روش پژوهش در تاریخ شفاهی (تدوین طرح پژوهشی تاریخ شفاهی)

سهیلا صفری[1]

18 تیر 1399


چکیده: 

این نوشتار به اختصار به بیان چگونگی تدوین طرح تاریخ شفاهی می‌‌پردازد. با توجه به اینکه تاریخ شفاهی زیرمجموعه علم تاریخ محسوب می‌‌شود، اساس تدوین طرح تاریخ شفاهی نیز همچون طرح پژوهش تاریخی- یا به عبارت آشناتر در محافل دانشگاهی طرح پروپوزال- در نظر گرفته شده‌‌است. بنابراین نویسنده به خلق اصول و طرح جدیدی نپرداخته و به اختصار از آثاری استفاده کرده است که در باب روش پژوهش در تاریخ و تدوین طرح پژوهشی - معمولاً با هدف پایان‌نامه‌های دانشجویی- تألیف شده‌اند، اما از آنجا که معمولاً به اجرای طرح‌های تاریخ شفاهی مبتنی بر اصول و قواعد پژوهشی توجه زیادی نشده و ساده‌انگارانه از در نظر گرفتن اصول پژوهشی برای تاریخ شفاهی اجتناب شده ‌‌است، این نوشتار به موضوع تدوین طرح پژوهش تاریخ شفاهی برای افراد علاقه‌مند به تاریخ شفاهی اما ناآشنا با رشته تاریخ و روش پژوهش در تاریخ پرداخته است.  

کلید واژه: تاریخ شفاهی، روش پژوهش، طرح تاریخ شفاهی

مقدمه

تاریخ شفاهی حوزه‌‌‌ای است که اگرچه در کشور ما عمر درازی ندارد اما امروزه توجه بیشتری به آن معطوف شده ‌‌است و نهادها و مؤسسات متعددی به تاریخ شفاهی می‌‌پردازند و وظیفه و رسالت خود را گردآوری خاطرات شفاهی قرار داده‌‌اند. البته همه این مؤسسات و نهادها از رویکرد و روش یکسانی برخوردار نیستند. آنچه در کار این مؤسسات و نهادها دیده می‌‌شود این است که بیشتر افرادی که به کار تاریخ شفاهی می‌پردازند، به صورت تجربی به این کار اقدام می‌‌کنند و بسیاری از تحصیلات مرتبط با تاریخ برخوردار نیستند یا به کل با این عرصه ناآشنا هستند. بر این اساس، به نظر می‌رسد برای اینکه تاریخ شفاهی از جایگاه درخوری برخوردار شود و آثار تولید‌شده از غنای لازم برخوردار گردند، اکنون زمان بازبینی و بررسی دستاوردها و آثار تولیدشده فرارسیده ‌‌است. یکی از زمینه‌‌های این بازبینی و بررسی، توجه به مهارت افرادی است که به تولید تاریخ شفاهی و مصاحبه می‌‌پردازند. از این رو در کنار مباحث، آموزه‌‌ها و آثار صاحب‌نظران این حوزه، نوشتار پیش رو به صورت خلاصه به چگونگی تدوین و طراحی طرح تاریخ شفاهی به عنوان زیر مجموعه علم تاریخ می‌‌پردازد تا شاید مورد استفاده افراد علاقمند و فعال و زحمتکش در حوزه تاریخ شفاهی که ممکن است با روش پژوهش تاریخی آشنایی نداشته باشند، قرار گیرد.

تاریخ شفاهی هم ماهیتی بین رشته‌‌ای دارد و هم زیر مجموعه علم تاریخ تعریف می‌‌شود. تعریفی که از علم تاریخ داده می‌‌شود و روش تحقیق و روش شناسی آن- اگر نه به تمامی- به کار تاریخ شفاهی هم می‌آید.

علم تاریخ را صرف‌نظر از مناقشات و پیچیدگی‌های تعریفی و مفهومی آن به طور کلی می‌‌توان به معرفت به گذشته انسانی تعریف کرد. اما به این گذشته انسانی باید با دید گسترده‌‌تری بنگریم و آن را از چشم‌اندازهای مختلفی ببینیم. این گذشته از گذشته‌‌های بسیار دور که هزار‌‌ه‌‌ها را در برمی‌‌گیرد و تاریخ را به باستان‌شناسی بسیار نزدیک می‌‌کند تا زمان‌های بسیار نزدیک به حال را در برمی‌‌گیرد و در این زمانِ نزدیک به حال و متأخر است که تاریخ شفاهی به عنوان یک روش و ابزار مؤثر به کار می‌‌آید.

تاریخ شفاهی بخشی از یک پژوهش تاریخی و تاریخ‌نگاری است که من ترجیح می‌‌‌دهم در نهایت از آن به عنوان یک شیوه گردآوری اطلاعات تاریخی و یک منبع تاریخی نام ببرم. یعنی تاریخ شفاهی روش گردآوری اطلاعات تاریخی از طریق مصاحبه است که نهایتاً خود تبدیل به منبعی تاریخی برای پژوهشگران حوزه‌‌های مختلف می‌‌گردد.

این نوشتار در پی این نیست که تعاریف متعددی که از تاریخ شفاهی وجود دارد یا دیدگاه‌ها و نظریه‌‌های مختلفی که در جنبه‌‌های مختلف آن وجود دارد ارائه دهد. هدف آن، روش پژوهش یا به عبارت بهتر روش تحقیق در تاریخ شفاهی است، بدین معنا که برای انجام یک طرح تاریخ شفاهی چه روشی را در پیش بگیریم؟ در حقیقت «طرح تاریخ شفاهی» به عنوان یک پژوهش تاریخی از مهمترین الزامات تاریخ شفاهی در نظر گرفته شده تا به یک مصاحبه خوب و یک منبع قابل اعتبار و اعتنا منتج شود. در حقیقت آنچه در این نوشتار ذکر می‌‌شود تأکیدی است برای اهمیت پژوهش در تهیه طرح تاریخ شفاهی و اجرای مصاحبه و ... تا اجرای طرح‌های تاریخ شفاهی از ابتدا بر پایه درستی پی‌ریزی شوند و به دستاورها و نتایج قابل قبول و قابل استنادتری دست یابند.

این طرح بر اساس روش تحقیق در رشته تاریخ تدوین شده است. با وجود اینکه تاریخ شفاهی زیرمجموعه علم تاریخ محسوب می‌‌‌شود و روش پژوهش تاریخی در تهیه طرح تاریخ شفاهی یک مبنا و پایه محسوب می‌‌‌شود، اما در جزئیات با توجه به ماهیت مصاحبه و ... در تاریخ شفاهی، تفاوت‌هایی در اجرا به وجود می‌‌آورد.

روش‌شناسی

چون روش‌‌شناسی مقدم بر روش است به صورت بسیار مختصر کلیتی درباره روش‌شناسی تاریخ شفاهی بیان می‌‌شود؛ چراکه روش‌شناسی خود حوزه مهم و در تاریخ شفاهی ایران جدید است. به صورت کلی دو نوع روش‌شناسی در پژوهش‌های مربوط به علوم انسانی وجود دارد؛ روش کمّی و روش کیفی. در روش شناسی کمّی موضوع مورد مطالعه علوم انسانی همانند علوم طبیعی قلمداد می‌‌شود و از همان روش‌ها که بیشتر کمّی و آماری است در توصیف و تحلیل موضوعات انسانی استفاده می‌‌کند؛ چیزی که به طوری کلی تحت عنوان اثبات‌گرایی یا تجربه‌گرایی یا پوزیتویست خوانده می‌‌شود.

در روش کمّی مصاحبه‌‌های تاریخی شفاهی ساختاری و انعطاف‌ناپذیر است. یعنی مبتنی بر یک پرسشنامه از قبل طراحی شده است؛ سؤالات بسته است که به مصاحبه‌شونده اجازه آزادانه سخن گفتن و ارائه تفاسیر خویش از موضوع مصاحبه را نمی‌‌دهد. بر این مبنا سؤال‌های مشابه با ترتیبات مشابه از مصاحبه‌شونده وجود دارد. مصاحبه‌کننده نقش فعالی در مصاحبه ندارد. میان مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده تعامل محدودی وجود دارد. مصاحبه‌ها در یک شرایط کنترل‌شده انجام می‌شوند، در نتیجه مصاحبه‌‌ها را به راحتی می‌توان تکرار کرد. تحلیل آماری و تجربی و پاسخ‌های کدبندی‌شده به نظم‌های مشاهده‌شده‌‌ای منجر می‌شود که باید تبیین و تعمیم و پیش‌گویی را در این روش شکل دهند. در این روش، مکان، زمینه و فضا هیچ اثری بر مصاحبه ندارد، همچنین حضور و عدم حضور مصاحبه‌گر اثر چندانی در داده‌های دریافتی ندارد. (عباسی، 1388، ص192)

روش‌های کیفی به نوعی در انتقاد از روش‌های کمّی ایجاد شد. از این روش‌ها که از آنها به تفهمی و تفسیرگرا هم تعبیر می‌‌شود و در روش‌هایی مثل هرمنوتیک، تحلیل گفتمان، نشانه‌شناسی و ... دیده می‌‌شود. موضوع پژوهش علوم انسانی و طبیعی یکسان انگاشته نمی‌‌شوند. انسان موجودی پیچیده و چندمعنایی هست. پژوهشگر از طریق همدلی با کنشگر سعی در درک و فهم رفتار وی دارد. در حقیقت هدف پژوهش کیفی «درک و فهم پدیده است تا پیش‌‌بینی وضعیت‌ها» (خداوردی، 1387، ص 43) پژوهشگر کیفی «به مطالعه رفتارهای قابل مشاهده، انگیزه‌‌ها، احساسات و هیجان‌های مردمی می‌‌پردازد، زیرا معتقد است که حوادث درونی تنها در صورتی قابل درک هستند که از طریق تجربه شخصی کسب شده باشند». (خداوردی، 1387، ص 44و 45)

در این روش براساس یک راهنمای مصاحبه سؤالات باز و کاوشی برای تسهیل مصاحبه درباره موضوعات مورد نظر استفاده می‌کنند. مصاحبه انعطاف پذیر است. به جای پرسشنامه از قبل آماده شده، فهرستی از موضوعات مورد بحث آماده می‌شود. از سؤالات باز استفاده می‌‌شود تا مصاحبه‌شونده به طور مفصل درباره موضوع صحبت کند. این نوع روش‌شناسی توجه ویژه‌‌ای به مسائل زمینه‌‌ای دارد، بدین معنا که رفتارهای مصاحبه‌شونده را در زمینه شرح حال وی و محیط گسترده‌‌تر اجتماعی قرار می‌‌دهد. این روش‌ها دنبال معنا و فرایند و زمینه هستند و برای جست‌وجو در فهم انگیزه‌‌ها و تفاسیر مردم مناسبند. همچنین بین مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده تعامل جدی وجود دارد و مصاحبه‌کننده حضور جدی و فعال دارد. (عباسی، 1388، ص 193 و 194)

البته به این روش‌ها هم انتقاداتی وارد است که آگاهی به آنها ما را در روش‌شناسی و روش تحقیق تاریخ شفاهی یاری می‌‌کنند.

طرح تاریخ شفاهی

صرف‌نظر از هر تعریفی که از تاریخ شفاهی ارائه می‌‌دهیم آنچه مهم است این است که تاریخ شفاهی باید مبتنی بر پژوهش باشد. در حقیقت پژوهش برای اجرای تاریخ شفاهی یک پژوهش پیشینی است که نتیجه آن مورد استفاده محققان و پژوهشگران پسینی نیز قرار می‌‌گیرد.

علت اینکه بر طرح تاریخ شفاهی به عنوان یکی از الزامات مهم تاریخ شفاهی و حتی پایه‌‌ای‌‌ترین و مبنایی‌ترین آن تأکید می‌‌شود به تصور عمومی‌‌ای بر می‌‌گردد که از تاریخ شفاهی وجود دارد. این تصور عمومی چیست؟ اینکه تاریخ شفاهی یک کار راحتی است که از عهده همگان بر می‌‌آید. به راحتی موضوع را انتخاب می‌‌کنیم یا موضوع پیشنهاد می‌‌شود، سپس به لطف اینترنت و ویکی پدیا اطلاعاتی کلی جمع کرده و مصاحبه را شروع می‌کنیم. در صورتی که باید این ذهنیت را داشته باشیم که فرصت ویژه‌‌ای دست داده که می‌‌توانیم موضوع مشخصی را با افراد مشخص مورد مصاحبه قرار دهیم. این فرصت به هیچ وجه تکرار نخواهد شد. گویی فقط یکبار این فرصت به ما داده شده که این اطلاعات ویژه را گردآوری کنیم، پس باید با تمام وجود و بضاعت قدم در حوزه تاریخ شفاهی بگذاریم و لازم است تعهد اخلاقی و علمی توأمان به کار رود.

همانند پژوهش‌های تاریخی که مبتنی بر طرح پژوهش است که نقشه پژوهش را نشان می‌‌دهد، تاریخ شفاهی را هم باید متکی به یک طرح و نقشه کلی دانست. البته این طرح، یک طرح ایستا نیست بلکه پویاست و همزمان با انجام پژوهش و حتی مصاحبه کامل‌تر و بالغ‌تر می‌‌شود. یعنی این طرح قرار نیست دست و پای ما را ببندد، به ویژه اینکه ما در تاریخ شفاهی می‌‌خواهیم محدودیت‌ها را کم کنیم تا اطلاعات قابل اعتباری به دست بیاوریم و روش‌هایی برای انجام مصاحبه انتخاب کنیم که انعطاف‌پذیری داشته باشند. نمی‌‌خواهیم به شیوه روش‌های صرفاً کمّی دچار چارچوب‌های قطعی و قابل پیش‌‌بینی و مشخص بشویم، بلکه این طرح به مثابه یک نقشه راه برای ما عمل می‌کند و ما را در مسیر درست پژوهش هدایت می‌کند. طبعاً تاریخ شفاهی با توجه به ماهیت خود طرح ویژه خود را می‌‌طلبد که در ادامه به آن پرداخته می‌‌شود:

به روال تهیه طرح پیشنهادی یا پروپوزال در انجام پژوهش‌های تاریخی، طرح تاریخ شفاهی را نیز می‌‌توان شکل داد. آنچه در این مورد بیان می‌‌شود از حیث روش تحقیق همان اصولی است که در آثار مربوط به روش تحقیق در تاریخ ذکر شده‌‌ است. به اختصار قسمت‌هایی که در تاریخ شفاهی نیز سودمند است، در این بحث بیان می‌‌شود. طبعاً علاقمندان می‌‌توانند با مراجعه مستقیم به این آثار، استفاده بیشتر و بهتری در فراگیری اصول تدوین طرح پژوهشی به کار برند.

 1. انتخاب موضوع

در انتخاب موضوع از مهمترین نکاتی که باید مورد توجه هر پژوهشگری قرار گیرد بدین شرح هستند:

1. موضوع باید از علاقه پژوهشگر نشأت گرفته باشد. نباید موضوعی انتخاب کنیم که هیچ علاقه‌‌ای نسبت بدان وجود ندارد. روند پژوهش و مصاحبه تاریخ شفاهی پر فراز و نشیب است، بنابراین پژوهشگر باید آماده مواجهه با مشکلات باشد تا در طول کار خسته و دلسرد نشود. اما علاقمندی به موضوع پژوهش می‌‌تواند پژوهشگر را در تحمل این ناملایمات و سختی‌‌ها کمک کند. البته باید توجه داشت که علاقمندی به موضوع پژوهش به معنای سمپاتی داشتن به آن نیست، زیرا علاقه به موضوع پژوهش، ما را در رسیدن به واقعیت‌‌های تاریخی کمک می‌‌کند؛ اما سمپاتی داشتن به آن ممکن است ما را از واقعیت‌‌ها دور سازد. (حضرتی، 1397، ص 119)

2. امکان پژوهش درباره موضوع وجود داشته باشد. نباید موضوعی برای پژوهش انتخاب شود که از همان ابتدا در دست‌‌یابی به مراجع از قبیل کتاب، ‌سند و ... با مشکل رو به رو شویم. برخی موضوعات به دلیل بکر و بدیع بودن برای تحقیق مناسب هستند، اما امکان پژوهش در باره آن‌‌ها وجود ندارد. (حضرتی، 1397، ص 120)

3. «با محدودیت‌‌های پژوهشگر هماهنگ باشد. برای هر پژوهشی در کنار امکانات، محدودیت‌‌هایی هم وجود دارد. محدودیت‌‌های مهارتی یکی از مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد. هر پژوهشی مهارت‌‌های خاص خود را می‌‌طلبد که اگر پژوهش‌‌گر فاقد آن‌‌ها باشد، بدون تردید پژوهش با موانع جدّی روبه‌‌رو خواهد شد. محقق باید بر اساس شناختی که از مهارت‌‌های پژوهشی خود دارد، به سراغ موضوعاتی در حوزه‌‌های مشخص برود». (حضرتی، 1397، ص 120)

یکی از معانی این گزینه این است که مصاحبه‌کننده به موضوع مصاحبه تسلط کافی داشته باشد. طبعاً انجام هر مصاحبه به پختگی، مهارت و افزایش و ارتقای دانش مصاحبه‌کننده منجر خواهد شد، اما این بدان معنا نیست که مصاحبه‌‌گر در طول مصاحبه با موضوع خود شناخت پیدا کند.

هر موضوع تخصص و دانش و به تبع آن روش مخصوص به خود را دارد. مصاحبه‌کننده صادقانه باید از ورود به موضوعاتی که تسلط کافی ندارد اجتناب کند؛ صرفاً به عنوان انجام یک وظیفه اداری، مقبولیت موضوع، اشتهار افراد به سراغ مصاحبه نرود. همچنان که موضوع تاریخ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و به صورت جزئی‌تر فقه، پزشکی، هنر، اصناف و ... با هم بسیار متفاوتند، به تبع آن روش‌های پژوهش هر یک، منابع مطالعاتی و در نهایت سؤالات هر یک با دیگری تفاوت دارد. بنابراین لازم است مصاحبه‌کننده در انتخاب موضوع به این مسأله واقف باشد تا با تسلط به موضوع و روش و ابزارهای آن دست به پژوهش و مصاحبه بزند.

تنها با تسلط بر موضوع که مبتنی بر پژوهش است مواردی مثل اشتباهات، تناقض‌گویی مصاحبه‌شونده آشکار می‌‌شود. سؤالات بی‌‌پایه پرسیده نمی‌‌شود. مصاحبه شونده مجبور نیست اصطلاحات تخصصی را توضیح دهد و مصاحبه تبدیل به کلاس درس برای مصاحبه‌کننده باشد، گویی که از معلمی می‌‌آموزد. مثلاً در یک مصاحبه، مصاحبه‌کننده تا پایان مصاحبه نمی‌‌توانست اصطلاح تخصصی را درست تلفظ کند، یا برداشت نادرست و عامیانه از برخی مفاهیم تخصصی داشت.

نکته دیگر در انتخاب موضوع که البته مبتنی بر نحوه نگرش به تاریخ است؛ اینکه تاریخ را منحصر به قدرت سیاسی ندانیم. در این صورت است که توجه‌مان به حیطه‌های دیگر تاریخ؛ تاریخ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و ... جلب می‌‌شود و حتی قدرت و تاریخ سیاسی در زمینه و بستر اجتماعی و اقتصادی و ... نیز بررسی می‌‌شود. یعنی رویکرد ما به تاریخ، اینکه از نظر محقق عامل مبنایی در تاریخ را امر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... بداند در انتخاب موضوع هم تأثیر دارد.

مرتبط با این نکته در انتخاب موضوع، توجه نشان دادن به حوزه‌‌های مغفول، کم‌اهمیت یا بدیهی پنداشته شده است. یکی از دلایل شکل‌‌گیری تاریخ شفاهی هم توجه نشان دادن به گروه‌هایی بود که در تاریخ رسمی انعکاسی نداشتند؛ گروه‌های فرودستی که حکایت و روایت آنها از تحولات جامعه در این اسناد ثبت نمی‌‌شود و یا انعکاس شایسته‌ای پیدا نمی‌‌کنند. از سوی دیگر محور تاریخ شفاهی بر روندها و جریان‌هایی است که به دلیل بدیهی و متعارف دانستن یا به دلیل اینکه جامعه درون آن تحول یا جریان است توجه خاصی نسبت به آن نداشته، در نتیجه ثبت و ضبط نمی‌شوند و نسل آینده از آن بی‌خبر خواهد ماند. (نورایی، 1385، ص 150)

2. مسأله پژوهش

در طرح مسأله به توضیح و تبیین موضوع می‌‌پردازیم، اینکه اساساً با انتخاب این موضوع دنبال چه هستیم. حال اینجا ممکن است ما به دنبال چگونگی و چیستی یا چرایی باشیم. این موضوع را باید توضیح دهیم تا مشخص شود که دنبال چه هستیم.

توضیح دقیق مسئله علمی تحقیق، هم برای محقق و هم برای خواننده روشن می‌‌کند که در تحقیق مورد نظر به‌‌دنبال چیست و انتظار طرح چه مباحث و موضوعاتی را دارد و چه مباحث و مطالبی طرح نخواهد شد. بنابراین، مسئله، ابهامی علمی است که در درون موضوع پژوهش نهفته است و ما بر اساس مطالعات پیشینی‌‌مان بدان دست یافته‌‌ایم‌. بر این اساس، مسئله علمی خود نوعی آگاهی درباره موضوع است؛‌ پس منشأ آن معرفت پیشینی ماست. اما در صورت بروز تعارض میان معرفت پیشینی ما و واقعیت تاریخی و برآورده نشدن انتظارات‌‌مان، در پی شناخت کامل‌‌تری نسبت به آن واقعیت‌‌ها برمی‌‌آییم. مسئله توضیح و تشریح علمی یک موضوع در درون حوزه‌‌ای مطالعاتی است که البته مبتنی بر رویکردی انتقادی درباره آن موضوع و ناکافی دانستن پاسخ‌‌هایی است که در آن حوزه وجود دارد. همه این‌‌ها مستلزم وجود دانش و آگاهی منظم در نزد پژوهشگر است. از مهمترین ویژگیهای مسأله این است که؛ ناظر بر امری بدیهی نباشد. ادراکی باشد نه القایی، یعنی حاصل یافته‌ها و مطالعات پژوهشگر باشد نه القائات و دریافت‌های دیگران و  تنها در پی پاسخگویی به یک ابهام علمی باشد. (حضرتی، 1397، صص 123 -125)

اگر موضوعی بکر است و اطلاعات چندانی از آن وجود ندارد، موضوع ما نمی‌‌تواند مسأله‌محور باشد. مصاحبه‌‌هایمان حالت اکتشافی دارند. پس از انجام مصاحبه‌های اکتشافی، زمانی که به اندازه کافی اطلاعات لازم را به دست آوردیم، می‌‌توانیم مسأله را تعریف کنیم. حتی با توجه به اشرافی که به موضوع پیدا کردیم، با در نظر گرفتن مجموعه محدودیت‌هایی که از حیث زمان، بودجه، منابع، دسترسی به افراد صاحب‌اطلاع، بضاعت علمی و ... داریم، با مشخص کردن مسأله، موضوعمان را تحدید می‌کنیم و به دنبال مطالب مشخصی می‌گردیم.

3. سؤالات پژوهش

 طرح مسئله در نهایت به طرح یک یا چند پرسش اصلی ختم می‌‌شود. بدون تردید این پرسش یا پرسش‌‌ها به مراتب از پاسخ‌‌هایی که به‌‌دنبال خود می‌‌آورند،‌ مهم‌‌ترند، یعنی در فرایند پژوهش، طرح پرسش به مراتب سخت‌‌تر از یافتن پاسخ است، چراکه پرسش‌‌های نو و بدیع‌اند که منجر به تحوّل و پیشرفت در علوم می‌‌شوند، نه پاسخ‌‌هایی که بدان‌ها داده می‌‌شود. تا پرسشی طرح نشود، پاسخی هم وجود نخواهد داشت. اما اگر پرسشی ایجاد شود، بدون تردید پاسخ‌‌هایی هم به‌‌دنبال خواهد داشت.

1- پرسش‌های توصیفی و تحلیلی

یک تقسیم‌بندی درباره پرسش‌‌ها، تقسیم پرسش‌‌ها به پرسش‌های توصیفی و تحلیلی است. پرسش‌‌های توصیفی پرسش‌‌هایی هستند که معمولاً با ادات استفهامی «‌چه و چگونه» ساخته می‌‌شوند و مسیر پژوهش را به سمت توصیف هدایت می‌‌کنند. بنابراین پژوهشگر باید به این موضوع توجه داشته باشد که قصد انجام چه نوع پژوهشی دارد؟ اگر به‌‌دنبال پژوهش توصیفی است،‌ پرسشی توصیفی بسازد، اما چنان‌‌چه قصد انجام پژوهشی تحلیلی دارد، از ادات استفهام «چرا» در ساختن پرسش‌‌ها استفاده کند. پژوهش مبتنی بر پرسش «ملی شدن صنعت نفت چگونه اتفاق افتاد؟» پژوهشی توصیفی در خصوص رویداد مذکور خواهد بود. اما اگر بپرسیم «چرا صنعت نفت در ایران ملی شد؟» دیگر توصیف رویداد، قصد و مراد اصلی محقق نخواهد بود و تحلیل چرایی ملی شدن هدف پژوهش را تشکیل خواهد داد. گاهی پرسش می‌‌تواند ترکیبی باشد؛ یعنی هم توصیف و هم تحلیل را شامل شود. ادغام دو پرسش ذکر شده درباره ملی شدن نفت، یک پرسش ترکیبی توصیفی- تحلیلی را تشکیل می‌‌دهد.

برخی از اهل نظر معتقدند پرسش‌‌های توصیفی نمی‌‌توانند پرسش‌هایی مسئله محور باشند و این پرسش‌ها ناظر به وجود مسئله‌‌ای علمی در پژوهش نیستند. بر این اساس در مقابل پژوهش‌‌های تحلیلی مسئله‌محور، می‌‌توان پژوهش‌‌های توصیفی را پژوهش‌‌های موضوع‌محور نامید.

2- پرسش‌‎های علی و دلی

تقسیم‌بندی دیگر، طرح  پرسش‌‌های علّی و پرسش‌‌های دلّی هستند. پرسش‌‌های مبتنی بر «علّت» پاسخ‌‌های خاص خود را می‌‌طلبند و پرسش‌‌های دلّی نیز پاسخ‌‌هایی مطابق با دلیل و استدلال را می‌‌طلبند. یعنی در مقابل پرسش‌‌های «علّی» نمی‌‌توان از دلایل سخن گفت و در پاسخ پرسش‌‌های «دلّی» نیز نمی‌توان به مقولات علّی استناد کرد، چراکه بین علّت (Cause) و دلیل (Reason) تفاوت وجود دارد. علل ناظر به امور عینی هستند که معمولاً در علوم طبیعی مورد توجه قرار می‌‌گیرند. یعنی علّت پاسخی است که مابه‌‌ازاء‌ بیرونی دارد و محسوس و ملموس و قابل مشاهده و لمس است. در حالی‌‌که دلایل ناظر به ذهنیات‌اند و مابه‌‌ازاء بیرونی ندارند و نمی‌‌توان آن‌‌ها را مشاهده و لمس کرد. در حوزه علل با امور طبیعی سر و کار داریم که عینی است، اما در حوزه دلایل، با فکر و خرد و ذهن انسان سر و کار داریم که مقوله‌‌ای کاملاً ذهنی است. برای نمونه اگر بپرسیم که «علل حمله چنگیز به ایران چه بود؟» پرسشی ناظر به علل مطرح کرده‌‌ایم که بالطبع پاسخی علّی هم می‌‌طلبد. در پاسخ می‌‌توان به «دست‌‌یابی مغول به مراتع و طبیعت حاصلخیز خراسان» اشاره کرد. موضوعی که مع‌‌الواسطه مراجع تاریخی، مابه‌‌ازاء بیرونی دارد و قابل مشاهده است. اما اگر بپرسیم که «‌دلیل حمله چنگیز به ایران چه بود؟» لازم است پاسخ ما ناظر به امور ذهنی از قبیل اندیشه‌‌هایی که چنگیز در مقام نماینده خدای آسمان در سر داشت و برای خود در این زمینه رسالتی مقدس قائل بود، باشد.

پرسش‌‌های فرعی از تقطیع پرسش بنیادین ساخته می‌‌شوند. ممکن است یک پرسش بنیادین تبدیل به سه،‌ چهار  یا چند پرسش فرعی بشود. تعداد پرسش‌‌های فرعی مستخرج از پرسش اصلی، مهم نیست. مهم این است که پرسش‌‌های فرعی، پرسش‌‌هایی مستقل از پرسش بنیادین نباشند. به دیگر سخن، بر اساس بسیط یا مرکّب بودن پرسش اصلی می‌‌توان پرسش‌‌های فرعی کم یا بیشتری طرح کرد؛‌ اما نباید این پرسش‌‌ها، مستقل از پرسش اصلی باشند.

     نکته دیگر درباره پرسش‌‌های فرعی این است که در اصل، فلسفه وجودی این پرسش‌‌ها، ‌پاسخ دادن مدرّج به آن‌‌ها در فرایند تحقیق است تا در نهایت، پاسخ پرسش اصلی به ظهور برسد. بنابراین لازم است، برای تمام پرسش‌‌های فرعی طرح شده در طرح‌‌نامه، فصل یا بخشی در ساختار پژوهش تدارک دیده شود. به عبارت دیگر، ضروری است هماهنگی‌‌ای (هارمونی‌) بین پرسش‌‌های فرعی و سازمان‌‌دهی پژوهش وجود داشته باشد؛ لذا ضرورت دارد ارتباط وثیقی میان پرسش‌‌های فرعی و سازمان‌‌دهی پژوهش وجود داشته باشد. اگر مثلاً پنج پرسش فرعی داشته باشیم، لازم است حداقل پنج فصل داشته باشیم تا جایگاهی برای پاسخ به هر کدام از پرسش‌ها در متن پ‍ژوهش تدارک دیده باشیم. (حضرتی، 1397، ص 127-131)

4. مفروضات: مفروضات اصل یا اصول مسلم انگاشته شده از سوی پژوهشگر است (ملایی توانی، 1397، ص 77)؛ بخشی از مقولات علمی مربوط به پژوهش که قطعیت دارد و هدف پژوهشگر هم تحقیق و تأمل درباره آن نیست. (حضرتی، 1397، ص 131)

4. فرضیه یا مدعا

 فرضیه پاسخ اولیه و مقدماتی به پرسش اصلی پژوهش است که پژوهشگر در صدد است به پشتوانه مطالعات دقیق، مشاهدات و تأملات آغازین خود پاسخی کوتاه به سؤال اصلی بدهد. کاربرد فرضیه در تحقیقات تحلیلی و تبیینی است نه توصیفی. (ملایی توانی، 1397،  ص 74)

5. اهمیت/ فایده/ هدف

«اهمیت پژوهش ناظر به ارزش نظری آن است. به این معنا که با انجام پژوهش مورد نظر چه نکات مبهم علمی تبیین و کدام ابعاد و زوایای تاریک آن روشن می‌‌گردد. بنابراین تا زمانی که درباره اعتبار علمی یک تحقیق سخن می‌‌گوییم، در واقع اهمیت آن را مورد توجه قرار داده‌‌ایم.

برخلاف اهمیت، فایده پژوهش ناظر به ارزش عملی آن است. به این صورت که پژوهش انجام شده چه کاربرد عملی دارد و در کدام بخش از جامعه انسانی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. برخی از پژوهش‌ها به ویژه در علوم کاربردی اعتبارشان را بیشتر مدیون فوایدشان هستند. اینکه در متن زندگی انسانی چه مشکلی را می‌توانند رفع کنند. معمولاً به این دسته از علوم، علوم کاربردی هم اطلاق می‌شود. اما برخی از علوم از حیث کاربردی چندان حائز اهمیت نیستند، مانند فلسفه و تاریخ شناسی. اما این به این معنا نیست که علومی از این دست در متن زندگی انسانی فاقد ارزش و اعتبار باشند. اتفاقاً این علوم تاثیرگذاری کمتری از علوم کاربردی در متن جامعه انسانی در ادوار مختلف تاریخی نداشته و در مقاطعی بیشتر از هر علم دیگر تاثیرگذار بودند، اما نوع تاثیرگذاری این علوم نه از حیث کاربردی، بل راهبردی است. این علوم اگر به ظاهر کاربرد نداشته باشند، به واقع راهبردهای جامعه انسانی را ترسیم می‌کنند. بنابراین می‌‌توانیم بگوییم علومی مانند تاریخ‌شناسی، علوم راهبردی‌اند تا کاربردی. البته برای ما ایرانیان حداقل اینگونه بوده است، زیرا تاریخ‌شناسی برای اروپایی‌‌ها در فرایند استعمار کشورهای جهان سوم ارزش کاربردی هم داشته است.

اما هدف پژوهش چیزی جز اثبات فرضیه یا مدعای اصلی نیست. محقق با به آزمون گذاشتن رابطه علی و معلولی موجود در فرضیه یا مدعا، می‌خواهد درستی و نادرستی آن را به اثبات برساند. بنابراین او هدفی جز آزمون مدعا ندارد». (حضرتی، 1397، 158)

6. پیشینه پژوهش

«پیشینه پژوهش یعنی بیان تحقیقات پیشین درباره مسئله پژوهش و ذکر بداعت و نوآوری‌هایی است که در پژوهش وجود دارد و در تحقیقات پیشین به آنها پرداخته نشده است. لازم است پیش از انجام هر پژوهشی، به یک پرسش مهم پاسخ بدهیم و آن هم اینکه تا چه حد مسئله پژوهش ما بکر و بدیع است؟ پژوهشگر در این قسمت با معرفی و نقد تحقیقات پیشین ثابت می کند مسئله جدیدی را موضوع تحقیق خود قرار داده است، به گونه‌‌ای که پاسخ به آن بتواند به توسعه و پیشرفت آن حوزه علمی کمک کند. پیشینه پژوهش عملاً در دو بخش تنظیم می‌‌شود: بخش نخست معرفی تحقیقاتی است که پیشتر در ارتباط با موضوع پژوهش ما صورت گرفته است. در بخش دوم باید نشان دهیم چه تفاوتی بین پژوهش ما و این پژوهشهای پیشین وجود دارد و تازگی کار ما در چیست؟ در طرح مسئله‌‌ای جدید یا در انتخاب روش و نظریه تحلیلی متفاوت که پیشتر مورد توجه قرار نگرفته است»؟ (حضرتی، 1397، 150) پیشینه پژوهش در تاریخ شفاهی بسیار اهمیت دارد. ضمن اینکه اطلاعات پایه ای را درباره موضوع و مسأله تحقیق برای محقق فراهم می‌‌کند،  در صورت توجه نشان دادن به آن، مانع از انجام مصاحبه‌های موازی و منطبق با هدف تاریخ شفاهی داده‌های بکر، مغفول یا بدیهی انگاشته‌شده ثبت و ضبط می‌شوند، یا داده‌های پیشتر جمع‌آوری شده با رویکرد و نگرش دیگری مورد پرسش قرار می‌گیرند.

7. روش‌های گردآوری اطلاعات

روش‌های گردآوری اطلاعات عبارت هستند از: روش‌های کتابخانه‌ای، روش‌های اسنادی، روش‌های میدانی.

روش کتابخانه‌‌ای: استفاده از کتابخانه و مجموع محتویات (شامل کلیه منابع کتابی، نشریات و ...) و از طریق بانک‌های اطلاعاتی یا برگه‌دان‌ها و قفسه‌های باز و بسته کتاب.  

روش اسنادی: همانند روش کتابخانه‌‌ای استفاده از کلیه اسناد و مدارک با استفاده از میکروفیش، میکروفیلم و کامپیوتر ....

روش میدانی: (شامل مصاحبه، مشاهده و آزمون و روش‌های صوتی و تصویری) اسناد تصویری، اسلایدها، فیلم و ... اگر توسط خود محقق ایجاد شود کار او میدانی است، اما اگر از مدارک موجود در آرشیوها استفاده کند جزو روش اسنادی محسوب می‌شود. تاریخ شفاهی در مرحله انجام مصاحبه، روش میدانی محسوب می‌‍‌‌شود. (ملایی توانی، 1397، ص 120)

8. منابع و مآخذ

منابع از نظر اهمیت و اعتبار به دو دسته تقسیم می‌شوند:

منابع دست اول: گزارش شاهدان عینی رخدادها توسط کسی که خود شاهد رخداد بوده یا در آن شرکت داشت، یعنی در زمان وقوع حادثه یا نزدیک‌ترین زمان نسبت به وقوع حادثه نوشته شده‌‌‌اند. نویسندگان این منابع یا خود ناظر رخدادها بودند یا با واسطه‌های اندک و مستقیم یا به کمک اسناد و مدارک دولتی یا راویان خبر بر تحولات اشراف پیدا کرده‌اند. در تاریخ ایران و در میان تمام آثاری که در دوره‌های مختلف نوشته شده‌اند، تنها همان قسمتی که نویسندگانشان ناظر بوده‌اند منبع دست اول محسوب می‌‌‌شوند. در دوره‌های معاصر، روزنامه‌ها، شب‌نامه‌ها، خاطرات، اسناد و مدارک آرشیوی، منابع الکترونیک، منابع دیداری- شنیداری هم به این منابع اضافه شده‌اند.

 منابع دست دوم یا فرعی: به منابع، تحقیقات و آثاری اطلاق می‌شود که مدتها پس از وقوع رخدادها و با استفاده از منابع دست اول نگاشته شده‌‌‌اند، یعنی پدیدآورندگان این آثار خود ناظر نبوده و تجربه نکرده‌اند.

دسته‌بندی‌های مختلفی درباره منابع وجود دارد که من یکی از آنها را بیان می‌کنم. انواع منابع عبارتند از:

1. منابع مکتوب (شامل: کتاب‌ها، مطبوعات، اسناد و مدارک آرشیوی). کتاب‌ها شامل: کتاب‌های تاریخی خاص، سفرنامه‌ها، خاطرات، منابع جغرافیا، منابع ادبی، تذکره‌‎ها، تراجم احوال و طبقات‌نگاری.

2. منابع تصویری و ترسیمی (دیداری- شنیداری)

3. منابع الکترونیکی: شامل سایت‌های اینترنتی، آرشیوهای رایانه‌ای سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها و ...، ابزارهای الکترونیکی مثل لوح‌های فشرده

4. آثار و ابنیه

5. ابزار و ادوات زندگی (مثل آثاری که در موزه‌ها قرار دارند) (ملائی توانی، 1386، ص 107-119)

 9. نقد منابع

نقد منابع شامل دو حوزه نقد درونی و بیرونی راوی، نقد درونی و بیرونی روایت است و از مهمترین مواردی که شایسته توجه هستند بدین شرح‌اند:

الف) نقد بیرونی: 1. شناخت هویت فردی و اجتماعی 2. شناخت ویژگی‌ها و شرایط جسمی و روحی 3. فاصله زمانی و مکانی بین راوی و روایت 4. وضعیت و شرایط تاریخی مخاطبان راوی. 5. باورها و گرایش‌های اعتقادی راوی. 6. تمایلات و وابستگی‌های سیاسی و تعلقات و وابستگی طبقاتی و اقتصادی 7. سبک و شیوه بیان راوی (ملایی توانی، 1397، ص 149)

ب) نقد درونی راوی: 1. شناخت هدف و انگیزه‌های راوی از نقل روایت 2. فهم علایق، انتظارات و پیش‌فهمهای راوی (حضرتی، 1397، ص 53 و 54)

ج) نقد بیرونی روایت: 1. اصالت روایت از لحاظ خط و زبان و نوع کاغذ و شیوه تحریر که آیا با زمانه و فرهنگ راوی تطابق دارد یا نه؟ 2. تناسب معنوی روایت با روایت‌های موازی 3. بررسی منابع و مآخذ روایت 4. فهم معانی لفظی روایت با توجه به تحول و تطور زبان در بستر تاریخ 5. زدودن امور غیر واقع از روایت (حضرتی، 1397، صص 51-53).

 د) نقد درونی روایت: 1. فهم معنای واقعی روایت و ارزیابی آن در میزان عقل 2. کشف حلقه‌های مفقوده در روایت به کمک عقل تاریخی (در نقد درونی هم یکی از مهم‌ترین ابزارهای تحلیل روایت، روش‌های تطبیقی و مقایسه‌ایست)  3. کشف فهم و دیدگاه اصلی موجود، اما مستور در روایت که همه مطالب روایت بر محور آن نظم یافته است. 4. سنجش ارزیابی و مقایسه عقاید و آرای مورخان دیگر یا نقادانی که با این رخداد سر و کار داشته‌اند. (حضرتی، 1397، ص 55 و 56).

نقد منابع در تاریخ شفاهی از دو جنبه از اهمیت بسیاری برخوردار است. نخست اینکه اشراف محقق به منابع و نقد آنها، از سویی در انجام مطالعات و تحقیق جهت تدوین طرح تاریخ شفاهی بسیار مهم است. یعنی محقق از سویی مطالعات خود را بر اساس منابع معتبر شکل داده و از سوی دیگر با اشراف به نقد آنها استفاده درستی از این منابع در این مطالعه و تدوین طرح تاریخ شفاهی پرداخته است. دوم اینکه اشراف به نقد منابع، به مصاحبه‌های معتبر منجر می‌‌شود، چرا که مصاحبه‌کننده، از سویی سؤالات پیشینی و مدون خود را با توجه به نقد درونی و بیرونی راوی و روایت طراحی می‌‌کند، از سوی دیگر با در نظر گرفتن مصاحبه‌شونده به عنوان راوی و پاسخ‌های وی به عنوان روایت، ذهن فعال یک مصاحبه‌کننده در حین مصاحبه یا بازبینی مصاحبه با رویکرد نقد راوی و روایت، مصاحبه‌‌‌های پرمایه‌‌ای خلق خواهد کرد.

10. طراحی سؤالات مصاحبه

سؤالات مصاحبه جزو قسمت پویای تاریخ شفاهی به طور کلی و مصاحبه‌ها هستند. بر اساس موضوع مصاحبه سؤالاتی کلی و مشترک بین همه مصاحبه‌کنندگان درباره موضوع مورد نظر مطرح می‌‌شود که در طرح تدوین‌شده، طراحی می‌‌شوند تا مصاحبه در چارچوب مورد نظر پیش برود. اما بر اساس تخصص مصاحبه‌شونده، اشراف وی به رخدادها یا دوره زمانی خاص و در کل روند مصاحبه، سؤالات هر مصاحبه‌شونده با بقیه مصاحبه‌شوندگان فرق دارد، همچنین از دل صحبت‌های مصاحبه‌شونده و پاسخ‌های وی سؤالات جدیدی استخراج می‌شود که در روند مصاحبه شکل می‌‌گیرد. گویی در دل یک موضوع، مصاحبه با هر مصاحبه‌شونده، خود نیازمند طرحی جزئی‌‌تر و سؤالات اختصاصی‌تر است.

تقسیم‌بندی‌های مختلف درباره انواع مصاحبه وجود دارد مثلاً:

1. مصاحبه ساختارمند، مصاحبه غیر ساختارمند، مصاحبه گروهی.

2. مصاحبه گسترده و مصاحبه عمقی، مصاحبه هدایت شده و آزاد، مصاحبه تفسیری و خبری، مصاحبه نیمه‌رهنمودی و متمرکز.

ویژگی کلی این مصاحبه‌‌ها را می‌‌توان در دو ویژگی خلاصه کرد: یک دسته مصاحبه‌‌های کاملاً برنامه‌ریزی‌شده با سؤالات مشخص و از قبل تعیین‌شده، دسته دیگر سؤالات از پیش تعیین شده و مشخص نیستند؛ موضوعات و مضامین مشخص هستند و سؤالات بر اساس این موضوعات و براساس دیالوگ و تعاملی که بین مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌‎کننده وجود دارد پیش می‌‌رود.

در حقیقت متناسب با موضوع، روش و زمان و هدف پژوهش تاریخ شفاهی، می‌‌توان ترکیبی از دو روش را به کار برد تا به بهترین نتیجه رسید. طراحی درست پژوهش، نشان می‌دهد که از کدام روش مصاحبه استفاده شود.

در نگاه کلی، سؤالات شامل (کی؟  کِی؟ چرا؟ چه و چگونه؟ کجا) است.

این سؤالات رویکرد توصیفی و تحلیلی و تفسیری به مصاحبه ما می‌‌دهند. بایستی هم در طراحی سؤالات، انواع پرسش‌ها را در نظر داشته باشیم و هم بایستی این سؤالات را برای خودمان درونی کنیم تا در قبال پاسخ‌های مصاحبه شونده، هر جا لازم است این سؤالات را بپرسیم. مثال ساده و عینی این است: وقتی مصاحبه‌شونده نام فامیلی‌‌ای را ذکر می‌‌کند، اسم کوچکش را بپرسیم. وقتی از اتفاقی صحبت می‌کند، از مکان و زمان وقوع آن سؤال کنیم. پاسخ را جزئی‌تر و دقیق‌تر کنیم.

چند نکته:

1. «محقق روزنامه‌‌نگار نیست که در پی افشاگری باشد، او نه در جست‌وجوی قیل و قال است و نه در پی لقمه‌های چرب و نرم. او درصدد فهمیدن پویایی‌‌های زندگی است؛ شاخص‌هایی که او برای مایه‌ور کردن اندیشه‌هایش به کار می‌‌گیرد، فی‌نفسه ساده و بر همگان شناخته شده‌‌است. ویژگی کار او در نحوه آرایش آنها و در کل فهمیدن آنهاست. ادراک او از امور اجتماعی از وقایع جدیدی که کشف کرده باشد ناشی نمی‌‌شود، بلکه از روابط جدیدی سرچشمه می‌‌گیرد که او میان وقایع برقرار می‌‌کند و به وقایع شناخته‌شده معنای روشن‌تری می‌‌دهد». (کیوی، 1379،ص 74)

2. « فراموش نکنیم که ما مصاحبه‌‌ها را به عنوان وسیله‌‌ای برای گسستن از پیش‌داوری‌ها، سوابق ذهنی و توهمات روشن‌بینی پیشنهاد می‌‌کنیم، در حالی‌که اگر آنها به شیوه‌‌ای سطحی استخراج گردد، می‌تواند به تقویت و تحکیم پیش‌داوری‌ها کمک کند. بنابراین برای تحقیق، اهمیت حیاتی دارد که مصاحبه‌‌ها را با خواندن و خواندن را با مصاحبه‌‌ها پربارتر کنیم». (کیوی،1379، ص 70)  

3. «اگرچه مصاحبه قبل از هر چیز یک روش گردآوری اطلاعات به معنی کامل کلمه است، اما ذهن تئوریک محقق باید دائماً بیدار باشد، به نحوی که مداخلاتش جریان مصاحبه را هر چه بارورتر کند». (کیوی، 1379، ص 188)

 11. انتخاب مصاحبه‌شوندگان

معمولاً در مرحله تدوین طرح و به دلیل پژوهش صورت گرفته، افرادی برای مصاحبه شناسایی می‌شوند، اما قطعاً در حین انجام مصاحبه تعداد این افراد تغییر خواهند کرد. به هر حال سه روش کلی برای استخراج افراد مطلع و مصاحبه‌شونده‌‎ها عبارتند از: روش ساده، روش گلوله برفی یا شبکه‌‌ای یا زنجیره‌‌ای، روش تئوریک.

- روش ساده: افراد در دسترس یا داوطلب فراخوانده می‌‌شوند؛ می‌‌توان به این منظور فراخوان داد. در این روش ممکن است افراد شرکت‌کننده آگاهی کمی داشته باشند، بنابراین اطلاعات لازم به دست نمی‌آید.

- روش گلوله برفی (روش شبکه‌‌ای یا زنجیره‌‌ای) در این روش اولین افرادی که به روش ساده انتخاب شده‌‌اند افراد دارای تجربیات و دیدگاه‌های ارزشمند را معرفی می‌‌‌کنند. به واسطه آشنایی افراد جدید با فرد اول، ارتباط با محقق راحت‌تر برقرار می‌گردد.

- روش تئوریک یا مبتنی بر هدف: مشارکت به روش ساده شروع می‌‌شود، به روش گلوله برفی گسترش می‌یابد و به روش مبتنی بر هدف درمی‌‌آید. محقق تاریخ شفاهی می‌کوشد به صورت هدفدار بر مبنای اینکه چه نوع اطلاعات خاصی در پی یافته‌های اولیه لازم است، مصاحبه‌کنندگان را انتخاب کند. (توکلی، 1396، ص 50)

آن‌چنان که مشاهده شد بسیاری از قواعد و موارد ذکر شده در اکثر طرح‌های پژوهش تاریخی یکسان هستند. دو مورد «سؤالات مصاحبه» و «انتخاب مصاحبه‌شوندگان» با توجه به مصاحبه‌محور بودن تاریخ شفاهی، به طرح تاریخ شفاهی اختصاص دارد. البته در دیگر پژوهش‌های تاریخی اگر محقق برای تکمیل اطلاعات خود نیازمند به مصاحبه با افراد مطلع باشد، این دو بند اختصاصی مورد استفاده او نیز قرار می‌‌گیرد.[2]

 

منابع:

- فائزه توکلی، تاریخ شفاهی؛ مباحث نظری، روش‌شناسی، سوره مهر، 1396، تهران.

- حسن خداوردی، نشریه ره آورد سیاسی، متدلوژی پژوهش کیفی، انجمن علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع)، 1387، تهران، صفحه 21.

- حسن حضرتی، (1397)، روش پژوهش در تاریخ شناسی، لوگوس 1379، قم، ویراست دوم.

- ابراهیم عباسی، مجموعه مقالات «مصاحبه در تاریخ شفاهی: مجموعه مقالات چهارمین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی (6 و 7 اسفند 1386)، مقاله تحلیلی بر روش‌شناسی کمی و کیفی، سوره مهر، 1388، تهران.

- ریموند کیوی، لوک‌وان کامپنهود، ترجمه عبدالحسین نیک‌‌گهر، روش تحقیق در علوم اجتماعی، نشر توتیا ،1384، تهران.

- علیرضا ملائی توانی، درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ، نشر نی، 1397، تهران، چاپ سیزدهم.

- مرتضی نورایی، گنجینه اسناد شماره64، مقاله درآمدی بر پاره‌ای مشکلات نظری و کارکردی تاریخ شفاهی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، تهران، 1385، ص 150.

 


[1]  دکترای تاریخ ss52ir@yahoo.com

[2]  این نوشتار پیشتر به صورت سخنرانی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی در تاریخ 28 بهمن 98 با عنوان «روش پژوهش در تاریخ شفاهی» ارائه شده بود و سایت تاریخ شفاهی گزارش آن را منتشر کرده بود.



 
تعداد بازدید: 8563


نظر شما


19 تير 1399   12:49:51
محمدی
سلام خوب بود ولی مطالب تکراری در متن زیاد بود

01 مرداد 1399   09:36:54
محمدمهدی عبدالله‌زاده
سلام. مقاله‌ای جالب و درخور توجه است و می‌تواند برای علاقمندان به این حوزه در عمل مفید باشد. معلوم است که نویسندۀ محترم خود هم اهل نظر است و هم اهل عمل، زیرا به مواردی اشاره دارد که در عمل خود را نشان می‌دهد. امید است شاهد استمرار چنین مقالاتی باشیم و از سویی به نحوی برنامه‌ریزی شود تا شفاهی‌کاران محترم از این نوع مقالات بهره‌مند شوند.
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 126

من در خرمشهر اسیر شدم. شب حمله تمام نیروهای ما با وحشت و اضطراب در بندرِ این شهر مچاله شدند. از ترس و وحشت، رمق حرکت کردن نداشتند و منتظر رسیدنِ نیروهای شما بودند. حدود دو شبانه‌روز هیچ غذا و جیره‌ای نداشتیم. نیروهای شما که آمدند دسته‌دسته افراد به اسارت آنان در آمدند و من هم با پشت سر گذاشتن حوادث بسیار عجیب و حیرت‌آور سوار کامیون شدم و از شهر ویران شده خرمشهر خداحافظی کردم.