خاطرات، تاریخ شفاهی نیستند
مریم اسدی جعفری
19 اردیبهشت 1397
متنی که پیش رو دارید بر اساس فراخوان پرسش از صاحبنظران حوزه تاریخ شفاهی شکل گرفت. در آن از نگاه دو کارشناس به موضوع مطرح شده در یکی از پرسشها با عنوان «تفاوت خاطره مکتوب با تاریخ شفاهی» پاسخ داده شده است. این نظرات را در ادامه میخوانید.
■
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، موج خاطرهنگاری و ثبت تاریخ شفاهی – به خصوص در حوزههای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس- در دهههای اخیر به اوج رسیده و این روند همچنان ادامه دارد. اما در این میان، به نظر میرسد هنوز وجه تفاوت «خاطره» و «تاریخ شفاهی» مشخص نشده و تعریف دقیقی از این دو مقوله تاریخی، در بین نویسندگان وجود ندارد.
گاهی زندگینامه و خاطرات مربوط به یک شهید، از زبان مادر و نزدیکانش، به قلم داستانی نوشته میشود و آن را به عنوان تاریخ شفاهی به چاپ میرسانند. این در حالی است که ساختار و چارچوب گردآوری و تدوین تاریخ شفاهی، به گونهای دیگر است. سایت تاریخ شفاهی ایران، تفاوت تاریخ شفاهی و خاطرهنگاری را از مهدی ابوالحسنی ترقی و مولود ستوده جویا شده است.
مهدی ابوالحسنی ترقی، فعال حوزه تاریخ شفاهی، به مقاله خود با عنوان «مقایسه تحلیلی خاطرهنگاری با تاریخ شفاهی» در فصلنامه «گنجینه اسناد» اشاره کرد و افزود: «بسیاری از آثاری که تحت عنوان تاریخ شفاهی منتشر میشوند، فقط مجموعه خاطرات هستند.»
وی در تشریح مفهوم «خاطرهگویی»، «خاطرهنویسی» و «تاریخ شفاهی» اظهار داشت: «خاطرهنویسی، فردمحور و بر اساس مونولوگ است. یعنی یک نفر، خاطره میگوید و مینویسد. اما در تاریخ شفاهی، مصاحبه داریم و این به معنای همصحبتیِ دو نفر است. این همصحبتی، با پرسش و پاسخ است. این پرسش و پاسخ، از جنسِ گفتوگوست؛ اما خودِ گفتوگو نیست.»
ابوالحسنی تأکید کرد: «مصاحبه تاریخ شفاهی، ناظر بر تاریخ است. برای مثال در مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد، راوی 38 صفحه خاطره تعریف کرده است. این کار را نمیتوان تاریخ شفاهی دانست. این مورد، خاطرهگویی است. چون جریان و روایت تاریخ، در یک گفتوگوی دوطرفه و پرسش و پاسخ است.»
مجری طرح تاریخ شفاهی تاریخ شفاهی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان ادامه داد: «در خاطرهنگاری، راوی گفتههایش را هدایت میکند. اما در تاریخ شفاهی، مصاحبهگر نقطه آغازین را مشخص میکند. برای مثال دکتر عباسعلی ادیب، زندگینامه و خاطراتش را نوشته است، اما وقتی من با او صحبت کنم، قصد بررسی برشی از زندگی او را دارم و ابتدا تا انتهای صحبتهای ما مبتنی بر پرسش و پاسخ خواهد بود.»
مهدی ابوالحسنی ترقی خاطرنشان کرد: «فاعلیتِ خاطره در تاریخ، یک نفر است. اما در تاریخ شفاهی دو نفرند. هر گونه خاطرهنگاری خودنوشت و دیگرنوشت، به صورت روزانه یا یکجا، توسط خود یا دیگری، تاریخ شفاهی نیست.»
وی کتاب «مهتاب خین» را نمونه مناسبی از تاریخ شفاهی معرفی کرد و افزود: «اگر قرار باشد که کتابی با عنوان تاریخ شفاهی منتشر شود، باید در قالب پرسش و پاسخ به چاپ برسد. این استاندارد جهانی است. شکل جمعآوری کتابهایی همچون «دا» بر اساس تاریخ شفاهی است، اما تاریخ شفاهی نام نمیگیرد. تاریخ شفاهی، یک روش است. بهتر است بگوییم: خاطرات فلان شخص که بر اساس روش مصاحبه تاریخ شفاهی گردآوری شده است.»
ابوالحسنی تأکید کرد: «تفاوت خاطره و تاریخ شفاهی، همیشه دغدغه ما بوده است، اما متأسفانه کسی توجه نمیکند و قواعد آن رعایت نمیشود. کتابهایی با عنوان تاریخ شفاهی منتشر میشوند که محتوایشان تاریخ شفاهی نیست.»
نویسنده کتاب «فاتح تپهها» در پایان اظهار داشت: «روایت، بُنمایه و وجه مشترک سنت شفاهی، تاریخ شفاهی و خاطرهگویی است، اما جنسِ هر کدام متفاوت است. روایت تاریخ شفاهی، از فیلتر مصاحبهکننده عبور میکند، راستیآزمایی شده و به چالش کشیده میشود. اما وقتی فردی، خاطره خود را میگوید، مینویسد و منتشر میکند، دیگر چالشی وجود ندارد. گاهی سوژههای نابی وجود داشته که به اشتباه و به بهانه احتمال فوت راوی، فرصتسوزی شدهاند و تخلیه اطلاعات تاریخی، به درستی انجام نشده است. متأسفانه منطق حاکم بر مصاحبههای تاریخ شفاهی، منطقی کاملاً غلط است.»
مولود ستوده، یکی دیگر از فعالان حوزه تاریخ شفاهی نیز نظری نزدیک به ابوالحسنی دارد: «خاطره، اساس مشترک بین خاطرهنگاری و تاریخ شفاهی است. وقتی با افراد مصاحبه میشود، خاطرات خود را بیان میکنند، اما در روش و اجرای دو مقوله بالا، تفاوت وجود دارد که آنها را از هم متمایز میکند. زمانی که یک نفر، خاطراتش را مینویسد، هرچه به خاطر آورد را مینویسد و مورد قضاوت کسی قرار نمیگیرد و ابعاد دیگر خاطرات او کنکاش نمیشود.»
وی ادامه داد: «گاهی هدف کلی، خاطرهگویی را تحت تأثیر قرار میدهد. برای مثال، کسی که خاطراتش را برای یک فیلمنامه مینویسد، به زوایای مدنظر فیلمنامه میپردازد و بخشهایی را کمرنگ یا پررنگ مطرح میکند. گر چه تاریخ شفاهی بر مبنای خاطره است، اما در طرف دیگر، مصاحبهکنندهای وجود دارد که متعلق به یک زمان یا نسل دیگر است. مصاحبهگر سؤالاتی بر اساس اطلاعات موجود و در بستر زمانی متفاوت میپرسد.»
کارشناس اسنادِ سازمان اسناد و کتابخانه ملی در منطقه مرکزی کشور (اصفهان) با اشاره به نقش مطالعات پیش از مصاحبه در تاریخ شفاهی خاطرنشان کرد: «اساس فکری مصاحبهکننده در تاریخ شفاهی، بر اساس اسناد و مدارک آرشیوی است. گاهی نقدهای تند و جدی در حین مصاحبه تاریخ شفاهی مطرح میشود که مصاحبهشونده را مجبور به مرور خاطراتش کرده و با پشتوانه فکری جدیتر صحبت میکند. پس مصاحبهکننده بر روند تاریخ شفاهی اثر میگذارد.»
مصاحبهکننده و تدوینگر کتاب «خدمت ناتمام» تأکید کرد: «در خاطرهنگاری، راوی خاطراتش را بیان میکند، ولی در تاریخ شفاهی مصاحبهکننده با پشتوانه فکری و مطالعه، وارد موضوع میشود. راوی در زوایای مختلف، مورد بررسی و کنکاش قرار میگیرد و موضوع، بر اساس دیدگاههای علمی مجموع تاریخ مطرح میشود.»
ستوده، تاریخ شفاهی را گستردهتر از خاطرهنگاری ارزیابی کرد و افزود: «مصاحبهکننده، بیطرفانه وارد قضیه میشود و هرچه درباره تاریخ در آن زمان رخ داده، بر اساس خاطرات راوی ثبت و ضبط میکند.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «تاریخ، هویت دارد و بیانِ شفاهیِ اطلاعات نیز هویت مستقل دارد که در تاریخ شفاهی، با هم ادغام شدهاند. کتابهای خاطره، تا آنجایی که داستانپردازی نکرده و حقایق را بر اساس شفاهیات مطرح کرده باشند، امکان قرارگیری در حوزه تاریخ شفاهی را دارند. ولی اگر وارد داستانپردازی شوند، از حوزه تاریخ شفاهی دور میشوند.»
■
سایت تاریخ شفاهی ایران پرسشهایی را درباره تاریخ شفاهی با صاحبنظران این موضوع، مطرح و پاسخها را برای مخاطبان منتشر میکند. مجموع پاسخها نتایج قابل توجهی خواهند داشت. چنانچه پرسشی به نظرتان میرسد آن را از طریق این صفحه ارسال کنید تا نظر کارشناسان تاریخ شفاهی را درباره آن بخوانید.
تعداد بازدید: 7402
http://oral-history.ir/?page=post&id=7790