تاریخ شفاهی و خاطره نگاری جمعی
ابوالفضل حسن آبادی
نقش تاریخ شفاهی در هویتیابی و هویتشناسی تاریخی در جامعه
مستندسازی خاطرات جمعی یک ملّت از کوشش مفیدی است که باعث هویتسازی و هویتیابی اجتماعی میگردد. بهویژه اگر از طریق تاریخنگاری شفاهی، خاطرات لایههای زیرین جامعه و مردم کوچه و بازار ثبت شود؛ این امر باعث میگردد که در کنار تاریخ رسمی، بخشهای دیگر فرهنگ جامعه نیز حفظ شود و در آینده مورد استفاده، اصلاح، یا قضاوت قرار گیرد. مقالۀ زیر به نکتههای درخور توجهی در این زمینه اشاره کرده است.
تاریخ شفاهی (Oral History) روشی نوین در بین محققان تاریخ و علاقهمندان در ایران به شمار میرود، هرچند سابقة فعالیت مراکز تاریخ شفاهی، که تعداد آن بسیار محدود میباشد، به بیش از دو دهه میرسد. بررسی نحوة شکلگیری این مراکز و دامنة فعالیت آنها نشان میدهد که جهتگیری و سمت و سوی عمدة فعالیت آنها در چهارچوب مصاحبه با رجال، نخبگان یا فعالان شاخص در زمینههای مختلف میباشد و بهاصطلاح تاریخ شفاهی از بالا (Top to Buttom) را دنبال میکنند. این نگاه به تاریخ شفاهی را میتوان با مرحلة اول رشد و گسترش آن در دنیا مقایسه نمود که بین سالهای 1960 ــ 1948 رخ داد و قالب بیشتر مصاحبهها در چارچوب مصاحبه با رجال شاخص با اولویت تاریخ سیاسی بود.
نگاهی نقادانه به وضعیت فعلی تاریخ شفاهی در کشور مشخص میسازد که این روش مهم پژوهشی و تاریخی، که به خاطر ماهیت میانرشتهای خود مورد توجه علوم مختلف مانند تاریخ، جامعهشناسی، علوم اجتماعی و... قرار دارد، هنوز از حصار خاطرات فردی، خودنوشتها یا پروژههای جمعی محدود بیرون نیامده و از جنبة مهم آن، که همانا تاریخ اجتماعی و کارکرد جمعی آن میباشد، غفلت شده است. یکی از ابعاد اساسی و کارکردهای مهم تاریخ شفاهی که امروزه انجمنها، مؤسسات، آرشیوها و محققان تاریخ شفاهی در دنیا به آن توجه نمودهاند کارکرد جمعی خاطرات در جامعه است؛ به ویژه گروههایی از جامعه که کمتر در دید عموم قرار گرفتهاند. همانطورکه پل تامسپون تاریخشفاهیدان جامعهشناس معتقد است، تاریخ شفاهی شناساندن گروههایی از لایههای زیرین جامعه میباشد که نادیده گرفته میشوند و درگیر کردن آنها در کشف حقایق است؛ به نحوی که آنها بتوانند در ساختن تاریخ خودشان مداخله کنند و مورخ محسوب گردند. این درگیر کردن از آن رو اهمیت دارد که خاطرهنگاری جمعی و جمعآوری خاطرات گروهها در شکلدهی، هویتیابی و بازسازی اجتماعی براساس تجربیات افراد سهم اساسی دارد؛ خاطراتی که نظریهپردازهای تاریخ شفاهی به آن، به عنوان بخشی از فرهنگ جامعه که باید حفظ شود و به آینده منتقل گردد، توجه نموده و در شناسایی و درک زمینههای گوناگون آن و مستند کردن نقاط ضعف و قوتش کوشیدهاند. نکتهای که قبل از ورود به بحث اهمیت خاطرهنگاری جمعی شایستة بررسی میباشد اصطلاح تاریخ رسمی (Dominant History) و تاریخ غیررسمی میباشد.
منظور از تاریخ رسمی آن دسته از مباحثی است که رسانهها، کتب و کلیه ابزارهای در دست سیاست حاکم، تبلیغ یا به آن استناد میکنند و ممکن است ماهیت ایدئولوژیک و انعطافناپذیری نیز داشته باشد. قطعاً گروههایی که در چارچوب تعاریف رسمی و قرائتهای واحد این نوع نگرش نمیگنجند، آثاری از آنان نیز بر جای نمیماند یا به صورت ناقص و محدود در جامعه پراکنده میشود. اینجاست که تاریخ شفاهی به علت دامنة معنایی و کارکردهای گستردة خود میتواند تعارض بین تاریخ و اهداف سیاسی و... را حل نماید و بدین صورت شکل دیگری از تاریخ، که به اصطلاح تاریخ غیر رسمی نامیده میشود، مطرح گردد.
همانطورکه گفته شد، تاریخ شفاهی به علت ماهیت بین رشتهای که در جامعه دارد، میتواند حوادث روزمره، حوادث ثبتشده و نشده در گذشته، موضوعات اجتماعی مختلف، بافت جمعیت شهرها، مردمشناسی، خاطرات خانوادگی، آداب و رسوم، فولکلور و ... را دربرگیرد و آن را تشریح، تحلیل و تبیین نماید. بدیهی است که اینها موضوعاتی است که جمع و جامعه با آن درگیر میباشد و لازم است تمام لایههای برین و زیرین آن موشکافی شود. و این مهم، جایگاه خاطرهنگاری جمعی را در تاریخ شفاهی آشکار میسازد. این تأثیرگذاری در ارتباط بین خاطرات فردی و اجتماعی و استفاده از آن در زنده کردن خاطرات گذشته در حال و بهرهبرداری از آنها در فرهنگسازی و هویتسازی به منظور ایجاد تعادل و در جستجوی بهتر زیستی متبلور میگردد.
خاطرهنگاری جمعی در برقراری ارتباط بین جوامع کوچک همگون یا ایجاد همسازگاری بین گروههای ناهمگون با جامعة مادر مؤثر است؛ ارتباطی که از طریق مجموعههای ضد و نقیض و همگون از ارتباطات جامعه با گذشته و تقویت مجموعههای تاریخ شفاهی حاصل میشود. به همان نسبت که این سبک از تاریخنگاری همواره دامنههای موضوعی جدید را مطرح میکند و رهیافتهای نو را پیش روی محققان و پژوهشگران قرار میدهد، میتوان از آن در ساخت تاریخ حرفهای و غیرحرفهای استفاده نمود. اصطلاح تاریخ حرفهای و غیر حرفهای از مباحث مورد اختلاف در میان مورخان میباشد؛ بین آنهایی که نوشتن تاریخ را به تفکرات و اما و اگرهای دیدگاههای خاص منحصر میدانند و آنهایی که به عمومیت تاریخ معتقدند و در شمار طرفداران تاریخ شفاهی به شمار میروند.
تاریخنگاریهای جمعی به علت ماهیت گستردة خود با مشکلاتی روبهروست که آن را در قبال کارکرد خود دچار ضعف مینماید. جدا از این ایراداتی که در بحث مورد اعتماد نبودن خاطرات و ضعف منابع شفاهی مطرح میگردد، محدود کردن زمینههای کاری تاریخ شفاهی، با توجه به گفتمانهای رایج و غالب در جامعه بهویژه زمانی که به ایدئولوژی ممزوج میباشد، بحث انتقال صحیح خاطرات از گذشته به حال و آینده را دچار خدشه مینماید، خصوصاً زمانی که این خاطرات استفادة کاربردی در زمان حال داشته باشد. بااینحال تاریخ شفاهی به خاطر طبیعت فعال، ماهیت سیال و گسترة موضوعی متنوعی که دارد وظیفة خطیری را بر عهدة تاریخ شفاهیدانان، به عنوان اطلاعرسانان تاریخی به مردم، گذاشته است. اعتقاد به اینکه بسیاری از وقایع و حوادث تاریخی ــ اجتماعی بدون برجا گذاشتن نشانهای از بین رفته یا تأثیرات محدودی از خود بر جای گذاشته و این تأثیرات محدود به وسیله تعداد کمی از افراد که آن را مشاهده یا تجربه نمودهاند منتقل و به خاطر آورده شده و قسمت کمی از حجم خاطرات ثبت و نگهداری میگردد که همین مقدار نیز در آرشیوها به صورت محدود در اختیار محققان قرار میگیرد مشخص میسازد چه مقدار کمی از اطلاعات به دست استفادهکنندگان میرسد و در نظر بگیریم اگر این اطلاعات بخواهد از کانالهای رسمی ثبت و ضبط شود چه مقدار ممکن است ریزش اطلاعات وجود داشته باشد. زمانی که صحبت از فرهنگ و تاریخ یک کشور میشود تمام اجزای آن از پایینترین طبقات تا بالاترین افراد، گروههای مختلف سیاسی موافق یا مخالف، اقلیتهای دینی، انجمنهای مذهبی، اجتماعی و... را در جامعه شامل میشود و سیاستهای متناسب برای انتقال آن باید با کنار گذاشتن محدودیتها انجام شود. جایگاه مؤسسات و مراکز غیردولتی یا انستیتوهای تخصصی در اینجا بارزتر میشود؛ به ویژه زمانی که آنها میتوانند فارغ از هرگونه گرایشها یا کارکردهای سیاسی، با اهداف فرهنگی وظایف خود را انجام دهند و زمینههای حفظ اطلاعات وقایعی را فراهم نمایند که ممکن است هیچگاه از تریبونهای رسمی راجع به آن صحبت نشود یا از امکانات ملّی دولتی برخوردار نگردد.
در واقع از ویژگیهای مهم خاطرهنگاری جمعی ارتباط با مردم عادی، گروهها، حوادث، روشهای زندگی و مهاجرتهایی است که امکان دارد به دلیل بیسوادی، ممانعت دولتها، سهلانگاریها یا فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، دربارة آنها نوشتهای نیامده باشد. ماهیت غیرآکادمیک بودن تاریخ شفاهی، بهرغم همة نظریههایی که برای تئوریزه کردن آن داده میشود، در عین حالی که به روشمند بودن آن در وقایعنگاری تاریخی خللی وارد نمیآورد، این امکان را فراهم میآورد که بسیاری، خودآگاهانه به مستندسازی تاریخ خود اقدام نمایند و رهیافت جدیدی را برای درک بهتر جامعه و تاریخ فراهم سازند. از کارکردهای دیگر مهم خاطرهنگاریهای جمعی آسانسازی تاریخ است یکی از مشکلات فراروی علم تاریخ که اقبال نسبت به آن را دچار مشکل نموده، مسألة سطحی بودن کتابهای عمومی در تاریخ و مشکل بودن فهم کتابهای باارزش برای عموم میباشد. در واقع یکجانگری منابع به نحوی که هم اطلاعات دقیق و باارزش تاریخی داشته باشد و هم برای جامعة مخاطبان خود جذاب باشد کار مشکلی است که کمتر در کشور ما به آن توجه شده است. به همین دلیل است که درس تاریخ در مدارس ما در سطوح مختلف در وضعیت مطلوبی برقرار ندارد و میزان یاد نگرفتن و درک نکردن آن با درسی مانند ریاضی در یک ردیف میباشد. این زنگ خطری برای نسل آینده ما به شمار میرود که نتوانند بین گذشته، حال و آینده خود ارتباط برقرار کنند و آنها را با هم تلفیق نماید. نداشتن درک صحیح از گذشته، فقدان واقعنگری نسبت به حال و ناتوانی برای انتقال گذشته و حال به آینده گسستهای فرهنگی را بهوجود میآورد که پیامدهای منفی زیادی را در جامعه ایجاد میکند. ایجاد رابطهای منطقی برای زندهسازی تاریخ گذشته و آوردن حقایق تاریخی در قالبهای جذاب تلویزیونی یا انتشاراتی، میزگردهای جمعی، بازنگری در کتب درسی مدارس، چاپ کتب خاطرات مستند به حقایق و مدارک تاریخی، انجام دادن طرحهای متعدد در زمینههایی که کمبود اطلاعات وجود دارند میتواند بسیاری از مشکلات را کاهش دهد، و از مواردی است که میتواند جایگاه تاریخ شفاهی را پر رنگتر نماید، و از آن به عنوان پلی بین ناگفتههای گذشته و طالبان حقیقت در حال استفاده شود تا در آینده ابهامی باقی نماند.
تاریخ شفاهی میتواند درکی انتقادی از گذشته فراهم نماید؛ درکی که عموم را برای شرکت و تأثیرگذاری در آفریدن تاریخشان درگیر سازد و به آنان در برگرداندن لحظات حساس و فراهمآوری تصور دورنمایی از تاریخ گذشته کمک نماید. علاوه بر کارکرد عمومی تاریخ شفاهی، میتواند بنا به اهداف و نیات استفادهکنندگان، ماهیت حکومتی نیز در خاطرهنگاری جمعی وجود داشته باشد. هرچند بسیاری از طرحهای تاریخ شفاهی را در خارج از کشور، بخش خصوصی انجام میدهد، پشت آن حمایتهای مالی حکومتی وجود دارد که البته نمیتوان به دید منفی نسبت به این مسأله نگاه کرد. بسیاری از حکومتها، به ویژه کشورهای مهاجرپذیر، با معضلات بسیاری در زمینة مهاجرت مردم از سایر کشورها مواجهاند و برای رفع این معضل از نظر مباینتهای فرهنگی، که ممکن است به رویارویی بین فرهنگها منجر شود، طرحهای تاریخ شفاهی بسیاری را انجام میدهند. به طور نمونه استرالیا در چند سال اخیر یکی از کشورهای مهاجرپذیر به شمار آمده که با معضلاتی مانند تفاوتهای فرهنگی دو جامعة متفاوت مواجه بوده و به منظور کاهش این التهابات، به اجرای طرحهای تاریخ شفاهی در مورد مهاجران اقدام نموده که نمونۀ بارز آن ورود مهاجران افغانی و ساخت برنامههایی دربارة آنهاست.
علاوه بر مهاجران، اقلیتهای مذهبی نیز، به عنوان گروههای اجتماعی قدرتمند و تأثیرگذار بر جامعه، اهمیت ویژهای در اولویتهای تاریخ شفاهی دارند. دولتها با حمایت از این مجموعه خاطرهنگاری، ضمن شناسایی و مستندسازی وضع موجود آنها، موارد اختلاف و نارضایتیها را شناسایی میکنند و در رفع یا کاهش سطح آن میکوشند که این مسأله از کاربردهای مهم تاریخ شفاهی در زمان حال میباشد. در نهایت میتوان گفت که تاریخ شفاهی راهی برای دموکراتیک کردن تاریخ است. و همین جمله گویای اهمیت بسزای تاریخ شفاهی میباشد.
نتیجه:
در این مجال کوتاه سعی شد تا اندکی از اهمیت خاطرهنگاری جمعی و جایگاه آن در جامعه بررسی شود و در قالب اصطلاحاتی از قبیل تاریخ رسمی و غیر رسمی، تاریخ حرفهای و غیر حرفهای، تاریخنگاری فردی و تاریخنگاری جمعی مورد واگویه قرار گیرد. تاریخ شفاهی تعامل فرهنگی مستقیم بین افراد مختلف جامعه است که عملها و عکسالعملهایی برهم دارند، و میتواند تأثیرات بسیاری در جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد. به ویژه در جوامعی مانند جامعة ما که فرهنگ شفاهی رواج بیشتری نسبت به مکتوب کردن خاطرات دارد میتواند بسیار به کار رفت. درگیر کردن افراد یک گروه از جامعه در سرنوشت تاریخی خود و مستندسازی اطلاعات تاریخی آنها، ضمن اینکه قسمتی از تاریخ یک قوم را حفظ مینماید، بعضی از شبهات را در مورد خاطرات فردی نیز از بین میبرد. این ویژگی فرهنگ جامعۀ ما که نوعی خودسانسوری و تا حدودی بزرگبینی را به همراه دارد باعث میشود خاطرات را همیشه با نوعی وسواس و دقت ضبط نماییم و انجام دادن کارهای گروهی میتواند تأثیرات منفی احتمالی را در مستندسازیهای تاریخی کاهش دهد. به علاوه زمینههای کارهای ضبط خاطرات جمعی در کشور ما به علت دارا بودن فرهنگ غنی و موقعیت خاص جغرافیایی و سیاسی بسیار فراهم است و شاید بسیاری از موضوعاتی که کشورهای دیگر به صورت مجزا در طرحهای تاریخ شفاهی خود انجام میدهند ما بتوانیم به صورت یکجا انجام دهیم و از آنها استفاده کنیم.
آداب و رسوم، فولکلور، تاریخ اجتماعی، مشاغل، اقلیتهای نژادی، حوادث و وقایع سیاسی، گروههای سیاسی، احزاب، انجمنها، موزهها، مستندسازی محلات و شهرها، مهاجران و صدها موضوع دیگر میتواند به عنوان موضوعات اصلی مورد توجه طرحهای ضبط خاطرات جمعی قرار گیرد. خاطرات، ضمن مستندسازی گذشته و استفادة تحقیقاتی در حال، زمینة فراهمآوری اطلاعات دقیق برای برنامهریزی در آینده را فراهم مینماید. نباید از یاد ببریم که تاریخ شفاهی، به علت محدود نبودن در چارچوب قرائتهای رسمی و تعریفشده، امکان انتقال سادة اطلاعات باارزش از طریق ابزار در دسترس، و جامعیت در سطوح دیگر، قابلیتهای بسیاری در ثبت و ضبط و انتقال هویت یک نسل از جامعه به نسل بعدی به منظور بسترسازی برای برنامهریزیهای بلندمدت فرهنگی دارد و میتوان همزمان از آن، هم در چارچوب کانالهای رسمی و هم غیررسمی استفاده نمود.
مجله زمانه شماره 64
تعداد بازدید: 7113