سایت تاریخ شفاهی و موقعیت آن
حمید قزوینی
19 مرداد 1404
رسانهها بر اساس اولویتها و چارچوبهای موضوعی مشخصی که برای خود تعریف کردهاند، امکانی جهت انتشار اطلاعات، ایدهها، افکار و پیامها و حمایت از یافتههای جدید علمی با هدف گسترش و ارتقای آگاهی میان طیفی از مخاطبان هستند.
رسانهها چه سنتی و چه مدرن از پایههای اصلی ارتباطات انسانی به شمار میآیند که میتوانند در افزایش تعامل و گفتوگو میان گروههای مختلف جامعه نقش ایفا کنند.
با این مقدمه میتوان گفت سایت تاریخ شفاهی که اولین و تا امروز تنها پایگاه تخصصی در این حوزه در ایران است، در مسیر انتشار اطلاعات، ایدهها، افکار و پیامها و حمایت از یافتههای جدید علمی و تقویت گفتوگو میان فعالان این بخش و معرفی و نقد آثار منتشر شده گامهای مؤثری برداشته است.
به واقع اگر کسی علاقهمند به مطالعه تخصصی و استفاده از رهیافتهای کارشناسی در حوزه تاریخ شفاهی باشد، باید حتماً سراغ این سایت برود.
سایت تاریخ شفاهی در زمانی مناسب به ابتکار و کوشش جمعی از دوستان در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی آغاز به کار کرد که همگی از دو ویژگی برخوردار بودند. اول اینکه در کنار مراتب علمی مراحل مختلف تاریخ شفاهی را از نزدیک تجربه کرده بودند و دوم اینکه علاقهمند به مطالعه و کار پژوهشی در همین بخش بودند و کوشش داشتند امکانی برای به اشتراک گذاشتن تجربهها و دریافتهای علمی و آموزش گامبهگام مهارتها و ارائه راهکارهایی برای بهرهگیری مؤثر از تاریخ شفاهی در مطالعات تاریخی و اجتماعی فراهم آورند. این روند در سالهای گذشته جریان داشته و همچنان ادامه دارد.
امیدوارم سایت تاریخ شفاهی که با کمترین هزینه، طیفی از مخاطبان اهل فرهنگ و پژوهش در جغرافیای فارسی، انگلیسی، عربی و اردو را جذب کرده است، از حمایت بیشتر مدیران و سیاستگزاران در حوزه هنری برخوردار شود. سایت تاریخ شفاهی امروز از سرمایههای علمی و رسانهای حوزه هنری است که باید در خور موقعیتی که دارد و میتواند داشته باشد، مورد توجه و حمایت قرار گیرد.
به امید آن روز و موفقیت روزافزون دوستان در این سایت!
تعداد بازدید: 191








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 11
اخلاص و ایمان بود که بچهها را نگه میداشت. تمام بدن من جوش زده بود و میسوخت. در طی این مدت مانور بزرگی گذاشتند. هر شب دو گردان عمل میکرد. تمرینها منظم و مرتب و با فشار انجام میشد. قرار بود عملیاتی صورت گیرد ولی بعداً متوجه شدند که دشمن پی برده، عملیات انجام نگرفت. همه گردانها را به مرخصی فرستادند. ما هم مجدداً آمدیم تهران! بعد از یک هفته مرخصی دوباره به طرف دوکوهه حرکت کردم. فرماندهمان عوض شده بود، «جعفر محتشم» به جای اکبری. این بار تمام گردانهای لشکر با هم بودند. از زمین ورزشی راهآهن حرکت کردیم.






