روزگاری که خاطرهنویسی، تاریخنگاری مخفی بود
26 مهر 1396
«خاطرهنویسی و جایگاه آن در تاریخنگاری عصر قاجار: شناخت انواع خاطرات و بررسی تحول خاطرهنویسی در عصر قاجار با تکیه بر تأثیر انقلاب مشروطه بر این پدیده و ارزشگذاری جایگاه این جریان در تاریخنگاری دوره قاجار» نام کامل کتابی از سمیه عباسی با چهار فصل است. این کتاب را انتشارات سخنوران در سال 1396 در 240 صفحه منتشر کرده است.
این اثر که پیش از کتاب شدن، پایاننامه کارشناسی ارشد نویسنده بوده است، در پیشگفتار با این توضیح همراه شده است که: «جنگهای ایران وروس که چشم و گوش برخی ایرانیان ترقیخواه را به دنیای جدید گشود، زمینههای نخستین ِاخذ دستاوردهای فکری و مادی تمدن جدید اروپایی در ایران را موجب شد. آشنایی با تاریخنگاری نوین و انواع آن از دستاوردهای جدید فکری غرب بود که از اواسط عصر ناصری مورد توجه قرار گرفت. این آشنایی با شیوههای نوین و انتقاد بر سنت تاریخنویسی کهن ایرانی، محصول تحول ذهنی و تحول در جهانبینی و افق فکر ایرانی در نسبت با باورها و عقاید سنتی و ریشهدار حاکم بر نظام فکری ایرانیان بود. شکلگیری خاطره نویسی و وقایعنگاری روزانه – با تکیه بر من فردی و جمعی (آگاهی ملی) - به عنوان گونهای جدید در تاریخنگاری به صورت مخفی و غیر رسمی در انتقاد به شیوه مرسوم در ثبت وقایع که نوعی تاریخنویسی آشکار و فرمایشی بود را باید در این راستا قلمداد کرد. در این پژوهش در صدد هستیم تا به بررسی نحوه شکلگیری اینگونه تاریخنگاری و جریانات تأثیرگذار بر روند تحول و تکامل آن پرداخته و به ارزشگذاری و مشخص کردن جایگاه آنها در تاریخنگاری دوره قاجار بپردازیم.
مرزبندی دقیقی را نمیتوان برای مشخص کردن انواع خاطرات و جدایی آنها از دیگر گونههای مشابه بهمانند سفرنامهها و وقایعنگاریهای متداول قائل شد. بر اساس انواع خاطرات و زندگینامهها که تقسیمبندیهای گوناگونی را شامل میشوند، این حوزه از وسعت خاصی برخوردار است، اما به دلیل محدودیت زمانی و وسعت گونههای نزدیک به خاطرهنویسی، در این پژوهش تکیه اساسی بر روی کتابهایی بوده است که با عنوان دقیق خاطرات به چاپ رسیدهاند یا به حد تواتر از سوی متخصصین این حوزه در گونه خاطرهنگاری جای داده شدهاند.
نظر به این که تاریخنگاری مربوط به هر سلسلهای یا دورهای را باید جریانی تداومدار، به دلیل به دست آمدن ناگهانی و یا اتفاقی یک سند و منبع جدید و یا هر دیدگاه نوینی، به حساب آورد و با توجه به آن که بسیاری از خاطرات مربوط به دوره قاجار در دهههای اخیر یافت و به چاپ رسیده است و با اذعان به این که اغلب این خاطرات نوشته تاریخسازان این دوره است و با مطالعه و بررسی آنها میتوان به زوایای مخفی امور و شناخت شخصیت اکثر فعالان سیاسی و اجتماعی دوران قاجار پی برد، ضرورت تحقیقی وسیع و جامع در این منابع و این حوزه تقریباً دستنخورده تاریخنگاری دوره قاجار به خوبی احساس میشود...
با توجه به آن که هدف و کار اساسی بر روی متن کتابهای خاطرات مربوط به دوره قاجار بوده، در گردآوری اطلاعات و تحلیل دادههای مورد کاربرد از روش توصیفی – تحلیلی (روش اصلی در تحقیقات تاریخی) استفاده کردهایم. در این راستا بعد از شناسایی خاطرات مربوط به دوره مذکور که شامل 42 اثر میشود، در یک تقسیمبندی تاریخی آنها را در دو دوره قبل و بعد از مشروطه قرار داده و با تکیه بر انگارههایی چون پایگاه طبقاتی خاطرهنگاران و اندیشههای آنان در باب مسائل مختلف به تحلیل متنی - محتوایی آنها پرداختهایم.
در راه رسیدن به پاسخ دغدغههای مورد نظر طبعاً شناخت کلیاتی در باب خاطره و خاطرهنویسی و پیشینه آن در غرب و تاریخ ایران ضروری به نظر میرسد که در فصل دوم بدان توجه شده است. در این فصل که کلیات و مبانی خاطرهنویسی نامگذاری شده، ابتدا به تعریف واژه خاطره در زبان فارسی و زبانهای متداول دیگر پرداختهایم و در ادامه به تعریف مفهوم خاطرهنویسی اقدام ورزیدهایم و در یک شرح مبسوط سعی بر آن داشتهایم تا فرق خاطره با تاریخ و تاریخنگاری، تفاوت آن با افسانه و سفرنامه را مشخص کرده و همچنین انواع گونههای خاطرهنویسی را مشخص کرده و به تفاوتهای آنها نیز اشاره کنیم. کارکردهای انواع خاطرات و میزان ارزیابی ارزش و صحت این آثار و همچنین دلایل خاطرهنویسی، از دیگر مبحثهای مربوط بدین فصل است...
در بررسی و تحلیل خاطرات قاجار، در فصل سوم با ادغام و توجه به دو شیوه تحلیل تاریخی در معرفی خاطرات و دقت در پایگاه طبقاتی خاطرهنگاران، منباب قضاوتهایشان در مورد مسائل گوناگون از قبیل شاخصههایی چون جایگاه من فردی، زن و خانواده، شاه، امور سیاسی، امور مذهبی و دینی، افکار و مظاهر نوین اروپایی، به تحلیل متن خاطرات اقدام کردهایم. در این فصل سعی شده است در یک تقسیمبندی کرنولوژیکی به معرفی و توضیح خاطرات بپردازیم و ملاک اصلی این تقسیمبندی سال تدوین نهایی یک اثر است و در این تقسیمبندی شکننده، خاطراتی که سال تدوین نهایی آنها مشخص نبوده است، سال آغاز تدوین آنها و در صورت نبودن آن به دورهای که بیشترین محدوده مطالب اثر را در بر میگرفته توجه شده است. البته مورد آخر گاه نیز با مشخص بودن سال آغاز یا پایان تدوین یک اثر، به دلیل تراکم مطالب خاطره در یک دوره خاص به عنوان ملاک اصلی تقسیمبندی دورهای یک خاطره مورد توجه قرار گرفته است. این روند در جداول فصل نیز با همین روند رعایت شده و با تمام نقایصی که در تقسیمبندی کرنولوژیکی به آن وارد است، به عنوان بهترین شیوه مطلوب بوده که میتوانستیم از آن بهره بجوییم.
فصل نهایی پژوهش نیز جایگاه خاطرات در تاریخنگاری دوره قاجار نامگذاری شده است. در بخش اول این فصل به دلیل اهمیت نثر این خاطرات و سادگی که بر متون این آثار حاکم بوده است، سعی بر آن داشتهایم که دلایل این سادگی و عوامل تأثیرگذار بر آنها را مورد بررسی اجمالی قرار دهیم. مباحثی چون بررسی صلابت نثر خاطرات، تأثیر واژگان و گونههای غربی ادبیات در نثر این آثار و همچنین بررسی استفاده از ادبیات رکیک و عامیانه از دیگر مطالب این بخش است. با توجه به نثر سنگین آثار موجود در قلمرو تاریخنگاری سنتی و رسمی و اصرار مولفین این آثار در پیگیری این روند، به دلیل متفاوت بودن نثر آثار موجود در حوزه تاریخنگاری مخفی (خاطرهنویسی) که بر سادهنویسی اتکا داشته است، بررسی نثر این آثار و دلایل آن به عنوان تحولی در نثر (سبک) آثار تاریخنگاری، ضرورت پژوهش در این بخش است که در حد توان بدان پرداختهایم.
در بخش بعدی، با توجه به شاخصههایی چون میزان استفاده از اسناد و مکاتبات و فرامین، دارا بودن دید نقّادانه و مورّخانه و ارائه دادههای بکر تاریخی به تحلیل جایگاه خاطرات در تاریخنگاری دوره قاجار با تکیه بر پایگاه طبقاتی خاطرهنگاران اقدام ورزیدهایم...
در تحلیل تاریخی خاطرات از دو منظرکمّی و کیفی میتوان به ارائه دادهها پرداخت و بیان کرد که سیر کمّی خاطرات از جهش خاص و در کل از روند صعودی برخوردار بوده است. وجود 15 خاطره در دوره قبل از مشروطه از 14 خاطرهنگار و به ثبت رسیدن 27 خاطره از 27 خاطرهنگار در دوره مشروطه تا سقوط قاجار از مطالب قابل بیان در این حوزه است و اما از منظر کیفی یا همان ارائه دادههای تاریخی بکر از منظر سیاسی و اجتماعی، اوج آن را باید در خاطرات دوره مشروطه قلمدادکرد.
در تقسیمبندی خاطرات بر اساس پایگاه طبقاتی خاطرهنگاران نیز باید اذعان کرد که بیشترین خاطرهنوشتهها مربوط به طبقه مسلط است که از مجموع 41 خاطرهنگار، 23 نفر متعلق به این گروه هستند که 12 نفر آنها در دوره اول جای میگیرند؛ و از منظر ارزشگذاری خاطرات بر اساس شاخصههای موجود در تاریخنگاری، بیشترین امتیاز را نیز باید به خاطرهنگاران همین طبقه مسلط داد و برتری این مورد را منباب خاطرات این طبقه قائل بود.»
تعداد بازدید: 4952
http://oral-history.ir/?page=post&id=7400