برشی از زندگی و سیرۀ مبارزاتی امام خمینی در بیانات مقام معظم رهبری
صدور انقلاب
به انتخاب: فائزه ساسانیخواه
13 خرداد 1404
در اینکه در راههای دور، اسم مبارک امام(رضوانالله علیه) کار خودش را کرده و نفوذ کرده، شکی نیست؛ این را من یک وقت به خودِ امام هم عرض کردم. جاهایی هست که اصلاً صدای تبلیغات ما به آنجاها نرسیده بود؛ اما رادیوهای دشمن، بیتوجه به اینکه چه کار میکنند، خبرهای امام را در دنیا دست به دست میکردند. هر جا خبر امام رسید، آن سرزمین را سبز کرد؛ اگر هم حاصلخیز نبود، به برکت نام و حرفهای ایشان سبز شد؛ در حالی که ما اصلاً عاملِ بردن آن اسم و آن حرفها نبودیم. به قول بعضی از دوستان، جاهایی را ما اصلاً نمیدانستیم در دنیا وجود دارد؛ اما قبل از اینکه ما به آنجاها برسیم، حرف امام رسیده بود. هر کس هم از اینجا رفت، چهرۀ امام را در او دیدند.
من یک وقت به یکی از کشورهای معروف اسلامی سفر کردم. وقتی سوار ماشین شدیم تا از فرودگاه به طرف مقری که برای ما معین کرده بودند، بیاییم، دیدم طرز نشستن و برخورد رئیسجمهور آن کشور با من به گونهای است که مجذوب ابهتی شده است؛ یعنی درست نمیتواند حرف بزند، درست نمیتواند بنشیند.73/2/5 آنچنان خودباخته، مرعوب و سهکنجی به طرف من نشسته بود که واقعاً حیرتانگیز بود. هیبتی که از انقلاب در دل او بود، اجازه نمیداد حرف معمول خودش را بزند. بنده سرِ حرف را باز کردم و از آب و هوا و وضعیت خیابانها پرسیدم تا یواش یواش به حرف آمد. وقتی به ایران آمدم، آن را برای امام نقل کردم؛ گفتم: این حضور و هیبت شما بود که او را میترساند؛ ما که چیزی نیستیم. ما وقتی به جایی میرویم، مردمِ آنجا چهرۀ امام، حضور امام و ارادۀ قوی و راسخ ایشان را در هر جزئی از اجزای این نظام میبینند.82/2/3
به یاد میآورم که در زمان ریاست جمهوری، قصد شرکت در یک مجمع جهانی[1] و ایراد سخنرانی را داشتم، رسمِ این بود که متن این نوع سخنرانیها را قبلاً خدمت امام ارائه میدادم و میگفتم بنده این متن را آماده کردهام، تا ایشان اگر نظری داشتند، بیان کنند. در مورد آن سخنرانی، که قرار بود در جمعی از سران کشورها که اکثرشان هم غیرمسلمان بودند ایراد شود، ایشان به من گفتند: قضیۀ تفکیکناپذیری دین از سیاست را هم در متن سخنرانی بگنجانید، من ابتدا تعجب کردم که آخر این قضیه چه مناسبتی دارد؛ اما چون ایشان فرموده بودند، خود را موظف میدانستم آنچه را که خواستهاند، انجام دهم.
خلاصه اینکه، به قاعدۀ یکی، دو صفحه، قضیۀ تفکیکناپذیری دین از سیاست را در متن آن سخنرانی گنجاندم. نهایتِ سعیام این بود که آن قضیه، در ابتدای متن سخنرانی و جای برجستهای گنجانده شود.
بعدها هر چه زمان گذشت، به صحت نظر ایشان، بیشتر معتقد شدم. همان وقت هم، بعد از آنکه سخنرانی انجام شد و برگشتم، به دوستانم گفتم: این فرموده و نظر امام، در ابتدا به نظرم عجیب آمد؛ اما پس از ایراد سخنرانی، فهمیدم که این فکر کاملاً درست بود. تأکید مکرر امام به این خاطر بود که واقعاً روی این قضیه، در طول زمان، خیلی کار شده است. یعنی دشمن روی قضیۀ تفکیک دین از سیاست، فراوان کار کرده است. 75/12/18 اصلاً صدور انقلاب یعنی این؛ یعنی منعکسشدن نظام فکری موجود در جمهوری اسلامی که قاعدۀ این نظام است، این برای دنیا روشن بشود؛ یعنی درست همان کاری که دشمن تا حالا خواسته کار نشود.63/12/11
البته دهنهای آدمهای بلندپرواز را بستند که بگویند «صدور انقلاب» کسی جرأت نمیکند بگوید صدور انقلاب. اگر صدور انقلاب به معنای این است که ما به کشورها اسلحه بفرستیم و برایشان سازمان تشکیلاتیِ حزبی درست کنیم؛ مثل اینکه شوروی سابق این کار را در برخی از کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین میکرد، باید بگویم که ما اصلاً از اول به دنبال چنین کاری نبودیم. امام که فرمودند این انقلاب باید صادر شود، منظورشان صدور تفنگ و آر.پی.جی و تشکیلات سیاسی و سازماندهی سیاسی به این طرف و آن طرف دنیا نبود؛ به ذهن امام هم این معنا خطور نمیکرد. صدور انقلاب، صدور فکر است، صدور ایمان است، صدور عشق است؛ مگر میشود جلویش را گرفت؟ مگر میشود جلوی نسیم بهاری را گرفت که وارد فلان سرزمین نشود؟! مگر میشود جلوی عطر گل را گرفت که از دیوار باغ بیرون نیاید؟! به این معنا، چه کسی میتواند جلوی صدور انقلاب را بگیرد؟ اگر خود ما هم بخواهیم بگیریم، مگر میتوانیم؟ مگر ما انقلابیم؟ مگر ما صاحب انقلابیم؟ ما چه کارهایم که بتوانیم جلوی صدور انقلاب را بگیریم؟! انقلاب خودش میجوشد، خودش صادر میشود، خودش دلها را بارور میکند و هنوز هم میکند. امروز هر جا شما در دنیای اسلام قدم بگذارید، به جز آن گروه از مردمی که از همه چیز غافلند و از آنها انتظاری هم نیست ـ زیرا در هر جامعهای، گروهی از مردم وجود دارند که اصلاً قادر نیستند از چارچوب وجود جسمانیِ خودشان آن طرفتر را نگاه کنند ـ هر انسانی که در او اندکی آرزوهای متعالی وجود داشته باشد، خواهید دید که برای امام احترام قائل است، برای انقلاب احترام قائل است.[2]79/8/25
[1]. مجمع عمومی سازمان ملل، سال 1366.
[2] منبع: کتاب عبد صالح خدا، برشهایی از زندگی و سیرۀ مبارزاتی امام خمینی در بیانات آیتالله خامنهای، خرداد 1395، انتشارات مؤسسه ایمان جهادی، با همکاری مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 150.
تعداد بازدید: 65








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 1
صباح را بعد از قطعنامه دیدیم. شبیه آدمهایی شده بود که به تازگی بیکار شدهاند؛ و به همان اندازه دلخور. نه نگفت، وقتی به او پیشنهاد کردیم خاطرات هفت ساله جبههات را بگو. او هم شروع کرد. با حوصله 32 نوار یک ساعتی را پر کرد از حرفهایی که قبل از آن توی سینهاش موج میزدند...






