سیصد و یازدهمین شب خاطره -2

خاطرات روزهای زندگی

زمانی که عملیات در آبادان شروع ‌شد، دشمن آبادان را بمباران ‌کرد. به اتفاق چند خانواده که با هم یک جا زندگی می‌کردیم، به اهواز رفتیم. می‌گفتند آنجا امنیت بیشتری دارد چون اگر اتفاقی برایمان می‌افتاد به منصور و هم‌رزمانش نزدیک‌تر بودیم و آنها در جریان قرار می‌گرفتند. دیگر منصور را ندیدم تا زمانی که مرحله اول عملیات انجام شد.

کارگاه روش پژوهش در تاریخ شفاهی -1

تاریخ شفاهی؛ منبع گردآوری اطلاعات تاریخی از طریق مصاحبه

تاریخ شفاهی باید متکی بر یک طرح و نقشه کلی باشد. البته این طرح در تاریخ شفاهی به هیچ وجه طرح ایستایی نیست و یک طرح پویا به شمار می‌رود که هم‌زمان با انجام پژوهش در انجام مصاحبه کامل‌تر می‌شود. این طرح قرار نیست دست و پای ما را ببندد و برای ما محدودیت ایجاد کند. اتفاقاً ما می‌خواهیم با تاریخ شفاهی محدودیت‌ها را از میان برداریم تا اطلاعات قابل اعتباری به دست دهیم.

سیصد و یازدهمین شب خاطره -1

قوطی‌های کنسرو پر از خاک

زمانی که بُستان در حال سقوط بود و هویزه در محاصره قرار داشت، مردم برای کمک در صحنه حضور یافتند. به چشم دیدم که 35 تن از بانوان جوان بُستان با کوکتل مولوتف و ساده‌ترین ابزارهای مقابله با دشمن که در اختیار داشتند، 48 ساعت بُستان را نگه داشتند؛ آن هم جلو دشمنی که تا بن دندان، مسلح بود.

سیصدودهمین برنامه شب خاطره- 3

روایتِ سوریه

روش عملیاتی داعش اینطور بود که با انتحاری عملیات می‌کردند؛ یعنی می‌زدند و جایی را باز می‌کردند. اگر فیلم شهید حججی را دیده باشید، مشخص است وقتی ماشین با پنج مواد منفجره می‌آید و منهدم می‌کند، تا 500 متر فاصله مغز انسان را از کار می‌اندازد. این موج انفجار جوری کار می‌کند که انسان امکان تمرکز هم ندارد. ما دور تا دور این نیروگاه را مواد منفجره گذاشته بودیم که نتوانند وارد شوند.

بخش ششم «دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران»

سلبریتی شدنِ خاطره‌گیر، خاطره‌کار و خاطره‌نویس

بِشنو

تاریخ شفاهی، میدانی است که ذائقه‌ها را تحریک می‌کند و باید حرف برای گفت‌وگو داشته باشد. آنچه که در صحبت‌های دوستان دیدم، خلط مبحث و برابر دانستن تاریخ شفاهی با تاریخ مکتوب است. اصلاً اینها برابر و حتی قابل مقایسه نیستند. ذات تاریخ شفاهی، ذات وابستگی به تاریخ مکتوب است. برای همین هم نام تاریخ آینده را به خود گرفته و شخصیت مستقلی ندارد. تاریخ شفاهی، تاریخ آینده است.

سیصدودهمین برنامه شب خاطره-2

بُعد فرهنگیِ حاج‌قاسم

عرض کردم که من کتاب‌ها را می‌خوانم، اگر رد کردنی بود که خودم رد می‌‌کنم و آنهایی را هم که قبول کردم چاپ شود، برای شما می‌نویسم. گاهی من برای اینکه یک روی جلد کتاب را خدمت حاج‌قاسم نشان دهم، یک طرح روی جلد کتاب را برمی‌داشتم، اینجا سوار هواپیما می‌شدم، کرمان نزد حاج‌قاسم می‌رفتم.

بخش پنجم «دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران»

برای آسیب‌شناسی تاریخ شفاهی دفاع مقدس، جرأت به خرج دهید

«دکتر علی‌اکبر جعفری» یکی از اعضای هیئت رئیسه جلسه «دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران» گفت: «دانشجویان و محققانی که قصد ورود به این حوزه را دارند، باید بین این دو تعریف تفکیک قائل شوند. نکته دوم، آسیب‌شناسی تاریخ شفاهی دفاع مقدس است. جرأت به خرج دهید. تعداد زیادی کتاب در این حوزه تولید شده است. بر اساس اطلاعات موجود، بیش از 400 عنوان تاریخ شفاهی در حوزه دفاع مقدس در طول یک سال منتشر می‌شود. در حوزه تاریخ‌نگاری شفاهی، در ابتدای کار نیستیم؛ اما راه زیادی در پیش داریم.»

سیصدودهمین برنامه شب خاطره-1

جانش را فدای انقلاب، اسلام و ملت ایران کرد

جمهوری اسلامی، ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی‌اند

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، سیصدودهمین برنامه شب خاطره دفاع مقدس عصر پنجشنبه سوم بهمن 1396 در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد. در این برنامه حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی شیرازی، مرتضی سرهنگی و مجید یوسف‌زاده به بیان خاطرات خود از حاج‌قاسم سلیمانی و دفاع در سوریه پرداختند.

بخش چهارم «دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران»

علی ططری: لزوم توجه علمی به نقش زنان در جنگ؛ بدون قهرمان‌سازی

یک نکته هنوز در حوزه جنگ، ابتر باقی مانده و آن هم پرداختن به نقش زنان در جنگ است. ما در گیلانغرب، کرمانشاه و خوزستان، چهره‌های جنگی و قهرمان زن داریم و فقط در مورد پشت جبهه صحبت می‌کنیم. گرچه مستنداتی درست شده، اما به این شیوه که نقش شخصی مانند: خانم ابطحی را بر اساس اسناد و تاریخ شفاهی بارز کند، ندیده‌ام.

ضرورت توجه به تاریخ محلی انقلاب اسلامی در روستاها

تنها ثبت و ضبط و انتشار خاطرات افراد از دوران انقلاب راه‌گشا نخواهد بود، زیرا بیشتر خاطرات تک‌محور و با زبان «من راوی» روایت می‌شوند. خاطرات، نگاه از یک زاویه است و معمولاً زوایای دیگر دیده نمی‌شوند؛ اما در تاریخ شفاهی به مدد راستی‌آزمایی و اعتبارسنجی نگاه عمیق خواهد شد. وقتی ما در پی تولید تاریخ شفاهی عمومی محلی باشیم، دیدگاه افراد مختلفی را در کارمان لحاظ خواهیم کرد.
...
17
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟