کنار هر طرح بزرگ، گروه تاریخ شفاهی باشد
مریم رجبی
14 اسفند 1396
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، نخستین آیین بزرگداشت راویان تاریخ شفاهی به مناسبت هشتادمین سالگرد تأسیس کتابخانه ملی ایران، از سوی پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، صبح سهشنبه هشتم اسفند 1396 در تالار همایشهای مرکز اسناد و آرشیو کتابخانه ملی ایران برگزار شد. در این مراسم چهار کتاب با عناوین «خاطرات و مخاطرات» شامل مصاحبه تاریخ شفاهی با دکتر کمال خرازی، با تحقیق و تدوین حوریه سعیدی، «ستاره فروزان» شامل مصاحبه تاریخ شفاهی با نوشآفرین انصاری، با تحقیق و تدوین پیمانه صالحی، «دلسپرده به کودکان» شامل مصاحبه تاریخ شفاهی با ثریا قزل ایاغ، با مصاحبه، تدوین و تحقیق پیمانه صالحی و «عدالت و سیاست» شامل مصاحبه تاریخ شفاهی با احمد صدر حاجسید جوادی، با تحقیق و تدوین قربانعلی کناررودی رونمایی شدند. همچنین با توجه به بیش از هزار مصاحبه انجام شده در مجموعه کتابخانه ملی، از تعدادی از افرادی که با آنها مصاحبه شده، بهپاس قدردانی از همکاریشان تقدیر شد؛ از آن جمله استاد احمد سمیعی گیلانی، عضو برجسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مترجم و ویراستار برجسته، عضو هیئت علمی دانشنامه جهان اسلام و مؤلف آثار ماندگار در حوزه نگارش، استاد محسن محسنی، استاد طراحی و صنعت فرش، قائممقام شرکت سهامی فرش، استاد دانشگاه و نویسنده، دکتر کمال خرازی، وزیر اسبق امور خارجه، دکتر نصرالله پورجوادی، استاد فلسفه، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، بنیانگذار و مدیر مرکز نشر دانشگاهی و صاحب آثار متعدد در حوزه عرفان و فلسفه، سید حسن عارفی، وزیر فرهنگ و آموزش عالی در دولت شهید محمدعلی رجایی، رئیس دانشگاه تهران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دکتر ایرج فاضل، وزیر اسبق فرهنگ و آموزش عالی، وزیر اسبق بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و پزشک حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، نوشآفرین انصاری، استاد دانشگاه، نویسنده، پژوهشگر و دبیر شورای کتاب کودک، مرتضی حاجی، وزیر اسبق آموزش و پرورش، مهندس احمد آلیاسین، عضو اجرایی و راهنمای شرکت کشت و صنعت نیشکر کارون، امیر خلبان محمد انصاری، فرمانده اسبق هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران، دکتر اقبال قاسمیپویا، نویسنده و پژوهشگر آموزش و پرورش و استاد دانشگاه، حسن خراط طاهردل، مدیر ارشد بانک ملت، مدرس و پژوهشگر در رشتههای روانشناسی و مدیریت، دکتر محمود بازرگان، زندانی سیاسی در دوره پهلوی دوم، آزاده دفاع مقدس و استاد دانشگاه، نبی کوروشنیا، مسئول ستاد بازگشت مهاجران جنگی، مسئول امور ایثارگران وزارت کشور، از رزمندگان دفاع مقدس و همرزم شهید محمدعلی جهانآرا و در دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس و استاد دانشگاه.
چرا تاریخ شفاهی؟
اولین سخنران نخستین آیین بزرگداشت راویان تاریخ شفاهی، اشرف بروجردی، رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران بود. وی گفت: «بر اساس مقررات موجود و دستورالعمل دولت، بخشنامهای در زمینه تدوین تاریخ شفاهی از کسانی که صاحب تجربه، اندوخته و اندیشه هستند به دستگاهها ابلاغ شد. به هر حال تاریخ مکتوب میشود و در دستنوشتهها و اسناد موجود است و چه لزومی دارد که ما به سمت تاریخ شفاهی برویم؟
وقتی به گذشته و مستندات موجود نگاه میاندازیم، میبینیم که بسیاری از اسناد و مکتوبات، ناگفتههایی را دارند که نتوانستهاند آنها را بنگارند و لازم بوده از قلم و بیان صاحبان تجربه و اندیشه استفاده شود. بر همین اساس، طبیعی است که ضرورت تاریخ شفاهی نمیتواند بر کسی پوشیده باشد. اگر دوستان به بسیاری از کتابهایی که امروز تدوین میشود، نگاه کنند، به عنوان مثال خاطرهنویسی، دستنوشته یا یادداشتهای روزانه و... اینها در آینده میتوانند اسنادی برای نسلهای بعد باشند تا از تجربیات و رخدادهای اجتماعی که اتفاق افتاده و از آنها سوال شده و به نگارش درآمده، استفاده کنند؛ پس یک دلیل ضرورت پرداختن به تاریخ شفاهی، بعضی از نکات ظریف و دقیقی است که میتواند منشأ اثر، منشأ نفوذ و منشأ تغییر تصمیمات شود؛ همین گفتهها و شنیدههایی که افراد دارند و باید آنها را به دیگران منتقل کنند.
نکته دیگر این است که خیلی از شخصیتها و افرادی که با آنها گفتوگو صورت گرفته است، احساس نمیکردند که میتوانند بر روند شکلگیری تاریخ این سرزمین و فرهنگ این مردم تأثیرگذار باشند، آنها گمان میکردند که نادیده گرفته شده و به حاشیه رانده شدهاند. وقتی امروز در همینجا حدود هزار نفر هستند که با آنها در قالب تاریخ شفاهی صحبت شده است و یادداشتهایشان گرفته شده، بر حرفم صحه میگذارند. بعضی از آن افراد حتی اسنادشان را به ما تحویل دادند. نکته دیگر اینکه اگر ما تاریخ شفاهی را تنها بر اساس شخصیت افراد قرار دهیم، دوباره بخشی از تاریخ شفاهیمان مورد غفلت قرار میگیرد، زیرا بعضی اوقات اتفاقاتی در جامعه رخ میدهد که آن فرد در آن مقطع زمانی حضور دارد، اما حضورش به این معنا نیست که خودش هم تأثیرگذار بوده باشد، لذا لازم است نظرات این افراد هم گرفته شود تا بتوانند این تغییر را در آینده ایجاد کنند و یا ما بتوانیم از آن رویکرد یا حادثه تاریخی، یک نگاه جامع به دست بیاوریم. تأکید من بر این چند نکته به این دلیل است که دوستان بدانند رویکرد مجموعه سازمان اسناد و کتابخانه ملی این است که در آینده بخشی از مستندات خودش را به تاریخ شفاهی، اطلاعات و اسنادی که از این اشخاص به دست میآورد، معطوف کند. اینگونه میتواند به غناسازی اسناد کمک کند و میتواند مرجعی برای صاحبان اندیشه باشد که میخواهند تحقیق و تفحص کنند.
اصلِ تأثیرگذاری شخصیتها و افراد، در ساختار تاریخ یک سرزمین و در شکلگیری فرهنگ یک جامعه و رفتارهای بین فردی افراد که همه اینها نشأتگرفته از باورها و اعتقادات کسانی است که میتوانند اثرگذار باشند، بعضاً مورد غفلت قرار میگیرد. اگر هم مورد توجه قرار گیرد، شاید به بعضی از جنبههای آن پرداخته شود. در حالی که باورها، داشتهها، منشأ تأثیر، سهم نفوذ و تأثیر افراد در شکلگیری روند مربوط به انقلاب شامل مباحث مختلفی است که میتوانند آنها را معنا ببخشند؛ بنابراین امیدوارم این نشست بتواند طلیعهای برای عزیزانی باشد که میدانند تأثیرگذارند، اما خودشان را کنار کشیدهاند. این عزیزان نیامدند تا تاریخ را نقل کنند و یا شاید ما از به میدان آوردنشان غفلت کردیم؛ تا از آنها بخواهیم که ناقلین وقایع و اتفاقات زمانه باشند، چرا که همه اینها میتوانند ساختار فرهنگی آینده این سرزمین را رقم بزنند. میتوانند برای نسلهای بعد، پشتوانه و پایگاه مستحکمی در این باشند که اصالت و هویت فردی خودش را بداند. بداند که هویت را باید از کجا به دست بیاورد و چگونه آن را کسب کند؛ این نکته بسیار مهم است که ما برای آیندگان و برای رسیدن آنها به یک موقعیت برتر و فرهنگی متعالی، آن (هویت) را در جامعه به جای بگذاریم. چون همه ما معتقدیم که فرهنگ میتواند حرف اول را بزند و باید مورد اقبال قرار بگیرد. امیدوارم با این رویکرد، در این جلسه و جلسات آتی بتوانیم از حضور راویان تاریخ شفاهی بهره بیشتری ببریم.»
جایگاه تاریخ شفاهی در سیاستگذاری عمومی
سخنران بعدی مراسم، دکتر محسن حاجیمیرزایی، دبیر هیئت دولت بود. حاجیمیرزایی گفت: «خوشحالم از زمانی که تصمیم هیئت دولت ابلاغ شد، حرکتهای باارزشی در زمینه توسعه تاریخ شفاهی انجام گرفت و به مدد سازمان اسناد و کتابخانه ملی، به تدریج، روش پژوهش و روشی برای حفظ و مستندسازی و به اشتراک گذاشتن دانش و فهم افراد شد. عدهای تاریخ شفاهی را به جهت اینکه مبتنی بر دریافتهای شخصی افراد است، در زمره دانش طبقهبندی نمیکنند، اما من به دلایلی اعتقاد دارم که بدون تردید، یکی از مهمترین منابع دانش ناب، کندوکاو در اذهان افراد است. شاید از مسیر دیگری نتوانیم به دریافت این دانش برسیم، بنابراین تاریخ شفاهی، شاید به جهاتی یک شیوه جدید و منحصر برای رسوخ در ذهنهاست.
به تاریخ شفاهی از زوایای مختلفی نگاه شده است؛ یکی اینکه امکانی برای کاویدن ذهن انسانها و استخراج دانش نهفته در درون ذهن آنهاست. سرمایههای عظیمی در طبیعت به ودیعت نهاده شده و انسانها تلاش میکنند آنها را استخراج کنند تا با استخراج آنها تحولات بزرگی را در تاریخ بشری موجب شوند. اندیشه انسانها و ذخائر زیرین آنها سرمایههای بسیار ارزشمندی هستند.
از مهمترین فعالیت دولتها، سیاستگذاری عمومی است و این سیاستگذاری عمومی مفهومی به شدت پویاست. همه عاملین فعال آن در حال تدوین هستند و تحولات، امر سیاستگذاری عمومی را به یک امر بسیار دشوار و پیچیده تبدیل میکند. حل مسئله در کانون سیاستگذاری است و مهمترین موضوعی که از سیاستگذاری مورد توجه قرار میگیرد، حل مسئله است. اگر به اداره کارآمد کشور و تأمین منافع جامعه فکر کنیم، اگر به دنبال تأمین شرایط لازم برای استمرار و بقای جامعه باشیم و اگر بخواهیم مواجهه مؤثر و فعالی با تغییرات گسترده و پرشتابی که همه زندگی ما را در بر میگیرد داشته باشیم، اگر بخواهیم به کارآمدی و اثربخشی دولت فکر کنیم، همه و همه به توانایی یک دولت برای حل پایدار مسائل مسئله بستگی دارد. بسیاری از موقعیتهایی که دولتها در معرض آنها قرار میگیرند، موقعیتهای حل مسئله است و میزان توانمندی دولت را در حل پایدار مسائل میسنجند.
برای حل مسئله، رمزگشایی از چرایی و چگونگی رویداد، یک گام مهم و اساسی است. در پدیدههایی که ما مورد مطالعه قرار میدهیم، در موضوعاتی که برای تصمیمگیری درمورد آنها اهتمام میکنیم، بخش عامل، بخش بسیار مهمی است. از متن و زمینه صحبت میشود، اما اصل مهمتر، فهم عامل از متن و فهم عامل از زمینه است. تا امکان رسوخ در اذهان عاملان اصلی یک موضوع فراهم نشود، امکان فهم دقیقتر حاصل نخواهد شد. ممکن است که دریافتهای عامل و آن چیزی که در ذهنش شکل گرفته و دریافتش از واقعیت، برداشت دقیق و صحیحی از واقعیت نباشد، اما مهم این است که این برداشت منشأ اقدام شده است و فهمیدن اینکه چه نگاهی به پدیدهها موجب تصمیم شده است و استراتژیها را شکل داده، مهم است. این رسوخ در ذهن انسانها، یک مصاحبه، شور و دوستی نیست، بلکه یک پژوهش بسیار عمیق است. ما باید توانایی این را داشته باشیم که به چرایی و چگونگی تصمیمات پی ببریم. اگر ما نتوانیم راهی برای ورود به این اذهان پیدا کنیم و اینها را سرمایه تصمیماتمان قرار دهیم، معلوم نیست که توفیقات زیادی داشته باشیم. مثلاً همین برجام و توافقی که درباره آن انجام شد، برای فهم آن چیزی که اتفاق افتاده است، اسناد، مدارک، گزارشات و جلسات را گرفتیم و مستند کردیم تا مشخص شد که چه اتفاقی افتاده است، اما اینکه چه کسانی تصمیم گرفتند، چه درکی از ظرفیتهای داخلی و چه درکی از توانمندیهای خودشان داشتند، چه تفسیری از محیط بیرونی داشتند و چه اقتضاهایی آنها را به این سمت هدایت کرد و در فرایند کار چه دریافتهایی منشأ تصمیمگیری شد، اهمیت دارد. این، نابترین دانشی است که نیاز جامعه امروز ماست.
مسائلی که ما با آنها روبهرو هستیم، غالباً مسائل بکری نیستند و هر چند که تصویر و قالبهای آنها دائماً در حال تغییرند، اما روشهای ما برای حل بسیاری از این مسائل، قدیمی و فاقد تواناییهای لازم است. وقتی یک مسئله به یک مسئله مزمن و تاریخی تبدیل میشود، نشان میدهد که ابزارهای لازم برای حل این مسئله، ابزارهای کارآمدی نبودهاند. اگر ما بتوانیم در این زمینه مسیری را بگشاییم که همه عاملین خلق موقعیتهای مختلف در طول دورههای زمانی گوناگون، تصمیمات خودشان را تبیین کنند، آنچنان که میاندیشیدند، بهترین چراغ راه برای اینکه تصمیمات دقیقتر و سنجیدهتری داشته باشیم، به دست خواهد آمد. بسیاری از این تصمیمات به دلیل اینکه در معرض چنین دانشی قرار نمیگیرند، دچار کاستی هستند. شاید این دانش برای خودِ عامل هم مجهول باشد و لزوماً این به آن معنا نیست که ذهن عامل نسبت به آن آگاه است، اما این توانمندی یک فرد مجهز به تکنیک تاریخ شفاهی است که قادر است از درون او کندوکاو کند؛ یعنی به نوعی استخراج و نیازمند تکنولوژی دقیق و پیچیده است تا از کنار هم چیدن آن چیزهایی که استخراج میکند و تبدیل آنها به یک دانش، زمینههای لازم را برای تصمیمگیریهای دقیقتر و مناسبتر فراهم کند. مسائلی مانند فقر، عدالت، اشتغال، بهرهوری، مسائل مربوط به نظام بانکی، رشد پایدار اقتصادی، مسائلی هستند که ما در حوزههای آنها تصمیمات متعددی گرفتیم و سیاستهای مختلفی را اتخاذ کردیم. مسیرهایی را رفتیم؛ در بعضی توفیق پایدار و در بعضی توفیق نسبی داشتیم، اما اینکه بتوانیم این گذشته را که مهمترین داده ما برای یک تصمیمگیری سنجیده و درست است، به خوبی فهم کنیم و در خدمت تصمیمگیری قرار بدهیم، از عهده کسانی برمیآید که در کار تاریخ شفاهی فعال هستند. این مهارت باید به میزان گستردهای در سطح کل سازمانها توسعه پیدا کند. نظر ما بر این است که در کنار هر پروژه بزرگی، حتماً یک گروه تاریخ شفاهی باشد و باید دائماً پدیدههایی که شکل میگیرند و تصمیماتی که اتخاذ میشوند را فهم و ثبت کند و برای دیگران به یادگار بگذارد. تاریخ شفاهی به طور خیلی جدی از خاطرهنویسی و خودنوشتهای افراد متمایز است و این نیازمند یک طراحی است تا در درون ذهن انسانها عناصری را شناسایی کنند که سرمایه خوبی برای تصمیمگیریهای کارآمد و اثربخش هستند.»
سه عامل مؤثر در کیفیت تاریخ شفاهی
سخنران سوم برنامه، سید علینقی (کمال) خرازی، رئیس و عضو شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی بود. وی گفت: «آنچه که در ثبت تاریخ شفاهی مهم است، کیفیت آن و منوط به چند مسئله است. سه عامل مصاحبهکننده، مصاحبهشونده و موضوع، نقش مهمی در کیفیت آنچه که تولید میشود، دارند. مصاحبهکننده عامل بسیار مهمی است؛ اینکه چقدر باید در موضوعی که میخواهد از ذهن مصاحبهشونده استخراج کند، تسلط داشته باشد و خودش باید در آن حوزه متخصص باشد و منابع لازم را خوانده باشد تا بتواند چنین وظیفه مهمی را انجام دهد. مصاحبهکننده صرفاً یک ضبط صوت نیست که مصاحبهشونده هرچه که میخواهد بگوید، ضبط شده و در نهایت پیاده شود، بلکه همانطور که جناب آقای حاجیمیرزایی گفتند، باید این هنر را داشته باشد که از ذهن مصاحبهشونده مطالبی را استخراج کند که به سادگی در دست کسی نیست، بهخصوص وقتی که مسائل سیاسی و امنیتی مطرح میشود. با توجه به ماهیت این مسائل و ظرائفی که دارند، کار بسیار دشوارتر میشود؛ اینکه چگونه بتواند از لابهلای ذهن مصاحبهشونده نکات را استخراج کند، در حالی که مصاحبهشونده هم بتواند آنها را بیان کند، یا آنقدر هنر داشته باشد که بتواند چنین استباطی را بدون خواست مصاحبهشونده داشته باشد و مطالبی را استخراج کند که او به بیان نیاورده است.
ماهیت مسائل سیاسی و امنیتی این پیچیدگی را دارد و کسی که در این مناصب بوده و هست، نمیتواند تمام آن چیزی را که بوده، به دلیل منافع ملی، بیان کند. لذا مجبور است که به اختصار بگذراند و یا به شیوه دیگری عمل کند، بدون اینکه تمام رموز کار مشخص شود. در طول تصمیمگیریهایی که یک فرد سیاسی و امنیتی انجام میدهد، در هر صورت دنیایی از پردازش دادهها و اطلاعات در ذهنش وجود دارد. بسیاری از مسائل را باید، حین پاسخگویی، بررسی کند و به تصمیم برسد که چه چیزی باید بگوید و جلوی حریف با چه مضمون و ادبیاتی صحبت کند که به هدف خودش برسد. اینها پیچیدگیهای بسیار زیادی دارند که باید حتماً افراد شفاهیکار به آنها توجه کنند. مصاحبهشونده باید این آمادگی را داشته باشد، آن چیزی که اتفاق افتاده است را بیان کند.
اینجا باز مشکلی پیش میآید و آن مسئله سوگیریهای شناختی است که ما انسانها با آن روبهرو هستیم. آن چیزی که بیان میکنیم، ممکن است الزاماً درست نباشد، نه اینکه بخواهیم نادرست بگوییم، بلکه ساختارهای مغزی ما و سوگیریهایی که انسانها با آن روبهرو هستند، ممکن است به طور ناخودآگاه دچار انحراف شود. ما انسانها با سوگیریهای شناختی بسیار زیادی روبهرو هستیم. در دستهبندیهایی که میکنند، شاید 180 تا 185 سوگیری را ذکر میکنند که با آنها روبهرو هستیم. باید بدانیم چگونه از این سوگیریها اجتناب کنیم تا اینکه آن چیزی که دیدیم، به واقعیت نزدیک باشد. نفس مصاحبه با توجه به فوریت داشتن و اینکه از شما سؤالی میشود و شما باید فیالبداهه آن را جواب بدهید، خودش یک مشکل ایجاد میکند. یک زمان شما محققی هستید که در کتابخانه مینشینید و اسناد و مدارک در اختیارتان است. اینها را بررسی میکنید و گزارش میدهید، ولی وقتی که از شما، فیالبداهه سؤال میشود، فرصت ندارید تحقیق انجام دهید و باید در آن لحظه جواب دهید. این فوریت امر، خود، مشکلساز است و لذا به اطلاعاتی که در دسترسمان است، تمسک میکنیم. این، خود، سوگیری ایجاد میکند. همچنین مسئله تواناییهای حافظه فرد مصاحبهشونده که چقدر از حافظه بالایی برخوردار است و چقدر از وقایع را بهعینه به یاد دارد نیز مطرح است. انسانها متفاوت هستند، بعضی حافظهشان قوی است و بعضی حافظه ضعیفی دارند؛ این هم عاملی است که میتواند در کیفیت آنچه تولید میشود، مؤثر باشد. خوشبختانه در سازمان مرکز اسناد و کتابخانه ملی، شیوهنامهای برای تدوین تاریخ شفاهی تولید شده است. شیوهنامه بسیار کامل و خوبی است، منتهی آموزش و تجربه زیادی میخواهد تا آنچه انجام میگیرد، دقیقاً پیاده شدن چنین شیوهنامهای باشد؛ شیوهنامهای که زحمات بسیاری کشیده شده تا تدوین شود.
به هر حال تاریخ شفاهی در عین ارزشی که دارد، میتواند به عنوان یک منبع مورد استفاده محقق قرار گیرد. این نکته مهمی است که تصور نکنیم آنچه به عنوان تاریخ شفاهی تهیه میشود، واقعیت تاریخ است. با توجه به توضیحاتی که عرض کردم و مشکلاتی که این پدیده با آن روبهروست، صرفاً باید برای آن به عنوان یک منبع، در کنار منابع دیگر و مستندات قطعی که از یک برهه یا از یک وظیفه وجود دارد و میتواند آن اسناد و واقعیتهای تاریخی را تبیین کند، ارزش قائل شد.»
هر مصاحبه، گوشهای از پازل را پر میکند
سخنران بعدی مراسم، دکتر سید حسن شهرستانی، رئیس اسبق کتابخانه ملی و نیز سازمان اسناد ملی بود. شهرستانی گفت: «منش، کرامت و استقامت در تحقیق و تفحص کسانی چون ابنسینا یا ابوریحان بیرونی در طول زمان تغییر نمیکند، آن دانش است که در طول زمان تغییر میکند و یکی از این منشها، رویه خوبی است که مجموعه سازمان اسناد و آرشیو کتابخانه ملی در پیش گرفته و این مجلس، محصول آن رویه است. خدمت این عزیزان این بود که مجموعه این منشها، خدمات و حتی رویههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که پیشکسوتان ما به وجود آوردهاند را در یکجا جمع کردند. همه اینها در کتابها وجود ندارند، بلکه در قفسه سینهها هستند. تاریخ فرهنگ ما مانند پازلی است که مصاحبه و گفتوگو با هر شخص، گوشهای از این پازل را پر میکند.»
کتابخانه، پایگاهی برای تاریخ شفاهی
در مراسم تجلیل از راویان تاریخ شفاهی، نوشآفرین انصاری هم گفت: «من به چند نکته اشاره میکنم، به عنوان یک کتابدار و کسی که در شورای کتاب کودک خدمت میکند. برای اینکه بحث تاریخ شفاهی در ایران دوام و قوام پیدا کند و به عنوان یک حرکت مردمی شکل بگیرد، جامعه احساس کند که دیده میشود و تجربههایش مهم و قابل ثبت است، باید این کار را از کودکی شروع کرد، در بزرگسالی دیر است. در کودکی و نوجوانی است که باید به شیوههای مختلفی که در جهان هم وجود دارد، به نسل جوان نزدیک شد و آنها را در ثبت تاریخ شفاهی درگیر کرد. از ثبت دوستان و خانواده شروع کنند و به اسناد و منابع تاریخی علاقهمند شوند. وگرنه نسلها از تاریخ دور میشوند و در دام هیجانات و اتفاقهای دیگر میافتند. پس بحث مهم، توجه دادن به رسالت کتابخانه است. ما نمیگوییم که کتابخانه جایی برای خواندن است، امروز کتابدارها میگویند جایی برای با هم بودن، صحبت کردن و تبادل اندیشه است، این مهم است و باید به نهاد کتابخانه، کتابخانههای مدارس و کتابخانههای عمومی به عنوان یک پایگاه تاریخ شفاهی برای دوره کودکی و نوجوانی توجه کرد تا در بزرگسالی، جامعهای به گونهای دیگر داشته باشیم.
دستورالعملها وجود دارد، اما وقتی خانم صالحی، پژوهشگر سازمان اسناد تشریف آورد و من ساعتها مقابل دوربین قرار گرفتم و صحبت کردم، قرار نبود که این سند شفاهی چاپ شود. فرض من بر این بود که این سند به عنوان یک سند گفتاری در آرشیو مرکز اسناد و کتابخانه ملی برای پژوهشگران میماند تا بتوانند در مورد صحت مطلبی تحقیق کنند یا تطبیق بدهند و یا نگاه من را در مورد موضوعی بدانند. بعد از 15 سال خانم صالحی تماس گرفت و گفت که سازمان میخواهد این اثر را چاپ کند. پیاده شده آن مصاحبه را در اختیار من قرار داد که در آنجا بحثهای زیادی مطرح شد. مثل اینکه آیا مصاحبهشونده باید اجازه میداد که مطالبش از صافی ذهن یک ویراستار بگذرد؟ زیرا پیاده کردن صد در صد امکان ندارد. شما با سندی مواجه میشوید که همه مطالب قدیمی شده و گذشته است. خانم صالحی سعی کرد محدودیت اثر قبلی را برداشته و اثر به نوعی جدیدی خلق شود. حاصل این شد که لااقل 50 پانویس به متن اضافه کرد. این تلاشهای خانم صالحی باعث شد که اثر مستند شود.
در این مصاحبهها، مصاحبه خانم توران میرهادی با نام «افسانه پیروز» وجود دارد که خانم رسولی کار کرده و یک مصاحبه از خانم منصوره راعی نیز وجود دارد که هر دو این مصاحبهها برای مسئله نظام آموزش و پرورش در ایران که در حال حاضر بسیار بحرانزده است، مهم است.»
تاریخِ تاریخ شفاهی
سخنران بعدی حسن خیاط طاهردل بود. وی گفت: «این عزیزانی که هزار مصاحبه را انجام دادهاند، گنجینههایی هستند که خوب است که یک روز پای صحبتشان بنشینیم؛ آنهایی که با صبر و حوصله نکات تاریک تاریخ را از درونها بیرون میکشند و آنها را جمعآوری میکنند. من حتی با برخی از این عزیزان صحبت کردم و پیشنهاد دادم که یک بار شما در مقابل مصاحبهشونده بنشینید، چون یک دنیا تجربه دارند، زیرا تاریخِ تاریخ شفاهی هم گنجینهای را گردآوری خواهد کرد. من میخواهم از آنچه که در زمینه تاریخ انجام میشود، دفاع کنم. درست است تاریخ را حاکمان مینویسند یا تفسیر میکنند، اما اینکه این سعه صدر و پذیرش باشد که قرائتهای دیگری را از تاریخ، حتی از فرودستان بشنوند، بیتردید رخداد مبارکی است که باید آن را ارج نهاد.»
ابهامزدایی تاریخ شفاهی
سخنران انتهایی برنامه، دکتر اقبال قاسمیپویا بود. وی گفت: «در مصاحبهام، آنچه که دلم میخواست را گفتم و این یک نقطه مثبت قضیه است. من معلم آموزش و پروش و پژوهشگر تاریخ هستم و میدانید که سند همه چیز یک محقق تاریخ است، اگر سند وجود نداشته باشد، تاریخی وجود ندارد و اگر محققی مشهور است، به این دلیل است که به اسناد خوبی دسترسی دارد.
مسئله دیگر موضوع ابهامزداییهاست که متأسفانه به دلیل نبودن سند، بسیاری از تحقیقها یا قالبی و یا پر از ابهام است؛ به عنوان مثال من موضوعهایی را در مصاحبهام گفتم و دیگر به تحلیلگر تاریخ و پژوهشگر بستگی دارد. نمونه دیگر اینکه میگفتند شاه میخواست به آموزش و پرورش توجه کند و اطرافیانش نمیگذاشتند. من تاریخ شفاهی هاروارد را ورق زدم و با مطالب چهار استاد آشنا شدم. جالب است که آقای محمد مشایخی گفته در کنفرانس رامسر بحث حقوق معلممان مطرح شد، شاه صحبت کرد و گفت چرا معلممان ناراضی هستند؟ هفتهای 20 ساعت کار میکنند و بقیه وقت را هم شغل آزاد دارند، پس چه مشکلی دارند؟ یکی به شاه گفت که اینگونه نیست و جریان را برایش توضیح داد و این موضوع هم یک سند است.»
نخستین آیین بزرگداشت راویان تاریخ شفاهی به مناسبت هشتادمین سالگرد تأسیس کتابخانه ملی ایران، از سوی پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، صبح سهشنبه هشتم اسفند 1396 در تالار همایشهای مرکز اسناد و آرشیو کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
تعداد بازدید: 5475
http://oral-history.ir/?page=post&id=7677