خاطرات غلامعلی حداد عادل
غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، مهمان دویست و دوازدهمین برنامه شب خاطره (1 اردیبهشت 1390) بود. او درباره زنده نگاه داشتن انقلاب اسلامی و یاد شهیدان جنگ تحمیلی صحبت کرد و گفت: شب خاطره برای ما زنگ بیدارباش است تا خوابمان نبرد. هنوز هم آثار بمباران جنگ تحمیلی در ایران وجود دارد. شب خاطره باید هم ظلم را به خاطر بیاورد و هم مظلومیت را. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات علیاصغر رباطجزی
علیاصغر رباطجزی، آزاده دفاع مقدس و راوی کتاب «زندان موصل[1]»، بعد از بازگشت به وطن، علاوه بر فعالیت در آموزش پرورش، به فعالیت های فرهنگی و عقیدتی در مساجد پرداخت. رباطجزی 4 مرداد 1402 به یاران شهیدش پیوست. او مهمان دویست و دوازدهمین برنامه شب خاطره(1 اردیبهشت 1390) بود. در این برنامه درباره دوران اسارت خاطراتی گفت: وعده و وعیدهای عراقیها در شرایط اسارت که حتی گاهی اسیران را تا نزدیک هواپیما میبردند، اما کسی را آزاد نمیکردند. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات مهین ترابی
مهین ترابی، امدادگر صحنههای نبرد، مهمان دویست و یازدهمین برنامه شب خاطره(1 اردیبهشت 1390) بود. او در ادامه صحبتهای شب خاطره ماه قبل، درباره ورود به سوسنگرد خاطره گفت: به سختی وارد سوسنگرد شدیم. بیمارستان سوسنگرد آب و برق و تلفن و.. نداشت. دستهجمعی بیمارستان را احیا کردیم و آماده پذیرش شدیم. آنجا از 5 جبهه برای ما مجروح میآوردند. از دهلویه، بوستان، هویزه، پادگاه حمید و اطراف سوسنگرد برای ما مجروح میآمد. شبانهروز کار میکردیم. مجروحان را یا داخل فرغون، یا روی کولشان، گاهی هم با برانکارد میآوردند. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات حسن نقاشزاده
حسن نقاشزاده، جانباز دفاع مقدس، مهمان دویست و یازدهمین برنامه شب خاطره(5 اسفند 1389) بود. او درباره عملیات فاو خاطره گفت: شما اگر روی نقشه کشور ما دقت کنید، شهر فاو موقعیت خاصی داشت. ایران با عملیات فاو ارتباطِ عراق را با خیلی از مناطق قطع کرد. ایران بعد از عملیات بدر، طرح وسیعی برای عملیات فاو داشت. باید مدت زیادی کارِ اطلاعات عملیات انجام میشد. با توجه به اینکه تعدادی از بومیان، ستون پنجمِ عراقیها بودند، این کارها نزدیک 8 ماه به صورت مخفی انجام میشد.خاطرات محمود امینی
سردار محمود امینی، فرمانده گردان حمزه در دوران دفاع مقدس، مهمان دویست و یازدهمین برنامه شب خاطره(5 اسفند 1389) بود. او درباره شهید مصطفی چمران خاطره گفت؛ توفیق نداشتم خودم از نزدیک شهید چمران را ببینم اما رشادتهای او را بسیار شنیدم. آقای مهدی بازرگان میگفتند: نیروهایی که قرار بود از بانه برای آزادسازی سردشت بروند، به خاطر کمینِ دشمن، از رفتن واهمه داشتند. در نهایت، خودِ شهید چمران مسلسل به دست روی تانک مینشیند و راه برای بازپسگیری سردشت باز میشود. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات مژده امباشی
مژده امباشی، امدادگر دوران دفاع مقدس و از بانوان مدافع خرمشهر، مهمان دویست و دهمین برنامه شب خاطره (7 بهمن 1389) بود. او درباره شروع جنگ تحمیلی و خرمشهر خاطره گفت؛ همه میگویند 35 روز مقاومت، اما من میگویم 45 روز مقاومت؛ از 10 روز قبل از شروع جنگ در پاسگاه نزدیکِ نهر خیّن درگیری بود. اما جنگ، در 31 شهریور به صورت رسمی آغاز شد. دوم یا سوم مهر که جنگ شروع شده بود حدود 63 یا 64 زن و بچه شهید شدند؛ چون نمیدانستند جنگ چیست. سردخانه جایی برای نگهداری آنها نداشت؛ مستقیم با کمک مردم میبردند به قبرستان خرمشهر که ما به آن جنتآباد میگفتیم.خاطرات مهین ترابی
مهین ترابی، امدادگر صحنههای نبرد، مهمان دویست و دهمین برنامه شب خاطره(7 بهمن 1389) بود. او درباره ابتدای جنگ و پاوه خاطره گفت؛ با پیروزی انقلاب اسلامی که هنوز مثل یک بچه نوپا تازه راه افتاده بود، ضد انقلاب از داخل و خارج منسجم شدند و به کردستان و پاوه حمله کرد. من تازه 6 ماه بود که شروع کرده بودم برای تکنسین بیهوشی. با تیم پزشکی به باختران اعزام شدیم. شب در بیمارستان طالقانی ماندیم. صبح فردوگاه مملو از مجروح و شهید بود. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات سعید شاهآبادی
حجتالاسلام سعید شاهآبادی، فرزند شهید مهدی شاهآبادی، مهمان دویست و نهمین برنامه شب خاطره(1 اردیبهشت 1390) بود. او درباره پدرش، شهید مهدی شاهآبادی خاطره گفت؛ پدر بسیار کم غذا میخورد و بسیار کم استراحت میکرد. امام در پیام خود برای شهادت پدر، او را «خدمتگزارِ مخلص» تعبیر کردند. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات آقای وِدادی
دکتر وِدادی، همرزم شهید حاج مهدی شاهآبادی، مهمان دویست و نهمین برنامه شب خاطره(1 اردیبهشت 1390) بود. او درباره شهید مهدی شاهآبادی خاطره گفت؛ من سال 1351 در مدرسه قائمیه رستمآباد در منطقه اختیاریه تدریس میکردم. دوستان گفتند یک روحانی دعوت کردهایم چند جلسهای صحبتهای ایشان را شنیدم و از آنجا آشنا شدیم.خاطرات علیمحمد نوریان
دکتر علیمحمد نوریان، رئیس سازمان هواشناسی تا پایان 1390، مهمان دویست و نهمین برنامه شب خاطره(1 اردیبهشت 1390) بود. او درباره شهید مهدی شاهآبادی خاطره گفت؛ با اینکه دکتر کمالی او را در زندان شکنجه کرده بود، بعد از انقلاب وقتی کمالی را دیده با او به خوبی رفتار کرده و گفته نگران نباش تو زندانی اسلام هستی. ما آن روشها را نداریم. با عدالت محاکمه میشوی....
7
...