فراگیری و فراموشی در «تاریخ شفاهی»

علی‌محمد طرفداری

07 اسفند 1402


عضو هیئت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران

به گمان نگارنده، از جهاتی می‌توان ادعا کرد که ایران سرزمین «اپیدمی‌ها»ی فرهنگی است! چه در هر زمان می‌توان شاهد بود که به یک‌باره موجی از توجه به یک حوزه فرهنگی در کشور به راه می‌افتد، و مراکز متعددی به یک کار مشترک به‌طور گسترده توجه نشان می‌دهند. نمونه دایرة‌‌المعارف، دانشنامه و فرهنگنامه‌نویسی از مثال‌های برجسته این نوع اپیدمی‌های فرهنگی است که در دهه‌های گذشته شاهد «فراگیری» آن بودیم، و تعداد مراکز دایرة‌المعارف‌نویسی در کشور در مقطعی حتی از یک‌صد مؤسسه هم فراتر رفت.

نظیر دیگرِ رواج این نوع از اپیدمی یا فراگیری‌ها در یکی دو دهه اخیر توجه به حوزه تاریخ شفاهی است که به شکلی گسترده و در انواع و گونه‌های متعدد و بر حسب ضرورت‌ها، ظرفیت‌ها، تجارب، و برخورداری از امکانات و لوازم مادی و معنوی آن در سازمان‌ها، مراکز و نهادهای فرهنگی، سیاسی، نظامی و ... مختلف مورد توجه قرار گرفته، و می‌کوشد زوایا و موضوعات وسیعی از تاریخ نزدیک و اکنون ایران را «پیش از آن‌که دیر شود»، پوشش دهد و داده‌های آن را به‌گونه‌ای روش‌مند ثبت تاریخی کند. این حوزه که به‌ویژه در بُعد سیاسی گستره جهان ایرانی در بیرون از ایران و به‌طور مشخص در جهان غرب را نیز در برگرفته، در خلال همین سال‌ها یا شاید دهه‌های اخیر صاحب اندوخته ارزشمندی از فلسفه، معرفت‌شناسی، ماهیت، روش، شناخت قالب‌ها و ضوابط خاص خود نیز شده، و به صورت یکی از شاخه‌های علم تاریخ یا مطالعات تاریخی در دانشگاه‌ها هم کمابیش جای خود را باز کرده است.

طبعاً در این فراگیری بعضی موضوعات، به دلایل متعدد و گاه طبیعی، بیش از سایرین مهم نمایانده شده‌اند، و طبعاً نهادهای متولی و مرتبط با آن موضوعات بیش‌ترین توجه خود را بدان‌ها معطوف کرده، و در ثبت و ضبط تاریخ ایران در قالب «شفاهی» آن، موضوعات مزبور را در صدر اولویت‌های خود و اولویت‌های «تاریخ شفاهی» ایران کنونی نشانده‌اند. موضوعاتی چون تاریخ انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، زندگی و فعالیت‌های رجال و بزرگان و صاحب‌نامان سیاسی، نظامی، دینی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی و ... از جمله این مسائل‌اند که حتی گاه توجه محققان و «مورخان» تا حدی مستقل این عرصه را نیز به خود جلب کرده و می‌کنند.

در نقطه مقابل این «فراگیریِ» توجه به تاریخ شفاهی در معنای عام، و «فراگیری» بعضی موضوعات برجسته و مهم تاریخ کنونی ایران در معنای خاص آن، «فراموشی» بعضی موضوعات و عرصه‌های دیگر خودنمایی می‌کند که به نظر می‌رسد در زمانه کنونی برای پرداختن به بعضی از آن‌ها دیگر مجال چندانی باقی نمانده، و زمان برای ثبت و ضبط چند و چون آن‌ها گاه بسی دیر شده است. موضوعاتی هم‌چون ماجرای کشف حجاب در دوره پهلوی اول با آن ابعاد و تأثیرات گسترده و وسیع آن در میان توده مردم و به‌خصوص زنان، طیف وسیع و متنوعی از مشاغل سنتی یا سرگذشت فعالیت‌ها و کندوکاو‌های حفاران و عتیقه‌یابان غیرمجاز و به‌طور کلی ماجرای تجارت و خرید و فروش و کاوش و مجموعه‌داری آثار عتیقه یا هنری از این جمله‌اند که گویا هیچ‌گاه آن‌طور که باید و شاید به ثبت و ضبط «شفاهی» آن‌ها توجه نشان داده نشده، و گاهی نیز به کلی به دست «فراموشی» سپرده شده‌اند!

نتیجه این «فراموشی» و به یک معنا «فراموش‌کاری» مشخص است، چه در مورد مثال اخیر بسیاری از عتیقه‌یابان و حفاران سنتی دهه‌های پیشین از دنیا رفته‌اند، و دریایی از تجارب و دانش و اطلاعات آن در حوزه کاوش و روش‌های گاه هوش‌ربای جعل و فروش آثار عتیقه و «تاریخ» بعضی از کاوش‌های غیررسمی در دهه‌های گذشته برای همیشه از میان رفته است، و جز اشارات و گزارش‌هایی معدود و پراکنده در این‌جا و آن‌جا، چیزی از آن بر جای نمانده است، هر چند همین مقدار اندک که هم‌چنان یا دست‌ِکم با واسطه در دسترس است نیز مورد توجه متولیان آن یا «مورخان» شفاهی مستقل قرار ندارد، و بر این اساس می‌توان گفت داستان «فراگیری» از یک سو، و «فراموشی» از سوی دیگر در جریان ثبت و ضبط تاریخ شفاهی ایران هم‌چنان ادامه داد.



 
تعداد بازدید: 1123


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 126

من در خرمشهر اسیر شدم. شب حمله تمام نیروهای ما با وحشت و اضطراب در بندرِ این شهر مچاله شدند. از ترس و وحشت، رمق حرکت کردن نداشتند و منتظر رسیدنِ نیروهای شما بودند. حدود دو شبانه‌روز هیچ غذا و جیره‌ای نداشتیم. نیروهای شما که آمدند دسته‌دسته افراد به اسارت آنان در آمدند و من هم با پشت سر گذاشتن حوادث بسیار عجیب و حیرت‌آور سوار کامیون شدم و از شهر ویران شده خرمشهر خداحافظی کردم.