مدیریت و کاربرد اطلاعات در ایران؛ وضع موجود ـ پیشنهادها، نقش اطلاعات اقتصادی در حل تضادهای کشورهای غنی و فقیر» و چند مقاله دیگر گرد آمده است. در مقاله «با کتابخانه‌های بیمارمان چه کنیم؟» نویسنده ابتدا به طرح موضوع و مشکلات کتابخانه‌های کشور پرداخته و سپس راه حل‌هایی ارائه داده است.

در بخش پنجم و پایانی کتاب با عنوان «کتاب ها و چهره ها» نویسنده آوردن چند نقد، ضمن چند ترجمهٔ نقد و اظهار نظرهای بیگانگان را درباره چند کتاب آورده است. نویسنده نوشته‌های خود درباره چهره‌های ادبی، هنری و سیاسی را در این بخش گردآورده است. این نوشته‌ها که همراه با بازگویی خاطرات و یادهای دور و نزدیک، درباره کسانی همچون نادر ابراهیمی، محمد بهمن بیگی و کوشش‌های ماندگار و توان‌فرسای او برای باسواد کردن کودکان عشایر، مرتضی ممیز، احمدرضا احمدی، توران میرهادی، روشن وزیری، فریدون آدمیت و پرویز دوایی و چند مقاله‌ٔ کوتاه و بلند همچون «فریادی از اعماق»، «بایگانی‌های کا. گ. ب» درباره نویسندگان شوروی پیشین است».



 
تعداد بازدید: 4127


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»