به روایت تصویر

آموزش نظامی در دوران دفاع مقدس

الهام صالح

30 مهر 1397


امیرعلی جوادیان، عکاسی را از سال 1358 و از حوزه هنری آغاز کرد. وی در سال 1360 برای عکاسی به جبهه‌های دفاع مقدس رفت. آن موقع عکاس - خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران بود و تا سال 1365 این کار را ادامه داد. جوادیان پس از سال‌های جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه جمهوری اسلامی ایران، به دانشگاه رفت و در سال 1383 مدرک دکترای هنری خود را از دانشکده هنرهای زیبا دریافت کرد.

عکس‌هایی که از آثار امیرعلی جوادیان انتخاب شده و در پی می‌آیند، به موضوع آموزش نظامی در دوران دفاع مقدس ‌پرداخته‌اند. در آن دوره، آموزش نظامی بسیجیان از مساجد آغاز شد و علاقه‌مندان در مساجد و مکان‌های مشخص شده به تمرین نظامی می‌پرداختند.

◄ هشت نفرند؛ هشت زن. می‌خواهند با دقت تیراندازی کنند. اینجا میدان تیر چیتگر است و زن‌ها تیراندازی را آموزش می‌بینند. از آبیِ آسمان و ابرهای سفیدرنگ به نظر می‌آید هوای خوبی برای تمرین تیراندازی باشد. هر کدامشان، قطعه موکتی زیر پا دارند تا شاید روی آن زانو بزنند، یا حتی گاهی استراحتی بکنند. آماده‌اند که برای ایران بجنگند.

◄ دو نفرند؛ هر دو اسلحه به دوش دارند. یکی جلوتر که سرازیری را طی می‌کند، در حالی که هر دو دستش پر است و دیگری عقب‌تر. میدان تیر چیتگر، محل تمرینشان است. هر دو لباس‌هایی هم‌شکل دارند، مانتو شلواری طوسی یا سبزرنگ و هر دو پوشیده در چادر، اما با چالاکی، سرازیری را پایین می‌روند، بی‌اعتنا به خاکی شدن لباس‎هایشان.

◄ همگی جوان‌اند، اما مشتاق به دفاع از میهن. برای جنگیدن ابتدا باید آموزش ببینند. با دقت به آنچه مربی آموزش می‌دهد، می‎نگرند. این پسران فقط بخشی از گروه‌هایی بودند که توسط بسیج، آموزش نظامی می‌دیدند.

◄ جنگیدن فقط اسلحه به دست گرفتن نبود، باید خیلی چیزها را در بسیج، آموزش می‌دیدند، مثلاً عبور از موانع و ارتفاعات. این سه جوان هم در حال گذراندن همین آموزش هستند، در حالی که پرچم ایران در گوشه تصویر با نسیمی در حال اهتزاز است.

◄ دختری جوان که آمده آموزش نظامی ببیند تا در صورت نیاز، از کشور دفاع کند. بر دیوار پشت سر او جمله «مملکت اسلامی همه‌اش باید نظامی باشد» نوشته شده است؛ یکی از جملات امام خمینی(ره) که چهارم آذر 1358 بیان شد.

◄ بانوان، برای آموزش نظامی، همه سختی‌ها را به جان می‌خرند، درست مثل همین دو نفر که با تفنگ‌هایی بر دست در حال سینه‌خیز رفتن هستند. نگاه هر دو به زمین دوخته شده. انگار که از نگاه کردن به دوربین عکاس، اِبا داشته باشند، شاید هم چنان سرگرم آموزش هستند که حضور او را فراموش کرده‌اند.


منبع:

قاب‌های ماندگار ۳: گزیده عکس‌های دفاع‌مقدس (عکس‌های امیرعلی جوادیان)/ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس



 
تعداد بازدید: 11215


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 126

من در خرمشهر اسیر شدم. شب حمله تمام نیروهای ما با وحشت و اضطراب در بندرِ این شهر مچاله شدند. از ترس و وحشت، رمق حرکت کردن نداشتند و منتظر رسیدنِ نیروهای شما بودند. حدود دو شبانه‌روز هیچ غذا و جیره‌ای نداشتیم. نیروهای شما که آمدند دسته‌دسته افراد به اسارت آنان در آمدند و من هم با پشت سر گذاشتن حوادث بسیار عجیب و حیرت‌آور سوار کامیون شدم و از شهر ویران شده خرمشهر خداحافظی کردم.