تاریخ شفاهی زنان در جنگ جهانی دوم
دوایت گارنر[1]
مترجم: فرهاد حریری اکبری
14 شهریور 1396
سوتلانا الکسیویچ، چهره غیرزنانه جنگ: تاریخ شفاهی زنان در جنگ جهانی دوم، ترجمه: ریچارد پاور و لاریسا ولکوانسکی، انتشارات رندوم هاوس، 311 صفحه، 30 دلار[2]
■
ساموئل بکت[3] برای یک بار مصاحبهای را نپذیرفت و گفت که حرفی برای گفتن ندارد[4] اما در آن سو، سوتلانا الکسیویچ در کتاب خود با عنوان «چهره غیرزنانه جنگ: تاریخ شفاهی زنان در جنگ جهانی دوم» از گفتوگو با زنانی ساخته شده که تمام عمر خود را صبر کردهاند تا روزی سخن بگویند. این کتاب غلیان احساسات و یک توفان است. تقریباً یک میلیون نفر از زنان شوروی در جنگ جهانی دوم جنگیدند. دهها تن از آنها در این کتاب، دور الکسیویچ گرد آمدند، چنان که گویی او آتشدان احساس آنهاست.
هنگامی که جنگ به پایان رسید، شمار آنهایی که در روسیه میخواستند از تجربیات این زنان یاد کنند، بسیار اندک بود. این که آنها پس از کشته شدن بسیاری از مردان، به عنوان نیروی پشتیبان به نبرد فرستاده شدند، بیشتر مایه شرمساری ملی بود. یک زن چنین شهادت میدهد: «کسی نبود تا بتوانم به او بگویم مجروح شدهام و این که به سرم ضربه وارد شده است. اگر این قضیه را میگفتی، آن وقت، چه کسی حاضر بود به تو کار بدهد و یا با تو ازدواج کند؟ ما مثل ماهی ساکت بودیم.»
الکسیویچ یک روزنامهنگار اهل بلاروس است که در سال 2015 اولین فردی بود که جایزه نوبل ادبیات را برای آنچه که اساساً مجموعهای از مصاحبه شناخته میشود، بهدست آورد، چیزی که آکادمی سوئد آن را «نوشتههایی چندصدایی، یادگار رنج و شجاعت در دوران ما» خواند. دیگر آثار او شامل «صداهایی از چرنوبیل: تاریخ شفاهی یک فاجعه هستهای» (2006)[5] و«زمان دسته دوم: پایان کار اتحاد جماهیر شوروی»[6] (2016) است. «چهره غیرزنانه جنگ» اولین کتاب او بود که به زبان روسی در سال 1985 منتشر شد و بیش از دو میلیون نسخه از آن در سراسر جهان فروخته شد. این اثر اولین بار در سال 1988 به زبان انگلیسی در نسخهای نامرغوب و به شدت سانسور شده، با حمایت اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد. نخستین ترجمه کامل انگلیسی این کتاب اکنون، توسط ریچارد پاور[7] و لاریسا ولچونسکی[8] مترجمان آثار نویسندگان مشهور روس چون پوشکین، گوگول، داستایوفسکی و دیگران منتشر شده است.
سوتلانا آلکسیویچ، عکس از مارگاریتا کاباکوف[9]
این کتاب داستان زنان جوانی را بازگو میکند که در خط مقدم و جبهه داخلی حضور داشتند؛ برخی تکتیرانداز و بقیه پرستارها و رانندههای تانک بودند. یکی از آنها به الکسیویچ میگوید: «ما رفتیم که به خاطر زندگی کشته شویم، بدون این که بدانیم زندگی چه بود.» «چهره غیرزنانه جنگ» محصول هزاران ساعت مصاحبه است. نویسنده، وجهی از تاریخ روسیه را بیرون میکشد که اغلب به خاک سپرده شده است. این اثر آکنده از نکات تکاندهنده و بهیادماندنی از سختیهایی است که توصیف شدهاند، اما میتوان این کتاب را خواند و در مورد آن ملاحظاتی داشت. از آنجاییکه تقدیر بسیار زیادی درباره الکسیویچ و این کتاب شده است، من قصد دارم در ابتدا ملاحظات خود را ارایه دهم.
دادهها و لحن بسیاری از مصاحبههای نویسنده، در این کتاب و دیگر کتابهایش تکراری است. یک صدای اصیل در آن نادر است. آیا الکسیویچ یک مصاحبهکننده کاوشگر بااستعداد است؟ سخت است چنین بگوییم. سؤالات او به ندرت در متن گنجانده شدهاند. شما این انبوه مواد خام را استفاده میکنید و در شگفتید که چگونه یک روزنامهنگار و مورخ بدقلق، مانند ماشا گسن[10] و یا آنه اپل بوم[11] ممکن است آن را پردازش کند و بهکار ببرد.
الکسیویچ زمینه بسیار کمی برای روایتهایش به دست میدهد. شما، فقط گاهی اوقات میدانید کجا و چرا وقایع اتفاق میافتند. این طراحی تعمدی است. او در مقدمه میگوید: «من تاریخ جنگ را نمینویسم، بلکه تاریخ احساسات را مینویسم. من مورخ روح آدمی هستم.» مقدمه او با جملات خودخواهانهای از این نوع پر شده است. او درباره مصاحبههایش میگوید: «من تنها ضبط نمیکنم، من جمعآوری میکنم، من روح انسانی را دنبال میکنم.» این لحن، استادز ترکل[12] را از پاتوقش در شیکاگو جاکن خواهد کرد.
مطمئناً میل به یک قالب نهچندان مبتنی بر واقعیات، حتی در یک تاریخ شفاهی، سبب نمیشود آن اثر غیرزنانه تلقی شود. الکسیویچ کتابهایش را «رمانهایی در قالب صداها»[13] خوانده است و به نظر میرسد که آنها در یک منطقه خاکستری بین داستان و روزنامهنگاری قرار دارند. او برای این که روشهای خود را توضیح دهد، مکث نمیکند، مگر در وسیعترین صورت آن. هر مصاحبهکنندهای باید کارش را ویرایش و خلاصه کند. اندک شمارند انسانهایی که با جملات کامل صحبت میکنند. به عنوان مثال جانت مالکوم[14] معتقد است که متن پیادهشده مصاحبه «نوعی پیشنویس اولیه از بیان است.» اما فراتر از ویرایش و خلاصه کردن، چه چیزی مجاز است؟ سوفی پینکام[15] نویسنده کتاب «میدان سیاه: ماجراهای اوکراین پس از شوروی» در سال 2016، در مقالهای در سال گذشته در نشریه جمهوری جدید[16] الکسیویچ را به افراط در بازنگری مصاحبههایش برای گنجاندن آنها در قالب «طرح هنری و سیاسی خود» متهم کرد. او به مقالهای از گالیا اکرمن[17] یکی از مترجمان فرانسوی زبان الکسیویچ اشاره کرد که در آن اکرمن و همکار مترجماش متوجه شدند الکسیویچ، نقلقولها را در بازنگریهای خود جابهجا کرده بود. پینکام مینویسد آنها «عباراتی را پیدا کردند که از گفتههای یک نفر به دیگری و یا به واکنشهای الکسیویچ نسبت به موضوع مصاحبه منتقل شده بودند.» مقاله پینکام ارزش توجه کردن دارد. به نظر او کار الکسیویچ بسیار ناپختهتر از آن است که به عنوان یک اثر ادبی بزرگ مورد توجه قرار گیرد (چیزی که من نیز اساساً با آن موافقم) و بسیار مبهمتر از آن است که بهطور جدی نوعی روزنامهنگاری تلقی شود.
میتوان این ملاحظات را در ذهن داشته باشیم و همچنان نوعی عظمت را در طرح الکسیویچ به رسمیت بشناسیم. بسیاری از این سرگذشتها اینگونه آغاز میشوند که موهای زنان جوان به صورت نظامی کوتاه شده و موهای بافته آنها بریده میشوند و ارتباط آنها یا دنیای قدیمیشان قطع میشود. برخی از این زنان میهنپرست، از انجام وظایف جنگی خود رضایت بسیار دارند. دیگران متأثر و نگراناند که پس از مرگشان نگاه مطلوبی به آنها نشود. چند نفر آنها وقتی در میدان جنگ بودند عاشق شدند و بعداً ازدواج کردند. بسیاری دیگر از جنگ بازگشتند و خودشان را تنها و طرد شده یافتند. به نظر یکی از این زنان: «اگر مردی که از جنگ بازگشته به شدت مجروح شده باشد، خیلی وحشتناک نیست. به هر حال او یک قهرمان است. او میتواند ازدواج کند! اما اگر یک زن فلج شده باشد، این سرنوشت اوست که در خطر است.» با آن که موضوع تعرض به ندرت مورد بحث قرار میگیرد، یکی از زنان به نویسنده میگوید: «ما همیشه دو فشنگ را برای خلاص کردن خودمان نگه میداشتیم؛ دو تا، یکی برای زمانی که یکی از آنها خطا میرفت.»
وحشت جنگ در این نسخه حذف نشده است. صحنههای وحشتناکی وجود دارند که نمیتوان بهآسانی از آنها خلاص شد. این زنان کارهایی را انجام میدهند که هرگز به ذهن آنها هم خطور نکرده بود که ممکن است مجبور باشند آنها را انجام دهند. گاهی، شوک و اندوهی که در کتاب «چهره غیرزنانه جنگ» هست، خردکننده است. ممکن است ظرف عاطفی شما نیز مانند زن سرباز جوانی که به الکسیویچ گفت: «ما دیگر گریه نمیکنیم، زیرا گریه کردن هم توان میخواهد» به پایان برسد.
[1] DWIGHT GARNER
[2] Svetlana Alexievich, THE UNWOMANLY FACE OF WAR: An Oral History of Women in World War II, Translated by Richard Pevear and Larissa Volokhonsky, 331 pages. Random House. $30.
[3] Samuel Beckett
[4][4] “no views to inter.”
[5] Voices From Chernobyl: The Oral History of a Nuclear Disaster
[6] Secondhand Time: The Last of the Soviets
[7] Richard Pevear
[8] Larissa Volokhonsky
[9] Margarita Kabakova
[10] Masha Gessen
[11] Anne Applebaum
[12] Studs Terkel
استادز ترکل از نظریه پردازان شناخته شده تاریخ شفاهی جهان است.
[13] novels in voices
[14] Janet Malcolm
[15] Sophie Pinkham
[16] The New Republic
[17] Galia Ackerman
نیویورک تایمز
تعداد بازدید: 6735
http://oral-history.ir/?page=post&id=7293