هفتمین نشست مجازی تاریخ شفاهی ایران

اصول، چارچوب‌ها و استانداردهای انجام تاریخ شفاهی - 2

تنظیم: سایت تاریخ شفاهی ایران

20 مهر 1401


هفتمین نشست تاریخ شفاهی در کلاب‌هاوس و رومِ تاریخگر در روز شنبه 2 دی 1400 با مدیریت و میزبانی دکتر مهدی فراهانی منفرد و اجرای خانم مصفا برگزار شد. در این نشست دکتر ابوالفضل حسن‌آبادی، مرتضی رسولی‌پور، دکتر حبیب‌الله اسماعیلی و دکتر مهدی ابوالحسنی ترقی در خصوص موضوع استانداردهای تاریخ شفاهی در نظر و عمل سخن گفتند.

در بخش نخست، دکتر حسن‌آبادی درباره استانداردهای انجام تاریخ شفاهی صحبت کرد. در ادامه برنامه دکتر منفرد گفت: آقای دکتر حسن‌آبادی اگر شما نکته‌ای دارید مطرح بفرمایید.

آقای دکتر حسن‌آبادی: ضمن عرض تشکر از صحبت‌های خوبی که مطرح شد. من دو سه نکته را باید اضافه کنم. وقتی به استانداردهای انجام تاریخ شفاهی نگاه می‌کنم، در عین حال که سخت‌گیرانه است سهل هم هست. یعنی شخصاً اعتقاد دارم که تاریخ شفاهی خودش چند نوع و مدل است و ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم که تاریخ شفاهی را در یک قالب خاص بگنجانیم. به این خاطر که حداقل در بیست سال گذشته استانداردهای جهانی تاریخ شفاهی عوض نشده است. یعنی یک استانداردی که بیست سال پیش طراحی شده است هنوز باقی مانده است. چرا؟ چون در خارج از کشور اعتقاد بر این است که شما می‌توانید از تاریخ شفاهی در منظورها و مقاصد و ساختارهای مختلف استفاده کنید. یعنی استانداردهای جهانی تاریخ شفاهی بیشتر توصیه اخلاقی است. شاید مثل منشور اخلاقی سازمان ملل باشد. یعنی یک سری توصیه‌های اخلاقی شده ‌است. چون خودم آنها را کامل ترجمه کرده‌ام، بررسی کردم و دیدم سخت‌گیرانه نیست. این صحبت نیز شده است که حتی در مورد داده‌سازی به این معنا شاید آن قدری که ما الان در شکل و نوع مصاحبه و داده‌سازی و تعاریف و اینها بحث می‌کنیم و سخت می‌گیریم، در دنیا این قدر سخت نمی‌گیرند. منتها چند نکته است که باید بدان توجه کرد: در ایران بعد از چهل سال انجام دادن تاریخ شفاهی دیگر الان در مرحله‌ای هستیم که فکر می‌کنم باید در سطوح مختلف و دوره‌های مختلف، یک مرزبندی و ساختاربندی مجدد نسبت به تاریخ شفاهی در ایران انجام بشود. در صحبتی که ما با آقای کمری می‌کردیم ایشان هم بر همین مسئله تأکید داشت. یعنی ما باید مجدداً، یک ساختاربندی و چارچوب‌بندی برای تاریخ شفاهی برقرار بکنیم. تعاریف استاندارد مجدد. در این که تاریخ شفاهی عمومی است و همه می‌توانند انجام بدهند اصلاً بحثی نیست. در دنیا روی این کلمه هیچ بحثی نیست. تاریخ شفاهی عمومی است و یک دانش‌آموز دبیرستانی می‌تواند تاریخ شفاهی انجام بدهد و مصاحبه بکند. البته نه تاریخ شفاهی به معنای آن تعریفی که خیلی‌ها داریم. بحثی هم نداریم، به این خاطر که یکی از دلایل اصلی که تاریخ شفاهی را در چارچوب، در قالب رشته تحصیلی هم نیاوردند به این معنا در دنیا و استقبالش هم همین است که اعتقاد است شاید اگر تاریخ شفاهی در چارچوب دوره‌های کوتاه مدت آموزشی، آموزش بدهیم به مراتب بهتر از این است که به صورت یک رشته خاص باشد. به این خاطر است که در دنیا یک جا بیشتر این رشته وجود ندارد. منتها در دنیا تاریخ شفاهی مرزبندی دارد یعنی یک وقت دارید پروژه کلان انجام می‌دهید در یک چارچوب و ساختار مشخص که پروژه مشخصی تعریف می‌شود، سرتیم ناظر تعیین می‌شود، ناظر محتوایی پروژه دارد، استانداردها رعایت می‌شود. یک وقت می‌بینید یک پروژه تاریخ شفاهی دو میلیون دلار هزینه دارد. اما برخی از پروژه‌های تاریخ شفاهی مثل همین پروژه تاریخ شفاهی چپ، کارِ حمید احمدی، پروژه پرهزینه‌ای است و سال‌‌ها طول می‌کشد. این واقعاً یک نوع پروژه تاریخ شفاهی است. نمی‌توانیم بگوییم ‌که در دبیرستان دانش‌آموز یک ضبط صوت بردار و برو با پدرت مصاحبه کن. آنگاه آنها را در کنار هم قرار بدهیم. این یک سطح از کار است و یکی از کارکردهای تاریخ شفاهی هم همین است که بیان احساسات و عادات و روحیات یک دوره تاریخی به دوره دیگرمنتقل شود. منتها یک سطح از کار این است که یک پروژه‌ای دو سال، سه سال، چهار سال طول می‌کشد. آقای رسولی‌پور خودش بعضی از مصاحبه‌‌هایش 6 ماه، 1 سال طول کشیده است. یک پروژه‌ای هم هست که اینجوری انجام می‌شود. همه‌اش در کنار هم اگر گذاشته شود می‌شود پازل‌هایی از وضعیت جامعه ایرانی در یک دوره تاریخی. یکی از مهم‌ترین کارکردهای تاریخ شفاهی همین است. یعنی کمک می‌کند که تکه تکه پازل‌های اطلاعاتی یک جامعه در یک دوره‌ای گردآوری شود و به یک دوره دیگر منتقل شود؛ حالا یک پازلش را ممکن است از وضعیت شیرینی‌فروشی و پوشاک‌فروشی و یک کار عمومی به دست آید یا یک پازلش از وضعیت‌ کار تخصصی. همانجور که ما در پروژه تاریخ شفاهی کرونا دقیقاً همین کار را انجام دادیم. یعنی آمدیم از کارگر سرگذر تا با داروخانه‌ها و در حوزه بالاتر با پزشکان به صورت کاملاً تخصصی مصاحبه کردیم. سطح مصاحبه‌ها یک سان نبود اما تهش وضعیت اجتماعی و فرهنگی و پزشکی مشهد در یک دوره تاریخی در دوره کرونا به دست آمد. تاریخ شفاهی هم وظیفه‌اش همین است. یعنی شما می‌توانید در تکه تکه‌های مختلف از آن استفاده کنید منتها سطحش یکی نیست. آن بحثی که آقای رسولی‌پور می‌گویند دقیقاً همین است. دیگر همه نباید مدعی بشوند. ما مشکلمان این است که همه مدعی‌اند. طرح موضوع‌مان هم همین بوده که الان لازم است ما مجدداً یک مرزبندی بکنیم که بگوییم همه‌اش قبول، همه‌اش می‌شود تاریخ شفاهی. در این استانداردها ما حداقل یک کلیت را رعایت کنیم و آن هم تعهدات اخلاقی‌مان باید باشد. به مصاحبه‌شونده احترام بگذاریم. باید مرزهای اخلاقی را در مصاحبه‌ها رعایت کنیم. باید مصاحبه‌ها برای راستی‌آزمایی دسترس‌پذیر باشند. باید مصاحبه‌ها آرشیوسازی شوند. اینها را حداقل رعایت کنیم و هرچه می‌خواهیم مصاحبه کنیم. منتها دیگر نرویم 10 هزار ساعت مصاحبه کنیم و برای راستی‌آزمایی یک ساعتش در دسترس نباشد. فقط کتاب چاپ بشود و صورت مصاحبه‌ها نباشد. مثلاً دفتر ادبیات حوزه هنری 10 هزار ساعت مصاحبه دارد ولی یک ساعتش دسترس‌پذیر نیست. از آن تعداد زیادی کتاب چاپ شده و خیلی زیادی کارهای انجام نشده هم در آن هست. یا همین مجموعه خود آقای رسولی‌پور در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران الان اصلاً در دسترس نیست. آقای رسولی‌پور تا وقتی آنجا بود همکاری می‌کرد، الان به این مصاحبه‌ها دسترس‌پذیری عمومی نداریم. به نظر می‌رسد در بازنگری مجدد نسبت به تاریخ شفاهی یک استانداردهایی باید برقرار شود که هرکسی می‌خواهد انجام دهد الزاماً باید رعایت کند. اگر فلان مؤسسه تأمین‌ اجتماعی یا اگر رئیس تأمین اجتماعی می‌آید پروژه تاریخ شفاهی تأمین اجتماعی را انجام می‌دهد خیلی خوب است. منتها باید آرشیوش دسترس‌پذیر باشد. باید کارهایش را ما ببینیم. باید کارهایش قابل استفاده باشد. منتها سطح‌بندی دارد. یعنی ما در خروجی، متأسفانه همه کارهایمان عین هم است. در ایران هرکسی دکترا دارد به او می‌گویند دکتر. یک کسی که پایان‌نامه می‌نویسد و پدر و جد و آبادش یکی می‌شود یک دکتر است، یکی هم که می‌رود از فلان ده‌کوره هم مدرک دکترا می‌گیرد می‌شود یک دکتر. در خارج اینجوری نیست که برود از هر جا دکترا بگیرد. کسی که از هاروارد می‌گیرد دکترایش شأنی دارد، کسی که از فلان جا می‌گیرد شأنی دیگر، سطح‌بندی می‌شود. ما هم باید یاد بگیریم که کارها را سطح‌بندی کنیم. کارها را ارزش‌گذاری کنیم و به این فهم برسیم و الا از بابت کلی، عمومی‌سازی تاریخ شفاهی در مجموع قابل فهم است. ما سال‌ها زحمت کشیدیم تا تاریخ شفاهی این‌قدر عمومی شود. الان که عمومی شده نباید بترسیم. به نظر می‌رسد باید الان وارد عصر بازنگری مجدد بشویم. یعنی اگر من بگویم برگردیم به سال 2000 و استانداردهایی در ایران تعریف کنیم که همه مراکز موظف به اجرای آن باشند، سخن بیراهی نگفته‌ام. حالا این که چه کسی این را ابلاغ کند بحث دیگری است. حداقل استاندار‌دها و آن کلیات رعایت بشود تا در گام دوم وارد بحث دسته‌بندی اطلاعات تاریخ شفاهی و آن بحث ارزش‌گذاری محتوا بشویم که فکر می‌کنم الان دیگر وقتش است. یکی از جاهایی که می‌توانیم خوب این کار را انجام دهیم انجمن تاریخ شفاهی است و من انشاءلله با دوستان هم صحبت خواهم کرد که از نشست بعدی تاریخ شفاهی، حول همین محور، همین مسئله برویم جلو و در مورد آگاهی‌سازی عمومی نسبت به بحث ضرورت‌های استانداردسازی تاریخ شفاهی در ایران به صورت مجدد طرح موضوع کنیم و پیش ببریم.

■ ادامه دارد

 



 
تعداد بازدید: 2427


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 121

بلافاصله از کمین بیرون آمدیم و داخل موضع شدیم. در این موضع دو سنگر بیشتر ندیدیم که داخل یکی از آنها دو نفر و در دیگری سه نفر خواب بودند. ستوانیار حسین و یک سرباز دیگر داخل هر سنگر نارنجکی انداختند و نفرات آن را به شهادت رساندند. من سنگر دیگری، کمی دورتر از این دو سنگر، دیدم و به نظرم رسید باید انبار مهمات باشد زیرا اطراف آن با گونی پوشانده شده بود و تقریباً یک مترونیم ارتفاع داشت.