خاطرات مژده امباشی


27 تیر 1402


مژده امباشی، امدادگر دوران دفاع مقدس و از بانوان مدافع خرمشهر، مهمان دویست‌ و دهمین برنامه شب خاطره (7 بهمن 1389) بود. او درباره شروع جنگ تحمیلی و خرمشهر خاطره گفت؛ همه می‌گویند 35 روز مقاومت، اما من می‌گویم 45 روز مقاومت؛ از 10 روز قبل از شروع جنگ در پاسگاه نزدیکِ نهر خیّن درگیری بود. اما جنگ، در 31 شهریور به صورت رسمی آغاز شد. دوم یا سوم مهر که جنگ شروع شده بود حدود 63 یا 64 زن و بچه شهید شدند؛ چون نمی‌دانستند جنگ چیست. سردخانه جایی برای نگهداری آنها نداشت؛ مستقیم با کمک مردم می‌بردند به قبرستان خرمشهر که ما به آن جنت‌آباد می‌گفتیم. برادرِ خانم زهرا حسینی _ راوی کتاب «دا»_ همان  موقع شهید شد. در ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 347 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 12 مرداد 1402 برگزار می‌شود.

آرشیو

 



 
تعداد بازدید: 1035


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟