تاریخ شفاهی انقلاب در معاونت راهبری استان‌های حوزه هنری - 1

ظرفیتِ روایت‌های مردمی

گفت‌وگو و تنظیم: فائزه ساسانی‌خواه
تنظیم نهایی: محمد قاسمی‌پور

22 فروردین 1400


دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری معاونت راهبری استان‌های حوزه هنری از زمان تأسیس تاکنون سعی کرده تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در استان‌ها و شهرهای مختلف را جمع‌آوری و منتشر کند.

برای آشنایی با چگونگی تأسیس این مرکز و فعالیت‌های آن به طور خاص در حوزه انقلاب اسلامی با محمد قاسمی‌پور مسئول دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری معاونت راهبری استان‌های حوزه هنری به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا ضمن مرور بر عملکرد این دفتر با اهداف و چشم‌انداز آن آشنا شویم.

فعالیت در حوزه انقلاب اسلامی در استان‌ها از چه سالی در حوزه هنری شروع شد؟

دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری اسفند 1389 تأسیس شده است. پیش از آن از دهه 1360 در تعدادی از مراکز استانی، حوزه هنری فعال بود ولی عمده کتاب‌های تولیدی‌ در حوزه‌ دفاع مقدس بود و فعالیت کمی در زمینه ثبت و ضبط وقایع انقلاب صورت گرفته بود. سال 1387 در حوزه هنری به مناسبت 30 سالگی انقلاب اسلامی اعتباری به پروژه‌ها و طرح‌های مربوط به انقلاب تخصیص پیدا کرد و بخشی از این اعتبار با هدایت و نظارت حجت‌الاسلام فخرزاده که در آن مقطع، مدیر دفتر تاریخ شفاهی بودند، برای ثبت و ضبط خاطرات و وقایع تاریخ انقلاب در استان‌ها اختصاص یافت. این کار حالت یک فراخوان درون‌سازمانی داشت که اگر پژوهشگران نویسنده‌ در استان‌ها مایل هستند راجع به انقلاب کار کنند این آمادگی و بستر کار در حوزه هنری مهیاست.

عنوان انقلاب اسلامی جامع هست و جنگ هم به نوعی زیرمجموعه‌ آن قرار می‌گیرد؛ در آن مقطع هم که اشاره کردم برای این کار اعتبار و تسهیلاتی داده شد، دیده بودند که بیشتر طرح‌ها به نوعی مربوط به دفاع مقدس است و فقط مقطع مبارزات و رویدادهای منجر به پیروزی انقلاب را در بر نمی‌گیرد. مثلاً دو کار در حوزه‌ آزادگان انجام شده بود؛ به طور مشخص یک کار در مورد مرحوم ابوترابی شده بود که سید آزادگان و یک آزاده شاخص بود. بنابراین کاری که ناظر بر تاریخ انقلاب اسلامی در مراکز استانی باشد انجام نشده بود.

علت ورود این نهاد تازه‌تأسیس به جنگ یعنی تمایل مجددش به این زمینه چه بود؟

این واحد تازه‌تأسیس آمد تا متولی فرهنگ و مطالعات پایداری در مراکز استانی باشد. بدون تعصب نسبت به این‌که جنگ اولویت باشد یا انقلاب، ولی باز در اینجا شاید وقتی تعبیر پایداری استفاده می‌شد به دلیل اینکه مبارزات نهایی انقلاب‌ خیلی طولانی و زمانبر نبود مردم ما به طور ذهنی پایداری را به جنگ تعبیر می‌کنند و اینکه در اساس‌نامه‌ها، دستورالعمل‌ها و سیاستگذاری‌ها در واقع اینکه به موازات دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و تاریخ انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار گرفته می‌تواند عامل دیگری باشد. از اواخر سال 1389 اقدام به تأسیس دفاتر استانی شد و تا پایان نیمۀ اول سال 1390 در تمام استان‌ها دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری فعال و شروع به کار کردند.

فعالیت‌های عمده این مراکز چه بود؟

قطعاً بخش عمده‌ای از فعالیت‌های‌شان مباحث آموزشی و استقراری بود؛ اما رویکرد اصلی با پروژه‌های انقلاب‌محور بود. با این حال سیاست‌گذاری‌های دقیقی در آغاز دهه 90 نبود و آزادی عمل و آزادی انتخاب موضوع وجود داشت که طبعاً غلبه با موضوعات مرتبط با جنگ بود. نقطه عطف دیگر در سال 1397 و این بار در آستانه 40 سالگی انقلاب بود. در شهریور 1396 فراخوانی داده شد تا با شناسایی طرح‌های مرتبط با تاریخ انقلاب اسلامی در استان‌ها سیاست حمایتی از کارهای استان‌ها تقویت شده و استان‌ها بتوانند به مناسبت40 سالگی انقلاب اسلامی تعدادی از پروژه‌های انجام نشده را انجام دهند.

موضوع فراخوان و سر فصل‌های آن چه بود؟

 در شهریور 1396 به استان‌ها اعلام کردیم که سال آینده 40 سالگی انقلاب است و ما از کارها و طرح‌های مختلف با موضوع انقلاب اسلامی حمایت خواهیم کرد. تقریباً 5 سرفصل موضوعی هم ارائه دادیم. می‌دانید استان به استان شرایط زبانی، اقلیمی و مبارزاتی فرق می‌کند؛ ولی ما گفتیم یک طرح می‌تواند راجع به تاریخ انقلاب اسلامی، نقش زنان، نقش روحانیون، نقش فرهنگیان و نقش دانشجویان در انقلاب اسلامی باشد یا شهدای شاخص را معرفی کند. در واقع این سرفصل‌ها را هم ذیل تاریخ انقلاب اسلامی تعریف کردیم. این فراخوان، پیش‌نویس طرح‌نامه یا پروپوزال پژوهشی داشت که به پیوستش بود. مهر سال 1396 حدوداً 180 طرح‌نامه آمد. طرح‌ها با کمک شورایی از کارشناسان و محققین در حوزه هنری مطالعه، نقد و بررسی شد و حدوداً 80 طرح از میان آن‌ها برای پژوهش انتخاب و تأیید شد.

این طرح‌ها متعلق به کدام شهرها بودند؟

در طرح نهایی انتخاب‌شده‌ بر اساس قدرت و قوت سعی کردیم از همه‌ استان‌ها در آن حضور داشته با‌شند. حالا ممکن بود یک استان طرحش با ارفاق پذیرفته شده باشد ولی جاهای دیگر مثل استان‌های خراسان رضوی، اصفهان، آذربایجان شرقی که نقش‌آفرینی‌شان در انقلاب وسیع‌تر و جامع‌تر بوده طرح‌شان قابل توجه‌تر بود. تقریباً حدود 40 درصد طرح‌های رسیده تأیید شد و 60 درصد به دلیل اولویت نداشتن، ضعف و غیره کنار گذاشته شد. بعد اقدام به تنظیم قرارداد با محققین کردیم و از آن‌ها به لحاظ اعتباری و محتوایی حمایت و پشتیبانی کردیم. یعنی برای تقویت طرح‌های‌شان پیشنهادهای تکمیلی دادیم و در روند مصاحبه‌ها هر کمکی از دست‌مان برمی‌آمد انجام دادیم. بعضاً مصاحبه‌ها را به لحاظ کیفی نقد و بررسی کردیم، به لحاظ اسنادی با سازمان‌های اسنادی مستقر در تهران که مدارک استان‌ها را داشتند رایزنی‌هایی کردیم که اسناد مربوط به استان‌ها در دسترس قرار بگیرد. به طور مشخص مرکز اسناد انقلاب اسلامی قول‌هایی دادند و مساعدت‌هایی داشتند که با تغییر مدیریت‌ها در آنجا خیلی تکمیل و نهایی نشد ولی برای چند استان محقق شد و توانستیم اسناد مرتبط را بگیریم و در اختیار آن‌ها قرار دهیم. تقریباً از نیمه‌ دوم سال 1397 فرایند تأیید و تصویب کارها شروع شد و بخش قابل توجهی از آن در سال 1397 پیش رفت و مرحله‌ کارشناسی و تأیید نهایی تعدادی از طرح‌ها به سال 1398 رسید.

طرح‌هایی که پذیرفته شدند چه شاخص‌هایی داشتند و چه تعداد از آن‌ها شامل موضوعات تازه و بکری بودند که تا به حال به آن‌ها پرداخته نشده بود؟

‌  واقع‌بینانه بخواهیم بگوییم فرم و برگه‌ ارزشیابی نداده بودیم که بگوییم شاخص‌ها کدام است ولی برایمان مهم بود در طرح‌‎نامه‌نویسی همه‌ زوایا را دیده باشند. نگاه جامع و محققانه را می‌شود در طرح تشخیص داد. توجه کردیم نویسنده طرح تا چه اندازه به موضوع تسلط دارد و آیا موضوع به درستی تحدید شده یا دامنه و دایره‌ا‌ش معلوم نیست. یکی از معیارهای‌مان این بود اگر تا پایان سال 1397 طرح تمام نشود ما تا دهه‌ فجر 1398 را می‌توانیم 40 سالگی انقلاب تعریف کنیم. یعنی 12 بهمن 1397 وارد 40 سالگی می‌شویم تا 12 ماه بعد از آن. حالا 6 ماه 7 ماه زودتر هم قرارداد بسته بودیم.

به دلیل این‌که همه‌سرفصل‌ها را ناظر استان‌ها تنظیم کرده بودند طبعاً توجه به بکر و نو بودن ایده در همه‌ آنها مدنظر بود ولی مثلاً درباره نقش زنان هرمزگان در انقلاب اسلامی یک مقاله که هیچ، حتی دو صفحه نوشته نشده بود. محقق در پیشینه‌ کار به صفر رسیده بود. طی 40 سال دو مصاحبه‌ کوتاه با دو خانم در نشریه محلی انجام شده بود و هیچ مصاحبه‌ جامعی نبود! درباره نقش بازار تبریز در انقلاب اسلامی کسی سراغ بازاری‌ها نرفته بود. تعداد قابل توجهی از شاخص‌های بازار که فعالین انقلاب بودند به رحمت خدا رفته و چند نفر از آن‌ها در جنگ شهید شده بودند.

ذیل عنوان تاریخ انقلاب اسلامی در استان چهارمحال بختیاری یک کتاب دو جلدی کار شده و نقش زنان در انقلاب اسلامی شهرکرد در آن بررسی شده است. درباره نقش یزد در تاریخ انقلاب اسلامی 5 اثر منتشر شده، در واقع 4 اثر است که یکی از آن‌ها دو جلدی است و به تدریج در این فاصله‌ زمانی درآمده، هرمزگان نقش زنان را زیر چاپ دارد و از کتاب نقش بازار در انقلاب اسلامی تبریز رونمایی شده است.

بیشترین آثار تولید شده مربوط به کدام دوره‌ انقلاب است؟ قدیمی‌ترین آثاری که از دوران پهلوی دارید شامل چه مواردی می‌شود؟

من واقعاً تفکیک نکردم که این سؤال را جواب بدهم ولی به طور نسبی روی 6 ماهه‌ دوم سال 1357 متمرکز شدیم. مثلاً در استان یزد درباره تسخیر ساختمان ساواک کار شده، یا در کرمان درباره تاریخ انقلاب اسلامی در زرند، مسجد جامع کرمان یا روز 24 آذر 1357 که کشتار خیابانی اتفاق افتاده کار شده است.

در مورد مبارزات دهه‌ 40  کاری صورت گرفته یا این دهه جزء برنامه‌های امور استان‌ها نبوده است؟

ما به طور خاص به این مقطع توجه نکرده‌ایم؛ گفته بودیم قبل از 15 خرداد 42 زمینه‌ها و ریشه‌های نهضت تا انقلاب اسلام و مقطع شروع جنگ تحمیلی می‌تواند باشد. بعضی‌ها به طور مثال در زمینه شهدای شاخص 7 تیر 1360 یعنی شهدای حزب جمهوری اسلامی کار کردند. آن‌هایی که درباره شخصیت‌ها کار کردند عمدتاً به بخش مهم زندگی این افراد، نقاط عطف و شکل‌گیری مبارزات در دهه 40 پرداخته‌اند . خاطرات آیت‌الله ناصری یک نمونه از این مجموعه است که در استان یزد آماده‌ چاپ شده است. ایشان شاگرد امام بوده که پس از تبعید امام، سال 45 از ایران به نجف می‌رود. نمی‌توانم عدد دقیق بگویم ولی از بین این 70 اثر شاید تمرکز 50 اثر بیشتر روی وقایع سال 1357 است. به واقع‌ اگر نگاهی به تاریخ انقلاب بیندازید جز یکی دو استان که مراکز استان از دهه‌ 40 درگیر انقلاب به معنای مبارزه بودند عمدتاً خیزش عمومی مردم در سایر استان‌ها در سال‌های 1356 و 57 اتفاق افتاده است. اندک‌شهرهایی مثل جیرفت، ایرانشهر و سقز داریم که به واسطه‌ حضور شخصیت‌های مبارز تبعید شده به آنجا با انقلاب پیوند خورده‌اند. یک شخصیت مبارز در آنجا ساکن شده و مردم او را به عنوان تبعیدی می‌شناختند و خاطراتی از او برای‌شان شکل گرفته است. یعنی عملاً ما مبارزه عمومی به معنای زندان رفتن یا خیابان آمدن نداریم.

درباره موضوعاتی که به طور مستقیم با انقلاب مرتبط نیستند ولی غیر مستقیم به شرایط حاکمیت آن دوره برمی‌گردد مثل نظام ارباب رعیتی در دوره پهلوی، یا مثلاً زمانی که متفقین در جنگ جهانی دوم وارد ایران شدند و قحطی پیش آمد، کاری انجام شده است؟ منظورم گردآوری روایت عامه است.

این موضوع دغدغه شخصی من بوده ولی در سیاست‌گذاری‌ها و اولویت‌بندی‌های سازمان نیست. نکته‌ای که شما می‌گویید درست است. ما در آموزش‌های‌مان یک بازه‌ حدوداً 180 ساله برای تاریخ شفاهی در نظر می‌گیریم. یعنی تقریباً 3 نسل متوسط 60 سال می‌توانند زندگی کنند. بر این مبنا فراتر از جنگ دوم، هنوز افرادی هستند که می‌توانند جنگ جهانی اول را روایت کنند. ما الان متولدین تقریباً 1300 به بعد داریم که حافظه خوبی دارند و به نقل از پدر و پدربزرگ می‌توانند برای ما خاطره بگویند. آن پدربزرگ‌ها می‌شوند اواسط دوره قاجار، حالا اگر 180 سال قدری خوش‌بینانه باشد با بازه‌ 150 ساله هم می‌شود کار کرد. کاملاً قبول دارم که در حوزۀ روایت‌های مردمی و اجتماعی  ظرفیت‌های بالایی وجود دارد و باید روی آن‌ها کار کرد.

ادامه دارد



 
تعداد بازدید: 4567



http://oral-history.ir/?page=post&id=9829