هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-68
مجتبی الحسینی
ترجمه: محمدحسین زوارکعبه
11 مرداد 1399
آزادسازی خرمشهر
از مهمترین هدفهای عملیات بیتالمقدس، آزادسازی شهر خرمشهر از اشغال نیروهای عراقی بود. نیروهای ایرانی از همان زمان که از رود کارون گذشتند تا ساعاتی پیش از حمله بزرگ خود علیه نیروهای ما د ر خرمشهر ـ علیرغم توقف پیشروی آنها در تاریخ 11 مه / 21 ا ردیبهشت در نقطه شمال و شمال غربی این شهر ـ این هدف را دنبال میکردند. فرماندهان نیروهای ما از قصد ایرانیها برای شروع حمله مطلع بودند، به همین خاطر مجبور شدند نیروهای زیادی را به خرمشهر بسیج کند. عراق از تاریخ 30 آوریل 1982 / 10 اردیبهشت 1361 تا سقوط شهر به دست نیروهای ایرانی خطوط دفاعی خودش را به موازات تداوم حالت آمادهباش سازماندهی کرد.
من طبق معمول در هنگ سوم تیپ 419 پیاده بودم و همانند دیگر افراد، در حالت آمادهباش و منتظر شروع حمله احتمالی نیروهای ایرانی بسر میبردم. با این که در شب بیستوسوم مه / دوم خرداد 1361 مواضع منطقه عملیاتی ما مورد حمله سنگین توپها، خمپارهها و موشکها قرار گرفت، ولی تا صبح هیچگونه حملهای علیه ما صورت نگرفت. این گلولهباران در وهله اول موقت و گذرا به نظر میرسید، اما ساعت 8 صبح خبر حتمی شدن محاصره شهر خرمشهر توسط نیروهای ایرانی را شنیدم. در قسمتی از اطلاعیه نظامی منتشره از سوی رادیو تهران آمده بود: «مدافعین مسلمان با شروع یک حمله گسترده توانستند شهر خرمشهر را به محاصره خود در آورند. جاده شلمچه را قطع کرده، خود را به سواحل اروند رود رسانده و از آب آن وضو گرفتهاند.»
بلافاصله رادیو بغداد را گرفتم. هیچ خبری در مورد این حمله پخش نمیکرد. رسانههای گروهی عراق تا ساعتی مهر سکوت بر لب زدند تا این که رادیو بغداد ضمن پخش اظهارات سخنگوی نظامی عراق در ساعت 10 صبح اعلام کرد: «یگانی از نیروهای ایرانی به جاده بصره ـ شلمچه و شهر خرمشهر نفوذ کرده و در حال حاضر نیروهای ما سرگرم تعقیب آنها هستند.» در ساعت 12 ظهر خبر موفقیت نیروهای ما در سرکوب نیروهای نفوذ ایرانی از رادیو پخش شد.
شب بیستوچهارم مه / سوم خرداد رادیو تهران را برای شنیدن اخبار محاصره کامل شهر خرمشهر روشن کردم. داشت به نیروهای داخل شهر پیام میفرستاد که یا خودشان را تسلیم کنند و یا مرگ را بپذیرند. ساعات سپری میشد و من برای اطلاع از حقیقت امر در اضطراب و نگرانی بسیرا زیادی بسر میبردم. تا این که بالاخره ساعت 10 بامداد روز بیستوچهارم مه 1982 / سوم خرداد 1361 آزادی خرمشهر و به اسرات در آمدن دستهجمعی نیروهای تحت محاصره که تعدادشان فقط در داخل شهر حدود 15 هزار نفر بود، از رادیو تهران پخش شد. اعتراف میکنم که از خوشحالی بال و پر در آورده بودم. در مورد این خبر با کسی حرف نزدم، اما از شدت شادی و جنبوجوشی که از خود نشان میدادم معلوم بود از قضیه باخبرم. هنگامی که معاون و افسر اطلاعات را دیدم، به من گفتند که شهر محمره شب گذشته به تصرف ایرانیها در آمده است. در جواب گفتم که از موضوع اطلاعی ندارم.
شب 24 مه / 3 خرداد صدای تکبیر پر طنین نیروهای ایرانی همراه با شلیک چند گلوله هوایی به نشانه ابراز خوشحالی و پیروزی در سرتاسر منطقه پیچید. این بانگ به قدری پر قدرت بود که تمامی منطقه را به لرزه در آورد و نیروهای ما از شدت وحشت مجبور شدند به حال آمادهباش کامل در آیند. من نمیتوانم احساساتم را در آن لحظات توصیف کنم. باور کردن خبر پیروزی برایم دشوار بود. گویی در رویای زیبا و دلنشینی بودم که میترسیدم به پایان برسد... آیا حقیقتاً خرمشهر آزاد شد؟
ساعت 10 بامداد روز 25 مه 1982 چهارم خرداد 1361 رادیو بغداد طی صدور اطلاعیه بیسابقهای به آزاد شدن خرمشهر و شکست نیروهای مسلح ما اعتراف کرد. طبق معمول، این اطلاعیه نظامی پیروزی ایرانیها و شکست بعثیها را کتمان کرد. در قسمتی از اطلاعیه آمده بود: «نیروهای دلاور ما پس از تحقق اهداف نظامی، انهدام ماشین جنگی دشمن و ممانعت از انجام هر گونه حمله در آینده، شهر محمره را تخلیه کردند» با شنیدن خبر به یاد این ضربالمثل معروف افتادم که «اگر حیا نداشته باشی هر کار که بخواهی میتوانی انجام دهی.»
نتایج عملیات بیتالمقدس و در رأس آنها آزاد شدن شهر خرمشهر، معادلات سیاسی، نظامی و تبلیغاتی را تغییر داد و با واکنشهای مختلف داخلی و جهانی مواجه گردید.
الفـ بعد نظامی:
نیروهای عراقی نسبت به نخستین روزهای شروع جنگ خسارات و تلفات سنگین و بیشماری را متحمل شدند. هزاران نظامی عراق که به فاصله 24 ساعت پس از محاصره شهر، خودشان را به طور دستهجمعی به نیروهای ایرانی تسلیم کردند، طبق برآورد فرماندهان نظامی عراق از امکانات رزمی برای مبارزه به مدت یک ماه برخوردار بودند. در جریان عملیات خرمشهر و طاهری حدود 20 هزار نفر اسیر و تعداد متنابهی از نیروهای عراقی کشته و مجروح شدند. مضافاً به اینکه مقادیر زیادی سلاح و مهمات که در داخل شهر ذخیره شده بود سالم به غنیمت نیروهای ایرانی در آمد. با در نظر گرفتن اینکه 18 تیپ مجهز در داخل خرمشهر به طور کامل تار و مار شدند، میتوان از میزان خساراتی که به ارتش عراق، نیروهای جیشالشعبی و پلیس محلی وارد گردید، اطلاع یافت.
در ارتباط با منطقه درگیری میتوانم بگویم که نیروهای ایرانی چند کیلومتری با شهر بصره بیشتر فاصله نداشتند. پس از آزاد شدن خرمشهر، منطقه و شهر بصره از نظر نظامی ساقط شد. علاوه بر وارد آمدن این همه خسارات جانی و مالی، تعدادی از افسران بلندپایه و درجهدارانی که از صحنه درگیری گریخته بودند، اعدام شدند و دادگاههای نظامی تا چند ماه پس از آزاد شدن خرمشهر به کار خود ادامه داده و احکام اعدام را در مورد کادرهای ارتش صادر میکردند.
بـ بعد سیاسی:
آزادی شهر خرمشهر اقتدار، ثبات، تحول قدرت دفاعی و اعتماد به نفس نظام اسلامی ایران را ثابت کرد و در مقابل ضعف و ناتوانی رژیم عراق در حفظ دستاوردهای نخستین روزهای جنگ و حتی عدم توانایی آن رژیم را در دفاع از خود به اثبات رسانید. از آنجایی که این پدیده به منزله زنگ خطری برای آینده تاریک جهان استکباری بود، کشورهای دستنشانده در منطقه و نیز کشورهای مستکبر، حداکثر تلاش خود را در قالب کمکهای نامحدود مادی، سیاسی و تسلیحاتی به کار بستند تا از سقوط رژیم عراق جلوگیری کنند.
در سطح داخلی، عراق قادر نشد پس از تحمل شکست در سرنگونی حکومت انقلابی ایران، مهمترین هدف سیاسی جنگ را محقق سازد. در نتیجه وجهه خود را در بین ملت از دست داد و نتوانست دلیل قانعکنندهای برای این شکست نظامی تلخ ارائه دهد. من بشخصه شکست عراق را در نبردهای بیتالمقدس شکستی سیاسی به حساب میآورم تا یک شکست نظامی. دلیل آن این است که عراق پس از عملیات خرمشهر مجبور شد از زبان شخص صدام درستی قرارداد 1975 الجزایر را مورد تأیید قرار دهد و در تاریخ 10 ژوئن 1982 / 20 خرداد 1361 به طور یکجانبه اعلام آتشبس کند. تا حدی که پس از عملیات خرمشهر از بسیاری از سرزمینهای اشغالی ایران عقبنشینی کرد؛ و این در حالی بود که پیش از آن، صدام در مورد سرزمینهای اشغالی ایران مدعی بود و حتی چند روز پیش از شروع جنگ، قرارداد 1975 الجزایر را در مقابل دیدگان اعضای مجلس به اصطلاح ملی عراق پاره کرده بود.
ادامه دارد
هنگ سوم: خاطرات یک پزشک اسیر عراقی-67
تعداد بازدید: 4434
http://oral-history.ir/?page=post&id=9363