ابوذر انقلاب (سیری در زندگی و مبارزات آیت الله سید محمود طالقانی)


معرفی کتاب:

«پدر» اولین عبارتی است که با ذکر و یاد نامش به ذهن تداعی می‌شود. «پدر» مظهر عطوفت و رحمت است برای فرزندان و مربی آداب و اخلاق؛ سلام و صلوات بندگان خدا به پدر فرزند صالح و دستگیر خلق است و نفرین‌شان بر پدر فرزندان زشت‌کردار اما امان از فرزندان ناخلف که از فضل پدر، آنان را هیچ حاصلی نبوده و نیست. آیت‌الله سیدمحمود طالقانی (علیه رحمت‌الله و برکاته)، «پدر» بود برای این امت؛ امتی که به صلاح و فلاح رسید... جشن پیروزی انقلاب اسلامی‌و استنشاق در هوای جمهوری اسلامی، به ثمر رسیدن نسلی صالح را موجب شد و سلام و صلوات را نثار «پدر طالقانی» کرد. بچه‌های مجاهدش اما ناخلف از آب درآمدند! آیت‌الله طالقانی با همه‌ی مبارزان علیه جور و ستم محمدرضاشاهی همراهی داشت و برای همه‌شان مرشد و مربی بود؛ همین بود که شد «پدر» اما نشان داد که مبارزه وسیله‌ای است برای تاباندن پرتوهای نورانی قرآن بر جامعه و چون هدف عظیمش را در کلام امام‌خمینی دید، در این راه سنگلاخ و پرفراز و نشیب با او رهسپار شد. اول نشیب، بی‌شک، ناخلفی فرزندان مجاهدش بود که با دوستان ناباب و تفکری بی‌خدا همراه شده و قله‌های مجاهدت خلق خدا به دره‌ی نفاق سقوط کردند. «پدر» خون دل خورد، محبت کرد و جفا را نادیده گرفت. اثر پیش رو، شرحی است بر زندگی مجاهد نستوه، ابوذر زمان و پدر امت آیت‌الله طالقانی که تقدیمی‌ا‌ست به امتش و نسل صالح پدری بزرگ.



 
تعداد بازدید: 3803


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»