ضرورت توجه به تاریخ محلی انقلاب اسلامی در روستاها
محمدمهدی عبداللهزاده
07 بهمن 1398
نگارش و تدوین تاریخ انقلاب اسلامی ازجمله مسائل مهمی است که باید مورد توجه باشد و غفلت از آن انقطاع فرهنگی را به دنبال خواهد داشت. البته باید توجه داشت که نگارش جانبدارانه و مغرضانه تاریخ پیامدهای منفی خواهد داشت و تاریخ انقلاب را باید همانگونه که بود روایت کرد؛ در این عرضه دستبهقلم نبردن همانقدر مضر است که بزرگنمایی یا اغماض در دیدن و ثبت و ضبط وقایع.
تنها وقایع مهم و معدود در طی سالهای 1342 تا 1357 منجر به پیروزی انقلاب اسلامی نشد بلکه باید در این پیروزی جنبههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، مذهبی و بیش از هر چیز نقش رهبری در به ثمر نشستن مبارزات مردم نقش داشت. باورها و عقاید مردم شهر و روستا در اقصینقاط کشور سبب شد تا حامی و پشتیبان حوزههای علمیه و روحانیان مبارز باشند. در طی سالهای مبارزه، مردم روستاها و شهرهای دور و نزدیک خطرات بسیاری به جان خریدند تا نهضت اسلامی را به پیش برند. مطالعه جریانها و فعالیتهای انقلابی در سراسر کشور شگفتانگیز است. برای مثال در پژوهش میدانی که نگارنده در بررسی نقش مردم روستای میغان[1] شاهرود در انقلاب اسلامی، در سال 1396 انجام داد، عناوین زیر که تنها بخشی از محتوای آن است، به دست آمد:
برخورد مردم میغان با کشف حجاب، طرفداری مردم میغان از دکتر مصدق، تشکیل جلسات محرمانه انقلابی در میغان و روستاهای همجوار، کتابخانه ارشاد میغان، مقلدین امام خمینی در میغان، توزیع اعلامیه، تهیه اسلحه، کوهپیمایی انقلابی، تئاتر انقلابی، مجالس ماه رمضان در میغان، نوحههای انقلابی محرم در میغان، روز یازدهم محرم 1357، تظاهرات کفنپوشان میغانی در شاهرود، نقش زنان میغانی در انقلاب، دعوت روحانیان انقلابی، تظاهرات در میغان، فعالیت انقلابی میغانیها در علیآباد کتول، مدرسه راهنمایی میغان در انقلاب، فرار سربازهای میغانی، استقبال مردم میغان از امام، شهید انقلاب، شهیدی از میغان در گنبد.
گفتنی است برای انجام این پژوهش با بیش از پنجاه نفر از افراد این روستا که در سال 1357 بیش از ده سال سن داشتند، مصاحبه شده است.
سالها از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و عمده خاطرات و وقایع انقلاب در کشور ثبت و ضبط نشده است؛ انقلاب بزرگی بیشتر افراد که در آن زمان حدود ده سال سن داشتند، از آن خاطره دارند.
تنها ثبت و ضبط و انتشار خاطرات افراد از دوران انقلاب راهگشا نخواهد بود، زیرا بیشتر خاطرات تکمحور و با زبان «من راوی» روایت میشوند. خاطرات، نگاه از یک زاویه است و معمولاً زوایای دیگر دیده نمیشوند؛ اما در تاریخ شفاهی به مدد راستیآزمایی و اعتبارسنجی نگاه عمیق خواهد شد. پس از انقلاب و دفاع مقدس، تاریخ شفاهی مورد توجه قرار گرفت و طی این مدت مرتباً در حیطه نظری و عملی کارهای درخور توجهی تولید و منتشر شده است. وقتی ما در پی تولید تاریخ شفاهی عمومی محلی باشیم، دیدگاه افراد مختلفی را در کارمان لحاظ خواهیم کرد. این موضوع سبب میشود تا همگان دیده شوند و بیشتر به واقعیت نزدیک شویم.
بر اساس همین اصل است که رهبر انقلاب در دیدار مسئولان و محققان مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تدوین و نگارش تاریخ دقیق و صحیح انقلاب اسلامی را به لحاظ امواج تأثیرگذار و الهامبخش آن، بسیار مهم و ضروری خواندند و تأکید کردند که در نگارش تاریخ انقلاب اسلامی، ارتقای کیفیت و توجه به میلیونها مخاطب نسل جوان که اطلاع دقیقی از انقلاب اسلامی و مسائل مربوط به آن را ندارند، باید در اولویت اول قرار گیرد.
در نگرش سنتی به تاریخ و تاریخنگاری، حداقل بایستی نیمقرن از زمان وقوع یک رویداد گذشته باشد تا تاریخنگاری آن میسر شود. دلیل این احتیاط و ایستایی را نیز نمایان شدن زوایای پنهان و آشکار رویداد و رهایی تاریخنگار از سیطره محافظهکاری و احیاناً تعلق او به کنشگران مؤثر در رویداد و تملق آنان میدانند؛ زیرا بسیاری از اسناد و مدارک بهویژه اسناد محرمانه و طبقهبندیشده قابل ارائه نیستند.[2]
موضوع تاریخ محلی[3] به یک محدوده جغرافیایی محدود میشود؛ با پرداخت جزئیات و معرفی شخصیتهای گمنام محلی. در تاریخ محلی روستایی، از روستاها به شهرها توجه میشود و از شهرها به پایتخت یعنی از پایتخت و مراکز قدرت و ثروت تمرکززدایی شده و عملاً نشان داده میشود که نگاه ما در تاریخنگاری از پایین به بالاست؛ همان هدفی که تاریخ شفاهی درصدد تحقق آن است. در این نگاه است که افراد فعال در دوران مبارزات انقلاب اسلامی، هر یک دارای اطلاعات ارزشمندی هستند و قبل از آن که اجلشان برسد، باید به سراغشان رفت و تجارب و اطلاعاتشان را مکتوب کرد.
هنگامی که با دید تاریخ محلی بنگریم، هر شهر و روستا استعدادهایی در تاریخ انقلاب اسلامی دارد که سازنده پیکر تاریخ انقلاب اسلامی است. وقتی با این نگرش کار انجام شود، همانگونه که حضور و ظهور همگانی مردم منجر به پیروزی انقلاب شد، تمام روستاها، بخشها و شهرها در نگارش تاریخ انقلاب دیده خواهند شد و در نتیجه صدای بخش عظیمی از مردمی که سهمی در انقلاب داشتند، شنیده خواهد شد.
تاریخ محلی به دلیل جزئینگری، دقیقتر و گویاتر است. در روستاها مردم یکدیگر را میشناسند و به همین دلیل خلافگویی در این جمع کوچک، محلی از اعراب نخواهد داشت.
از ویژگیهای بارز انقلاب اسلامی فراگیری آن و مشارکت مردم شهر و روستا در آن است. هرچند در برخی مناطق شهری و روستایی همراهی با نهضت امام خمینی از سال 1342 آغاز نشد، ولی هرچه به پیروزی انقلاب نزدیکتر میشدیم، مشارکت مردم شهر و روستا بیشتر میشد.
نقش روستاییان در فعالیتهای سیاسی و خصلت اجتماعی و رفتار سیاسی دهقانان، همواره از مباحث مناقشه برانگیز در حوزه جامعهشناسی سیاسی و خاصه مطالعات روستایی بوده است. بخشی از منابع و مستندات، از حضور کموبیش روستاییان در جریان انقلاب اسلامی یادکردهاند. برخی مطالعات روستایی، حضور مستقل دهقانان در مسائل اجتماعی و سیاسی کشورها را نفی میکنند و این حضور را وابسته به سایر اقشار جامعه میدانند. به نظر این عده، دهقانان در اکثر تحولات اجتماعی بیشتر ناظر بیطرف یا صرفاً تماشاچی مبارزات سیاسی یا منتظر ظهور ناگهانی یک منجی بودهاند؛ در دو سال پایانی منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی نیز تحت تأثیر تظاهرات شهرها به حرکتهای انقلابی علیه شاه پیوستهاند.[4]
در همین رابطه احمد اشرف در خصوص وضعیت جامعه روستایی ایران در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی ایران مینویسد: هنگامیکه در سالهای ۱۳۵۷- ۱۳۵۶ انقلاب در شهرها شدت گرفت، روستاییان که حدود نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدادند، به قیام در شهرها بیاعتنا ماندند یا آن که در فعالیتهای ضدانقلابی شرکت کردند. یک پژوهش درباره شیوههای بسیج انقلابی (تودهها) نشان میدهد که تنها ۲ درصد از مجموع ۲۴۸۳ مورد تظاهرات در حمایت از انقلاب در مناطق روستایی برگزار شد.[5]
در نقطه مقابل سخن احمد اشرف و برای درک دقیقتر نقش روستاییان در انقلاب اسلامی، لازم است نمونهای چون حرکت کفنپوشان ورامین مورد توجه قرار گیرد. در این قیام تاریخی کفنپوشان پیشوا، جوادآباد، ورامین و قرچک در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ توسط مأموران حکومت پهلوی به خاک و خون کشیده شدند.[6]
به نظر میرسد برای آن که مستندات لازم برای تاریخنویسی انقلاب اسلامی فراهم گردد، ضروری است خاطرات شفاهی روستاییان کشور ثبت و ضبط و تدوین گردد. این خاطرات ارزشمند نکات تازهای از مبارزات مردم ایران علیه حکومت پهلوی نمایان خواهد ساخت.
[1] - روستای میغان در سال 1357 حدود سه هزار نفر جمعیت داشت. گزارش این پژوهش از سوی حوزۀ هنری استان سمنان در دست چاپ است.
[2] - ملایی توانی علیرضا، (1388)، "نقد و تحلیل دادههای مصاحبه"، مصاحبه در تاریخ شفاهی (مجموعه مقالات چهارمین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی)، تهران: انتشارات سوره مهر، ص 105.
[3] - (Local History)
[4] - ولف، اریک، دهقانان و انقلابها، (۱۳۹۲) (مطالعاتی نظری، تطبیقی و تاریخی در باب انقلابها)، ترجمه محمدتقی دلفروز، کویر، تهران، چ سوم، صص ۸۹-۱۰۰.
[5] - اشرف، احمد، حکومت و مناسبات ارضی پیش و پس از انقلاب ایران، ترجمه سهیلا ترابی فارسانی، نیلوفر، چ اول،1387.
[6] - پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی – حسین مولایی، بازخوانی سوابق انقلابی روستائیان http://94.182.131.132/fa/news/85/
تعداد بازدید: 3838
http://oral-history.ir/?page=post&id=9033