خاطرات احمد کشانی


02 بهمن 1402


احمد کشانی، از رزمندگان دفاع مقدس، مهمان دویست و بیستمین برنامه شب خاطره (دی 1390) بود. او در کنار خاطراتی از جبهه کردستان، درباره شهید سیدامیر امیری خاطره گفت:  شهید امیری از ناحیه کتف و پاها ترکش خورده بود؛ جانباز اعصاب و روان نیز بود. در اثر همین جراحات ناشی‌از جانبازی شهید شد. او مدتی پیش از شهادت‌، با بنده تماس گرفت و گفت: «من وصیت‌نامه‌ام را آماده کرده‌ام و می‌دانم که تا پیش از ماه محرم، دیگر نخواهم بود.» همین‌طور هم شد. ساعاتی قبل از شهادتش، یکی از بستگان ما که به مشهد رفته بود، با من تماس گرفت و پرسید که آیا در محل اتفاقی افتاده است؟ گفتم خیر! بعد از شهادت شهید امیری، آن فامیل ما گفت: «در خواب دیده بودم که در یک امام‌زاده مردم جمع شده‌اند؛ علت را پرسیدم، گفتند: یک جانباز شهید شده، می‌خواهند این‌جا دفنش کنند.» اتفاقاً شهید امیری نیز، در امام‌زاده پنج‌تن لویزان به خاک سپرده شد.

در ادامه این روایت را ببینیم.

تاکنون 353 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 5 بهمن 1402 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 712


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98

آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.