کاربرد عکس در مصاحبه و کتابهای خاطرات
تدوین و تنظیم: گلستان جعفریان
29 تیر 1400
در ادامه مجموعه مقالههای حوزه «آموزش در مصاحبه» که با مقاله «شروع خوب»، «اخلاق در مصاحبه» و «شخصیتپردازی در مصاحبه» آغاز شد، اکنون به موضوع «کاربرد عکس در مصاحبه و کتابهای خاطرات» میپردازیم.
عکاسی، هنری مستقل است. عکسها عموماً بهصورت کتابهای مجموعه عکس انتشار مییابند یا در گالریها به نمایش گذاشته میشوند. جایگاه عکس در گذر زمان دستخوش تغییرات بسیار شده است. در گذشته عکاسی مختص موقعیتها و مناسبتهای ویژه مثل سفرهای زیارتی، عروسیها و... بود. به همین دلیل عکسها معمولاً بار خاطرات فراوانی بر دوش میکشیدند و ورق زدن آلبومهای خانوادگی در شبنشینیها و دورهمیها یک سرگرمی جذاب به شمار میرفت. اما از آنجا که امروزه عکاسی بسیار آسان و کمهزینه شده، عکس از جایگاه خود در گذشته فاصله گرفته است. هر یک از ما روزانه چندین عکس میگیریم؛ عکسهایی که گاه حتی بدون اینکه فرصتِ دوباره دیده شدن پیدا کنند، به دلیل کمبود حافظه، پاک میشوند.
در حوزه تاریخ شفاهی، عکسها به زندگی و خاطرات راوی گره خوردهاند و روایتگر فرازهایی از زندگی وی هستند. در این حوزه برای عکسها، میتوان دو کاربرد عمده در نظر گرفت:
1. کاربرد عکس در طول مصاحبه و یادآوری خاطرات فراموش شده
2. کاربرد عکس در کتابهای خاطرات
قابل تذکر است در مقالههای «شخصیت پردازی در مصاحبه» و «اخلاق در مصاحبه» که پیش از این منتشر شدهاند، به ترتیب به نقش عکس در شخصیت پردازی و جنبه اخلاقی استفاده از برخی عکسها پرداختهایم.
1. کاربرد عکس در طول مصاحبه و یادآوری خاطرات فراموش شده
پشت هر عکس معمولاَ قصهای وجود دارد. در طول گفتوگوها ممکن است عکسی به دست مصاحبهکننده برسد که قصهاش به نحوی، در نقطهای، به زندگی راوی گره خورده باشد. مثلاً راوی یا دوستان و بستگان وی، از افراد حاضر در عکس باشند یا راوی در زمان گرفتن آن عکس در محل حضور داشته یا عکاس عکس بوده یا... در این صورت آن عکس احتمالاً در بهیادآوردن خاطرات رنگباخته راهگشا خواهد بود. به عبارت دیگر واکنش راوی به عکس، میتواند آغاز بیان خاطرهای تازه باشد. در ادامه، مصاحبهکننده با سؤالهایی مثل: این عکس را کجا انداختید؟ کدام منطقه بود؟ چه کسانی در عکس حضور دارند؟ و پرسشهای جزئیتر مثل: ارتباط آدمهای حاضر در عکس با هم چگونه است؟ و... راوی را در بازگو کردن یاری میدهد. حتی ممکن است راوی در عکس حضور نداشته باشد اما شروع به تعریف کند مثلاً: «آن روزاینجا بودم. روی لودر. بچهها هرچه گفتند بیا عکس بگیریم من نرفتم. ولی داشتم آنها را می دیدم که دارند عکس می گیرند.»
گاه شاید بتوان افراد حاضر در یک عکس را کنار هم جمع کرد یا عکس را همراه با کاغذی سفید، در جایی که محل رفت و آمد رزمندههاست، قرار داد تا هر کس قصهاش را از آن عکس بازگو کند یا بنویسد.
یک مثال از این روش که میتوان آن را گویاسازی عکسها نامید، نمایشگاهی بود که در سال 1387، در گالری راه ابریشم، از عکسهای مراسم تشییع پیکر فروغ فرخزاد برگزار شد. طی این نمایشگاه، از بازدیدکنندگان خواسته شده بود چنانچه نام افراد حاضر در عکسها را میدانند، آن را روی کاغذ سفیدی که نزدیک هر عکس وجود داشت، بنویسند. برای مثال آقای هوشنگ ابتهاج از بازدیدکنندگان بودند و گفتند: «این من هستم، این جلال است، این سیمین دانشور است.» به این ترتیب افراد زیادی شناخته شدند و بعدها این مجموعه عکس، در قالب کتابی با عنوان «آن روز او را در باغچه کاشتند» منتشر شد.
2. کاربرد عکس در کتابهای خاطرات
معمولاً در پایان کتابهای خاطرات مجموعهای از عکسها منتشر میشود. این تصاویر در حقیقت تکمیلکننده وقایع کتاب و مؤثر در شخصیتپردازی قهرمانها هستند.[1] انتخاب عکسها برای این بخش اهمیت فراوانی دارد زیرا به حجم اثر اضافه میشود و در قیمت تمامشده تأثیرگذار است. به این معنی که کتابی با 15 صفحه تصویر که گاه بهصورت رنگی و گلاسه نیز منتشر میشود، قطعاً از کتابی فاقد این بخش، گرانتر خواهد بود. پس باید دقت به خرج داد و عکسی انتخاب کرد که قصهگو و برای خواننده معرفتزا باشد.
2 . 1. شرح نوشتن برای عکسها
عدهای بر این باورند که نوشتن شرح برای عکسها بیمورد است و عکس باید به لحاظ هنری باکیفیت باشد و بتواند حرف بزند. عکاسها غالباً طرفدار این دیدگاه هستند. آنان معتقدند عکس خود به تنهایی قصهاش را بازگو میکند و هرگونه توضیح و شرحی برای آن، اضافه خواهد بود. برای مثال وقتی خواننده عکس بزرگسالی همت را دیده است، قادر است وی را در کودکی هم تشخیص بدهد، پس لزومی ندارد در کنار عکس نوشته شود «همت در دوران کودکی». کتابهای روایت فتح در دهه 80 منطبق با این دیدگاه منتشر شدند.
اما از آنجا که بیشتر عکسها در حوزه تاریخ شفاهی، عکسهای خانوادگی هستند که توسط غیرحرفهایها گرفته شدهاند نمیتوان آنها را بدون شرح منتشر کرد. به عبارت دیگر این عکسها اغلب به تنهایی قادر به بیان داستان خود نیستند. پس در اینجا نوشتن شرحی حداقلی برای عکسها اهمیت مییابد و به گویاسازی عکس و نیز فهم بهتر خواننده کمک خواهد کرد.
در شرح عکس، ذکر چه اطلاعاتی مهم است؟
در شرح نوشتن برای عکسها آنچه که بیش از هر چیز اهمیت دارد، زمان است. نامشخص بودن تاریخ عکس میتواند گمراهکننده باشد. گاه تاریخ، پشت عکس نوشته شده، گاه عکس با دوربین زماندار –که در دهه 60 متداول بود- گرفته شده و بنابراین تاریخ آن مشخص است اما باید دقت کرد که این تاریخ معمولاً به میلادی است و باید حتماً به شمسی تبدیل شود. اگر تاریخ عکس مشخص نبود شاید بتوان بر اساس شواهد موجود در آن، مثل مدل موها، لباسها و... تا حدودی زمان آن را تخمین زد.
در مورد عکسهای دستهجمعی بهتر است در درجه اول راوی (سوژه اصلی) و سپس اگر شهید یا رزمندهای در عکس حضور دارد، مشخص و نامش ذکر شود. برای مثال نفر سوم از سمت راست همت. افراد حاضر در عکسهای گروهی را میتوان با نشان دادن عکس به افراد مختلف و مرتبط با موضوع، شناسایی کرد.
محل گرفته شدن عکس نیز در شرح نوشتن اهمیت دارد. برای مثال منطقه عملیاتی کربلای 5. در اینجا پدیدههای طبیعی مثل کوهها، رودها و... میتوانند در تشخیص جغرافیا و محل عکس کمککننده باشند. مثلاً عکسی که در آن کوه بلندی وجود دارد نمیتواند متعلق به جبهههای جنوب باشد بلکه احتمالاً در غرب کشور گرفته شده است.
گاه اگر عکس داستانی دارد که در متن مشخصاً به آن پرداخته شده، میتوان برش کوتاهی از متن را زیر عکس قرار داد.[2]
[1] برای اطلاعات بیشتر درباره نقش عکس در شخصیتپردازی، به مقاله «شخصیت پردازی در مصاحبه» مراجعه کنید.
[2] برگرفته از کارگاه آموزش تاریخ شفاهی با تدریس محمد قاسمیپور در تبریز؛ آبان 1396.
تعداد بازدید: 4139
http://oral-history.ir/?page=post&id=9987