خاطرات محمد نجف‌پور


01 خرداد 1402


سرتیپ محمد نجف‌پور، مهمان دویست‌ و چهارمین برنامه شب خاطره(6 آبان 1389) بود. او درباره چگونگی اسیر شدنش و دیدار با سرهنگ احمد حیدری خاطره گفت؛ ...ما حلوای سرهنگ حیدری را هم خوردیم؛ اما وقتی اسیر شدم، او را دیدم و خوشحال شدم. در ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 345 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 4 خرداد 1402 برگزار می‌شود.

آرشیو

 



 
تعداد بازدید: 1100


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟