بهاریه

فکر، آن باشد که بگشاید رهـی

حمید قزوینی

25 اسفند 1400


طبیعت در مسیر کمال و نوجویی، به بهار رسید و آدمی را غرق در امید و نشاط نمود. اهل معنا که چشم بر اغیار می‌بندند و بر معشوق می‌گشایند؛ نظر به حقیقت هستی دارند و جان را از فکرِ تن خالی می‌کنند تا شایستۀ رزق اجــلالی شوند و جهان را فرصتی برای نزدیکی به مطلق وجود می‌بینند.

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست (سعدی)

همین جماعت هستند که نو شدن را نه در ظواهر که در تازگی افکار و اندیشه‌ها می‌بینند و رمز و راز حیات را در اینگونه تجدد جست‌وجو می‌کنند.

از یک اندیشه که آید در درون

صد جهان گردد به یک دَم سرنگون(مولوی)

بر این اساس گرفتار آمدن در تکرار و سکونِ افکار با حقیقتِ آفرینش و تکامل سازگاری ندارد. بی‌تردید فکر و نگاهی که انسان را به حرکت و تحول سوق ندهد و غبار کهنگی برآن نشیند، راه به مقصود نخواهد برد.

فکر، آن باشد، که بگشاید رهـی

راه، آن باشد که پیش آید شهی(مولوی)

اکنون تلاقی شعبان‌المعظم و رمضان‌المبارک با آغاز سال نو، بهار جسم و جان و ماده و معنا را با هم محقق ساخته است، پس باید از این فرصت نهایت بهره را جست.

ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید

از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد(حافظ)

چه نیک‌بخت و خوش اقبال‌اند آن‌ها که جان را فکرت آموزند و تقدیر خود را در این روزهای سال با نیک اندیشی رقم زنند.

امید که همه ما از آن جمله باشیم.



 
تعداد بازدید: 3013


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟