فرمانده لشکر مهندسی رزمی 42 قدر

روایت محمدرضا عیدی عطارزاده

کتاب «تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت محمدرضا عیدی عطارزاده» به قلم محمدرضا مشفقی خامنه و تدوین عباس عبدالملکی، توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در سال 1403منتشر شده است. جلسات گفت‌وگوی این کتاب از اردیبهشت 1399 آغاز شده و تا اسفند همان سال ادامه یافت.

اردوگاه بَعقوبه: زندگی در میان اسیران بی‌نام و نشان

نظری بر کتاب «برادرانِ قلعه فراموشان»: خاطرات طاهر اسداللهی

کتاب خاطرات آزاده و جانباز 30 درصد؛ طاهر اسداللهی با عنوان «برادرانِ قلعه فراموشان» به همت ساسان ناطق از سوی انتشارات سوره مهر در زمستان 1403 منتشر شده است. راوی متولد آبان 1344 در اردبیل است. وی 27 ماه در گردان 183 لشکر 58 تکاور ذوالفقار سرباز بوده است.

غروب روز ششم

روایت غلامحسین بشردوست

حجت‌الاسلام غلامحسین بشردوست که بعد از شهید مصطفی ردانی‌پور، تنها روحانی در جایگاه فرماندهی ارشد جنگ بود، فرماندهی قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس را در کارنامه خود دارد. کتاب «غروب روز ششم» به یاد شش روز عملیات بدر در هور نام‌گذاری شده و شامل هجده فصل گفت‌وگو با اوست. مصاحبه‌ها و تدوین کتاب به کوشش محمدمهدی بهداروند انجام شده است.

انهدام سینما کوروش فیروزآباد در انقلاب

براساس سه روایت و چهار خاطره

ساعت که از یک نیمه‌شب گذشت، به نزدیکی سینما رسیدیم. طبق طرح، صادق در کنار خیابان و کمی دورتر از سینما مخفی شد. من و جعفر و کتیرایی با دو دبه بیست لیتری پر از بنزین به کنار باجه‌ فروش بلیت سینما رفتیم و منتظر علامت صادق با چراغ‌قوه شدیم. کمتر از یک دقیقه بعد، چراغ‌قوه دو بار روشن و خاموش شد و عملیات را شروع کردیم. با سنگ، شیشه را شکستیم و وارد لابی سینما شدیم. کتیرایی دمِ در، چشمش به علامت خطر احتمالی صادق بود. من و جعفر با دبه‌ها وارد شدیم. قرار بود من در طبقه همکف بنزین بریزم و جعفر در پله‌ها و بالکن سینما...

جنگ و دولت

در خاطرات سید محمد صدر

سیدمحمد صدر فرزند آیت‌الله سیدرضا صدر و برادرزاده امام موسی صدر، سیاستمداری است که تاکنون مسئولیت‌های مختلفی در وزارت امور خارجه، وزارت کشور و مجمع تشخیص مصلحت نظام داشته است. کتاب جنگ و دولت خاطرات وی به عنوان معاون سیاسی - اجتماعی وزارت کشور در سال‌های 1364 تا 1368 است. تحقیق و نگارش این کتاب بر عهده محمد قبادی بوده و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

مروری بر کتاب «اردوگاه مخفی»

اردوگاه مخفی، خاطرات خودنوشت محمدحسن میرزایی از اردوگاه‌ اسرای عراقی تا اردوگاه‌ اسرای ایرانی را روایت می‌کند. این اثر را میثم غلامپور بازنویسی و تدوین کرده است. کتاب در تابستان 1403، توسط انتشارات میراث اهل قلم و با همکاری بنیاد شهید دماوند در 144 صفحه و شمارگان 1000 نسخه منتشر شده است.

مروری بر کتاب

آن سوی دیوار

تسخیر سفارت امریکا به روایت حبیب‌الله بیطرف

حبیب‌الله بیطرف یکی از سه ایده‌پرداز اولیه تسخیر سفارت امریکا و عضو شورای هماهنگی لانه جاسوسی بود. وی که در آن هنگام در رشته مهندسی راه و ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول تحصیل بود، خاطرات دست‌اولی از این واقعه دارد. کتاب «آن سوی دیوار» روایت‌گرِ اتفاقات پیش از تسخیر لانه تا زمان آزادی گروگان‌ها از زبان اوست. این خاطرات در دو مرحله بین سال‌های 1385 و 1386 و دیگری در سال 1402 ضبط شده است.

سرو قومس

روایت مهدی مهدوی‌نژاد

مرحوم مهدی مهدوی‌نژاد از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از بنیان‌گذاران تیپ 12 قائم(عج) استان سمنان بود. او فرماندهی تیپ 18 الغدیر، لشکر 30 قدس گیلان، لشکر 17 علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) را نیز در کارنامه خود دارد. کتاب «سرو قومِس» شامل 14 جلسه گفت‌وگو با اوست. طرح جلد کتاب، همانند سایر کتاب‌های تاریخ شفاهی دفاع مقدس که توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر می‌شود، از یک نمونه یکسان پیروی کرده و تنها عنوان و رنگ جلد، متفاوت است.

تا بگویم؛

معرفی کتاب «شرح درد اشتیاق»

خاطرات دکتر محمدرضا ظفرقندی از روزهای جبهه و جنگ و خدمت در بیمارستان‌های صحرایی در کتابی با عنوان «شرح درد اشتیاق» به کوشش راحله صبوری در 466 صفحه به سال 1401 توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد. شمار عناوین کتاب‌های گروه پزشکی(پزشک، امدادگر و پرستار) دفاع مقدس به اضافه شمار عناوین خاطرات پزشکی اسارت، حدود یکصد عنوان است.

بهداری رزمی

روایت نصرالله فتحیان

نصرالله فتحیان؛ مسئول بهداری رزمی جنوب، در دوران دفاع مقدس بود که روایت‌های خود را از زمان تولد تا فرماندهی در کتاب «بهداری رزمی» آورده است. این کتاب، حاصلِ 60 ساعت مصاحبه سردار علی‌اصغر ملا با فتحیان است که در 13 فصل و 26 گفت‌وگوی موضوع‌محور و دارای سیر زمانی، توسط عباس حیدری مقدم آرانی تدوین شده است. در تدوین کتاب، سؤال‌های مصاحبه‌ حفظ شده است.
1
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 143

یک نکته جالب برایتان بگویم و آن این است که عده زیادی از مردم بصره از خریدن لوازم مردم خرمشهر اکراه داشتند و خرید و فروش آن را حرام می‌دانستند و بسیاری از مغازه‌های بصره و کنار خیابان‌ها و پیاده‌روها پر بود از لوازم مردم خرمشهر به فروش می‌رفت. عده‌ای از مؤمنین عراقی حتی از فروشگاه‌های دولتی خرید نمی‌کردند...