درآمدی بر نقد تاریخی
دکتر حسن حضرتی (1) استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران
مفهوم «نقد» یعنی بررسی و ارزیابی قدر و قیمت و یا ارزش چیزی و یا بررسی نقاط قوت و ضعف اثری، به منظور تعیین ماهیت و یا محدودیت های آن، یا تعیین میزان مطابقتش با معیارهای مقبول. «نقد تاریخی» در اشاره به فعالیت های علمی گفته می شود که از نظر مقیاس و هدف با هم فرق دارند. اما عنصر مشترک همه ی این فعالیتها علاقه آنان به باز کشف کردن گذشته است.(2) و بالاخره «نقد تاریخ نگاری» نقدی است که حوزه ی فعالیت علمی خود را تنها به آثار مکتوب درباره ی گذشته ی انسانی محدود می کند و دیگر مراجع تاریخی (به ویژه مراجع غیرمکتوب = غیرمعرفتی) را موضوع بررسی انتقادی خود خود قرار نمی-دهد.
در توضیح نقد تاریخی باید گفت، محقق تاریخ در هر پژوهشی همواره با دو قصد روبه روست. از قصد نخست با عنوان شناسایی امر واقع یاد می شود که تلاشی برای رسیدن به كُنه امر واقع است و در پژوهشهای تاریخی با تبدیل داده (data) به امر واقع (fact) صورت می گیرد. توضیح این که تمام گزارشهای تاریخی که از طریق منابع در اختیار قرار می گیرند، در ابتدای امر چیزی بیش از یک یا تعدادی «داده» نیستند. داده خبری است که صحت و سقم آن برای پژوهشگر تاریخ روشن نیست، اما در منابع تاریخی، مثبوت و در اختیار است. بنابراین نخستین قدم در هر پژوهش تاریخی، تبدیل data به fact است. عزیمت دوم محقق تاریخ، تجزیه و تحلیل (analyze) آن فاکتهاست که بایستی بر اساس چارچوب نظری مشخص و با بهره گیری از یک نظریه به آن دست یافت.
قصد نگارنده از توضیحات بالا تذکار این موضوع است که در نقد تاریخ نگاری، اساساً چه چیزی بایستی درباره ی مورخ و اثر تاریخی او مورد نقد قرار بگیرد؟ نیز تأکید بر این نکته که تاریخ شناسان در تاریخ ورزی دو فعل کاملاً مشخص و البته تا حدودی متفاوت و جدا از هم را به منصه ی ظهور میرسانند؛ 1. شناسایی امر واقع؛ 2. تحلیل.
بر اساس آنچه در باب تاریخ نگاری گفته شد، طبیعی است که نقد تاریخ نگاری هم متشکل از دو بخش 1. نقد برونی ( ناظر به شناسایی امر واقع) 2. نقد درونی(3) (ناظر به تحلیل) باشد. اگر بخواهیم تعریف روشنی از این دو شیوه ی نقد ارائه کنیم، به زعم نگارنده، نقد برونی رویکرد تبیینی به متن است. به این معنا که ابعاد و زوایای مختلف موجود و مذکور در متن کشف و بین شود. مراد از تبیین در این تعریف، آشکار ساختن هر چیز مبهم است(4) . بنابراین در اینجا تبیین(5) به معنای مصطلح آن در علوم انسانی مد نظر نیست. در مقابل، نقد درونی، رویکرد تأویلی(6) به متن است. به این معنا که با نگاه از بیرون، ابعاد و زوایای مختلف موجود و غیرمذکور در متن کشف و تفسیر شود.
این که چه تعریفی از نقد تاریخی داشته باشیم ـ به نظر راقم این سطور ـ چندان حائز اهمیت نیست. بلکه آن چه از اهمیت بیشتری برخوردار است، شناسایی مسائل و پرسشهایی است که در نقد تاریخی، در ارتباط با راوی و روایت، بایستی مد نظر قرار بگیرد. در این راستا با تقسیم نقد تاریخی به نقد برونی و درونی و نقد راوی و روایت، پرسشهای بنیادین هر قسمت مورد بررسی قرار می گیرد.
الف ـ نقد برونی راوی
مسائل اساسی قابل توجه در نقد برونی راوی به شرح زیر است:
1ـ هویت فردی و خانوادگی
دانش تاریخ از آن نظر که حوزه ی تصدیقها و تکذیبهاست، می بایست کیستی راوی را مورد توجه قرار دهد. در حوزه ی اخلاقیات، مهم نیست که قائل چه کسی باشد، بلکه به مفهوم، معنا و پیامی که در کلام نهفته است، توجه می شود. اما در دانش تاریخ چون راوی کسی است که گزارشگر یک رویداد است، به مثابه شاهدی که در دادگاه می خواهد شهادت بدهد، باید فردی شناخته شده و دارای ویژگیهای خاصی باشد. بنابراین شناسایی هویت فردی راوی از جهات مختلف، حائز اهمیت است. زمان و مکان رشد و نمو راوی، اعتقادات و گرایشهای فکری، وابستگیهای سیاسی و اجتماعی و جایگاه علمی راوی به لحاظ رجالی (به ویژه در مطالعات تاریخ اسلام)، از موضوعاتی است که در شناخت راوی مورد توجه قرار میگیرد.
شناسایی راوی، یعنی مشخص کردن نسبت راوی با روایت که بدون تردید در فهم و تفسیر روایت بسیار تعیین کننده است. در اجتهاد فقهی، اگر راوی از جهات مختلف دارای ویژگیهای معینی مانند عادل بودن نباشد، حذف میشود و روایت او قابل اعتنا نخواهد بود. اما در اجتهاد تاریخی این روش حذفی درباره ی راویان ـ حتی اگر دارای خصوصیات منفی بارز و تأثیرگذاری هم باشند ـ اتخاذ نمی شود. در همین نشریه ی وزین، در مقاله ی عالمانه ای، ثابت شد که صاحب رستم-التواریخ، از بیماری روانی مشخص بنام مانیا رنج می برده است(7) . با این وجود، حذف اثر این مورخ روانی از مراجع تاریخی، ممکن و مقدور نیست. زیرا اگر به همین روال درباره ی دیگر مورخان عمل شود، کمتر کسی و اثری باقی خواهد ماند که بتوانیم بدان استناد کنیم. بخش زیادی از مورخان دارای پیوستگیها و وابستگیهایی به ساخت قدرت بوده اند. چه بسا مورخانی که آثار خودشان را به فرمان صاحبان قدرت نوشته اند و درقبال آن از مراحم ملوکانه برخوردار شده اند. بدون تردید مورخان بزرگی مانند عطاملک جوینی، خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی، وصاف الحضره، شرف الدین علی یزدی و... که دارای مناصب رسمی در ساختار سیاسی حکومت زمانه ی خود بوده اند و حتی برخی از آنان، آثارشان را به سلاطین معاصر خود اهدا کرده اند و یا اصلاً به دستور و در رکاب ایشان نوشته اند، نمی توانند لقب مورخ عادل را برای خود به یدک بکشند. اما پرواضح است که نمی توان آثار این مورخان نامی را از فهرست مراجع «معتبر» تاریخی حذف کرد. (اتفاقی که در حوزه ی اجتهاد فقهی رخ میدهد.) زیرا در این صورت مجموعهای از نگارشهای تاریخی رسمی، حذف و عرصه ی تحقیق برای تاریخ ورزان بسیار تنگ میشود.
2ـ فاصله ی زمانی و مکانی بین راوی و روایت
توجه به فاصله ی زمانی و مکانی راوی با روایت، می تواند در چگونگی رویارویی ما با روایت و نقد آن، تعیین کننده باشد. این که راوی کمترین فاصله ی زمانی و مکانی را با موضوع روایت داشته باشد، و یا برعکس، در قضاوت ما نسبت به میزان اشراف راوی به روایت و صحت و سقم آن، مؤثر است. این که راوی شاهد عینی رویداد بوده و یا بعدها و مع الواسطه ی دیگران، روایت را نقل می کند، موضوعی است که در مواجهه با روایت، بسیار حائز اهمیت است. برهمین اساس، مدرسان تاریخ شناسی به شیوه ی جاافتادهای منابع تاریخی را به منابع دست اول و دست چندم تقسیم میکنند و تأکید میکنند که روش صحیح در پژوهش تاریخی مراجعه به منابع دست اول است و بدین گونه به منابع متقدم ارجحیت قائل میشوند.
بدون تردید، منابع متقدم و یا دست اول از آن نظر که نخستین اطلاعات و دادهها را درباره ی یک رویداد در اختیار میگذارند، از ارزش و اعتبار بالایی برخوردارند؛ اما در کنار این ویژگی ممتاز این دسته از منابع، باید این موضوع را هم مد نظر قرار داد که نویسندگان منابع متقدم به سبب این که در دل رویداد قرار داشته و امکان فاصله گرفتن از رویداد و تأمل عقلانی درباره ی ماهیت آن برای ایشان وجود نداشته است، معمولاً قضاوتهایی آمیخته با احساسات و هیجانات متأثر از رویداد و تبعات آن، ارائه کرده اند. در حالی که مورخانی که با فاصله ی بیشتری نسبت به رویداد، آن را گزارش کرده اند، معمولاً رویکرد احساسی و عاطفی به رویداد را کناری نهاده و سعی نموده اند با نگاهی عقلانی، گزارشی منطقی از رویداد ارائه کنند. در همین زمینه می توانیم گزارشهای جوینی و خواجه رشید را درباره ی حمله ی هولاکو به ایران و فتح قلاع اسماعیلیان (654 هـ.)، فتح بغداد (656 هـ) و نبرد عین الجالوت (658 هـ)، مقایسه کنیم. جوینی دقیقاً هم زمان با این رویدادهای مهم، اثر خود را نوشته است. یعنی مؤلف، 650 هـ. نگارش کتاب را آغاز کرده و 658 هـ. به اتمام رسانده است. به همین سبب گزارشهایی که ارائه میکند، در مواردی بسیار احساسی است. این درحالی است که خواجه رشید که تألیف جامع التواریخ را 691 هـ شروع کرده و 710 هـ. به پایان برده است، دربارهی رویدادهای مذکور موضع گیریهای بسیار عقلانیتر و منطقیتر از جوینی را اتخاذ کرده است. بدون تردید علت این تفاوت، به عوامل زیادی مربوط میشود که یکی از آن ها می تواند تفاوت در فاصله ی زمانی دو مورخ نسبت به رویداد باشد.
3ـ وضعیت و شرایط تاریخی مخاطبان راوی
این که راوی، روایت را برای چه کس و یا کسانی نقل می کند، حائز اهمیت است. ممکن است مخاطب راوی، یک سلطان و یا توده ی مردم و... باشد. شناسایی این مسأله در برقراری ارتباط منطقی با راوی و تعلقات او می تواند راهگشا باشد. معمولاً مورخان در گزارش رویدادها، این که آن را برای چه کسی نقل میکنند، موضوعی بود که از آن غافل نبودند. زیرا تمایلات، تعلقات و تفکرات مخاطبان در چگونگی نقل رویداد، تعیین کننده بود.
ب ـ نقد برونی روایت
اصالت روایت از لحاظ خط و زبان و نوع کاغذ و شیوه ی تحریر که آیا با زمانه و فرهنگ راوی تطابق دارد یا نه؟
یکی از نخستین مسائلی که در نقد تاریخی باید بدان توجه شود، اصالت روایت از حیث انتساب آن به یک راوی مشخص است. برای آن که بتوان چنین موضوعی را مورد بررسی قرار داد، پژوهشگر تاریخ لازم است از مهارتهای پژوهشی در حوزه ی تاریخ ورزی برخوردار باشد. خط شناسی، کاغذشناسی، زبان دانی و شناخت سبکهای ادبی و... از جمله ی این مهارتهاست. با تبیین اصالت روایت، می توان به مجموعه ای از پرسشها و ابهامات دربارهی راوی و روایت پاسخ داد. تعیین صحت و سقم انتساب روایت به راوی، استفاده از مدارک دیگر مانند مُهرها، نشانها، سکهها و... در فهم محتویات روایت، استفاده از باستان شناسی برای بررسی و فهم آثار به جا مانده دربارهی روایت و تعیین کنترل و تاریخ روایت، از جمله مسائلی است که می توان به آنها پاسخ داد.
1ـ تناسب معنوی روایت با روایتهای موازی
یکی از شیوههای بررسی اصالت و یا عدم اصالت روایت، استفاده از روشهای تطبیقی و یا مقایسهای است. با سنجش مقایسهای روایات می توان تناسب و یا عدم تناسب محتوایی روایات را با یکدیگر استخراج کرد(8) . مراد از تناسب معنوی، گرایش غالبی است که نسبت به یک رویداد در گزارشهای هم زمان وجود دارد. البته وجود این گرایش غالب مؤید صحت و درستی آن گزارشها نیست، اما می تواند نقطه ی عزیمت مناسبی برای پژوهشگر تاریخ در ارتباط با بررسی یک رویداد باشد.
2ـ بررسی منابع و مآخذ روایت
این که راوی، روایت خود را از چه مراجعی اخذ کرده است، در چگونگی قضاوت دربارهی آن، بسیار تعیین کننده است. به عبارت دیگر، بررسی منابع روایت مورد نظر، درواقع تبیین صحت و سقم خود روایت است. مثلاً نمی توان دربارهی تاریخ طبری و مطالب آن اظهار نظر کرد، مگر این که بدانیم منابع و به بیان دیگر، سلسله روایات او کدامها هستند. مثال مشخصتر این که نمی توانیم گزارشهای طبری دربارهی رویداد عاشورا را تحلیل کنیم، مگر این که بدانیم منابع و راویان او در نقل این گزارش چه کسانی هستند. دربارهی همین مورد، طبری دو راوی اصلی به نامهای ابومخنف و عوانه بن حکم دارد. اولی دارای گرایشهای شیعی و دومی دارای گرایشهای اموی. بدون تردید دانستن این که کدام روایتها از کدام یک از اینهاست، می تواند در تبیین درست گزارشهای طبری و همچنین مشخص کردن موقعیت خود طبری در ارتباط با حادثه ی عاشورا بسیار راهگشا باشد. مثال دیگر این که اگر در بررسی گزارشهای موجود دربارهی داستان پاره کردن نامه ی پیامبر به وسیله ی خسرو پرویز، مشاهده گردید که منابع و مراجع نخستین این رویداد، راویان غسانی هستند، آیا نباید در آن تردید کرد؟
3ـ فهم معانی لفظی روایت با توجه به تحول و تطور زبان در بستر تاریخ
میدانیم که زبان، به معنای بسیط آن، تنها حلقه ی واسط میان انسانها در اعصار مختلف برای انتقال مفاهیم و اندیشههای گونه گون به یکدیگر است. به عبارت دیگر انسان چیزی غیر از زبان برای برقراری ارتباط با دیگران ندارد. حال اگر این مفروض زبان شناسان را بپذیریم، بایستی اصل دیگر زبان شناسی را هم بپذیریم که زبان خود پدیدهای تاریخی است و شرایط و امکانهای بیان، تاریخی و متحول است. بنابراین در رویارویی با هر روایت تاریخی، لازم است زبان آن روایت را به عنوان تجلی گاه اندیشه راوی و زمانه ی راوی، چه از حیث لفظی و چه از حیث معنوی، مورد ارزیابی قرار دهیم.
4ـ زدودن امور غیرواقع از روایت
مهمترین ویژگی پژوهش تاریخی، پای بندی آن به الزامات بررسی تاریخی است، تا از قلمرو دانش تاریخ خارج نشود. مهمترین مشخصه ی در بررسی تاریخی هم، طبیعی دیدن و طبیعی ارزیابی کردن سوژههاست. براین اساس، در بررسی تاریخی دیگر جایی برای مقولات فراطبیعی و فروطبیعی نیست. بنابراین آنچه در نقد تاریخی به عنوان یک اصل و معیار همواره باید مورد توجه قرار گیرد، پای بندی به الزامات بررسی تاریخی است که در آن تمام رویدادها، طبیعی و انسانی دیده میشود. آنچه گفته شد به معنای نفی وجود و حضور مقولات فراطبیعی در تاریخ نیست، بلکه تأکید بر این اصل روشی در حوزه ی تاریخ شناسی است که تاریخ ورز، تبیین ماهیت مقولات فراطبیعی را باید به عالمان علوم دیگر که خود را متولی چنین مقولاتی میدانند، وانهد.
ج ـ نقد درونی راوی
پیش تر در تعریف نقد درونی گفته آمد که شناسایی ابعاد و زوایای موجود، اما غیرمذکور در متن، به منظور فهم و تحلیل آن، قصد اصلی است. مراد از ابعاد و زوایای غیرمذکور، اندیشه ی مورخ است که در لایههای زیرین نوشتار او نهفته است. این همان تاریخ نگری مورخ است که گفته میشود هیچ تاریخنگاری در گزارش تاریخ فاقد آن و هیچ گزارش تاریخی خالی از آن نیست. به عبارت دیگر هر اثر تاریخی حتی اگر به ظاهر یک اثر توصیفی صِرف هم باشد، اندیشه ی مورخ را هم در درون خود نهفته دارد. نقد درونی بیشتر به دنبال شناخت و فهم اندیشه ی مورخ است که در پسِ گزارشهای تاریخی مستور، اما موجود است.
1ـ فهم علایق، انتظارات و پیش فهمهای راوی
تقابل ارزشها با دانش تاریخ، به عنوان یکی از خصائص علم تاریخ، دیگر کمتر مورد مناقشه ی اهل فن قرار میگیرد. حالا تقریباً این موضوع مورد پذیرش قاطبه-ی اهل فن قرار گرفته است که مورخ به همراه گزارش تاریخ، اندیشه و باورهای خود را هم ـ دانسته و یا ندانسته ـ به ما منتقل میکند. به عبارت دیگر، مفهوم مورخ بی طرف و یا گزارش بی طرفانه، دیگر چندان مورد قبول تاریخ شناسان نیست. اگرچه می توان از مورخان منصف و یا مغرض در این عرصه سخن گفت.
حال اگر بپذیریم که در تاریخ ورزی، دانشها و ارزشها در درون هم قرار دارد و ما به ناگزیر با هر دو روبه رو هستیم، چه باید کرد؟ اگر بخواهیم پاسخی میان بر به این پرسش بدهیم، باید بگوییم که نخست باید این علایق و باورها را شناخت. سپس با فرض این که مورخ بر اساس و مبتنی بر این باورها و علایق دربارهی سوژه تاریخی سخن میگوید، دربارهی گزارش او تأمل کرد. چندان مهم نیست که مورخ دارای چه باورهایی است. مهم این است که ادله ی او در نقل و تحلیل رویداد، تا چه میزان با معیار عقل تاریخی سازگاری دارد.
2ـ راوی چه مقصودی از نقل روایت داشته است؟
جدا از درستی و یا نادرستی دادههای راویان در یک گزارش تاریخی، فهم قصد آنان از نقل گزارش، می تواند به درک هرچه بیشتر اندیشه ی مورخ کمک کند. زمانی رویکرد ما به گزارش از حیث درستی و یا نادرستی آن است که البته این هم در جای خود حائز اهمیت است. اما گاهی رویکرد ما به گزارش نه از حیث درستی و یا نادرستی آن، بلکه از حیث شناخت قصد راوی از بیان آن، می تواند باشد.
کوئنتین اسکینر این روش را دربارهی اندیشههای ماکیاولی به کار برد و به نتایج کاملا متفاوتی رسید.(9) اسکینر روشی را که برای فهم متن مورد توجه قرار میدهد، روش هرمنوتیک قصدی است. به زعم او، برای فهم متن، فهم قصد مؤلف از آنچه گفته است، اساسی است. به عقیده ی او، برای فهم قصد مؤلف، علاوه بر شناخت زبان و مفاهیم و معانی عصر وی، شناخت زمینه و شرایط تاریخی زمانه ی وی نیز لازم است.
اسکینر معتقد است که آراء یک اندیشمند را میتوان با توجه به زمینههای زبانی و فکری اندیشمند، مورد ارزیابی قرار داد. از سوی دیگر، میتوان به مقصود مؤلف از طریق تکنیکهای زبان شناسی پی برد. اسکینر در این رابطه به طور مشخص به «کنشهای گفتاری» و وجه «قصدی» آنها توجه دارد. منظور از کنش گفتاری آن است که گوینده یا نویسنده با گفتن یا نوشتن، کاری را انجام میدهد و در انجام این کار قصدی دارد. در فهم معنای مطلب تا ندانیم که مقصود گوینده یا نویسنده چه بوده است، معنای آنچه گفته شده است را نخواهیم فهمید. قصد گوینده یا نویسنده نیز تنها از طریق دانستن فضایی که او در آن قرار داشته و زمینهای که در آن سخن رانده شده و یا متن نوشته شده، قابل فهم است. بنابراین، برای فهم معنا یا پیامی که در گفته یا نوشتهای وجود دارد، باید متن را همانند عملی ارتباطی از سوی نویسنده یا گوینده با عالم پیرامون او خواند.(10)
دـ نقد درونی روایت
1ـ فهم معنای واقعی روایت و ارزیابی آن در میزان عقل
مراد از «معنای واقعی»، آن چیزی است که راوی در گزارش ـ علی الظاهرـ آن را به مخاطب خود القاء نمیکند. اما تمام سمت و سوی روایت، القاء غیرمستقیم آن به مخاطب است. طبری در گزارش عاشورا به واسطه ابومخنف و عوانه، به گونهای عمل کرده است که علی الظاهر به عنوان یک مورخ بی طرف، هرآنچه از این راویان به دستش رسیده، نقل کرده است. اما چینش و گزینش روایتها، مخاطب را به وجود یک معنای واقعی در درون آنها سوق میدهد و آن تبرئه ی عاملان رویداد عاشورا و مسکوت گذاشتن فلسفه ی قیام امام حسین (ع) است.
2ـ کشف حلقههای مفقوده در روایت به کمک عقل تاریخی
در حوزه ی تاریخ شناسی در دوره ی مدرن، پرسشی بنیادین مطرح شد که می توان گفت مسیر پژوهش در قلمرو این دانش را دگرگون کرد و آن این که، اگر در مسیر تاریخ ورزی، حلقههای مفقودهای وجود داشت که اسناد و دادهها از کشف آن عاجز ماندند، چه باید کرد؟ از همین جا بود که برخی در پاسخ به این پرسش، سخن از تاریخ تحلیلی در مقابل تاریخ تألیفی به میان آوردند و از ورود تحلیل عقلانی در تاریخ ورزی دفاع کردند. برجستهترین ایشان دیلتای (مرگ1911م)، اندیشمند آلمانی است.
3ـ سنجش ارزیابی و مقایسه ی عقاید و آرای مورخان دیگر یا نقادانی که با این رخداد سر و کار داشته اند
در نقد درونی هم یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل روایت، روشهای تطبیقی و مقایسه ای است.
4ـ کشف فهم و دیدگاه اصلی موجود، اما مستور در روایت که همه مطالب روایت بر محور آن نظم یافته است
تاریخ نگری مورخان همواره از یک نظم گفتمانی که دارای یک دال مرکزی است، تبعیت میکند. بر این اساس، تاریخنگاری آنان دارای رویکردی کلان به تاریخ و رویدادهای تاریخی است. شاید مورخ هیچ گاه این رویکرد کلان را به زبان نیاورد، اما کشف و فهم آن برای درک عمیق از تاریخنگاری مورخ، ضروری است. طبری در تاریخنگاری خود، تابع نظم گفتمانی مسلط زمانه ی خود است و آن، نگاه نخبه محورانه به تاریخ است. در این نگاه نخبه محورانه، هم چنین تأکید او بر نخبگان سیاسی و دینی است. بر این اساس نام کتاب خود را هم «تاریخ الرسل و الملوک» میگذارد و در تمام مراحل تاریخنگاری خود، هیچ گاه از سطح نخبگان به سطح توده و مردم عادی نزول نمیکند و تنها سرگذشت انبیاء و پادشاهان را برای ثبت در تاریخ ارزشمند میداند. بدون تردید فهم این رویکرد کلان طبری، می تواند کمک زیادی به درک تاریخنگاری او بکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. hazrati@ut.ac.ir
۲. Jackson, J.R, Historical criticism and meaninig of the texts, Routledge, 1989, p.1
3. آنچه تاکنون در تعریف نقد برونی و نقد درونی نوشته شده، بسیار آشفته و مغلوط است. با قاطعیت می توان گفت در این باره تعریف علمی مشخصی که مورد تأیید اذهان جمعی اهل فن قرار گیرد، وجود ندارد. فراتر از آن حتی در به کارگیری این دو مفهوم به شیوه ی یکسان و ثابت هم هماهنگی و اتفاق نظر مشاهده نمی شود. به بیان دیگر، تاکنون ارائه ی تعریف، تعیین شاخصها و تبیین مؤلفههای مشخص برای این مفاهیم آن چنان که باید، صورت نگرفته است. به همین سبب گاه نقد درونی به جای نقد برونی به کار رفته و گاه برعکس. برای نمونه شاخصههایی را که عبدالحسین زرین کوب برای «نقد درونی» ـ به تعبیر ایشان «نقد داخلی»ـ برمی شمارد، از نظر کامل حیدر برای نقد برونی ـ به تعبیر ابشان «نقد ظاهری یا خارجی»ـ بیان شده است. بنگرید: آئینه وند، صادق، علم تاریخ در گستره ی تمدن اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی، 1367، ج1، ص630 و: زرین کوب، عبدالحسین، از چیزهای دیگر، تهران: انتشارات جاویدان، 1356، چاپ اول، ص60.
. 4 Explication
. 5 Explanation
. 6 Interpretation
.7 بنگرید: زرگری نژاد، غلامحسین، «رستم الحکماء، هذیان به جای تاریخ»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، س 4، ش 1و 2، آذر 1379، صص 76 ـ 81.
. 8 برای اطلاعات بیشتر درباره ی بررسی تطبیقی ـ تاریخی، بنگرید: ریگین، چارلز، بررسی تطبیقی، ترجمه ی محمد فاضلی، تهران: آگاه، 1388.
. 9 بنگرید: اسکینر، کونتیین، ماکیاوللی، ترجمه ی عزت الله فولادوند، تهران: طرح نو،1380.
. 10 در این باره بنگرید:
James Tully, "The Pen is Mighty sword: Quintin Skinner’s Analysis of Politics", in: James Tully (ed.), Meaning and Content: Quintin Skinner and it’s Critics, Princton university Press, 1988
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا شماره 140 دی 88
تعداد بازدید: 7175
![](images/sharing/print.png)
![](images/sharing/twitter.png)
![](images/sharing/email.png)
![](images/sharing/facebook.png)
![](images/sharing/google.png)
![](images/sharing/linkedin.png)
![](images/sharing/pinterest.png)
![](images/sharing/sapp.png)
آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 104
یکی از سربازها گفت «حرف ما حرف تمام ملت ایران است. ما با شما خواهیم جنگید تا آخرین قطره خونمان و با هر وسیله ممکن از اسلام و میهن خود دفاع خواهیم کرد.» سرباز مترجم چیزی نگفت ولی من دلم خنک شد و به شجاعت سربازان و رزمندگان اسلام ایمان آوردم. مطمئن بودم اگر از افراد ما اسیر شما بشوند هیچگاه چنین حرفی را نخواهند زد، زیرا نه به جنگ اعتقاد دارند و نه به رهبری صدام حسین کافر که خودش را سردار قادسیه میداند.![](pic/banner_box/263.jpg)
![](pic/banner_box/254.jpg)
![](pic/banner_box/169.jpg)
![](pic/banner_box/235.jpg)
![](pic/banner_box/180.jpg)
![](pic/banner_box/43.jpg)
![](pic/banner_box/25.jpg)
![](pic/banner_box/26.jpg)