گل مریم، بررسی نقش ارامنه ایران در جنگ


در جامعه غیر مسلمان ایران، مسیحیان ارمنی، حرف اول را می‌زدند. حضور ایرانیان ارمنی در دوران انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی، به نوعی حیرت کشورهای جهانی را برانگیخته بود. مگر نه این که جنگ تحمیلی، جنگ اسلام علیه کفر بود، پس شور مسیحیان و روحیه دفاعی آنان از کجا سرچشمه گرفته بود؟... بی‌تردید شخصیت والای حضرت امام خمینی(ره) به عنوان رهبر سیاسی ایرانیان غیر مسلمان، تأثیر غیر قابل توصیفی بر قلب و مغز همه گذارده بود؛ به گونه‌ای که مسیحیان ایران و در این میان ارامنه، عزم خود را برای دفاع از ایران جزم نموده و با مسلمانان همراه شدند.

کتاب «گل مریم» به بررسی نقش ارامنه ایران در حماسه هشت سال دفاع مقدس می‌پردازد.

به گزارش «تابناک»، دکتر آرمان بوداغیانس مؤلف کتاب، در مقدمه این کتاب آورده است:

در جامعه غیر مسلمان ایران، مسیحیان ارمنی، حرف اول را می‌زدند. حضور ایرانیان ارمنی در دوران انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی، به نوعی حیرت کشورهای جهانی را برانگیخته بود. مگر نه این که جنگ تحمیلی، جنگ اسلام علیه کفر بود، پس شور مسیحیان و روحیه دفاعی آنان از کجا سرچشمه گرفته بود؟

بی‌تردید شخصیت والای حضرت امام خمینی(ره) به عنوان رهبر سیاسی ایرانیان غیر مسلمان، تأثیر غیر قابل توصیفی بر قلب و مغز همه گذارده بود؛ به گونه‌ای که مسیحیان ایران و در این میان ارامنه، عزم خود را برای دفاع از ایران جزم نموده و با مسلمانان همراه شدند.

وجود فرهنگ شهادت از دیدگاه مسیحیت ناب و تأثیر بی چون و چرای آن در روحیات قومی ارامنه زمینه را برای قیام آنان و همراهی‌شان با مردم مسلمان ایران آماده کرده بود. سخنان قصار «نعیشه» مورخ روحانی ارمنی قرن پنجم میلادی، به خوبی در حافظه تاریخی ارامنه نقش بسته است، آنجا که می‌گوید: «مرگ آگاهانه، ابدیت است و مرگ ناآگاهانه، موت».

به راستی چه اتفاقی در جبهه‌ها رخ می‌داد که غیر مسلمانان نیز از خود رشادت نشان داده و خطر را با طیب خاطر می‌پذیرفتند؟ چگونه است که سرباز ارمنی، همرزم مسلمان خود را در آغوش گرفته، ترکش‌های خمپاره به وی اصابت نکند؟ یا با کدام منطق می‌توان کتک خوردن بسیجی و سرباز مسلمان به خاطر همرزم مسیحی یا برعکس را در اردوگاه‌های بعث توجیه کرد؟

... این نوشتار نه حرف آخر که ابتدای راه است و آغازی است برای تفحص بیشتر و شناخت هموطن مسیحی.

در بخش نخست این مجموعه به روابط نظامی سه هزار ساله ارمنیان با دیگر اقوام ایرانی در محدوده اقوام هم خانواده آریایی پرداخته شده است و در بحث‌های دیگر به شرکت ارامنه در حماسه دفاع مقدس و سپس به روش دایرةالمعارف، به شهدا، سربازان، مفقودالاثران، آزادگان و جانبازان ارمنی اشاره شده است و سپس به معرفی جانبازان غیر نظامی ارمنی پرداخته شده است.

مؤلف سپس می‌افزاید: بر این باورم که این مجموعه قادر خواهد بود تا دستمایه‌ای غنی برای قشر فرهیخته فیلمساز، نمایشنامه نویس و داستان نویس باشد. به جرأت می‌توان گفت، زیباترین لحظات روابط انسانی عصر حاضر تمدن بشری در آن قابل رؤیت، درک و لمس است.

در این کتاب می‌خوانیم:

شهید «یوریک سرداریان» متولد روستای کالاوا ـ کلاوه اراک، سرباز لشکر 64 ارومیه بود که در تاریخ 9/ 6/ 1365 در سن 22 سالگی در منطقه حاج عمران به شهادت رسید.

روز عاشورا بود که پیکر خونین او را پس از انجام مراسم ویژه مذهبی در کلیسای «تارگمانچاتس» مقدس، با حضور جمعیت بسیاری از ارامنه تهران، نمایندگان مجلس و نهادهای لشکری و کشوری در گورستان ارامنه تهران به خاک سپردند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور پدرانه خود در جمع اعضای خانواده شهید یوریک سرداریان، ضمن دلجویی از والدین این شهید عزیز، آنان را مورد تفقد خاص خود قرار دارند.

کتاب گل مریم توسط نشر حیات با همکاری انتشارات سریر وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس در 864 صفحه با قیمت 60.000 ریال به چاپ رسیده است.

در پشت جلد این کتاب می‌خوانیم:

از آن دم که وهب ـ جوان زیباروی نصرانی ـ دلداده حضرت حسین بن علی (ع) شد و در راه نصرت فرزند رسول خدا (ص) پای در رکاب جانبازی و شهادت گذاشت، تا این زمانه که مردان و زنان مسیحی از سر انصاف و حقجویی چون حواریون مسیح روح الله، پاکباز و بی ادعا در راه نصرت رهبر و مقتدای خویش، خمینی (ره) به میدان ایثار و شهادت شتافتند، جملگی یک منزل و مقصد را وجه همت خویش ساخته بودند و البته از یک مسیر حرکت کرده‌اند.

مطالعه این کتاب را به علاقه‌مندان کتاب‌های حوزه دفاع مقدس پیشنهاد می‌کنیم.



 
تعداد بازدید: 6185


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 129

ساعت شش صبح بود که دستور عقب‌نشینی آمد و افراد با خوشحالی فرار کردند. ولی ما حدود بیست نفر بودیم که در موضع ماندیم. در همین احوال دیدم یکی از پاسداران شما بالای کوه سنگر گرفته و به طرف ما تیراندازی می‌کند. او چهار نفر از ما را کشت. ماندیم شانزده نفر. بعد از آن قرار گذاشتیم بدون هیچ‌گونه حرکت یا تیراندازی با یک پارچة سفید به پاسدار علامت بدهیم. دستمال سفیدی به لولة آرپی‌جی بستیم و آن را بالا گرفتیم. پاسدار، بعد از حدود نیم ساعت خودش را به ما رساند و ما را اسیر کرد.