تکنیکهای نوین در تاریخ شفاهی
گفتار: فائزه توکلی[1]
تنظیم: مریم رجبی
22 اسفند 1396
تفاوت عمدهای که تاریخ شفاهی با تاریخ کلاسیک و تاریخنگاری رایج دارد، این است که در قدیم ما مواجه هستیم با تاریخنگاری رسمی دبیران و درباریان که تحت عنوان کتابهای تاریخ منتشر شده است. در دورههای بعد، تحت عنوان حوزههای تاریخ تحلیلی، با کتابهایی مواجه هستیم که هر شخصی در مورد وقایعی که در تاریخ رخ داده، تاریخنگاری خودش را اصل قرار داده است. الان پسامدرنها میگویند که تاریخ، گذشته نیست، گذشته یکسری وقایع بوده که اتفاق افتاده و تمام شده است، اما نگاههای متعددی که به آن وقایع در قالب اسناد و مراجعه به منابع دست اول وجود دارد، تاریخنگاری مورّخ محسوب میشود. به عنوان مثال کتاب «تاریخ شفاهی: مباحث (مبانی) نظری، روششناسی» حاصل دیدگاههای من است و شخصی دیگر میتواند همین مباحث نظری و روششناسی را با دیدگاهها، دریافتها و تجارب خودش تدوین کند.
تاریخ شفاهی با افراد و انسانها مواجه است. اگر ما در تاریخنگاری رسمی با یکسری مُهر، سندهای کاغذی، آرشیو فیلمها و آرشیو جراید که از دورههای قبل مانده است، مواجهیم، در تاریخ شفاهی با انسانهای زنده به عنوان موجوداتی مواجهیم که در متن تحولات و حوادث حضور داشتهاند. این تحولات میتواند هر چیزی مانند نهادهای علمی، سازمانهای مهندسی و شرایط کارگران یک کارخانه باشد. غیر از رویدادها و وقایع سیاسی، تاریخ شفاهی سازمانها و مراکز هم بسیار مهم است. به نهادها باید توجه داشته باشیم، چون بنیان هر جامعهای را همین نهادها تشکیل میدهند.
تاریخ شفاهی عرصهای با ماهیت کاملاً بینرشتهای است که با افراد، یک مصاحبه کاملاً پویا و فعال با تعامل دو سویه برقرار میکند. اختراع ضبط صوت باعث شد که تاریخ شفاهی تولید شود. تاریخ شفاهی بر خلاف تاریخنگاری رسمی که به سراغ شاهان و وزرا میرفت، به طبقاتی که در حاشیه جامعه قرار داشتند، میپردازد، مانند زنان، روحانیان، کارگران و...
میخواهم نگاهتان را به ضرورت تاریخ شفاهی در عرصه جهانی شدن باز کنم. الان زمین حدود 8 میلیارد نفر جمعیت دارد و همه ما در حکم یک نقطه بر روی آن هستیم. ما میگوییم تاریخ، انسان، زمان و مکان است. ما در این دوره زمانی مانند یک نقطه وارد این دنیا میشویم. منفی بینهایت قبل ما بوده و مثبت بینهایت هم بعد ما ادامه خواهد داشت و بعد از این محو میشویم؛ بنابراین ثبت و ضبط این انسان در این دوره جهانی شدن خیلی مهم است. اُرمن پترسون، یک مورّخ انگلیسی است که در مورد بردگان سیاه آفریقایی که در قرن 19 آنها را از آفریقا به سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی کوچ دادند، از اصطلاحی به نام «پدیده مرگ اجتماعی» نام برد. او میگوید که وقتی این بردگان از موقعیت جغرافیاییشان حرکت داده شدند، ما نمیتوانیم از هیچ چیز هویتشان سراغی بگیریم؛ یعنی هویتشان ناپیدا میشود. بنابراین کار تاریخ شفاهی این است که از پدیده مرگ اجتماعی جلوگیری کند. ما میتوانیم صحبت پترسون را کاملاً به حوزه تاریخ شفاهی ربط دهیم، زیرا ما صدا را به همراه تصاویر ثبت و ضبط میکنیم. من با پدر مرحومم در سال 1385 یا 1386 مصاحبه در حوزه تاریخ محلی انجام داده بودم. در آن زمان کاست بود و من آن کاست را به یکی از بستگان دادم و او آن را روی سیدی ریخت و سپس آن مصاحبه به شکل یک فایل صوتی در تلگرام درآمد.
تاریخ شفاهی تحقیقات تاریخی را تعمیق میبخشد، زیرا به عنوان مکمل در حوزه تحقیقات تاریخی میتوانیم از آن استفاده کنیم و با فرصتی برابر برای حضور همه اقشار در حوزه تاریخنگاری مواجه هستیم. تاریخ شفاهی یک نوع دموکراسی به تاریخنگاری میدهد. همه شما میتوانید از بحث تاریخ خانوادگی شروع کنید تا به بحث تاریخ محل کار و سازمانهایتان برسید. من در مورد پژوهشگاه علوم انسانی، رسالت خودم دانستم که از سال 1393 تاریخ شفاهی اینجا را از سال 1360 تا 1395 ثبت و ضبط کنم تا ببینم که در حوزه علوم انسانی کشور، بهخصوص در اینجا که یکی از مراکز این حوزه است، چه تحولاتی صورت گرفته است. بنیاد فرح که 12 مؤسسه بود، در ابتدای انقلاب ادغام شده و به پژوهشگاه علوم انسانی تبدیل میشود. قسمتی از نتایج مصاحبه تاریخ شفاهی من در پژوهشگاه این است که بعد از ادغام، هر کدام از پژوهشکدهها در سه تا چهار اتاق هستند، در صورتی که هر کدام از اینها باید یک مرکز بزرگی میشد و بیرون میآمد، ولی آنها در آن اتاقها ماندند و با کمبود جا مواجه هستند. بنابراین تاریخ شفاهی سازمانها هم بسیار مهم است.
تاریخنگاری تاریخ شفاهی، تاریخ نگاری را از انحصار دولتی هم بیرون میآورد؛ یعنی میتوانید حوزه رسمی تاریخنگاری را هم به چالش بکشید و هر کسی با یک ضبط کوچک میتواند پروژههای تاریخ شفاهی انجام دهد.
آقای دکتر ابوالفضل حسنآبادی اولین کتاب تاریخ شفاهی در ایران را سال 1382 یا 1383 تألیف کرد. او در این کتاب تعاریف متعددی را در مورد تاریخ شفاهی، از خارج از کشور ارائه داده بود، زیرا اولین بار دانشگاه کلمبیا در حوزه تاریخ شفاهی شروع به کار کرد. البته من در تحقیقات بعدیام متوجه شدم که مکتب شیکاگو بنیانگذار این حوزه است، زیرا در اواخر قرن 19 یک خانم لهستانی به نام زِناسکی و آقایی از دانشگاه شیکاگو از شیوه تاریخ شفاهی استفاده کردند تا بتوانند در بحث مهاجرین، به عنوان مثال مهاجرین لهستانی در اروپا و آمریکا، به جهت بزههایی که در جوامع وجود داشت، مانند دزدیها، بحث انحرافات خاص اجتماعی و... واکاوی کنند و علل آن شرایط را بیابند. به هر حال حوزه تاریخ شفاهی، یک عرصه علمی است که از آن طرف آب آمده است. گفتهاند که کلمبیا اولین بار، خاطرات سربازان کهنهکار جنگ جهانی را ثبت و ضبط کرد. در واقع بعد از این که ضبط صوت اختراع میشود، آنها این کار را میکنند. بنابراین، تعاریفی که ما از تاریخ شفاهی داریم، بیشتر آنهایی است که محققان خارج از کشور گفتهاند، زیرا آنها این کار را زودتر از ما شروع کردند. حدود 50 تا 60 سال است که در این عرصه فعالیت میکنند و ما بعد از انقلاب و اواخر دهه 1360 شروع کردیم. سازمانها شروع و خاطرات رزمندگان جنگ و نیز خاطرات مبارزان قبل از انقلاب را ضبط کردند. این سازمانها غیر آکادمی هستند، اما خوب است که انجام میدهند. البته صرف انجام دادن، کافی نیست و کیفیت کار پایین میآید؛ همانطور که ما نقدی بر پروژه تاریخ شفاهی هاروارد داشتیم و با این که این پروژه در دوره زمانی خودش بسیار بزرگ و مهم بوده است، اما ایرادات زیادی بر روششناسی آن وارد است.
مفهومی که من از تاریخ شفاهی به دست آوردهام، حاصل آن تعاریفی است که با آن مواجه هستیم. اولاً این که، تاریخ شفاهی را به نوعی تحقیق کیفی میدانند که از تعامل دو سویه بین مصاحبهکننده و مصاحبهشونده ضبط و تولید میشود. در این تاریخنگاری، گفتار بر نوشتار غلبه دارد، به این معنی که ما صدای آن فرد را به عنوان سند، محک تاریخی میزنیم. تمامی اقشار جامعه که در تحولات اجتماعی نقش دارند، میتوانند در این تاریخنگاری با خلق تصویر و صدای زنده شرکت داشته باشند. ما زمانی که برای مصاحبه با این افراد میرویم، اسناد کتبیشان را نیز میگیریم.
اگر بخواهم به صورت علمیتر به اهمیت تاریخ شفاهی بپردازم، باید بگویم که در تاریخنگاری نقش مکمل دارد و با شواهد تاریخی غیر از سنگ و مُهر و... مواجه هستیم. زوایای جدیدی از تفسیر تاریخی و تحولات را مطرح میکند که این زوایای جدید و تفاسیر تاریخی از مصاحبه با انسانهاست، زیرا انسانها محور ثقل این تاریخنگاری هستند. در مورد پیشینه تاریخ شفاهی باید بگویم که ما دورههایی را داریم که همیشه انتقال اطلاعات را به صورت روش شفاهی داشتهایم. آقای مهدی محسنیانراد که از استادان علوم ارتباطات هستند، در کتاب «ایران در چهار کهکشان ارتباطی» میگوید که مردم ایران کاملاً شفاهی هستند و به روایتهای شفاهی توجه دارند. ما بعد از اختراع خط با نقل سینه به سینه وقایع و موضوعات در قالب نوشتار مواجه هستیم. در دوران ایران باستان هم نقل سینه به سینه از دوران هخامنشیان و اشکانیان بوده است. تاریخ طبری که اولین کتاب موجه در حوزه تاریخنگاری است و مورّخین بعدی از آن الهام گرفتند، از ناقلان مختلف روایتها را نقل کرده است. در دوران حضرت رسول(ص) هم روایت شفاهی تاریخ از صحابه به تابعین در مورد تاریخنگاری کتب تاریخی عرب نیز وجود دارد، ولی تمام اینها در قرون میانه محل تردید قرار گرفت که آیا این راویان در آن مکان بودهاند؟ آن مسئله را دقیق گفتهاند یا خیر؟ در هر صورت مورد نقد قرار میگیرد. کتابی را خواندم که در آن نوشته شده بود در دوران پیامبر سمّاعیون را داشتیم، آنها افرادی بودند که خوب میشنیدند؛ یعنی بحث آیاتی که بر حضرت رسول نازل میشد را میشنیدند و ثبت و ضبط میکردند. تقویت مهارت خوب شنیدن در مصاحبهها خیلی مهم است. ما در تاریخنگاریهایی که کردهایم، هیچ اطلاعاتی از کارگرانی که اهرام ثلاثه مصر، دیوار چین یا تخت جمشید را ساختهاند، نداریم و بیشتر با تاریخ پادشاهان و شاهان مواجه هستیم و اکنون گرایشی مهم در حوزه تاریخ، تحت عنوان تاریخ اجتماعی به وجود آمده است که به این حوزه میپردازد؛ آغاز آن هم با اختراع ضبط صوت است. آقای آلن نوینز در دانشگاه کلمبیا کار تاریخ شفاهی مهاجران را شروع کرد و الان در کشورهایی مانند کانادا یا استرالیا حوزه تاریخ شفاهی کاربرد بسیاری دارد، چون آنها کشورهایی مهاجرپذیر هستند و میخواهند تاریخ مهاجران را ثبت و ضبط کنند. آقای ویلیام موس سه عامل را در بحث توجه به تاریخ شفاهی در قرن بیستم مؤثر میداند، اول دموکراتیزه شدن جامعه بشری بعد از انقلابهای انگلستان، فرانسه و آمریکا است که مردم به عرصه میآیند و در عرصه دموکراسی نقش دارند، دوم بحث انقلاب صنعتی و تکنولوژی را در پیشرفت حوزه تاریخ شفاهی مؤثر میداند و سوم تلاش پیگیر آلن نوینز و همکارانش است.
روششناسی تاریخ شفاهی با روش تحقیق کیفی انجام میشود. ما تحقیق کمی و کیفی داریم. ما چون با انسانها در ارتباط هستیم، تنها از طریق روش کیفی این کار انجام میپذیرد. ما مثلاً عملکرد انسانها را میتوانیم با روش تحقیق کمی بررسی کنیم، اما به لحاظ ابعاد وجودی، ماهیت، فعالیتها و ثبت و ضبطشان تنها از طریق روش تحقیق کیفی انجام میپذیرد که در واقع نوعی از انسانگرایی است. ما در پرسشهایمان چند کلمه چیستی، چرایی، چون و چه را داریم که کلمات کلیدی سؤالی در پرسشهای کیفی هستند، مانند کلمه چند که در کمیت داریم. پس این نوع تحقیق کاملاً تفسیرگرایانه است. نتایج تحقیقات تاریخ شفاهی به صورت دادهها و کلمات است. تدوین این تحقیق مراحل سختی دارد و باید هم در پیادهسازی صداهایی که ثبت و ضبط میشود و هم در بخش تدوین کمک داشته باشید. در بخش تدوین، زمانی که مصاحبه گفتاری میخواهد به نوشتار تبدیل شود و آن کلمات روی کاغذ قرار بگیرد، باید در عین حفظ شدن مدل گفتاری آن فرد، از اصول نوشتار پیروی شده و زوائد گفتاری حذف شوند. نقل اطلاعات نباید به صورت غیر مسستقیم باشد، طوری که ما دریافت شخصی خودمان از آن مباحث و یا مضمون کلام آن شخص را بنویسیم. در متن تولید شده تاریخ شفاهی، ما نباید هیچگونه نظر شخصی بگنجانیم، نهایت در بعضی از کتابهای داخل کشور پینوشت زدهاند. به نظر من زمانش فرا رسیده که در حد 10 تا 20 صفحه تحلیل روایت کنیم و نتایج دستاوردها و نظرات خودمان را جداگانه بنویسیم؛ به عنوان مثال رئیسم از من خواست تا در انتهای پروژه تاریخ شفاهی پژوهشگاه علوم انسانی، فراتحلیل ارائه دهم، فراتحلیل به این معنا که از مصاحبه با هر کدام از این افراد چه نتایج و پیشنهاداتی داشتهام.
نمونهگیری در تحقیق کیفی در تاریخ شفاهی اینگونه است که برای شروع مصاحبه باید دنبال کسی بروید که میتواند اطلاعات خوبی را در زمینه سؤالاتتان بدهد؛ به عنوان مثال اولین کسی که در طرح زنان زندانی و سیاسی دوران پهلوی به ذهنم رسید، خانم اعظم طالقانی، دختر مرحوم آیتالله طالقانی بود. میدانستم که خودش و پدرش سالهای زیادی را در زندان بودهاند. شما باید کسی را به عنوان اولین نفر برای مصاحبه انتخاب کنید که او در آن زمینه کاملاً نخبه باشد. اولین روش نمونهگیری، روش بسیارسادهای است و شما میتوانید با یک آگهی آن فرد را فرا بخوانید، اما این شیوه روشی معمول نیست. مهمترین روش در نمونهگیری، روش گلوله برفی است. به این دلیل به روش دوم، گلوله برفی میگویند که وقتی شما نمونه اولیه را انتخاب میکنید، زمانی که مصاحبه تمام شد از او میخواهید تا دوستان دیگری را که با او مرتبط بودند معرفی کند. حتی خودش در بین مصاحبه از افرادی نام میبرد و بلافاصله شما شماره فرد دیگر را میگیرید؛ مانند همان گلوله برفی که بالای کوه است و همینطور که میچرخد و به پایین میآید، بزرگتر میشود. در این روش، نمونه اولیه را باید بسیار دقیق و خوب انتخاب کنیم. شما میتوانید اعتبار حرفهای هر فرد را بسنجید، زیرا یکی از ایراداتی که برای نفی تاریخ شفاهی بر آن وارد میکنند این است که میگویند ما از کجا بدانیم که آن طرف درست میگوید؟ در صورتی که ما در این روش، همزمان با چندین نفر از یک جبهه یا گروه مصاحبه میکنیم و حین مصاحبه، صحت حرفهای هرکدامشان را متوجه خواهیم شد. در تاریخ شفاهی اگر در صحت حرفی شک دارند، نباید آن را حذف کنند، بلکه باید آن را در پینوشت قرار بدهند و بگویند که در این مورد اطلاعات کاملی نداریم و به افراد موثق و نخبه در آن حوزه ارجاع بدهند. تاریخ شفاهی اکنون یک حوزه رسمی و علمی نیست و اگر چارچوب قوانین و حوزه رسمی داشت، حذفها جرم محسوب میشدند و یا حتی اگر شخصی روایتی لغو در مورد شخصی دیگر میگفت و آن فرد را از نظر حقوقی زیر سؤال میبرد هم جرم بود. روش سوم، نمونهگیری تئوریک یا مبتنی بر هدف است که شما به صورت کاملاً نظاممند و اُبژهمحور جلو میروید و کاملاً هدفدار و مشخص، به دنبال یافتههایتان، یک سری از افراد را میچینید.
مصاحبه ابزار تاریخ شفاهی است؛ یعنی اگر مصاحبهای نباشد، شما نمیتوانید دادهای را ثبت و ضبط و پیادهسازی کنید. در این مصاحبه، ارتباط کاملاً چهره در چهره است، تمام ظرفیتهای کلامی و غیر کلامیتان باید برقرار باشد. اهداف مصاحبه جمعآوری اطلاعات و یادآوری در روش گفتوگو است. در تاریخ شفاهی شما کاملاً در تعامل با یک فرد غریبه هستید. او بنا بر دیدگاههای خودش میخواهد سؤالاتی را از شما بپرسد که این جریان پویا و فعالی را ایجاد میکند. بخشی از خاطرات را شما در حافظهتان دارید و بخشی را مصاحبهکننده در حافظهتان با آن سؤالات جستوجو میکند. ماهیت مصاحبه در تاریخ شفاهی اینگونه است که سؤالات تنها جنبه استفهامی ندارند، بلکه بر اساس حضور آگاه و فعال مصاحبهکننده بر اساس اطلاعات پیشین، جنبه استنباطی نیز دارد. تفاسیر و تحلیلهای فرد را در مورد یک واقعه که در آن شرکت پویا و فعالی داشته، میگیریم. نوع ارتباط کاملاً گفتاری است. در مصاحبه باید با افراد مطلع، افرادی که نخبه هستند گفتوگو کرد. ریختشناسی مصاحبه اینگونه است که برای انجام مصاحبه شما باید یک ارتباط خوب و مناسب برقرار کنید. پوشش ظاهری و لباس خیلی مهم است، زیرا اولین جلسه است که آن فرد شما را میبیند و این بسیار مهم است. این هم مهم است که بتوانید خیلی خوشرو با آنها صحبت کنید و معمولاً با تلفن باید اولین هماهنگی را انجام دهید. من در جریان مصاحبه با زنان زندانی، با خانم حداد عادل در سال 1386 تماس گرفتم. او در اولین تماس به من گفت: چند نفر برای مصاحبه در این هفته با من تماس گرفتند، اما نمیدانم که چرا میخواهم مصاحبه با شما را قبول کنم. من در واقع سعی کردم که برخورد گفتاری خوبی را به همراه لحنی خودمانی ابراز کنم. طرح را به خوبی برایشان توجیه کردم. صدا باید از پشت گوشی برای فرد واضح باشد. توانایی پرسیدن سؤال کارآمد یکی از مهارتهای شما در انجام کار تاریخ شفاهی است.
وقتی با افراد کلیدی مصاحبه میشود، موقعیت مصاحبه کاملاً بیطرفانه باشد، ضبط صوت به همراه داشته باشید و شارژش را چک کنید. از عوامل تأثیرگذار بر مصاحبه، سوگیری مصاحبهکننده است که بنا بر علایق و تجاربش میتواند مصاحبه را تحت تأثیر قرار دهد. سوگیری افرادی که مشارکت میکنند نیز یکی از عوامل است که افراد به جای پاسخ خودشان، چیزی را میگویند که مصاحبهگر میخواهد بشنود و در نهایت این که مصاحبهشوندهها ممکن است رفتاری را بزرگ کنند و یا رفتار یا مسئلهای را که از آن شرمگین میشوند، مطرح نکنند. مراحل انجام مصاحبه اینگونه است؛ زمانی که میخواهید مصاحبهها را شروع کنید، حداقل حدود یک الی دو ماه باید در مورد موضوع تحقیقتان مطالعه نظری داشته باشید و افراد کلیدی و نخبه را انتخاب کنید. افراد غیر کلیدی هم افرادی هستند که نقش کلیدی دارند و نباید از این افراد غافل شد. افراد کلیدی ملی، سیاستمداران و دولتمردان هستند. برای چگونگی انجام یک مصاحبه، پژوهشگر باید این اقدامات را انجام دهد؛ اول این که یا حضوری برود و یا تماس بگیرد و ضرورت مسئله را بگوید. به افرادی که معذوریت دارند، اطمینان بدهید که اطلاعاتشان در جای دیگری درز پیدا نمیکند و یا این که اطلاعات در هر زمانی که خودشان بخواهند چاپ خواهد شد. تاریخ و زمان مصاحبه را با او هماهنگ کنید. یک سررسید همراه داشته باشید تا نکاتی را که به ذهنتان میآید و قصد پرسیدن آنها را دارید فراموش نکنید، این یادداشتها باعث میشود که مصاحبهشونده جدیت شما را در کار ببیند. مکان مصاحبه باید یک محیط خنثی و دور از سر و صدا باشد. شما برای انجام مصاحبه تاریخ شفاهی که یک کار جدی است، باید سؤالات کاملاً ساختاریافته و نیمهساختاریافته داشته باشید، آنها را چیدمان کنید و سناریو داشته باشید. فهرستی از سؤالات، موضوعات و علایقی که در ارتباط با موضوع تحقیقتان است را طرح کنید.
انواع مصاحبه شامل مصاحبه بیساختار، مصاحبه باساختار و مصاحبه گروهی است. مصاحبه بیساختار دربردارنده گستره وسیعی از موضوعات است که پاسخها را محدود نمیکند و کاملاً دستتان در پرسش باز است و به فرد فرصت میدهید تا به راحتی مسائلش را در میان بگذارد. مصاحبه باساختار کاملاً سوژهمحور یا موضوعمحور است. سؤالاتی مشخص با ترتیبی معین پرسیده میشود. مصاحبه گروهی در تاریخ شفاهی جایی ندارد، اما استثناهایی نیز داریم و ممکن است که این نوع مصاحبه بنا بر موضوع تحقیقتان کاربرد داشته باشد. نقطه ضعفی که در مصاحبه گروهی وجود دارد، این است که افراد دچار خودسانسوری شوند و بسیاری از مسائل را در گروه عنوان نکنند. از کارهای مهم قبل از مصاحبه اینهاست؛ زمانی که میخواهید برای انجام مصاحبه بروید، ضبطتان را روشن کنید، تاریخ، نام مصاحبهشونده، جلسه چندم مصاحبه و مکان مصاحبه را بگویید. بعد از انجام هر مصاحبه، زود صدا را پیادهسازی کرده و سپس تدوین کنید و بین این مراحل فاصله نیندازید. بعد از هر جلسه یادآوری کنید که اگر مصاحبهشونده برگه، سند، مُهر و یا هر چیز دیگری دارد، ارائه دهد. مدت زمان مصاحبه را در حدود یک ساعتونیم نگه دارید، مگر این که آن فرد جزو افراد کلیدی و ویژهای باشد که میدانید دوباره به شما وقت نمیدهد. آن مصاحبهها را میتوانید با هماهنگی در دو تا سه ساعت انجام دهید، ولی از دقت مصاحبه کاسته میشود، زیرا فرد خسته میشود. در بحث نوعشناسی سؤالات باید بگویم که ما در حوزه روش تحقیق کیفی داریم که اولین سؤال همان سؤالات زمینهای است، مانند زندگینامه، سپس سؤالات رفتاری _ تجربهای که به عنوان مثال در طرح زنان زندانی و سیاسی از آنها خواستم تا یک روز از شرایط زندان را توضیح دهند. سؤالات ایدهای و ارزشی به عقاید و قضاوتهای آن مشارکتکننده برمیگردد که مثلاً میخواهیم ایدهاش را در مورد اغتشاشات اخیر بدانیم. با سؤالات احساسی هم میخواهید وارد دنیای عواطف و احساساتش شوید، به عنوان مثال میتوانیم از احساس زنها در دوران اسارت و شکنجه بپرسیم. در سؤالات معرفتی که بخش شناختی شماست، میتوانید بگویید در مورد فلان موضوع توضیح دهید. سؤالهای حسی نیز همان سؤالات احساسی است که به عنوان مثال میتوانیم بپرسیم وقتی با دشمن روبهرو شدید، چه احساسی داشتید؟ سؤالات پیشفرضی اینگونه است که میپرسید تجربهای که شما در مورد فلان موضوع داشتید، چه بوده است؟ یعنی میخواهید قبل از این که اصل جریان را به عنوان یک سؤال بپرسید، تجربهاش را بدانید. سؤالات پیگیر اینگونه است که میگوییم میتوانید در مورد موضوعی که در جلسات قبل گفتید، اشارهای کنید؟ سؤالات تکی اینگونه است که در مورد فلان موضوع بهخصوص نظرتان چه است؟ سؤالات خنثی آنهایی است که ترغیبش میکنید تا هر جور که میخواهد موضوع را توضیح دهد. سؤال نهایی بسیار مهم است و آن را به خودش واگذار میکنیم، به عنوان مثال میگوییم که آیا چیزی باقی مانده است که بخواهید توضیح دهید و من فراموش کردهام آن را بپرسم؟
در بحث تکنیکهای مصاحبه تاریخ شفاهی، محور اصلیمان برقراری ارتباط است. در جاهایی ممکن است فرد انگیزه لازم برای برقراری ارتباط با شما را نداشته باشد و شما باید این ارتباط را تسهیل کنید. یکسری راهکارهایی برای ترغیب بیشتر این افراد هست که به عنوان مثال میتوانید از سؤالاتی کوتاه، ساده و واضح استفاده کنید. تکنیکهای ارتباطی غیر سؤالی هم در واقع شامل خوب گوش کردن و خوب صحبت کردن است. متخصصی مانند بیردویسل در ارتباطات پیامی و کلامی گفته است 35 درصد مهارتهای کلامی و گفتاری و 65 درصد زبان بدنتان تأثیرگذار است. در تاریخ شفاهی زبان بدن بسیار نقش دارد و آلبرت محرابیان که محقق ایرانی است، گفته که 7 درصد مهارتهای کلامی و 93 درصد مهارتهای غیر کلامی و زبان بدن نقش دارد؛ از این 93 درصد، 38 درصد را نشانه آوایی و 55 درصد را نشانه چهرهای یا غیر کلامی دربرمیگیرد. در بحث فرازبان، میزان فاصله، آهنگ و ویژگیهای صدا، رعایت فاصله و نوع لباس پوشیدن و آرایش نقش دارد. ارتباطات آوایی هم بسیار مهم است و تفاوت تاریخ شفاهی با تاریخ مکتوب در این است که ما ضربآهنگ صدا را در مورد اشخاص داریم. در مورد زبان بدن سیاستمداران، سایت دویچه وله آلمان در گزارشی تحت عنوان «عکسها سخن میگویند» در دورهای که مذاکرات هستهای برجام صورت گرفته است، حالات چهره، نوع نگاه، حرکات دست و سبک نشستن و رفتار حسن روحانی و محمدجواد ظریف در دیدار با همتایان خارجی خود را تحلیل کرده است.
در تاریخنگاری تاریخ شفاهی، دیواری بین گذشته و آینده کشیده نمیشود، بلکه پلی است که گذشته را به حال وصل میکند. به استانداردهای پژوهشی و استانداردهای مصاحبه و روش کار در این تاریخنگاری باید دقت داشته باشیم. در بخش تحلیل روایت وقتی ما مصاحبه انجام میدهیم و پیادهسازی میشود، با صفحات متعددی از روایتها مواجه میشویم. اولاً در روش تدوین تاریخ شفاهی، باید شکل پرسش و پاسخ مصاحبهها حفظ شود، نام پرسشگر بیاید و نام پرسششونده را میتوانید بیاورید یا نیاورید. باید گاهشماری وقایع را رعایت کنید و زمان و مکان را بپرسید تا به کارتان سندیت بدهید. وقتی میخواهید متن روایت را تدوین کنید، باید مقولهبندیهایی را انجام دهید، باید یک مفاهیمی را از درون متن بیرون بکشید، عنوانی که برای تیتر روایتهایتان میزنید، بسیار مهم است، در نهایت تاریخ شفاهی با تحلیل روایتها میتواند نظریهپردازی کند. در بحث مقولهبندی گفتم که تنها مقولهای که میتوان در طرح زنان زندانی و سیاسی از روایتهایشان درآورد، توانمندیهای زنان در زندان و شرایط روحی و روانیشان است. در مجموع شما میتوانید هم با نرمافزار و هم بدون آن تحلیل روایت را انجام دهید. تحلیل مکالمه میتواند شامل مکالمههای خصوصی هم باشد. در تحلیل مکالمه باید واحد مطالعه را مشخص کنید، منطق حاکم بر گفتوگو و زنجیره گفتوگو را مد نظر داشته باشید و در نهایت ارتباط بین ابعاد و محتواهای متن مکالمه را تحلیل و تفسیر کنید. از نکات مهم در تحلیل مکالمه این است که بدانید متن مکالمه دربرگیرنده چه معانی، مفاهیم و اهدافی است؟ از کجا آغاز و به کجا ختم شده است؟ چه دادههایی بین دو کنشگر رد و بدل شده است؟ زنجیره تعاملی و گفتاری مکالمه چیست؟
مسئلهای که در مورد نقش مورّخ تاریخ شفاهی باید در نظر بگیرید این است که آنها مسئولیت خاصی در قبال کسانی که با آنها مصاحبه میکنند، در قبال جامعه، افکار عمومی و هم در قبال نهادهای حامی دارند. در مورد مرحله تدوین و نگارش گزارش تاریخ شفاهی باید بگویم که تدوین، مهمترین بخش کار حوزه تاریخ شفاهی است تا نظر خوانندهها را جلب کنیم. در اینجا ادبیات فردی که پژوهشگر این حوزه است، احاطه و دست به قلم بودنش بسیار مهم است. در مورد طرحی که میخواهید برای حوزه کار تاریخ شفاهی بنویسید، عنوان تحقیق بسیار مهم است. عنوان همیشه گویای محدوده زمانی و مکانی موضوع شما است و باید کوتاه بوده و در عین حال چارچوبها را در خودش داشته باشد. بعد بخش طرح مسئله است که باید موضوع در آن تبیین شده و اهداف موضوعی در آن بیان شود. ادبیات تحقیق هم شامل همان ادبیات پژوهشی است که شامل طرح موضوع، شناخت ابعاد مختلف مسئله و میزان مشارکتتان در تحقیق میشود. برای تاریخ شفاهی، چون از جنس تحقیق کیفی است، جایگاه فرضیه قائل نیستیم و بیشتر نظریه داریم. موضوع، میدان یا بستر مطالعه، نه تنها حوزه جغرافیایی را شامل میشود، بلکه به قلمرو یا فضایی گفته میشود که عملیات تحقیق در آن صورت میپذیرد. سؤالهای پژوهش معمولاً بین 3 تا 7 سؤال کلی است که شما به عنوان سؤالات عمده تحقیقتان مطرح میکنید و میتواند شامل مجموعهای با سؤالات ریزتری هم باشد. نگارش دادهها و یافتهها و مرتب و سازماندهی کردن آنها خیلی مهم است. کار تاریخ شفاهی مانند هر کتاب دیگری، یک مقدمه و یک ورود به بخش اصلی یا دادهها را دارد. وقتی که میخواهید دادهها را چیدمان کنید، میبینید با یکسری از افراد بر اساس ترتیب زمانی مصاحبه کردهاید و این ترتیب را باید حفظ کنید تا دادهها از نظر ترتیب زمانی پوشش داده شود. تاریخ، زمانی تاریخ خواهد شد و خاطره نیست که کاملاً حیطههای زمانی در آن رعایت شده باشد. در تدوین روایتها باید جوری چیدمان را انجام بدهید که از افراد نخبه شروع شود و به افراد غیر کلیدی برسد. در بخش نگارش دادهها، بحث باید مقولهبندی و مفهومبندی شود. ما در تاریخ شفاهی نمیتوانیم نتیجهگیری خاصی را در متن بگذاریم و فراتحلیل را باید جداگانه ارائه دهیم. ضمایم و پیوستها هم شامل تمام آن مدارکی میشود که شما در طی پروسه تاریخ شفاهی جمع میکنید. منابع و مآخذ را نیز در پایان میآوریم؛ نام تمامی کتابهایی که برای مطالعه، برای سؤالات تحقیق و برای پینوشتها از آنها استفاده کردیم را ذکر میکنیم.
در بخش اعتباریابی تاریخ شفاهی باید بگویم سؤالی که ما مدام در حوزه تاریخ شفاهی با آن مواجه هستیم این است که روایتها تا چه حد میتواند حقیقی باشد و تا چه حد میتوانیم صحت آنها را تشخیص دهیم؟ ما در بحث اعتباری و روایی بودن اینها باید متنمان را از چند فیلتر بگذرانیم: باورپذیری، اطمینانپذیری، تأییدپذیری و انتقالپذیری. ما برای این که باورمان شود دادههایی که پیدا شده، چقدر از یافتههای تحقیقمان را جواب داده است، به طور مداوم باید سؤالاتمان را از لحاظ تحلیلی چک کنیم. به همین دلیل بعد از مصاحبه به سرعت باید کار پیادهسازی و تدوین انجام شود و تا قبل از جلسه بعد، آنها را مرور کنید. بحث اطمینانپذیری، شناسایی آن افرادی است که واقعاً در حوزه سؤالات شما مطلع و آگاه هستند. در بحث تأییدپذیری فرد باید ببیند با جزئیاتی که در اختیارش قرار گرفته، چقدر میتواند دادهها را ارزیابی و تحلیل کند؟ انتقالپذیری به درجهای گفته میشود که نتایج یک مطالعه در تاریخ شفاهی میتواند به یک محیط متفاوت دیگر منتقل شده و برای یک جمعیت متفاوت به کار رود. ابزار اولیه ایجاد انتقالپذیری، استفاده از توصیف مناسب برای ارائه همه جزئیات مرتبط با فرایند تحقیق است.
اخلاق پژوهش در تاریخ شفاهی شامل اصل عدم عسر و حرج، حق انتخاب و رضایت آگاهانه است. اصل عدم عسر و حرج به این معناست که ما نباید در مصاحبههایمان به شخصیتهای اجتماعی و سیاسی افراد ضربه بزنیم، در جریان مصاحبه، آن فرد نباید حس کند که ما بازجو یا قاضی هستیم و باید رویکردی خنثی داشته باشیم، حق انتخاب به او بدهیم تا ببینیم که میخواهد مصاحبه کند یا خیر؟ آنها را از روند کار مطلع کنیم و در هر مرحلهای از مصاحبه انصراف دادیم، اعلام به آن فرد ضروری است. در شروع مصاحبه باید فرم رضایت آگاهانه را کپی گرفته و در اختیار مصاحبهشونده قرار بدهید و امضای آن را بگیرید تا بعدها ادعایی نباشد و منکر مصاحبه و ادعاهایش نشود.
[1] کارگاه آموزشی تکنیکهای نوین در تاریخ شفاهی، شامل تکنیکهای ارتباطی در تاریخ شفاهی، زبانِ بدن و اجرای مصاحبه تاریخ شفاهی، تکنیکهای نوین مصاحبه انگیزشی و تحلیل و تدوین روایتها در تاریخ شفاهی با تدریس فائزه توکلی، هفتم اسفند 1396 از طرف گروه تاریخ سیاسی پژوهشکده تاریخ ایران پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری انجمن ایرانی تاریخ در مرکز آموزشهای آزاد تخصصی علوم انسانی برگزار شد. به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، توکی در آغاز این کارگاه گفت: «خودم را مدیون خانم شفیقه نیکنفس در مرکز اسناد و آرشیو کتابخانه ملی میدانم؛ زیرا اولین بار تاریخ شفاهی را در یک جلسه کارگاهی از او آموختم. پس از آن به دلیل علاقهای که پیدا کردم، طرح تاریخ شفاهی زنان زندانی و سیاسی دوران پهلوی را زیر نظر مرکز نشر آثار امام خمینی(ره) شروع کردیم. من مجری بودم و متأسفانه حاصل آن تا الان به دلایلی هنوز چاپ نشده است. بعد از این که کار عملی را شروع کردم، عموماً در نشستهای سالانه تاریخ شفاهی که توسط سازمانها برگزار میشد، شرکت داشتم و میدیدم که در حوزه تاریخ شفاهی، به لحاظ روشی مشکل زیادی وجود دارد و یک روش نظاممند وجود ندارد تا بنا بر الگوریتم و دستورالعملهای آن گامبهگام پیش برویم و آن را اجرا کنیم. سالهای 1390 و 1391 روی روششناسی کار کردم و حوزه تحقیق کیفی را با تاریخ شفاهی پیوند دادم. حاصل آن کتابی تحت عنوان «تاریخ شفاهی: مباحث (مبانی) نظری، روششناسی» است. تا زمانی که این کتاب تدوین شد، من کارگاههای متعددی را در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی و نیز مرکز اسناد دفاع مقدس برگزار میکردم.»
تعداد بازدید: 6776
http://oral-history.ir/?page=post&id=7693