تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (از مهاجرت امام خمینی به پاریس تا پیروزی)

معرفی کتاب


تاریخ انتشار: شهریور 1384
قیمت: 25000 ریال
نوبت چاپ: اول
شمارگان: 2000

پیروزی انقلاب اسلامی، وابسته به علل و عوامل متعددی بود؛ اما سه علت اصلی که مورد تأکید محققان است در این زمینه بیش‏تر مورد توجه قرار گرفته است: نخست، باورهای دینی و اعتقادات اسلامی مردم ایران، دوم، وحدت مردم و مبارزات سیاسی آن‏ها و سوم، رهبری قاطع و بی‏نظیر امام‏خمینی. این سه عامل پس از آن که در کنار یک‏دیگر قرار گرفتند و یک مثلث را تشکیل دادند به نیروی قدرتمندی تبدیل گردید و رژیم پهلوی را سرنگون ساخت. بررسی جنبه‏های متعدد این سه عامل، ماهیّت واقعی و عناصر تشکیل دهنده‏ی جنبش اسلامی مردم ایران را، روشن خواهد ساخت. از میان سه عامل فوق، رهبری امام‏خمینی بخصوص در شرایط حساس و بحرانی، تأثیر فوق‏العاده‏ای در به ثمر رسیدن مبارزات مردم مسلمان ایران، علیه دستگاه پهلوی ایفا کرد. از این رو، با بررسی جنبه‏های گوناگون رهبری امام خمینی و ویژگی‏های آن، زوایای مهمی از تاریخ انقلاب اسلامی ایران روشن خواهد گردید.

فاصله‏ی زمانی 14 مهرماه تا 22 بهمن 1357، یکی از فصول برجسته‏ی تاریخ نهضت اسلامی به حساب می‏آید. این برهه‏ی زمانی که از هجرت حضرت امام به پاریس تا پیروزی انقلاب را در برمی‏گیرد، مملو از حوادث و اتفاقاتی است که هر یک مسیر انقلاب را به پیش می‏برد. با توجه به اهمیت زمان فوق، مرکز اسناد انقلاب اسلامی در قالب روش پژوهشی تاریخ شفاهی، وقایع و رویدادهای آن و نقش هدایت‏گر و سرنوشت‏ساز امام خمینی را در آفرینش موفقیت‏های این ایام مورد بررسی قرار داده است. مؤلف این اثر با استفاده از خاطرات شخصیت‏هایی که در ایام فوق، در وقایع سیاسی تأثیرگذار بوده‏اند و نیز با کمک منابع کتاب‏خانه‏ای، گزارش منسجم و تحلیلی از وقایع ایام مورد بحث ارایه داده است. مرکز اسناد انقلاب اسلامی امیدوار است با چاپ و انتشار چنین آثاری، گوشه‏هایی از مبارزات ملت مسلمان ایران را در ایام سلطنت پهلوی به نسل جدید عرضه نماید.

مرکز اسناد انقلاب اسلامی ضمن تشکر از محقق این اثر، آقای علی اکبری‏بایگی، از آقایان رحیم نیکبخت، معاون محترم تدوین؛ غلامرضا خسروی، مدیر بخش تدوین و دکترحمید کرمی‏پور، مدیر گروه خاطرات، به‏خاطر انجام این پژوهش و هم‏چنین هم‏کاران پرتلاش معاونت محترم انتشارات، تقدیر و تشکر می‏نماید.




 
تعداد بازدید: 7367


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟