تبعات استفاده غلط از عنوانِ تاریخ شفاهی

حمید قزوینی

24 خرداد 1402


استفاده از عنوان تاریخ شفاهی به هر متن خاطره یا کتاب زندگینامه، از آسیب‌هایی است که در سال‌های اخیر در آثار منتشر شده از سوی ناشران و سازمان‌های کوچک و بزرگ فرهنگی فراوان دیده می‌شود.

این مراکز که بعضاً از بودجه‌های دولتی هم برخوردار هستند، بی اعتنا به ظرایف و دقایق این‌گونه پروژه‌ها با گشاده‌دستی، عنوان تاریخ شفاهی را برای هر اثر خاطره‌نگاری یا زندگینامه استفاده می‌کنند و خود  را در این زمینه دارای سابقه و امکان فعالیت بالا می‌دانند.

هدف این یادداشت، بحث درباره تفاوت‌های خاطره و تاریخ شفاهی یا زندگینامه نیست که به این کار کم و بیش قبلاً پرداخته شده است؛ مسئله یادداشت این است که چرا بعد از سال‌ها فعالیت و انتشار هزاران اثر در این حوزه همچنان با نوعی بی‌نظمی و بی‌انضباطی در استفاده از عنوان تاریخ شفاهی هستیم؟

آیا مراکز فرهنگی و انتشاراتی نیز باید مانند برخی طبقات اجتماعی در اعطای عناوین بی‌محابا عمل کنند؟ اگر در بخشی از جامعه به افرادی بدون برخورداری از صلاحیت‌های علمی و حرفه‌ای عنوانی اطلاق می‌شود؛ باید در مراکز انتشاراتی هم که برخوردار از سطح بالاتری از علم و فرهنگ و معرفت بوده و مبادی آداب حرفه‌ای هستند، مانند آن‌ها رفتار شود؟

اینکه خاطرات و مطالبی درباره یک شهید یا فرد خاص را در قالب کتابی منتشر کنند و نام آن را «تاریخ شفاهی شهید...» بگذارند، اگرچه کاری محترم و قابل ستایش است؛ اما تاریخ شفاهیِ آن فرد نیست. اساساً یک کتاب، حتی اگر از نظر محتوایی غنی و به لحاظ حرفه‌ای وضعیت مطلوبی هم داشته باشد، به تنهایی نمی‌تواند تاریخ شفاهیِ آن فرد به شمار آید.

در واقع تاریخ شفاهی عنوانی است که به مجموعه آثار درباره یک موضوع اصلی اطلاق می‌شود و کتاب‌های مختلف، ذیل همان عنوان باید دیده شوند. مثلاً تاریخ شفاهی دفاع مقدس موضوع اصلی است و خاطرات راویان مختلف را باید در چارچوبِ همین موضوع دسته‌بندی کرد.

حتی تاریخ شفاهی مرتبط با چهره‌های برجسته‌ای مانند امام خمینی یا برخی مراجع را هم نمی‌توان ذیل نام ایشان دسته‌بندی کرد. بلکه آن‌ها نیز ضمن تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی یا حوزه علمیه باید تقسیم‌بندی شوند.

درباره علت اصرار این مراکز در استفاده از عنوان تاریخ شفاهی، چند احتمال را می‌توان مطرح کرد:

1-      علاقه مخاطبان به آثار تاریخ شفاهی

2-      کوشش برای ارائه گزارش به نهادهای بالاتر

3-      رقابت با دیگر مراکز در انتشار آثار تاریخ شفاهی

4-      علاقه راویان یا خانواده و نزدیکان افراد به انتشار اثری ذیلِ این عنوان

به این موارد شاید نمونه‌های دیگری نیز بتوان افزود که همگی آسیب‌هایی به دنبال دارد. آسیب‌هایی مانند: ارائه تصویر نادرست از تاریخ شفاهی و تشدید بدگمانی از سوی پژوهشگران مستقل به این بخش، ایجاد انتظارات غلط میان راویان در استفاده از این عنوان برای آثار آن‌ها، سردرگمی مخاطبان و علاقه‌مندان تاریخ شفاهی و بالاخره دامن زدن به توقعات نابه‌جای برخی نویسندگان که خود را در این زمینه صاحب اثر می‌دانند.  

انتظار می‌رود مراکز مختلف انتشاراتی با مسئولیت‌پذیری بیشتر به این موضوع نگریسته و از تشدید آسیب‌ها در این بخش ممانعت کنند.



 
تعداد بازدید: 1595


نظر شما


25 خرداد 1402   18:05:22
دوست
دلایل استفاده از این عنوان برای آثارشان هیچ یک از این موارد نیست. بیسوادی است. عدم اطلاع چیستی از عنوانی که استفاده می کنند.

25 خرداد 1402   18:22:07
حسن بهشتی پور
درود بر شما به مطلب بسیار مهمی توجه داده شده است که یکی از مخاطبان اصلی آن انتشارات سوره مهر است در ضمن عامل پنجم را هم می توان اضافه کرد موسسات و سازمان ها ونهادها از این روش برای کتاب سازی استفاده می کنند زیرا انصافا نگارش یک کتاب بسیار مشکل است اما با این روش می توان همچنان بر تعادا کتاب های تولید شده افزود.

27 خرداد 1402   07:52:50

این گزاره کاملا غلط است: «تاریخ شفاهی عنوانی است که به مجموعه آثار درباره یک موضوع اصلی اطلاق می‌شود»
تاریخ شفاهی یک رویکرد تاریخ نگاری و روشی برای گردآوری داده‌ها و تجربیات و ... است. اینکه هر خاطره‌ای را نمی‌توان تاریخ شفاهی قلمداد کرد درست است. اما نمی‌توان خاطرات به دست آمده از طریق مصاحبه فعال را از گردونه تاریخ شفاهی خارج کرد.

27 خرداد 1402   14:03:26
حمید قزوینی
از حسن توجه استادان ارجمند و دوستان گرامی به این یادداشت سپاسگزارم. همانگونه که در متن اشاره شده است، بنای این یادداشت توضیح درباره ویژگی‌های تاریخ شفاهی و تفاوت آن با خاطره نگاری و روش شناسی تاریخ شفاهی نیست. بلکه بحث درباره این است که نمی‌توان به کتابی که خاطرات فردی خاص را در برگرفته یا زندگینامه او را روایت کرده ولو با مصاحبه‌های هدفمند و فعال انجام شده باشد، عنوان تاریخ شفاهی آن فرد را داد.rیک نفر هر چند برجسته و مهم هم که باشد، خاطراتش به تنهایی نمی‌تواند تاریخ شفاهی او باشد، خاطرات او بخشی از تاریخ شفاهی یک موضوع اصلی و بزرگتر خواهد بود. اینکه مثلاً با آقای زید مصاحبه شود و بر روی کتاب درج شود« تاریخ شفاهی آقای زید» اشتباه است.
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»