امکان تاریخ شفاهی، شاید در هیچ رسانه دیگری نباشد
مریم رجبی
02 اردیبهشت 1398
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، جلسه اول نشست «پژواک در تاریخ شفاهی» عصر چهارشنبه هشتم اسفند 1397 در سالن دکتر پرهام در مرکز اسناد و آرشیو کتابخانه ملی ایران برگزار شد. در بخش نخست گزارش این نشست گفتههای محسن کاظمی، پژوهشگر تاریخ شفاهی و خاطرات انقلاب اسلامی، محمود سادات، عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و غلامرضا عزیزی، رئیس پژوهشکده اسناد و کتابخانه ملی ایران، در بخش دوم گفتههای ابوالفضل حسنآبادی، مدیر مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی و داوود ضامنی، معاون فرهنگی و هنری اداره کل اموراستانها و مجلس حوزه هنری و در بخش سوم گفتههای محمدرضا روزبهانی، استاد دانشگاه فرهنگیان، محمد قاسمیپور، مسئول دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری امور استانهای حوزه هنری و مجید تفرشی، سند پژوه و پژوهشگر را خواندید.
نباید تاریخ شفاهی را از تاریخ جدا دید
در ادامه جلسه اول نشست «پژواک در تاریخ شفاهی» شفیقه نیکنفس، رئیس گروه تاریخ شفاهی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در مورد یادداشت محسن کاظمی درباره این که چرا از همهجا صدای تاریخ شفاهی میآید، گفت: «من فکر میکنم در این سؤال دو نکته وجود دارد. اول این که حالتی انتقادی و انکاری در سؤال است. این که چرا از همهجا صدای تاریخ شفاهی میآید، بررسی جامعهشناسانه میخواهد. مسئلهای در جامعه ما وجود دارد که همه میخواهند کار تاریخ شفاهی انجام دهند. این روزها پیش نمیآید که کسی بیاید و آموزش تاریخ شفاهی نخواهد. افرادی که در حوزه تاریخ شفاهی نیستند، میآیند و علاقهمندی خودشان را نشان میدهند.
من فکر میکنم که ما حداقل دو فراز خیلی مهم در تاریخمان داشتهایم و یکی انقلاب است که بنیانهای اجتماعی و اقتصادی جامعه را دگرگون کرد. ما برای این که بدانیم قبل از انقلاب چه بوده است و یا عدهای برای آن که ماهیت و حقانیت خودشان را ثابت کنند، به این روی میآورند که بگویند. تاریخ شفاهی امکان برای گفتن را میدهد و شاید در هیچ رسانه دیگری این امکان وجود نداشته باشد. تاریخ شفاهی محفل بسیار خوبی بوده است و ما باید تا حدی از نظر روانی به این موضوع نگاه کنیم. فراز دوم هم جنگ بود که اتفاق افتاد و خود جنگ هم با خودش مسائل و نتایج بسیار زیادی داشت. یکی این که کسانی که درگیر جنگ بودند، میخواهند بگویند ما برای جنگ چه کار کردیم؛ میخواهند حالت اثباتی داشته باشند و مسئله هویت و اثبات راجع به این قضیه است.
اما در بحث انتقال و این که چرا تاریخ شفاهیها این مدلی هستند، یعنی با اشکالات زیادی مواجه هستند و روش را بلد نیستند، دلیل آن واضح است، زیرا کسانی وارد کار تاریخ شفاهی شدند که اهل تاریخ نبودند. من یک اعتقاد کلی دارم و آن این است که باید در ابتدا شفاهی بودن را از تاریخ شفاهی جدا و فکر کنیم که تاریخ است و ما میخواهیم پژوهشی تاریخی انجام دهیم. اگر روشهای پژوهش در تاریخ را بلد هستیم، آن وقت میتوانیم کار تاریخ شفاهی خوبی را هم ارائه دهیم. نباید تاریخ شفاهی را از تاریخ جدا دید. مشکل اینجاست که ما روشهای پژوهشهای تاریخی را بلد نیستیم. من در جمعهای زیادی پرسیدهام که چه کسی تاریخ خوانده است؟ و واقعاً افراد کمی هستند که در رشته تاریخ تحصیل کرده باشند و با روشهای پژوهش تاریخی آشنا شده باشند و بدانند که منبع دست اول و منبع دست دوم چه است و چگونه باید به منابع تاریخی دسترسی پیدا کرد.
مسئله دومی که فکر میکنم میتوانم در این مقوله مطرح کنم این است که تاریخ شفاهی به عنوان وظیفهای در دستگاههای دولتی یا وابسته به دولت تعریف شد. نهادهای بسیار زیادی در حوزه دفاع مقدس دارند کار میکنند. من فکر میکنم اگر برایشان وظیفه است که بیایند تاریخنگاری کار کنند، با نقص و ندانمکاری وارد این کار نشوند. البته یک نهاد دفاع مقدسی چند شعبه دارد و هر شعبه چند پرسنل دارد؛ هر کدام از این پرسنل میخواهد مصاحبه و مصاحبهها را به خاطره یا تاریخ شفاهی تبدیل کند؛ این کار شیوع پیدا میکند و ما روشها را نمیدانیم.»
انجمن راندهشدگان تاریخ شفاهی ایران!
سپس نصرتالله محمودزاده، نویسنده دفاع مقدس گفت: «دوستانی که دارند در هر جایی کار میکنند، دارند وظیفهشان را انجام میدهند و مقصر ما هستیم که ضعفمان را به گردن قدیمیترها میاندازیم. اسم این نشست من را در گذر سکوت تاریخ قرار داد که ویژگی پژواک این است که به صاحب روایت برمیگردد و وقتی در کوه میپیچد، به خودش حق میدهد که زیبا شود، ولی آیا آن زیبایی، تمام آن روایت است یا نه؟ اگرچه به کوه صاعقه هم میزند، ولی از آن لاله بیرون میآید. ما زمانی که بچه بودیم و به حمام میرفتیم، از صدایمان خوشمان میآمد. فکر میکردیم صدای قشنگی داریم، ولی زمان برد تا بفهمیم آن پژواک فریبی بیشتر نبود. باید الان هم متوجه باشیم که این پژواک کلاه بر سرمان نگذارد. زیرا متخصصان زیادی بر تخصصشان قسم خوردهاند و حاضر نیستند کوتاه بیایند و علمشان را بهروز کنند. دانندهها هم متخصصان را نامحرم میدانند و حرفهای دلشان را نمیزنند. گروه سومی هم میخواهند تاریخ را به نفع خودشان تمام کنند و شما هم اگر جای آنها باشید، همین کار را میکنید. پس به آنها ایراد نگیرید. این تاریخبافی بسیار پررونق شده و پول خوبی هم دارد.
شما متخصصان مدعی تاریخ شفاهی باید فکری به حال خودتان کنید. شما سری به موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بزنید، چند درصد از یافتههای تاریخ شفاهی به درستی در این موزه طراحی شده است؟ میگویند که تفکر در قالب گفتوگو شکل میگیرد و متفکران تاریخ شفاهی کجا هستند؟ باید در گفتوگو تفکر کرد که سرمان کلاه نرود. چرا در این سالها به دنبال زبانبازهای تاریخ میرویم؟ چرا به دنبال کسانی که ساکت هستند نمیرویم؟ کجای کار ما اشکال دارد؟ چرا نمیتوانیم از افراد ساکت و محجوب تاریخ انقلاب و جنگ حرف بکشیم؟ ما کنار گود نشستهایم و داریم ایراد میگیریم و دانستههای تخصصیمان ما را مغرور کرده است. ما از جاهایی باید عبور کنیم و ماندن زیاد ما در گذشته دارد کار دستمان میدهد. احساس میکنم که به دست خودمان تحریفی که در تاریخ صفویه و قاجار شده است، دارد بر سر خودمان هم میآید. من این نگرانی را به این علت میگویم که هیچ راهی جز ورود به درک نداریم. من و شما جزو حزب و سازمانی به نام «اِرتِشا» هستیم. سالهاست که داریم در این حزب و انجمن کار میکنیم، اما خبر نداریم. ارتشا، انجمن راندهشدگان تاریخ شفاهی ایران است. در قاجار ویرایشی شده است و ما هم داریم همان را ادامه میدهیم و مدام ایراد میگیریم و بر سر مال میزنیم. به ما چه ربطی دارد که هاروارد از کجا پول میگیرید. انجمن راندهشدگان تاریخ شفاهی فقط این پژواکها را میبیند. آنها چون میخواهند که تاریخ شفاهی کار نشود، به عمد این سروصداها را برای عوام راه میاندازند که بگویند دارد کار میشود و شما سر جایتان بنشینید و شما هم سر جایتان مینشینید و فقط دارید ایراد میگیرید.»
در ادامه جلسه اول نشست «پژواک در تاریخ شفاهی» علیرضا کمری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و ادبیات دفاع مقدس و مدیر واحد پژوهش مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری به جمعبندی نکتههای مطرح شده در این نشست پرداخت و در کنار آن به دیدگاه خود درباره این نکتهها نیز اشاره کرد. کمری گفت که قرار است در نوبت دیگر به طرح دیدگاههای خود راجع به موضوعات این نشست بپردازد؛ در عین حال او تأکید کرد مهمترین و ضروریترین وظیفه نهادهای تولید کننده خاطرات توجه به تفاوت خاطرهنگاری با خاطرهنویسی و تمایز این دو از تاریخ شفاهی است. وی افزود که این امر مستلزم پذیرش و اقبال این نهادها به نقد علمی و روشمند کتابهای منتشر شده و اهتمام به تهیه و انتشار «شیوهنامه»های آنهاست.
تعداد بازدید: 5112
http://oral-history.ir/?page=post&id=8496