سفرنامه

محمد علی اسلامی ندوشن


سفر و سفرنامه‌نویسی باز می‌گردد به یک مبنای ذهنی و آن "کنجکاوی انسان" است. کنجکاوی انسانی، نیاز به تنوع، سفر، گشت و گذار و مشاهده‌ی مناظر و مناطق را موجب می‌شود. سفر، ذهن کنجکاو بشری را تغذیه می‌کند و روح ناآرام و جستجوگر انسان را آرامش می‌دهد. «سفرنامه» نیز جدای از این نیاز نیست. مطالعه‌ی یک سفرنامه باز می‌گردد به همان جستجوگری و کنجکاوی ذاتی بشر. انسان همواره در پی دیدن و کاویدن بوده و اگر توان آن را نیافته که خود قدم در چنین راهی بگذارد، این نیاز را با مطالعه‌ی کنجکاوی‌های دیگران برآورده است.

سفرنامه‌نویس مشاهده‌گر است. آنچه را که در طول سفر دیده و شنیده و به باورش جذاب آمده، یادداشت می‌کند. او ابتدا برای خودش می‌نویسد تا به یاد داشته باشد آنچه را که در طول سفر یافته، دیده یا شنیده است اما در قدم بعدی سفرنا‌مه‌نویس موفق انسانی است که دریافته چه چیز ارزش شنیدن و بازگفتن برای دیگران را داراست. او نکاتی را بازگو می‌کند که مخاطب از شنیدنش حظ کند؛ وگرنه هر دیدنی‌ای، نوشتنی نیست و هر شنیدنی، بازگفتن ندارد. تفاوت گزارش ساده‌ی سفر با سفرنا‌مه‌نویسی ادبی نیز در همین است. او روح محل را در می‌یابد و آن را با نثری بازگو می‌کند که خواننده خویشتن را در همان محل احساس کند. آنچنان که گویی خود در سفر نویسنده شریک است.

این رسم نوشتن را ما در پیشینیان خود به وضوح می‌بینیم. ناصرخسرو چنان زنده و واضح به شرح سفر می‌پردازد که با خواندن آن تصویر در مقابل چشمان انسان شکل می‌بندد. او جزئیاتی می‌آورد که به بال گشودن ذهن کمک می‌کند و تا حد زیادی همان تصویری که توصیف کرده را می‌توان تصور کرد. این موفقیت او در سفرنامه‌نویسی بر می‌گردد به ذکر جزئیات. فرنگی‌ها خوب به ذکر جزئیات چیره‌اند؛ اما نویسندگان ما به خوبی متوجه ارزش جزئیات در نوشته‌هایشان نشده‌اند.

دیگر ویژگی برجسته‌ی «سفرنامه» حقیقتی است که در پشت کلمات آن خفته است. رمان یا داستان، از تخیل بر می‌آید و خواننده می‌داند که با داستانی غیرواقعی مواجه است. اما «سفرنامه» گونه‌ای از ادبیات است که انسان (بسته به میزان صداقت نویسنده) می‌داند آنچه را که از نظر می‌گذراند، بخشی از واقعیت است و اگر توصیفی از بنایی می‌خواند، می‌داند که این بنا حقیقتاً در گوشه‌ای از جهان وجود دارد؛ یا اگر برای او بخشی از آداب و فرهنگ و رسوم ملتی نقل می‌شود، می‌تواند مطمئن باشد که چنین مردمانی هستند و چنین رفتاری رایج است. لذت مطالعه‌ی «سفرنامه» هم از همین نکته بر می‌آید.

کنجکاوی، انسان را به سمت مطالعه‌ی سفر می‌کشاند. اما علاوه بر این اشتیاق به کنجکاوی، انسان با پدیده‌ای روبه رو می شود که جاری است و زنده، یا دست کم (در مورد سفرنامه‌های تاریخی) در زمانی خاص وجود داشته است.

نهایت این که «سفرنامه» در نوع تاریخی‌اش سفری است به تاریخ و منبعی است برای تحقیق و پژوهش، جدای از این که خواندنش شیرین ولطیف است و «سفرنامه»‌ی غیرتاریخی که نویسنده به تازگی تالیف کرده است، می‌تواند ترغیب کننده‌ی خواننده باشد به سفر. یعنی شما با خواندن آن راغب شوید جا پای سفرنامه‌نویس بگذارید و راهی که پیموده تکرار و آنچه را اکنون از صفحات کاغذ دریافته‌اید، با پوست و استخوان تجربه کنید.



 
تعداد بازدید: 4298


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 116

به چهره تک‌تک آنها نگاه کردم. همه ریش داشتند و آرام و ساکت دور یک میز مشغول خوردن ناهار بودند. چند تکه کباب،‌ گوجه‌فرنگی، سبزی خوردن و نان روی میز آنها به چشم می‌خورد. میز و صندلیها از اموال صدا و سیمای آبادان بود که به غنیمت گرفته بودیم. وزیر نفت حالش خیلی عادی بود و من در سیمای جوان و دوست‌داشتنی او نگرانی یا اضطرابی ندیدم. او با خیال آسوده مشغول خوردن ناهار بود.