شخصیتپردازی در مصاحبه
تدوین و تنظیم: گلستان جعفریان
13 تیر 1400
در ادامه مجموعه مقالههای حوزه «آموزش در مصاحبه» که با مقاله «شروع خوب» و «اخلاق در مصاحبه» آغاز شد، اکنون به موضوع «شخصیتپردازی در مصاحبه» میپردازیم.
شناخت عناصر، تکنیکهای داستانپردازی و مشابهتهای آن با خاطرهنگاری برای مصاحبهکننده اهمیت فراوان دارد. شخصیتپردازی از جمله عناصر مشترک بین خاطرهنگاری و داستان است. از طریق مصاحبه -یا دقیقتر- از طریق پرسشهایی که مصاحبهکننده مطرح میکند، میتوان به شناخت شخصیت راوی رسید. به عبارت دیگر مصاحبهکننده باید با طرح سؤالهای مناسب، راوی را به «توصیف» هر چه بیشتر و سخن گفتن درباره جزئیات وقایع تشویق کند تا به این ترتیب بتواند، بعدها در خاطرهنگاری، با یاری این مواد خام غنی، شمایی از شخصیت راوی به خواننده ارائه دهد.
از آنجا که شخصیتپردازی مبحثی عمیق، گسترده و کامیابی در آن مستلزم توجه به جزئیات است، پرداختن به همه جوانب آن در مقالهای کوتاه ممکن نیست. به قول مولانا «یک دهان خواهم به پهنای فلک/ تا بگویم وصف آن رشک ملک». به همین دلیل در اینجا تنها به چهار موضوع کلی میپردازیم که پرسش از آنها نقش کلیدی در به تصویر کشیدن شخصیت افراد ایفا میکند: 1- پیشینه فرد، 2 –رفتار فرد، 3- انگیزه و 4- اعتبار او نزد دیگران
1- پیشینه:
پیشینه هر فرد در شکلگیری شخصیت او بسیار تأثیرگذار است. منظور از پیشینه، اطلاعاتی ساده و کلی درباره کودکی، نوجوانی و سوابق خانوادگی است. هر انسان گذشتهای دارد که از دوران قبل تولد آغاز میشود و کودکی و نوجوانی او را دربرمیگیرد. میگوییم از «قبل تولد» آغاز میشود زیرا حتی روابط و مناسبات میان والدین، در شکلگیری شخصیت فرزندی که بعدها متولد خواهد شد مؤثر است. برای مثال کودکی که والدینش عاشقانه ازدواج کردهاند با کودکی که وصلت پدر و مادرش اجباری بوده متفاوت خواهد بود (نحوه آشنایی و ازدواج پدر و مادر). کسی که بچه اول خانواده بوده با آنکه بچه آخر بوده حتماً از نظر شخصیتی متفاوت است (احتمالاً اولی حمایتگر است و دومی حمایتطلب)، کسی که خواهر داشته با کسی که نداشته متفاوت است و... بنابراین مصاحبهکننده همیشه باید مجموعه سؤالهایی برای کنکاش پیشینه خانوادگی و کودکی راوی داشته باشد. هر کدام از این اطلاعات کوچک اما مهم میتواند نوری به بخشی از شخصیت راوی بتاباند.
2- رفتار:
بررسی رفتار افراد اطلاعات زیادی درباره شخصیت آنها به ما خواهد داد. در واقع در اینجا زندگی پشت خاکریز، رفتار شخص در زندگی روزمره و در خلال انجام کارهای ساده روزانه اهمیت پیدا میکند. برای مثال رفتار آدمی که از 8 صبح تا 12 ظهر پشت تیر بار شلیک کرده هنگام ناهار خوردن چگونه است؟ تعارف میکند؟ غذایش را با دیگری نصف میکند؟ یا مثلاً رفتار شخص بعد از وارد شدن به یک مجلس یا جمع دوستان چگونه است؟ کجا مینشیند؟ اولین جایی که خالی باشد؟ یا بالای مجلس؟ در برابر تعارفات چگونه عکسالعمل نشان میدهد؟ مصاحبهکننده باید راوی را به توصیف این رفتارهای ساده و به ظاهر کماهمیت تشویق کند تا از خلال رفتارهای روزمره بتواند شخصیت وی را پخته و واقعی به تصویر بکشد.
3 - انگیزه:
هر فرد از کوچکترین و بیاهمیتترین فعالیتی که انجام می دهد حتماً انگیزهای دارد. به عبارت دیگر هر عمل بیرونی بر اساس یک انگیزه دورنی اتفاق میافتد. پس شخصی که امنیت شغلی و مالی، جایگاه اجتماعی، فضای امن خانه و... را رها می کند و به جنگ می رود حتماً انگیزه قوی داشته است. یا آزاده برای مقاومتی که میکند حتماً انگیزه دارد. بدیهی است که شناخت این انگیزه در شناخت شخصیت صاحب آن مؤثر است. پس مصاحبهکننده باید بتواند در خلال مصاحبه با پرسشهای مناسب انگیزه راوی را مورد کنکاش قرار دهد و وی را به صحبت درباره آن وادارد.
4- اعتبار:
دیدن راوی در آینه دیگران میتواند به شناخت شخصیت او کمک شایانی کند. منظور از اعتبار، وجهه و شهرت هر فرد نزد اطرافیان است. ممکن است فردی امین دیگران باشد یا برعکس، اطرافیان او را غیر قابل اعتماد بدانند. برای مثال دانشآموزی که پدرش برقکار است، حتی اگر درسخوان نباشد، نزد مدیر و معاون اعتبار دارد، زیرا هر وقت در مدرسه مشکل برق پیش بیاید میتوانند از پدر او کمک بگیرند. یا مثلاً دانشآموزی درسخوان نیست اما قویهیکل است، میتواند صفها را سریع مرتب کند پس نزد ناظم اعتبار دارد. اعتبار را میتوان تا حد زیادی با پرسش درباره رفتار بستگان و آشنایان با فرد و دقیق شدن در خاطرات دورههای مختلف زندگی او سنجید.
عکس
علاوه بر اهمیت پیشینه، رفتار، انگیزه و اعتبار در شخصیتپردازی که ذکرشان رفت، نمیتوان تأثیر عکس را در کامل کردن شخصیتپردازی نادیده گرفت. گاهی ممکن است یک عکس به اندازه بیست صفحه توصیف، کارساز باشد و شخصیت قهرمان را به خواننده معرفی کند. جای ایستادن قهرمان (آیا در وسط کادر ایستاده یا در کنار؟) و حس دیگران نسبت به وی در عکس میتواند بیانگر اهمیت و اعتبار شخص باشد. برای مثال در موزه جماران عکسی سیاه و سفید مربوط به سال 1341 وجود داردکه امام خمینی را هنگام خارج شدن از مسجدی در قم نشان میدهد. عکس از بالا گرفته شده است. جمعیتی شاید حدود هزار نفر، اطراف ماشین سیاه رنگی را گرفتهاند و امام به طرف ماشین درحال حرکتاند. نگاه همه این هزار نفر متوجه ایشان است. همه هر چه دیدنی بوده رها کردهاند و به آن سید روحانی چشم دوختهاند. چنین عکسی بهتر از هر جمله و توصیفی، شخصیت، اعتبار و اهمیت فرد را بیان میکند.[1]
تعداد بازدید: 6756
http://oral-history.ir/?page=post&id=9959