تاریخ شفاهی، نوعی از گواه تاریخی را تشکیل میدهد
اسکار دِ لا توره[1]
ترجمه: فرهاد حریری اکبری
01 آذر 1396
دره آمازون از فارو به آلنکر، ریو ترومبتاس- ریو اریرامبا، از مرکز نقشه نرومن ب. لونتال[2]
ماه گذشته تازهترین شماره مجله تاریخ شفاهی[3] به خیابانها رسید و فهرست مفصلی از آخرین مقالات پژوهشی تاریخ شفاهی را به همراه آورد. امروز ما حرفهای اسکار دِ لا توره، نویسنده مقالهای در شماره دوم از سال 44ام مجله تاریخ شفاهی را میشنویم که در آن به بررسی جایگاه روایتهای اساتید خوبِ در حوزه خاطرات شفاهیِ آفریقاییتباران برزیل[4] پرداخته است. در زیر، او میپرسد چه «لایههای معنایی» از طریق ضبط این صداها پدیدار میشود که شاید درخارج از محدوده اطلاعات صرفاً مبتنی بر واقعیات یا سنتهای شفاهی قرار بگیرند.
■
هنگامی که قانون اساسی 1988 برزیل به جوامع سیاهپوست روستایی که از نسل بردگان بودند زمین داد، دهقانان سیاهپوست برزیل بهطور ناگهانی وارد عرصه سیاسی کشور شدند. وقتی آنها شروع به پذیرفتن تبار آفریقایی خود کردند و آوازه آن را در سراسر کشور گستردند، تعدادی از محققان و روزنامهنگاران با جلب برخی منابع مالی برای تحقیق تلاش کردند و سپس ضبطصوتهای خود را برداشتند و به دوردستترین نقاط وحشی این کشور غولپیکر رفتند تا با این دهقانان بهظاهر ناشناخته سیاهپوست مصاحبه کنند. این تلاشی قابل قیاس با روایتهای معروف بردگان از رکود بزرگ[5] بود که «اداره پیشرفت کارها»[6] در آمریکا به انجام رساند.
روند شناخت و نامگذاری جوامع سیاهپوست از دهه 1990 با یک گزارش فنی آغاز شد که پیوندهای گذشته جامعه سیاهان را بردهداری روشن مینمود، بنابراین هدف موج اول محققان که آنها را مورد مطالعه قرار داده بود، کشف خاطرات زندگی آنها تحت این نهاد مانند روایتهای «اداره پیشرفت کارها» بود. هر دو مجموعه از مصاحبهها سعی بر این داشتند تا تجربیات را از زمانی که بیشتر مصاحبهشوندگان کودکی بیش نبودند و در مورد برزیل، از دورانی که در آن بسیاری از مصاحبهشوندگان حتی متولد نشده بودند، ثبت و ضبط و حفظ کنند. در حقیقت، تعدادی از انسانشناسان از ایالتهای پارا[7] سائوپائولا[8] یا ریودوژانیرو[9] اغلب «سنتهای شفاهی» را بیش از تجارب شخصی یا خاطرات گردآوری کردند.
همانگونه که میدانیم، سنتهای شفاهی باتوجه به فرضیات خاص میتوانند درجهت همراهی و تکمیل مطالعات تاریخی به کار روند، اما باید با دقت مدیریت شوند و همراه با منابع دیگر مورد بررسی قرار گیرند. در عوض، تعدادی از گزارشهای اولیه درباره جوامع سیاهپوست برزیل، سنتهای شفاهی را به عنوان شواهد واقعی در نظر گرفتند، اما بار غنی و نمادینی که این سنتها همراه با خود داشتند را نادیده گرفتند. بهعنوان مثال، یک رساله دکتری که اخیراً در آمازونیا[10] نوشته شده، روایتهایی را در مورد یک چاه که در آن بردگان پیشین بدون آیینهای مناسب مذهبی دفن شدند، بهعنوان شواهد واقعی جمعآوری کرده است، حال آن که این داستان به احتمال بسیار، بیشتر نمادی از یک گذشته مشترک همراه با آسیب روحی[11] جمعی و سوءاستفاده از بردگان است تا آن که بخواهد مکانی که این اتفاق در آن افتاده را نشان دهد.
محققان برزیلی که در طول دهههای 1990 و 2000 تاریخهای شفاهی را جمعآوری میکردند، تحت برنامههای دقیق کار میکردند، زیرا برخی جوامع سیاهپوست فرایند به رسمیت شناخته شدن قانونی را آغاز کردند که راهی برای متوقف کردن گرفتن زمینها از سوی مالکان و صنایع کشاورزی در طی آن سالها قلمداد میشد. کار کردن با هدف رسیدن به اهداف طرح در زمان تعیین شده به این معناست که برخی از مطالعات اولیه فاقد توجه عمیقتر در مورد نوع شواهد در دسترس بودند. برای مثال، گزارشی در سال 1991 درباره رودخانه ترومبتاس[12] در آمازونیا منتشر شد که بر تعدادی از اسطورههای شفاهی و روایتهای پذیرفتهشده به عنوان شواهد شبهواقعیت از زمان بردهداری متکی بود. بهطور مثال، روایتی شفاهی در مورد زنی سالخورده که رهبر معنوی قدرتمندی در زمان تشکیل برخی جوامع مارون بوده است، بهعنوان نشانهای تعبیر شد از این که این زن در اوایل دهه 1800م نیز مسن بوده است. مدت کوتاهی پس از آن، یک مورّخ سفرنامهای پیدا کرد که حاوی عکسی از همان زن بود که در سال 1902 گرفته شده بود. بهعبارت دیگر، این روایت بهعنوان شاهدی واقعی بهشیوهای بیدقت بهکار برده شده بود. بههمین ترتیب، گزارشهای نوشته شده دیگری در استان های مارانهائو[13] سائوپائولو، ریودوژانیرو، میناس گرایس[14] یا باهیا[15] بویژه در ابتدا برخوردی خرافیگونه نسبت به سنتهای شفاهی داشتند که توسط دهقانان سیاهپوست نقل میشدند.
مواردی از این دست به این واقعیت اشاره دارند که هنوز داستانها و لایههای معنایی زیادی وجود دارند که انتظار میرود در مطالعات مربوط به سنتهای شفاهی سیاهپوستان در برزیل مورد بررسی قرار گیرند. آزمایشگاه تصویر و تاریخ شفاهی[16] وابسته به دانشگاه فلومیننس فدرال ریودوژانیرو[17] یا دانشگاه فدرال مارانهائو[18] مخزن تعداد زیادی مصاحبه با نوادگان بردگان از دهه 1980 هستند که میباید هر چه زودتر با پرسشهای جدید در ذهن مورد تحقیق قرار گیرند. اگر محققان بتوانند به این مخازن دست پیدا کنند و سؤالاتی خلاقانه طراحی کنند که نه فقط به بردهداری بلکه به حوادثی که پس از از میان برداشته شدن آن رخ دادند بپردازند و اگر محققان بتوانند به این مخازن با ابزارهای مفهومی جدیدی که برگرفته از مطالعات فرهنگی و رسانهای هستند، نزدیک شوند، آنگاه چنین مجموعههایی میتوانند درسهای ارزشمندی داشته باشند و به ماجراهای جالبی راه پیدا کنند. مقاله من در مجله تاریخ شفاهی با عنوان «مکانهای خاطره و لغزش زمان»[19] به دو مورد از این مفاهیم میپردازد، اما مفاهیم بیشتری وجود دارند. به عنوان مثال، چرا مطالعات ادبی در خصوص شخصیت بردهدار پدرسالار وجود ندارد؟ چرا هیچ کس تاکنون رابطه میان گفتمانهای مربوط به بردهداران و مالکان پس از رهایی را بررسی نکرده است؟ چرا هیچ کس نقشهای جنسیتی و نمایندههایی از زنان سیاهپوست روستایی (رعیت) و زنان سفیدپوست مرفه را که در این مجموعه خاطرات تعبیه شده است، مورد تحقیق قرار نداده است؟ به نظر من، هیچ چیز برای انتشار در مورد مقولههای نژادی و بازنماییهایی که برزیلیهای روستایی در زندگی روزمره خود به کار می برند، وجود ندارد.
به طور خلاصه، تاریخهای شفاهی در مورد دهقانان سیاهپوست در برزیل، جدیدتر از ایالات متحده است. درباره آنها به اندازه روایتهای «اداره پیشرفت کارها» کار پژوهشی صورت نگرفته است که بهطور متناوب توسط محققانی مانند اولریچ بونل فیلیپس[20] لئون لیتواک[21] اوگن گنووس[22] ایرا برلین[23] شارون ماشر[24] یا مایکل گومز[25] از زمان انتشارشان از دهه 1940، پذیرفته یا رد میشدند. به همین دلیل است که هنوز هم فضای قابلتوجهی برای پرداختن به آنها با سؤالات جدید، مفاهیم جدید و رویکردهای جدید وجود دارد. زمانی که شخصی مطالعه تطبیقی را آغاز میکند، تاریخهای شفاهی دوست داشتنی ما نوعی از شواهد تاریخی را تشکیل میدهند که پاسخهای غنی و ظریفی را درباره تاریخ برزیلیهای روستایی و همچنین تاریخ آمریکاییهای روستایی فراهم میکنند، اما به منظور انجام این کار، لازم است با چشمی حساس، گوشی روشنضمیر و ابزار تخیل با آنها برخورد شود.
[1] Oscar de la Torre, odelator@uncc.edu
اسکار د لا توره، استادیار مطالعات آفریقا و آمریکای لاتین در دانشگاه کارولینای شمالی در شهر شارلوت است. او متخصص گذار از بردهداری به آزادی در قاره آمریکا با تمرکز ویژه بر رابطه بین محیط زیست، کار و هویت است.
[2] “Vallée de l’Amazone de Faro a Alemquer, Rio Trombetas – Rio Ariramba” by Norman B. Leventhal Map Center, CC BY 2.0 via Flickr.
[3] OHR: Oral History Review
[4] Afro-Brazilians
[5] the Great Depression
[6] Works Progress Administration (WPA)
«اداره پیشرفت کارها» یکی از راهکارهایی بود که در دوران فرانکلین روزولت برای مقابله با رکود بزرگ به کار گرفته شد و میلیونها کارگر را برای ساخت سازههای عمومی نظیر جاده، بوستان و ساختمانهای عمومی به کار گرفت. م
[7] Pará
[8] São Paulo
[9] Rio de Janeiro
[10] Amazonia
[11] trauma
[12] Trombetas River
[13] Maranhão
[14] Minas Gerais
[15] Bahia
[16] The Oral History and Image Laboratory
[17] Rio de Janeiro’s Federal Fluminense University (UFF)
[18] Federal University of Maranhão
[19] Sites of Memory and Time Slip
[20] Ulrich Bonnell Phillips
[21] Leon Litwack
[22] Eugene Genovese
[23] Ira Berlin
[24] Sharon Musher
[25] Michael Gomez
بلاگ انتشارات آکسفورد
تعداد بازدید: 4620
http://oral-history.ir/?page=post&id=7480