گزارش تفصیلی از ششمین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی



● محسن کاظمی

 

 

ششمین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی به همت گروه تاریخ دانشگاه اصفهان در تالار صائب دانشکده ادبیات و علوم انسانی آن دانشگاه با حضور اساتید و دانشجویان رشته‌های علوم انسانی به ویژه تاریخ و نیز نمایندگانی از مراکز و مؤسسات پژوهشی و تحقیقاتی و علاقه‌مندان به حوزه تاریخ شفاهی در 19‌ آبان 1388 برگزار شد.

 

برای چهارمین بار بود که گروه تاریخ دانشگاه اصفهان عهده‌دار برگزاری سلسله نشستهای تخصصی تاریخ شفاهی بود. نشستهای اول تا سوم نیز به همت این گروه در اردیبهشت و آذر 1383 و خرداد 1386؛ نشست چهارم در حوزه هنری تهران به تاریخ اسفند 1386 و نشست پنجم نیز به همت سازمان اسناد، حوزه‌ها و کتابخانه‌های آستان قدس رضوی در مشهد به تاریخ اسفند 1387 برگزار شده بود.

نشست ششم رأس ساعت مقرر با تلاوت آیات نورانی قرآن کریم آغاز شد.

 در ابتدا دکتر اصغر منتظرالقائم رئیس دانشکده ادبیات ضمن خیرمقدم، به معرفی اجمالی از گروه تاریخ، اعضا و فعالیتهایش پرداخت. او اشاره کرد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان در مقطع دکتری؛ در رشته‌های تاریخ ایران اسلامی، تاریخ اسلام و تاریخ محلی، و در مقطع کارشناسی ارشد در رشته‌های تاریخ اسلام،‌ تاریخ ایران اسلامی، مطالعات خلیج‌فارس، دانشجو پذیرفته است. همچنین برای این گروه دو گرایش تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی و باستان‌شناسی نیز مصوب شده است.

او در قسمت دیگری از سخنانش گزارشها را به چهار نوع تقسیم کرد: 1. گزارشهای حق یا باطل 2. گزارشهای راست یا دروغ 3. اخباری با معانی روشن یا معانی مبهم 4. گزارشهای فراگیر یا خاص.

او بر همین اساس گزارشگران را نیز تقسیم‌بندی نمود. از جمله؛ کسانی که گزارشات‌شان دروغ است. یا دروغ و راست را با هم قاطی بیان می‌کنند. نیز گزارش‌گری که گزارش را نقل می‌کند ولی همه گزارش را کامل خودش ندیده است. قسمتی را دیده و حضور داشته است و قسمتی را حضور نداشته، و به اشتباه کل گزارش را برای ما بیان می‌کند.

منتظرالقائم گزارشگر موثق را کسی دانست که تلاش دارد بی‌کم و کاست آنچه را دیده بیان کند. یا کسی که گزارشی را شنیده ولی از طرف خودش آن را بیان می‌کند، مانند روایاتی که از ائمه (ع) با قال شروع می‌شود. او گفت: این وضع را رابطه نزدیک تعریف می‌کند. شخصی مانند امام محمد باقر (ع) اطمینان‌بخش است حتی اهل سنت نیز به دلیل ثقه بودن و مقام علمی حضرت و نسبت نزدیک، آن را پذیرفته است.

رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی گفت وقتی گزارش می‌گیریم باید کاملاً به وقایع پیرامون احاطه داشته باشیم و ارتباط کاملی با این حوادث داشته باشیم تا بتوانیم مچ مصاحبه‌شونده را بگیریم. احاطه مصاحبه‌گر باید به حدی باشد که اغراق و خلاء مصاحبه‌شونده را مچ‌گیری کند.

سپس دکتر مرتضی نورایی عضو گروه تاریخ و مجری این کارگاه پشت تریبون قرار گرفت و در سخنانی از همراهی رئیس دانشکده و مدیر و اعضای گروه تاریخ در برگزاری این نشست تشکر و قدردانی کرد. او گفت یکی از شاخصه‌های گروه تاریخ دانشگاه اصفهان این است که اگر فکری یا مسئله‌ای باشد فرصت بیانش نیز هست. همراهی و همیاری موجود در این گروه بیش از آن چیزی است که در سایر گروهها مشاهده می‌شود.

دکتر نورایی تأکید کرد که این نشست یک نشست کاملاً تخصصی است و در چهار قسمت ارائه خواهد شد در قسمت اول با بهره‌مندی یکی از شاخصه‌های تاریخ شفاهی یعنی فرصت؛ به کسانی فرصت سخنرانی داده خواهد شد که ما پیشتر آنها را نمی‌شناسیم. مقالات آنها نمونه‌هایی است از مقالاتی در باب مبانی آموزش و مرزها. ریاست این بخش از نشست به عهده دکتر مرتضی دهقان‌نژاد است.

در قسمت دوم به گزارشها و عملکردهای مراکز و سازمانهای فعال در حوزه تاریخ شفاهی خواهیم پرداخت. مسئولیت این قسمت به عهده استاد علیرضا کمری است.

در سومین بخش ما به بررسی موضوع در مناطق خواهیم پرداخت. دکتر علی‌اکبر کجباف این بخش را مدیریت خواهد کرد.

اما در آخرین قسمت نگاهی داریم به مباحث نظری و در پایان جمع‌بندی صورت خواهد گرفت که زحمت آن به دوش استاد مرتضی رسولی‌پور است.

نورایی در بخش دیگری از سخنانش گفت: فلسفه تاریخ شفاهی در تمام دنیا حول این محور است که فرصت‌هایی به زوایای ساکت جامعه بدهد. کارگران، زنان بی‌سواد از جمله این طبقات ساکت جامعه هستند.

در دهه 70 و 80 نسل اول تاریخ شفاهی روی سربازان متمرکز بود. سربازانی که از جنگ جهانی اول خاطراتی داشتند. به هر حال این فرصت باید برای همه باشد. از محاسن تاریخ شفاهی است که روی سخن‌اش با همه جامعه است، برای همه نوشته می‌شود. این امر اکنون به عنوان یک فرهنگ در جوامع صنعتی جا افتاده است.

در ایران در دو دهه‌ای که روی تاریخ شفاهی در ایران کار می‌شود چه به شکل آزاد چه از سوی مراکز و مؤسسات، آرام آرام به مسیر علمی شدن در حرکتیم.

دکتر نورایی به علاقه مندان و کسانی که حرفی برای گفتن دارند گفت که در این نشست می‌توانید با ثبت‌نام فرصت صحبت بیابید. او همچنین یادآور شد اطلاعات مربوط به نشست‌های بعدی در سایت تاریخ شفاهی منعکس خواهد شد. این نشست هم کارگاهی است و برای شرکت‌کنندگان گواهی طی دوره صادر خواهد شد.

 

جلسه اول

 

جلسه اول نشست با موضوع «مبانی آموزش و مرزها» به ریاست دکتر مرتضی دهقان‌نژاد (رئیس گروه تاریخ) و با سخنان خود وی آغاز شد. او گفت:

ما هر بار که در این جلسات بحث تاریخ شفاهی را مرور می‌کنیم ظاهراً به نکات جدیدی دست می‌یابیم.

به یاد دارم در اولین نشست تخصصی من بحثی را مطرح کردم تحت عنوان تاریخ شفاهی گروههای پائین اجتماعی، یعنی گروههایی که حالا به چشم نمی‌آیند، ساکتند و تاکنون به هر دلیلی نادیده گرفته شده‌اند. وقتی روی این موضوع فکر و بحث کردیم دیدیم ما کارمان گاهی در تاریخ و به ویژه در تاریخ شفاهی این است که تاریخی را بسازیم. حالا سؤالاتی طرح است اینکه؛ برای ساختن تاریخ چه باید بکنیم؟ چرا برای همه این تاریخ را نمی‌سازیم؟ چرا همه‌جا نمی‌سازیم؟

حتماً ویژگیهایی در موضوع وجود دارد. به عنوان مثال ببینید در اروپا و امریکا موضوع سرباز گمنام یا قهرمان جنگ و برخی چهره‌های سیاسی مانند مارتین لوترکینگ که ترور می‌شود مطرح است.

اینها زمانی مطرح می‌شوند که ترور یا کشته می‌شوند. این آدمی که تا دیروز کسی اسمش را نمی‌دانست و من اسم او را گذاشته‌ام «هیچ‌کس». همان سرباز و یا قهرمان که تا دیروز می‌جنگید هیچ‌کس نمی‌شناختش. برای کسی تولدش، نام پدر و مادرش و... اهمیت نداشت. اما حالا چه؟ چه اتفاقی می‌افتد که این آدم به یک‌باره درباره‌اش پانصد صفحه کتاب منتشر می‌شود.

آن ویژگی که اشاره کردم این است که چنین آدمهایی حتماً در تاریخ نقشی بازی کرده‌اند. لذا ما برای هر کس و در هر جا تاریخ نمی‌سازیم. حتماً آن «هیچ‌کس» باید نقش در تاریخ اینها کرده باشد.

دهقان‌نژاد پس از این گفتار میکروفن را به جعفر گلشن به عنوان اولین سخنران رسمی جلسه سپرد. موضوع مقاله وی: «مدرسه حسینی، نماد فرهنگ ایرانی در کربلا» بود. خلاصه مقاله وی چنین است:

مدرسة حسینیِ شهر کربلا در کنار مدارس شرافتِ بغداد، اخوتِ کاظمین، علویِ نجف و پهلوی بصره، پنج مدرسة ایرانیان ساکن در کشور عراق در دوره پهلوی بود که پسران و دختران ایرانی و فارسی‌زبان یا ایرانی‌تبار، به تحصیل در آن می‌پرداختند. صرفنظر از اهمیت سیاسی و بین‌المللی این مدارس، جایگاه و اهمیت فرهنگی و اجتماعی این مدارس را در کشوری عرب‌زبان باید بسیار حائز اهمیت دانست. این مدارس که نظام آموزشی و تعلیم و تربیتی ایران، در آنها اجرا و پیاده می‌شد و کتابهای درسی مقاطع مختلف تحصیلی همانند داخل ایران به زبان فارسی تدریس می‌شد، حاملان زبان فارسی و فرهنگ و آئین و رسوم و فکر ایرانی در سرزمین عراق بودند به گونه‌ای که می‌توان آنها را عملاً جای پای فرهنگ و زبان و ناشر افکار و اندیشه‌ها و معارف ایرانی در آن دیار دانست. از اینرو شایسته است با توجه به این جایگاه، در شناخت تاریخ و چگونگی فعالیت‌ آنها و یا به عبارت دیگر حیات و ممات و فراز و فرود آنها تلاش و کوش نمائیم تا هرچه بهتر و افزونتر به وجود ریشه‌ها و مایه‌های فرهنگ و زبان فارسی در این کشور شیعة عرب زبان پی‌ببریم.

مدرسة حسینی کربلا در دورة احمد شاه قاجار و پیش از کودتای سوم اسفند 1299 (احتمالاً 1295 تا 1297) در شهر مقدس کربلا تأسیس شد. بیش از نیم قرن فعالیت کرد آنگاه با روی کار آمدن حزب بعث در عراق و ضدیت آنها با ایران و ایرانی و زبان و فرهنگ و اندیشه فارسی و در نتیجه اخراج ایرانیان و ایرانی‌تباران از عراق، در سال 1353 ش مدرسه تعطیل و به دوران فعالیت آن خاتمه داده شد. در طی این مدت بیش از پنج هزار دانش‌آموز و حدود یکصد نفر معلم و کادر اداری در آن به تحصیل و تدریس و اجرای نظام آموزشی ایران پرداختند و زبان و اندیشه ایرانی را در خانواده‌هایشان و دیگر ساکنان شهر کربلا منتشر کردند.

 

دیگر سخنران جلسه رحیم نیکبخت کارشناس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود که مقاله‌اش را تحت عنوان «تازه‌ها و پاره‌ها، تجربیات و موضوعات تعلیم و تربیت» ارائه کرد.

خلاصه مقاله وی چنین است:

استفاده از شیوه شفاهی گردآوری اطلاعات، روشی متداول در رشته‌های علوم انسانی به ویژه تاریخ، جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی است. نگارنده طی سالیانی که پیرامون تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر آذربایجان مشغول پژوهش است و از همین روش گردآوری داده‌ها، اطلاعات بسیاری را پیرامون تعلم و تربیت به دست آورده است که تیتروار به مواردی اشاره می‌رود که در دو قسمت آذربایجان‌پژوهی و انقلاب اسلامی‌پژوهی قابل طرح است:

 

الف: انقلاب اسلامی‌پژوهی

1. تدریس درس دینی توسط بهائیان در مدارس دوره پهلوی در دبستانها

2. کلاس‌های تقویتی برای دانش‌آموزان و دانشجویان توسط آیت‌الله مفتح

3. تاریخ شفاهی تأسیس مدرسه حقانی و سایر مدارس علوم دینی توسط آیت‌الله حایری تهرانی

4. جامعه تعلیمات اسلامی اصفهان در مصاحبه با حاج غلامرضا فیروزیان داماد آیت‌الله اسلامی

5. خاطرات دانش‌آموزان رزمنده (تحقیق سر کلاس درس دانش سیاسی یکی از مراکز سپاه)

6. کانون جهان اسلام اصفهان و شهید اژه‌ای از شهدای هفتم تیر

7. مکتب‌های سنتی مشهد براساس خاطرات مقام معظم رهبری

 

ب: آذربایجان‌پژوهی

1. مصاحبه با بنیانگذار مدارس نوین و ایقان (از توابع شبستر)

2. مکتب‌های دخترانه و مُلا باجی‌ها در تعلیم و تربیت

3. دو تألیف مهم پیرامون تاریخ فرهنگ آذربایجان براساس خاطرات شفاهی

4. مدارس باکو و تبلیغ کمونیسم خاطراتی از مرحوم میرزا عبدالعلی رضازاده میرکوهی

 

حسین روحانی صدر نیز مقاله‌اش را به وضعیت آموزش و بازتاب فعالیت‌های انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان در پونای هند اختصاص داد:

شبه قاره هند پس از حضور کمپانی هند شرقی یکی از مراکز نفوذ و استیلای همه‌جانبه بریتانیای کبیر مراکز آموزش عالی نوین منطبق با پیشرفت‌های روز دنیا را به خود می‌بیند از این‌رو ایرانیان مشتاق به تحصیل از اواسط دوره قاجار به علت ارزانی و اشتراکات مذهبی و زبانی از آن استقبال نمودند این استقبال در آخرین دهه‌های نزدیک به انقلاب 1357 افزایش چشمگیری یافت و در حاشیه تحصیل، ایرانیان به ترویج اندیشه‌های خود و یا گرایش به برخی گروههای فکری متمایل گردیده از این رو یک نظام آموزشی و فرهنگی موازی با تحصیل در تشکل‌های ویژه خود به وجود آوردند. در مقاله من یکی از تشکل‌ها به نام انجمن اسلامی پونا در فاصله سالهای 1354 تا 1360 خورشیدی را بررسی و در آن پاسخ‌هایی را در توجیه تشکیل و اجرای برخی دورههای آموزشی از زبان اعضا ارائه خواهم کرد.

روش کار در این پژوهش میدانی و تحلیل محتوا است.

 

جلسه دوم

جلسه دوم نشست تاریخ شفاهی را علیرضا کمری به عنوان رئیس جلسه بدون هیچ سخن مقدماتی آغاز و عرصه سخن را به محمدجواد مرادی‌نیا مسئول گروه تاریخ مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (ره) سپرد.

مرادی‌نیا گفت این مؤسسه در سال 1368 چند ماهی پس از رحلت امام به منظور گردآوری آثار مرتبط با شخص و یا زندگی امام تأسیس گردید. این مؤسسه در مسیر زمان تکامل یافت و به استاندار قابل قبولی رسید.

مرادی‌نیا اعلام کرد که اکنون بالغ بر سیصد ساعت مصاحبه از حدود یک هزار نفر در مؤسسه موجود است. او مصاحبه‌های صورت گرفته را در سه حلقه تقسیم‌بندی کرد:

حلقه اول: خانواده درجه یک امام

حلقه دوم: دربرگیرنده خاطرات بعضی از شاگردان امام در قم و در نجف است.

حلقه سوم: شامل خاطرات محافظان و خادمان امام است، کسانی که ارتباط نزدیک با امام از موضع خدمتگزاری، پاسداری و محافظت امام را به عهده داشتند.

خاطرات اعضای تیم پزشکی و معالج امام نیز در همین حلقه می‌گنجد.

آقای مرادی‌نیا افزود: از برخی مدیران ارشد دوره امام و از اعضای دولت موقت، نمایندگان مجلس، نمایندگان امام و نمایندگان نماز جمعه‌های شهرهای مختلف، اساتید دانشگاهها و دانشجویان و مردم عادی نیز خاطراتی اخذ شده است.

مرادی‌نیا اشاره نمود که بخشی از این خاطرات تحت عنوان ثابت «یادها» در قالب کتاب منتشر شده است. وی عناوین تعدادی از این کتابها را ذکر کرد.

مسئول گروه تاریخ مؤسسه نشر آثار امام در ادامه بیان کر دکه یکی از حوزه‌های فعالیتی گروه تاریخ مؤسسه، تحقیق در حوزه‌های محلی است. از آن جمله است تدوین تاریخ‌های محلی انقلاب اسلامی. همچنین این گروه به موضوعات تاریخی نیز توجه داشته است. مانند تاریخ زنان زندانی پیش از انقلاب اسلامی.

مرادی‌نیا خود به نقد دیده نشدن و معرفی نشدن این کتابها در بازار کتاب پرداخت و دلیل اصلی آن را ضعف در تکثیر، تبلیغ و توزیع غلط کتابها برشمرد.

او در قبال پرسش رئیس جلسه مبنی بر اینکه آیا شما خاطرات را مساوی تاریخ شفاهی می‌دانید؟

پاسخ گفت: ما در ابتدا واحد خاطرات را در سال 68 شکل دادیم اما به مرور و با گسترش حیطه فعالیت و ورود به حوزه‌های موضوعی عنوان این واحد به گروه تاریخ تغییر کرد و بعد ذیل این گروه بخشی به نام «تاریخ شفاهی» ایجاد شد که به ادامه ضبط و ثبت و تدوین خاطرات می‌پردازد.

دیگر زیرشاخه گروه تاریخ،‌ «تاریخ محلی» است. در بخش تاریخ شفاهی ابتدا به اخذ خاطره و در مرحله بعد به تدوین و آماده سازی خاطرات برای نشر می‌پردازیم.

در بخش تاریخ‌های محلی نیز توجه اصلی به نگاه امام است؛ نگاهی که به نگارش تاریخ از زبان پابرهنگان نظر دارد. کسانی که بار اصلی انقلاب را به دوش کشیدند اما اکنون خبر کمتری از آنها است.

مرادی‌نیا تأکید کرد تمام فعالیت‌های گروه تاریخ فارغ از جبهه‌گیریهای سیاسی است و فراخور موضوع و کار به سراغ اشخاص می‌رویم.

 

دکتر علی ططری رئیس مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی سخنران بعدی جلسه دوم بود که گزارشی از وضع و عملکرد مجموعه خود ارائه کرد:

از تاریخ شفاهی مجلس باید به عنوان یک مجموعه تازه راه افتاده، نوزاد و نوظهور یاد کرد.

چرا که عمر آن به یک سال هم نمی‌رسد. علیرغم اینکه از شش ـ هفت سال پیش مذاکراتی پیرامون آن صورت گرفته بود اما تاریخ شفاهی مجلس رسماً در اسفند 1387 تأسیس شد.

این اتفاق را ما مدیون حمایت‌های دکتر جعفریان هستیم. بعد از تأسیس، ما یک آئین‌نامه عملی تدوین و شرح وظایف را مشخص کردیم.

در مجموعه ما اولویت با نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا است که تعدادی از آنها در قید حیات هستند. کسانی که عمدتاً در کهولت سن به‌سر می‌برند.

خب با ذهن فرتوتی که ایشان دارند کار مصاحبه با آنها طاقت‌فرساست.

نکته قابل توجه اینکه مجموعه ما «مرکز اسناد مجلس» است. لذا اسناد منحصراً برای نمایندگان نیست اتفاقاً کمترین اسناد مرکز مربوط است به سوابق نمایندگان مجلسین. اسناد دیگر ما مربوط است به کارپردازی و اداری. از 12 میلیون سند تخمینی مجلس شورای ملی و سنا (قبل از انقلاب اسلامی)؛ حدود 40٪ عرایض است و 60٪ مربوط به حسابداری و اسناد انتخابات و کمیسیونهای مجلسین است.

اسناد دیگر ما اسناد بین‌المجالس است و اسنادی هم از مجلس مؤسسان داریم. مهمترین اسناد همان عرایض است که از شهرستانها نوشته و وقایع محلی و رخدادهای اجتماعی مناطق مختلف ایران در آن گزارش می‌شده است.

تصاویر نمایندگان مجلس شورای ملی از اسناد مهم است. تصاویر نمایندگان در دوره‌های اول و آخر بهتر آرشیو شده است. اما در این میان شش ـ هفت دوره است که عکسی از نمایندگان وجود ندارد.

ما در خلال مراجعه به نمایندگان برای ضبط خاطره، آنها را تشویق می‌کنیم به اهداء و یا فروش اسنادشان. در یکی از تبصره‌های آئین‌نامه تاریخ شفاهی مجلس مصوب است که رجل سیاسی اگر نماینده هم نباشند ولی اسناد و یا کتاب‌های عمده‌ای به مجلس اهدا کنند ما می‌توانیم خاطرات‌شان را ضبط کنیم.

دکتر رهاورد از جمله کسانی است که یک مجموعه کتاب و سند به ما اهداء کرد. سپس ما با او مصاحبه کردیم وقتی متن و عکس مصاحبه را برای او بردیم، وی تشویق شد و بیش از چهار مجموعه سند به ما اهداء کرد، و این بی‌نظیرترین مجموعه اسناد بود که در طول تاریخ تأسیس مرکز به آن اهداء شده است. و از همه مهمتر 78 زندگی خود نگاشت از رجال و مشاهیر در عصر پهلوی‌ها بود که وی در فرمهایی آنها را تهیه کرده بود. این مجموعه تحت عنوان «رهاورد حسن» از طرف کتابخانه مجلس شورای ملی چاپ و منتشر شد.

برای کسانی که اسنادشان را نه اهدا می‌کنند و نه می‌فروشند، پس از اخذ موافقت، کامپیوتر و اسکنر را به منزل آنها برده و به موازات مصاحبه از اسناد نسخه‌برداری مجدد می‌کنیم. به همین طریق تاکنون توانسته‌ایم 385 عکس قدیمی از مصاحبه‌شوندگان بگیریم.

رئیس مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی اعلام کرد در راستای پرهیز از موازی‌کاری ما فقط به ضبط خاطرات نمایندگان مجلسین (شورای ملی و سنا) می‌پردازیم.

شکل، مسیر و ساختار مصاحبه ما در مسیر تخصصی مجلس است. به عبارتی نگاه مرکز به تعاملات مجلس با هیئت دولت، نحوه قانون‌گذاری نمایندگان، کارکرد و کلاً ساختار مجلس است.

 

گزارش سوم این جلسه اختصاص یافت به مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی

دکتر ابوالفضل حسن‌آبادی به نمایندگی از این مرکز چنین گزارش داد.

آرشیو تاریخ شفاهی آستان قدس از سال 1376 همزمان با شکل‌گیری خود مرکز اسناد آستان قدس شروع به کار کرد و در دو حوزه 1. تاریخ شفاهی در حوزه آستان قدس رضوی. 2. تاریخ شفاهی در حوزه شهر مشهد و تا حدودی استان خراسان، متمرکز بوده است.

تا سال 1380 گرایش به سوژه‌هایی بود که از بیرون معرفی و توصیه می‌شدند و بیشتر مصاحبه‌ها انفرادی بودند. در سال 1380 طرحی در مرکز اسناد آستان قدس پیاده شد تا ببینیم اصولاً فعالیت‌ها ریشه‌های تاریخ شفاهی در ایران به چه صورت و در چه سطحی است.

در این طرح، به دنبال آن بودیم تا بدانیم مراکز فعال تاریخ شفاهی در ایران تا چه میزان علمی کار می‌کنند چه سبک و شیوه‌ای دارند و پیرامون چه موضوعاتی فعالیت می‌کنند تا بدین‌طریق جایگاه خود را به عنوان یک مرکز تاریخ شفاهی در شهرستان بیابیم.

در این طرح پژوهشی فرمها و پرسشنامه‌های طراحی شده را به مراکز داخلی و چند مرکز در خارج فرستادیم. سؤالات پیرامون اهداف، آئین‌نامه‌ها، کارکرد و موضوعات مورد پژوهش، نحوه مصاحبه و زمینه‌های آماده‌سازی کتاب و... بود.

نتایج این تحقیق منجر شد به کتاب «تاریخ شفاهی در ایران». بعد از این طرح بود که ما در بخش تاریخ شفاهی آستان قدس تغییرات جدی و اساسی دادیم و به زمینه‌ها و موضوعات جدید توجه کردیم. اکنون مرکز ما بزرگترین مرکز تاریخ شفاهی شهرستانی است. در زمینه‌ها و موضوعات جدید دیگر ما صرفاً به دنبال نخبگان نرفتیم. و از شخص محوری به موضوع محوری رسیدیم. سعی کردیم تا پروژه‌ها و حوزه‌های کاری ما به حوزه اجتماع و جامعه نزدیک باشد.

حسن‌آبادی قید کرد که تاریخ شفاهی آستان قدس تاکنون 2500 ساعت مصاحبه فراهم آورده‌اند مصاحبه‌هایی پیرامون موضوعات: 1. مستندسازی اطراف حرم 2. تاریخ شفاهی آزادگان مشهد 3. آموزش و پرورش شهر مشهد 4. انجمنهای مذهبی و مدارس اسلامی شهر مشهد.

 

مرتضی رسولی پور مسئول تاریخ شفاهی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران نیزدر پایان این بخش گزارشی از عملکرد مجموعه خویش ارائه کرد.

گفتنی است رسولی پور به تنهایی بار اصلی تاریخ شفاهی موسسه مزبور را به دوش میکشد.اوخود این وضع را چنین توضیح می دهد:

"موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران شاید تنها سازمانی باشد که تمام فعالیتهای مربوط به تاریخ شفاهی آن از برقراری ارتباط ،سوژه یابی،طراحی سوالات،انجام مصاحبه وتنظیم و تدوین آنها تقریباً از سوی یک نفر انجام می گیرد البته درسالهای اخیر شمار معدودی از دانشجویان رشته تاریخ با پیاده کردن مصاحبه ها خدمت ارزشمندی ارائه کرده و یکی دو نفر نیز در حال کارآموزی برای تنظیم مصاحبه هستند."

رسولی پور بر این باور است که توفیق در تاریخ شفاهی مانندهر کار دیگر زمانی حاصل می شود که با دغدغه شخصی وعلاقه زیاد همراه باشد وچنانچه این کار فقط در چارچوب وظیفه و خدمت اداری دیده شود نتیجه مطلوب به دست نمی آید.

از آنجا که هریک از کارهای انجام گرفته در این حوزه(اعم از خارج و داخل کشور) رنگ و عطر خاص دارد. به نظر می رسد اظهار نظر جامع ویکسان در مورد نعالیت های تاریخ شفاهی درست نباشد . برخی با انتشار گفت وگوها به سبک طابق النعل با النعل از جنس تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد موافقند وبعضی دیگر مانند اینجانب به جهات گوناگونی که در این فرصت، مجال پرداختن به آن فراهم نیست با این شیوه مخالف بوده وسبک تدوین و تنظیم و حذف مطالب تکراری را برگزیده ایم.تا کنون با 370 تن از رجال عصر پهلوی، صاحب منصبان، وزیران، نمایندگان مجلس شورای ملی،قضات دادگستری،استانداران، نظامیان و... گفت وگو کرده ام.این مصاحبه ها نزدیک به1800 ساعت بوده و به دلیل فقد امکانات کافی تنها 150 ساعت تصویری و مابقی صوتی بوده است. از مصاحبه های انجام شده تاکنون 48 گفت و گو پس از تنظیم، در فصلنامه تاریخ معاصر ایران درج و منتشر شده است.

رسولی پور در پایان ضمن تشکر از مدیران موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران بابت همراهی با او گفت:"برای مدیران موسسه افتخار بزرگی است که در مدت دو دهه گذشته هیچگاه مرا در تنگنا قرارندادند که با چه کسی مصاحبه کنم یا نکنم. چنانچه غیر از این بود، کارها به این شکل ادامه نمی یافت و موفقیتی به دست نمی آمد.

 

علیرضا کمری به عنوان رئیس جلسه دوم، طی بیان نکاتی این جلسه را به پایان رساند. او گفت که مسائل مطرح در این جلسه در خصوص مسائل اجرائی و عملی است که امیدواریم با تأسیس انجمن تاریخ شفاهی سمت و سوی مشخص بیابد. اما چند نکته:

اول این که سمت و سوی ما در تاریخ شفاهی با آن چیزی که تحت عنوان خاطره یاد می‌کنیم قدری متفاوت است. ما میل می‌کنیم از خاطره‌گویی به سمت تاریخ شفاهی. آن کاری که عمدتاً در نهادها انجام گرفته، گرفتن خاطرات فردی اشخاص است. باید توجه داشت که خاطرات شفاهی معادل تاریخ شفاهی نیست حال چه تفاوتی، چه مناسباتی و چه تعاریفی بین این دو هست، بحثی است که در جلسات بعدی به آن خواهیم پرداخت.

نکته بعد این که ما می‌دانیم نهادهایی که دست‌اندرکار هستند، رویکردها، سلیقه‌ها، اهداف و مقاصد متعددی دارند، می‌توان آنها را به حیث موضوعات واحد مقایسه کرد تا معلوم گردد این موضوع در دو یا سه مؤسسه مختلف چه‌گونه و به چه شکل و ترتیبی انجام گرفته است.

در متنهای تاریخ شفاهی ما دو نوع دلالت داریم باید توجه کرد: 1. دلالت درخود موضوع 2. دلالت بر اینکه چرا این‌گونه فراهم آمده است.

یعنی از منظری که سؤال مطرح می‌شود و از منظری که سؤال پاسخ داده می‌شود، ما می‌توانیم به شرائط پیرامون شکل‌گیری آن متن پی ببریم.

نکته دیگر مربوط است به مسئله زبان و بافت متن. آنچه که در ریختار متن و در بافتار کلام می‌آید ما از طریق آن می‌فهمیم موضوع از چه قرار است. باید به مسئله زبان و بافت متن اعتنای جدی داشت. آن چیزی که در بافتار زبان روایت می‌شود واقعه را می‌سازد و می‌پردازد. یعنی واقعه را از طریق روایت می‌فهمیم. اگر چیزی روایت نشد، درباره اش صحبتی نشد، کأنه اتفاقی نیفتاده است. پس اتفاق در روایت صورت می‌گیرد.

و نکته آخر؛ مسئله کارشناسی و اطلاع مصاحبه‌گر است، که ما بیشتر به این موضوع در نشست چهارم تاریخ شفاهی در تهران به آن پرداختیم. لازم است کسی که کار تاریخ شفاهی می‌کند قدری مسائل شناختی و فلسفی را بداند. منهای بحثهای روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، احاطه به موضوع مهم است.

اما در خصوص بحث این نشست یعنی آموزش یادآور شوم از زمانی که مرحوم رشدیه شروع به تأسیس مدارس جدید در تبریز و آذربایجان کرد که شرحش در کتاب «سوانح» آمده است می‌توان به موضوع اعتنا کرد. همچنین به اظهارات امثال مرحوم منیوی در نگارش سلسله مقالات «نخستین کاروانهای معرفت» و یا کارهای مرحوم حبیب یغمایی در ماهنامه آموزش و پرورش و «یغما» در باب تاریخ نهادهای آموزش می‌توان درنگ کرد.

در دنیای امروز دیگر مکتب‌خانه‌ها و ملاباجی ها جای خود را به مدرسه‌های جدید داده‌اند.

ما الان با نظامات جدید نوین و روز مواجه هستیم. این تبدیل، تغییر و تحول قابل مطالعه است. موضوعاتی چون نهضت سوادآموزی، تکمیل تحصیلات رزمندگان، دانشگاه آزاد، مسئله مدرک و مدرک‌گرایی، رویکرد آموزشی تعلیمی به برخی حرف و صنایع مانند سفالگری و فرش‌بافی (که الان دارد به رشته دانشگاهی تبدیل می‌شود) و... همه و همه جای بررسی و مطالعه دارد.

ما نیاز داریم به اینکه به این موضوعات از دید مسئله‌شناسی نگاه کنیم.

 

جلسه سوم

جلسه سوم نشست سوم تاریخ شفاهی در ساعت 2 بعدازظهر به ریاست دکتر کجباف عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان آغاز به کار کرد. دکتر علی‌اکبر کجباف در ابتدای جلسه یادآور شد: تا پیش از این مسئله این بود که تاریخ شفاهی چیست؟ و آیا می‌توان‌ آن را به عنوان یک رشته دانشگاهی طرح کرد.

خوب روند کار تاکنون به گونه‌ای بوده که ما اکنون به جایی رسیده‌ایم که دارای مراکزی متعدد برای این‌گونه تاریخ‌نگاری هستیم. ما طی این نشست به دنبال آن هستیم که از منظر مناطق به موضوع مشخص آموزشی نگاهی بیندازیم. منتها قبل از ورود به بحث جا دارد که سردار موسوی از بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس اصفهان گزارشی از عملکرد این بنیاد در حوزه تاریخ شفاهی ارائه کند.

سردار موسوی نیز گفت: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس اصفهان در بحث تاریخ شفاهی نگاه جدیدی دارد. ما در قسمت‌های مختلف فعالیت داریم، و در حال راه‌اندازی مرکز فرهنگی دفاع مقدس هستیم که قسمت اعظم این مرکز را موزه دفاع مقدس شکل می‌دهد. در خصوص حفظ آثار دوران دفاع مقدس ما بیشتر تاریخچه اصفهان در این برهه حساس را مدنظر داریم. اصفهانی که از ابتدای جنگ به صورت فعال و تمام‌عیار در آن حاضر شد. همه می‌دانند که استان اصفهان جایگاه ویژه‌ای در دفاع مقدس دارد و باید این جایگاه در تاریخ ثبت شود. برای این منظور می‌بایست به گنجینه ارزشمندی که در سینه رزمندگان باقی است توجه داشته باشیم و خاطرات آنها را منتشر کنیم. لذا ما الان در زمینه داستان و خاطره فعالیم و در صددیم برای انتشار اسناد هم قدمهایی را برداریم.

تاریخ شفاهی دفاع مقدس مبحث جدیدی است که دنبال می‌کنیم و از برنامه‌های اصلی ما است. در این برنامه است که ما به سراغ فرماندهان عملیات می‌رویم و مشاهدات آنها را ضبط می‌کنیم.

البته در پروژه ما هدف ضبط خاطرات نیست بلکه با آنها سر موضوعی مصاحبه می‌کنیم و آن چیزی را که ما از نظر تاریخی کم داریم سؤال می‌کنیم. افرادی که مصاحبه می‌شوند حتماً باید معتمد به موضوع باشند تا بشود به آنها استناد کرد.

درس تاریخ دفاع مقدس هم سه ترم است که در دانشگاه آزاد اصفهان به عنوان درس اختیاری ارائه می‌شود.

موضوع دیگری که مورد توجه مرکز فرهنگی دفاع مقدس است موضوع اسناد است که بیشتر به اسناد شهدا و عملیات جنگ عنایت دارد.

اما مکانهای مؤثر در دفاع مقدس نیز موضوعی تحت بررسی است. مثالهایی چه درخور جبهه چه در پشت جبهه.

 

پس از سردار موسوی، محمد نظرزاده مقاله خود را با عنوان «اهمیت تاریخ شفاهی در حوزه آموزش مدارس اسلامی و بررسی موردی: مدارس انجمن پیرامون قرآن» ارائه کرد.

چکیده مقاله وی چنین است:

هدف پژوهش‌ حاضر بررسی مدارس انجمن پیرامون قرآن است. روش تحقیق توصیفی و با استفاده از تحقیقات کتابخانه‌ای، میدانی و مصاحبه با معلمان، دانش‌آموزان و مستندسازی این مدرسه‌ها می‌باشد بررسی تاریخچه نشان می‌دهد که به جز ویژه‌نامه همایش بزرگداشت مرحوم عابدزاده مؤسس این مدارس و مطالب مختصری که در برخی نشریات به صورت پراکنده آورده شده است اطلاعات دیگری در این موضوع در دست نیست.

در این نوشته ضمن بررسی نحوه شکل‌گیری، گسترش، رکود و اداره مدارس، نگاهی نیز به تقابل نظرات مثبت و منفی در ارتباط با این آموزشگاه‌ها شده است.

 

شکوه‌السادات سمیعی تنها زن سخنران این نشست بود که مقاله خود را با عنوان «تاریخ شفاهی مدارس اسلامی بانوان در مشهد» ارائه کرد.

او در چکیده مقاله‌اش چنین آورده است:

در سال‌های اولیه‌ی دهه‌ی 40، نارضایتی از اوضاع فرهنگی کشور و تأثیرات روانی نشأت گرفته از موفقیت ظاهری حاکمیت وقت در واقعه‌ی پانزده خرداد 1342؛ سرخوردگی نیروهای مذهبی، و تمایل آن‌ها به مهاجرت و زندگی در شهرهای مذهبی را به دنبال داشت. طیف قابل توجهی از مهاجران تازه‌وارد به شهر مشهد، زنان متدین و تحصیل‌کرده‌ای بودند که حضور مؤثر و مداوم‌شان در محافل مختلف مذهبی، رفته رفته منجر به ایجاد انگیزه در سامان‌دهی فعالیت‌های مذهبی و اجتماعی زنان، و تأسیس مدارس علمیه‌ی بانوان در این شهر شد. اقبال مردمی، آغاز شکل‌گیری جریان‌های سیاسی و مذهبی در جامعه، و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357؛ با گسترش روزافزون فعالیتهای مدارس علمیه‌ی بانوان، از قبیل انتشار جراید و نشریات، تأسیس و اداره‌ی مجموعه مدارس غیردولتی،‌ خدمات خیرخواهانه مثل ایجاد پرورشگاه، آسایشگاه، درمانگاه، اقدام به فعالیت‌های تجاری، حمایت‌های مادی و معنوی از جبهه‌های جنگ و فعالیت‌های برون‌مرزی شامل جذب طلاب خارجی و اعزام مبلغ به خارج از کشور و... را به همراه داشت. در این مقاله با توجه به پروژه تاریخ شفاهی انجام شده به چگونگی، شگل‌گیری و گسترش این مدارس و کارکرد تاریخ شفاهی در این امر پرداخته شده است.

 

رضا مختاری اصفهانی آخرین سخنران جلسه سوم بود که به «نقش تشکل‌های معلمان اصفهان در انقلاب اسلامی براساس روایت سیدرضا میرمحمد صادقی» پرداخت.

او در اشاراتی کوتاه گفت:

اصفهان از کانون‌های مهم انقلاب اسلامی است. شهری که از جنبه‌های گوناگون هویت مستقلی دارد. معلمان اصفهان از جمله گروه‌های ذی‌نفوذ و مؤثر در تحولات سیاسی و اجتماعی شهر و به تبع آن کشور هستند. یکی از معلمان این شهر که نقش بسزایی در رویدادهای منجر به انقلاب اسلامی در اصفهان دارد، مهندس سیدرضا میرمحمد صادقی است. او فعالیت‌های آموزشی خود را با تبلیغ دینی و سیاسی درآمیخت و برای پیشبرد اهداف خود به ایجاد تشکل‌هایی در محیط‌های آموزشی همت گماشت. میرمحمد صادقی که در اوج نهضت ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد 1332 دوران تحصیل در دبیرستان و دانشگاه را گذرانده، پس از استخدام در آموش و پرورش سعی کرد فعالیت‌های سیاسی را در محیط هنرستان صنعتی ادامه دهد. از همین‌رو در ابتدا به سال 1338 انجمن مذهبی هنرستان صنعتی را پایه‌ریزی کرد. تشکلی که با علمای شهر چون آیت‌الله سیدحسین خادمی در ارتباط بود و از این طریق بسیاری از دانش‌آموزان مذهبی جذب و متشکل شدند. بر این مبنا با آغاز نهضت امام خمینی برخی از این دانش‌آموزان به همراه معلمشان در چاپ و توزیع اعلامیه‌های ضدرژیم فعال شدند. اقدام یکه گستره‌ای به وسعت ایران داشت. این فعالیت موجب دستگیری میرمحمد صادقی و همراهانش شد و برای آنان حبس و محرومیت درپی داشت. علاوه بر این میرمحمد صادقی در محیط هنرستان صنعتی و انستیتو تکنولوژی اصفهان به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی دست می‌یازید. با اوج‌گیری نهضت امام خمینی معلمان اصفهان فعال‌تر از پیش شده و کانون معلمان اصفهان را پی ریختند. کانون معلمان اصفهان علاوه بر بسیج دانش‌آموزان در اعتراضات خیابانی، توانست در ادارة امور انقلاب نیز نقش بسزایی ایفا کند. این فعالیت‌ها از چشم ناظران خارجی دور نماند و شرحی از آن در روزنامة لوموند آمده است. همان گزارشی که مورد استناد یرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب قرار گرفته است. خاطرات سیدرضا میرمحمد صادقی جزئیات این اقدامات را آشکار کرده و برخی از اشتباهات ناظران غربی را توضیح می‌دهد. روایاتی که با اسناد آرشیو شخصی راوی انطباق می‌کند. این خاطرات که هنوز به زیور طبع آراسته نگردیده، زوایای گوناگونی از فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی کانون‌های آموزشی اصفهان را باز می‌نمایاند.

 

جلسه چهارم

آخرین جلسه این نشست به ریاست دکتر مرتضی نورایی عضو هیئت علمی گروه تاریخ و مجری این نوبت از کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی برگزار شد. او برای بحث آموزشی فهرستی از موضوعات ذیل را پیشنهاد داد:

ـ حوزه‌های علمیه، طبقات، معیشت

ـ آموزشگاه‌ها (ملی و غیرانتفاعی)

ـ مدارس

ـ دانشگاه‌ها

ـ پژوهشگاه‌ها

ـ کتب درسی و محتوا

ـ مکتب‌خانه‌ها (آموزش سنتی)

ـ اکابر، نهضت سوادآموزی

ـ سپاه دانش، ترویج آبادانی و بهداشت

ـ تربیت بدنی و ورزش

برای مثال تغییرات در نظام آموزشی مدارس:

ـ نظام قدیم: دبستان، متوسطه

ـ نظام جدید: دبستان، راهنمایی، دبیرستان

 

ـ نظام متأخر: پیش‌دبستان، دبستان، راهنمایی، دبیرستان، پیش‌دانشگاهی

 

ـ خاندان‌های علمی (حوزوی و جدید)

نورایی گفت: در طرحی در یکی از کشورها کودکان 10 تا 12 سال را به عنوان مصاحبه‌گر انتخاب کردند. سپس مورخین شفاهی به این نتیجه رسیدند پرسشهایی که بچه‌ها در این سنین از مصاحبه‌شوندگان کرده بودند به ذهن بزرگترها نرسیده بود.

نکته مهمتر این که بچه‌ها پرسشهای نسل خودشان را از گذشتگان  داشتند. در حالی که در تاریخی که ما الان درس می‌دهیم این پرسشهای نسل ما است که از گذشته پرسیده می‌شود. در بررسی این طرح حدود 16 مورد نکته استخراج شد، از جمله: گسترش قوه تخیل، گسترش قوه بصیرت، گسترش خزانه واژه‌ها، ارتقای مهارت شنیداری، توسعه منطق، توسعه گفتگو و...

با این شیوه (تاریخ شفاهی) می‌توان دانش‌آموزان را وارد صحنه‌هایی کرد که خودشان مایل هستند بدانند. در باب همین تاریخ معاصر احتیاج نیست از افرادی بخواهیم که بیایند و برای آنها تاریخ معاصر بگویند. بلکه خود این بچه‌ها پرسشی دارند و می‌توانند تاریخ معاصرشان را بنویسند. این سبک یک سبک ساختارشکنی است. و باید در ابتدا معلمین دوره‌های مفصلی ببینند و بعد برای به نتیجه رسیدن آن حوصله و صبر نمایند.

 

دکتر ابوالفضل حسن‌آبادی مسئول گروه اسناد سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و اسناد آستان قدس رضوی اولین سخنران این نشست بود که به موضوع «تاریخ شفاهی در مدارس» پرداخت او گفت:

آموزش و درک تاریخ یکی از مشکلات دانش‌آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی می‌باشد. این امر سبب شده تا یادگیری که در کنار دروس سختی مانند ریاضیات قرار گیرد. در مورد علل این امر دلائل گوناگونی بیان و راه‌حلهای متفاوت و بعضاً خامی نیز گفته شده است. تاریخ شفاهی به عنوان یک روش‌پژوهش در دنیا مورد استفاده محققان در رشته‌ای مختلف قرار گرفته و در کشور ما نیز طرفداران زیادی دارد. یکی از مسائلی که تاکنون در مورد تاریخ شفاهی مورد غفلت قرار گرفته جنبه آموزشی آن است که در دیگر کشورها در کنار ابزار پژوهشی به عنوان یک وسیله کمک آموزشی کاربرد زیادی برای آموزش تاریخ پیدا کرده است.

چرا تاریخ و جنبه‌های آموزشی آن با مشکلات مواجه است؟ این سؤالی است که من در کلیات ذیل به آن پرداخته‌ام:

1. حکومتی بودن و یا به عبارتی نگاه دولتی داشتن به درس تاریخ، به نحوی که در دوره‌ها و حکومت‌های مختلف، بر سلایق و علایق همان دوره و حکومت به کتب تاریخی راه می‌یابد. لذا شاهدیم که در مقاطع گوناگون کتابهای تاریخ به کرات تغییر کرده است.

2. بی‌رغبتی معلمین در تدریس درس تاریخ به دلیل خشک بودن محتوا.

3. گریز دانش‌آموزان از درس تاریخ به دلیل فراگیری و گستره آن، به نحوی که دانش‌آموز از گذشته دو هزار سال پیش تا «تاریخ نزدیک» را می‌خواند اما هیچ ارتباطی با آن نمی‌گیرد.

حسن‌آبادی گفت تاریخ شفاهی می‌تواند در مدارس قابلیتهای مختلفی داشته باشد.

1. قابلیت انعطاف‌پذیری 2. گسترش موضوعات (دربرگیری) 3. ماهیت بین‌رشته‌ای. 4. استفاده در سطوح مختلف (از دبیرستان تا دانشگاه) با توجه به تفاوت نسلها با روشهای گوناگون. 5. سادگی و کم‌هزینه بودن ابزار و لوازم مورد نیاز. 6. افزایش مهارت تفکر انتقادی. 7. افزایش مهارت یادگیری. 8. تجربه‌اندوزی موفق و یا ناموفق. 9. تقویت مهارت ارتباطی. 10. آشنایی با اقوام و مهاجران. 11. افزایش مهارت گفتاری (آشنایی با لهجه‌ها و گویشهای مختلف). 12. افزایش مهارت شنیداری. 13. تقویت مهارت مدیریتی. 14. افزایش مهارت عملی. 15. تقویت مهارت نوشتاری (اعم از پیاده‌سازی، گزارش‌نویسی تهیه متن سخنرانی، یادداشت‌برداری و...)

سخنران بعدی این جلسه آقای غلامرضا آذری خاکستر بود که مقاله خود را با عنوان «موانع آموزشی از منظر روایتهای شفاهی» ارائه کرد.

او درباره مقاله‌اش گفت:

امر آموزش بعنوان یکی از مهمترین مؤلفه‌ها در سازمان‌ها و سایر قسمتهای فنی و اداری مطرح است. توجه به امر آموزش موجب پیشرفت و ترقی سازمانی است. در مقاله من منظور از کلمه آموزش، بحثهای مدارس و آموزش و پرورش نیست بلکه آموزش پرسنل در سازمانها و کارخانجات است. مسئله آموزش در مفهوم مورد نظر همراه با چالشها و موانعی بوده است که در این نوشتار براساس مصاحبه با برخی از مدیران کارخانجات و سازمانها است. به مهمترین موانع آموزشی در ساختار سازمانی اشاره می‌شود. مقصود این نوشتار بررسی موانع آموزشی از منظر و دیدگاه تاریخ شفاهی است. با توجه به اینکه جامعه صنعتی ایران طی سالهای گذشته گامهای اساسی در مسیر پیشرفت برداشته است، نگاه محققان تاریخ شفاهی به این مقوله میتواند یکی از مهمترین ابعاد ترقی صنعت را در بعد آموزش ثبت و ضبط نماید.

 

آخرین سخنران این نشست رحیم روحبخش کارشناس اسناد دارالفنون بود. او به «چرایی و ضرورتهای تأسیس مرکز اسناد، موزه و تاریخ شفاهی در آموزش و پرورش» پرداخت و گفت:

تأسیس مرکزی برای جمع‌آوری و نگهداری اسناد و اشیای تاریخی آموزش و پرورش از یک سو و ضبط و ثبت خاطرات پیشکسوتان عرصه تعلیم و تربیت از سوی دیگر، مدت‌های مدید از دغدغه‌های برخی اشخاص دست‌اندرکار و بخصوص پژوهشگران تاریخ معاصر ایران در این وزارتخانه بود. بالاخره این دغدغه با برنامه احیاء و بهره‌برداری بهینه از مدرسه دارالفنون بعنوان اولین مرکز آموزش نوین ایران پیوند خورد و پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش که در جایگاه متولی آن مدرسه، به منظور استفاده فرهنگی از این مکان تاریخی در صدد ایجاد مرکزی برای جمع‌آوری و نگهداری استاندارد و ارائه خدمات پژوهشی اسناد آموزش و پرورش بعلاوه ضبط و ثبت خاطرات معلمان برآمد.

البته در کنار این برنامه، تأسیس موزه‌ای از ابزار و وسایل مورد استفاده در نظام قدیم و جدید آموزشی و کتابخانه تخصصی کتب درسی قدیمی در دستور کار این پژوهشگاه قرار گرفت.

براین اساس برنامه مقاوم‌سازی ساختمان و کلاس‌های دارالفنون از یک سال پیش به همت سازمان نوسازی مدارس و با نظارت سازمان میراث فرهنگی شروع و امید است تا پایان سال 1388 یکی دو سالن بزرگ دارالفنون برای بهره‌برداری آماده شود.

در این راستا از مهر 1388 تیمی از کادر اداری و یکی دو کارشناس اسناد در دارالفنون مستقر و در حال فراهم کردن مقدمات اولیه تأسیس «مرکز اسناد و موزه تعلیم و تربیت دارالفنون» هستند. در طول قریب یک ماهه فعالیت این مجموعه، با حدود ده مرکز اسنادی و پژوهشی تاریخی در تهران مکاتبه و همچنین از بایگانی چندین مدرسه قدیمی بازدید به عمل آمد، تا اسناد مورد نظر شناسائی و به مرکز اسناد دارالفنون منتقل شود.

من در این‌جا توجه می‌دهم طرح اولیه تأسیس «مرکز اسناد و موزه تعلیم و تربیت دارالفنون» است. اما قبل از ارائه طرح لازم به تذکر است که اصطلاح «تعلیم و تربیت» به این منظور در این طرح بجای «آموزش و پرورش» بکار رفته است که تعلیم و تربیت نوعی قدمت و دارای بار ارزشی است، بطوری که نظام قدیم اعم از: مکتبخانه‌ها، نظامیه‌ها و... را نیز دربر می‌گیرد حال آنکه آموزش و پرورش عنوانی جدید و فاقد قدمت است. اما عنوان «دارالفنون» علاوه بر اینکه خود در جایگاه اولین مرکز آموزشی نوین ایران از اعتبار تاریخی و فرهنگی برخوردار است بیانگر مکان و محل این مرکز اسنادی و پژوهشی می‌باشد.

 

در پایان نشست ششم تاریخ شفاهی، میزگردی تخصصی با هدایت دکتر دهقان‌نژاد و حضور مرتضی رسولی‌پور، علیرضا کمری و محسن کاظمی برگزار گردید.

دهقان‌نژاد در ابتدا محسن کاظمی را خطاب قرار داد و خواست که درباره شیوه کارش در حوزه تاریخ شفاهی توضیح دهد و اینکه انصافاً بگوید آیا به ساختن تاریخ می‌پردازد و یا صرفاً به عنوان ناظر بی‌طرف کارش را می‌کند.

 

کاظمی قبل از پاسخ به سؤال گفت: ما در سال 83 به طور خودخوانده به این دانشکده راه یافتیم و هیچگاه تصور نمی‌کردیم نشست آن زمان ما تا به شماره ششم برسد. ما این تداوم را مدیون حضور علاقمندان و پای‌کاران تاریخ شفاهی هستیم.

او به عنوان مسئول سایت تاریخ شفاهی اشاره‌ای هم به نحوه عملکرد این سایت کرد که فعلاً به دو زبان فارسی و انگلیسی در حال ارائه خدمات به علاقه‌مندان است و در آینده زبان عربی نیز بدان افزوده خواهد شد.

این سایت کاملاً تخصصی است و شما می‌توانید مقالات پیشین را در آن مطالعه کنید و از تکرار مباحث در نشستها پرهیز نمائید.

کاظمی درخصوص سئوال مطرح شده نیز گفت: موضوعات مورد مطالعه ما در یک بستر تاریخی شکل گرفته‌اند که ما آنها را رصد کرده و می‌یابیم، و با مطالعه مقدماتی و همه‌جانبه در درون و پیرامون موضوعات نکات برجسته، مبهم، مهم و مسئله‌آمیز را به نقد و سؤال درمی‌آوریم.

مصاحبه‌های ما در دو حیطه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. اینکه ما چگونه موضوعات یا سوژه‌های خود را می‌یابیم مهم است اما اینکه چگونه و چطور دریچه ذهن و خاطر گرد گرفته افراد را باز می‌کنیم مهمتر است. این حاصل یک تجربه طولانی است. ما با کارهای ابتدایی و به تدریج از خاطره‌نگاری به سوی تاریخ شفاهی رفتیم. ما هم در سالهای اولیه به اشتباه خاطره را مساوی با تاریخ شفاهی می‌گرفتیم اما همین نشست‌ها و جمع‌ها ما را به منظر درست نزدیک کرد.

ما آنچه را که مستندات و مکتوبات موجود نمی‌تواند از موضوع و پدیده‌ای تاریخی تبیین کند سعی می‌کنیم به شیوه تاریخ شفاهی و با طرح سؤالات درست و از طریق گفتگوی فعال روشن نماییم.

سپس دهقان‌نژاد از مرتضی رسولی‌پور پرسید: شما با کارهایتان چقدر به فرهنگ و تولیدات کتب تاریخی کمک کرده‌اید؟

رسولی‌پور گفت: من در برابر شائبه‌هایی که ممکن است پدید بیاید داعیه‌ای ندارم. من به عنوان یک ذهن کنجکاو در دهه 60 تصورم این بود که ما نسبت به رژیم گذشته نگاه بیرونی داریم.

و با آن با ایده‌ها و تئوریهای از پیش تعیین شده برخورد می‌کنیم. کسانی که در دهه چهل و یا اواخر دهه سی به دنیا آمدند علیرغم همه حماسه‌ها و رشادتها یک عیبی داشتند. اگر جسارت نباشد باید بگویم کمی بی‌ادب بودند و برای کسب هویت خویش سعی کردند اقدامات و تلاشهای گذشته را نادیده بگیرند. ما همه ادامه کارهای هم هستیم.

به ما گفتند تاریخ را برای عبرت‌آموزی بخوانیم. این از غلطهای بیّن است. اگر قرار بود چنین باشد همان 50 صفحه اول کتاب تاریخ کافی بود. چرا که دلایل سقوط رژیمها و حکومتها تقریباً نزدیک به هم است. پس ما تاریخ را برای عبرت نمی‌خوانیم، بلکه برای شناخت تفاوت اقوام ملل و مردم در جغرافیای مختلف می‌خوانیم.

برای من سؤال بود چرا در یکی دو سده اخیر تسلسل و همبستگی و آن نگاه هویتی به تاریخ دستخوش تغییر شد؟ چرا دستخوش دگرگونی و انقلاب عمیق قرار گرفت؟ چرا جنبه‌های مثبت و منفی و خوب و بد نظامات همه به یک چوب رانده شد؟ این سؤالات مقداری مرا تکان داد. لذا لازم دیدم علاوه بر نگاه بیرونی باید نگاهی درونی هم داشته باشیم. لذا من چند نکته را در تاریخ‌شناسی دریافتم.

نکته اول: اینکه در تاریخ شفاهی شکل عملیاتی مهم و مطرح است. کسانی که در این حوزه فعالند باید با مبانی و مسائل شناختی و فلسفی تاریخ شفاهی آشنا باشند و درکی درست از گفتگو داشته باشند. بسیاری از ضعف‌های ما در تاریخ شفاهی به دلیل دور بودن از این مبانی است.

نکته بعد: باید وقتی با افراد گفتگو می‌کنید، آنها را در هر حوزه‌ای که هستند آنچنان که هستند با ایشان گفتگو کنید نه آنچنان که شما انتظار دارید.

دهقان‌نژاد پرسید: آیا مصاحبه شونده هم واقعیت را همان طور که بوده و یا هست خواهد گفت؟ آیا نقاط تاریک زندگی را روشن خواهد کرد؟

رسولی‌پور پاسخ گفت: اگر شما توانستید فضای فرهنگی و اجتماعی را فراهم کنید تا انسانها آنچه که هستند بیان کنند، به عبارتی در امنیت باشند، آن موقع می‌توانید توقع داشته باشید که افراد اعترافاتشان را بگویند. البته هوشمندی مصاحبه‌کننده باید تا اندازه‌ای باشد که بتواند قث و ثمین را از هم تشخیص دهد، باید روایتهای مشابه را مطالعه کرده باشد و اگر نقطه‌نظر مقابل و مخالفی دارد خیلی مؤدبانه و در قالب سؤال طرح کند. به هر حال آدمها حرفهای زیادی برای نزدن دارند. اینکه گفته می‌شود چرا در تاریخ شفاهی کفه سیاست از کفه فرهنگ سنگین‌تر است معلوم است به این دلیل که ما در جامعه مشکل سیاسی داریم.

دکتر دهقان‌نژاد خطاب به علیرضا کمری پرسید: آیا رابطه معناداری میان فضای سیاسی با تاریخ شفاهی وجود دارد: آیا مصاحبه‌گر دنبال اعتراف گرفتن از مردم است؟

کمری پاسخ گفت: قرار بر این نیست از کسی اعتراف بگیرند، چنین امری نه امکان‌پذیر است نه درست. مصاحبه‌کننده باید زبانِ ترجمان داشته‌ها و پنداشته‌های شخص دارنده یاد باشد، عمل مصاحبه‌گر، یادآورندة نظریه افلاطونی است که می‌گوید معلَّم به یادآورنده است، بنابراین مصاحبه‌کننده به یاد مصاحبه‌شونده می‌آورد تا او دیده‌ها و شنیده‌ها و داشته‌های ذهنی خود را احیا و اعاده کند و به زبان بیاورد. اینجا صحبت از داغ و درفش در میان نیست. سخنی که به زور گرفته شود اعتبار ندارد.

سؤال این است؛ واقعیت در تاریخ چیست؟ آیا مورخ می‌تواند واقعیت را «کماهو واقع» احراز کند؟ باید گفت واقعیت به مثابه آنچه که واقع شده است در ظرف و مکان خودش تمام شده است. و امکان تکرار در شرایط زمانی و مکانی قطعی را ندارد.

چیزی که ما از واقعیت داریم روایت است. از این‌رو ما با تکثر روایت در تاریخ مواجهیم.

از این لحاظ نمی‌توان تاریخ را محدود به روایت یگانه و قول واحد کرد، ضمن این‌که فی‌الواقع مورخ محضِ بی‌طرف هم نمی‌توان داشت، امّا آنچه که مهم است این است که مورخ چارچوب نظری و فکری خود را بیان کنند. قطعیت در گذاره‌های تاریخی راه ندارد.

ما از طریق درنگ در تمامی روایت‌های حتی متناقض می‌توانیم به یک روایت تقریباً اجمالی (تا زمانی که آن واقعه مطالعه می‌شود) برسیم. اما معلوم نیست که ده سال بعد آن روایت و آن نظر اجماعی ما تغییر نکند.

در پایان ششمین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی عنوان شد که زمان و مکان برگزاری نشست هفتم از طریق سایت تاریخ شفاهی (www.oral-history.ir) به اطلاع عموم علاقه‌مندان خواهد رسید.

 



 
تعداد بازدید: 7183


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 121

بلافاصله از کمین بیرون آمدیم و داخل موضع شدیم. در این موضع دو سنگر بیشتر ندیدیم که داخل یکی از آنها دو نفر و در دیگری سه نفر خواب بودند. ستوانیار حسین و یک سرباز دیگر داخل هر سنگر نارنجکی انداختند و نفرات آن را به شهادت رساندند. من سنگر دیگری، کمی دورتر از این دو سنگر، دیدم و به نظرم رسید باید انبار مهمات باشد زیرا اطراف آن با گونی پوشانده شده بود و تقریباً یک مترونیم ارتفاع داشت.