بررسی جایگاه تاریخ شفاهی و خاطرات دفاع مقدس

گفت‌وگو درباره مردم‌پسندترین بخش تاریخ

فائزه ساسانی‌خواه

14 شهریور 1396


به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، نشست تخصصی جایگاه خاطرات دفاع مقدس در چشم‌انداز فرهنگی، اجتماعی و عرصه‌های مختلف تمدن‌سازی اسلامی با حضور هدایت‌الله بهبودی، سید محمد میرکاظمی، امیرشهریار امینیان، محمدرضا کائینی و نصرت‌الله صمدزاده، روز سه‌شنبه هفتم شهریور 1396 در خبرگزاری فارس برگزار شد.

کارکردهای مطالعه خاطرات دفاع مقدس در جامعه

در این نشست، سید محمد میرکاظمی که مسئولیت اداره و اجرای این نشست را بر عهده داشت ضمن اشاره به هزینه‌بَر بودن جمع‌آوری و ثبت خاطرات گفت: یک بار که هزینه‌های جمع‌آوری مربوط به خاطرات، پیاده‌سازی و تدوین را محاسبه می‌کردیم، متوجه شدیم بابت یک ساعت مصاحبه با یک راوی، ثبت، پیاده‌سازی و تنظیم خاطرات آن شخص حدود یک میلیون تومان هزینه می‌شود. عمده تولید خاطرات دفاع مقدس در مراکز دولتی یا وابسته به دولت اتفاق می‌افتد. هزینه‌های متعدد، استفاده از افراد متخصص و نیمه متخصص و این همه وقتی که صرف ثبت خاطرات انقلاب و جنگ شده چه فایده‌ای دارد؟ آیا این کار فقط کارکرد آرشیوی دارد؟ یا یک توزیع مختصر در قالب کتاب یا از طریق رسانه‌های دیگر است؟ یا قرار است با این مجموعه بزرگ و پرهزینه، کارهای دیگری هم انجام دهیم؟

من در طول مدتی که این موضوع پیش‌بینی شد، مطالعه کردم و دیدم چندان به این موضوع پرداخته نشده. وقتی به کارکردهای تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی مراجعه می‌کردم می‌دیدم کارکردهای مختلفی برای این موضوع در نظر گرفته شده، اما به این بخش که آیا می‌توانیم در برنامه‌سازی‌های اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی و اقتصادی و غیره به خاطرات مراجعه کنیم و از آنها بهره بگیریم چندان توجه نشده است. امیدوارم از سمت برنامه‌سازان کشور در تمامی عرصه‌ها نسبت به مطالعه خاطرات دفاع مقدس و استفاده از تجربیات آن در تمدن‌سازی اسلامی که یکی از مقولات بسیار مهم است، بابی باز شود. آیا برای ساخت نظام، دولت یا تمدن اسلامی، جایی برای استفاده از خاطرات پیش‌بینی شده یا نشده است؟

ضرورت هزینه کردن برای جمع‌آوری و ثبت خاطرات

هدایت‌الله بهبودی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و مؤسس دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، سخن خود را با ذکر دو مثال آغاز کرد و گفت: بانک مرکزی از خرید و انباشت طلا خسته نمی‌شود. ساخت سدی که برای انباشت آب ساخته می‌شود، کار بیهوده‌ای نیست. ممکن است زمین‌های پایین دست آماده کشت و زرع نباشند، اما این تقصیر کسی که سد را ساخته نیست. افراد دیگری باید زمین‌ها را برای کاشت آماده کنند. در کار خاطرات و تاریخ شفاهی هم آنچه که بیشتر باید مورد ارزیابی قرار گیرد بخش تولید نیست، بخش استفاده از تولید محتواست. هزینه کردن برای جمع‌آوری خاطرات، امری بدیهی، لازم و ضروری است. هیچ کشور، دولت و قدرتی نمی‌تواند به خود اجازه دهد از این ذخایر محافظت نکند و از آنها بهره‌مند نشود، پس هزینه‌ها هر چند گاهی توأم با آزمون و خطا و عدم صرفه‌جویی همراه بوده، اما از سوی دیگر لازم و ضروری است.

جایگاه تاریخ شفاهی در میان مستندات تاریخ‌نگاری

محمدرضا کائینی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، دیگر سخنران این نشست، ضمن ابراز موافقت با سخنان هدایت‌الله بهبودی گفت: هرآنچه در باب تاریخ شفاهی و استحصال آن هزینه می‌شود، هرچند با ناکامی‌ها، مشکلات، آسیب‌ها و آفت‌هایی روبه‌روست، اما این کار ضروری است و حتی کار در این حوزه، اندک به نظر می‌رسد. گاهی نواری از خاطرات یک شخصیتی به دستم می‌ر‌سد که متعلق به دَه، بیست سال قبل است. با وجود این که مصاحبه غیر حرفه‌ای و سؤالات بدون مطالعه است و شخص مصاحبه شونده در حال پیری و فراموشی است، اما با تمام وجود خوشحال می‌شوم، زیرا پیوندی با آن فرد و زمانه او ایجاد می‌کند. بنابراین در استحصال خاطرات هرگونه هزینه، فایده است و ضایعات و مشکلات آن را باید ندیده گرفت. البته باید آسیب‌ها را کم و در این زمینه بهینه‌سازی کرد.

وی ادامه داد: تاریخ شفاهی در رده اول مستندات تاریخ‌نگاری نیست. یعنی اسناد مکتوب و تصویری در تاریخ شفاهی مقدم هستند. البته اسناد هم می‌توانند جعلی، تقطیع‌شده و ناقص باشند، اما در بازنمایی حقیقت نسبت به خاطرات که احتمال نقصان، خطا و فراموشی در آنها بسیار است، موفق‌ترند. بنابراین در رده‌بندی ترجیح می‌دهم اول به اسناد مکتوب و تصویری رجوع شود، اما در همه عرصه‌ها امکان دستیابی به این اسناد وجود ندارد. در اتفاقات غیر مترقبه امکان ثبت و ضبط سند مکتوب و تصویری نیست. در اینجا باید از خاطرات کسانی استفاده کرد که در آن واقعه حضور داشته‌اند. در اینجا تاریخ شفاهی خود را به ما می‌‌نمایاند و بخش‌هایی از تاریخ را به ما نشان می‌دهد. نحوه بهره‌برداری از این گنجینه تاریخ شفاهی چگونه باید باشد؟ اخبار متضاد، متناقض و کذب محصول خطا یا فراموشی، محیط یا عافیت‌طلبی را باید چگونه تشخیص دهیم و چگونه از این منبع استفاده کنیم؟ من در این مورد، شیوه اصولیین در نقل اخبار را پیشنهاد می‌کنم. به‌کارگیری همان شیوه‌ای که اصولیین در مواجهه با اخبار گذشته داشتند، می‌تواند راه‌گشا باشد. علم اصول علم بررسی و نتیجه‌گیری از منقولات است و بخش‌های زیادی از آن به عنوان خبر واحد، حجّیت خبر واحد، خبر متواتر و مانند آن می‌تواند در عرصه تاریخی برای ما قدرت آفرین باشد. گاهی یک خبر را که انسان می‌شنود می‌بیند چقدر فضاسازی‌ها که ناشی از منقولات اشتباه است ما را احاطه کرده است. وقتی شفاهیات به معنی واقعی کلمه به عرصه تاریخ و سیاست ما وارد می‌شود و خودش را نشان می‌دهد، می‌تواند آثار گوناگونی داشته باشد.

تأثیر شفاهیات در تاریخ‌نگاری انقلاب

کائینی سپس به تأثیر شفاهیات در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی اشاره و تصریح کرد: من معتقدم هنوز موج قوی و بایسته‌ای در تاریخ‌نگاری انقلاب راه نیفتاده است که بتواند به درستی از تاریخ شفاهی استفاده کند. ما تاریخ‌نگاری درست و مبتنی بر اصول در تاریخ انقلاب اسلامی نداریم و اسرائیلیاتی که گاهی به گوش می‌رسد به دلیل خالی بودن این عرصه است. من منکر کارهایی که به شکل پراکنده و در توان سلیقه، توان‌مندی‌ها و علایق شخصی محققان انجام شده نیستم، اما واقعیت این است که ما تاریخ‌نگاری منسجم، فارغ از حب و بغض و مبتنی بر ارزش‌ها و بایسته‌های این عرصه نداریم. در این شرایط صحبت از تاریخ شفاهی کمی سخت است. تاریخ شفاهی قرار است در خدمت تاریخ‌نگاری قرار گیرد. خیلی از وقایع تاریخ انقلاب اسلامی هنوز به نگارش درنیامده است و تاریخ‌نگاری ما در انواع گوناگون، اعم از مکتوب و تصویری به هیچ وجه سامان نیافته است. برای همین است وقتی خانواده شهدای هفتم تیر بعد از سی‌وشش سال به دیدار رهبری می‌روند، ایشان می‌فرمایند که ما هنوز فیلمی در این زمینه نداریم!

وی تأکید کرد: اصل استحصال این خاطرات امر خوبی است، اما برون‌داد آنها نیازمند شکل‌گیری جریان درست و مبتنی بر استانداردهای تاریخ‌نگاری انقلاب است و تا وقتی این را نداشته باشیم نمی‌توانیم از تاریخ شفاهی توقع معجزه داشته باشیم.

اهمیت میزان ضریب نفوذ خاطرات در جامعه

در ادامه، امیرشهریار امینیان به جایگاه خاطرات در تمدن‌سازی نوین اسلامی پرداخت و گفت: خوشحالم که در حوزه خاطرات دفاع مقدس، وارد بحث مفهومی شدیم. ما اساساً در عرصه‌های تمدنی و در قالب ملل و اقوام با یک نگاه تبارشناسانه می‌توانیم بگوییم نقش خاطرات بی‌بدیل است. یکی از دلایل این نقش مهم، ضریب نفوذ در جامعه است. آخرین حلقه‌ای که تمدن‌آفرین می‌شود، جامعه است. تمدن، حاصلِ هم‌توانی و تراز مطلوب عناصر فرهنگ، سیاست، صنعت، علم و هنر است. وقتی این هم‌ترازی و تعادل می‌خواهد شکل بگیرد، مجموعه‌ای از ابزار و مفاهیم به کمک می‌آیند.

این پژوهشگر افزود: موضوع خاطرات دفاع مقدس تقریباً با یک فاصله‌ای از خاطراتی که در بستر انقلاب اسلامی اتفاق افتاده، حاوی آموزه‌ها و شیوه‌های مختلفی در انتقال سبک زندگی محسوب می‌شود. این خاطرات می‌توانند خودنوشت یا دیگرنوشت باشند و هرچه به سمت دیگرنوشت می‌رویم طبیعتاً، اعتبار آنها دچار تغییراتی می‌شود، اما در کل می‌توانند جامعه را نسبت به رفتارهایی که خودشان در یک برهه تاریخی تجربه کرده‌اند، هوشیار کنند. هرچه آموزه‌هایی که از طریق خاطرات به جامعه اطلاعات می‌دهند، دارای ضریب نفوذ بیشتری در جامعه باشند، بیشتر جامعه را نسبت به آن دوره تاریخی که سرآمد است و احیاناً، عناصر تمدنی آن با هم‌ تراز و در تعادل بودند هدایت می‌کند. از این منظر خاطرات دفاع مقدس از یک برتری و جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. چون در این خاطرات جنبه‌های نگرش یا تجربیات و رویکردهای فردی از اهمیت زیادی برخوردارند. بسیاری از موضوعاتی که بخشی از آنها به رفتارها و رویکردهای اجتماعی و اخلاقی برمی‌گردند و بخشی به عرصه‌های علم، فناوری و خلاقیت‌آفرینی، در آن حوزه همچون یک تجربه خاص بوده‌اند؛ تجربه‌ای که در یک کشور، در طول زمان به ندرت اتفاق می‌افتد. از این لحاظ سرمایه‌گذاری روی بازپروری، بازتولید و بازتولید آنها در قالب آثار مکتوب و سایر آثار، یک سرمایه‌گذاری پایدار، مفید و بدون ضرر است.

میزان استفاده از تجربیات دفاع مقدس

در ادامه نشست تخصصی جایگاه خاطرات دفاع مقدس در چشم‌انداز فرهنگی، اجتماعی و عرصه‌های مختلف تمدن‌سازی اسلامی، میرکاظمی به طرح موضوع دیگری در این حوزه پرداخت و موضوع جدید را با این سؤال مطرح کرد: آیا تحریم امروز حادث شده یا از ابتدای انقلاب تاکنون تجربیاتی در زمینه تحریم داریم؟ آیا کسانی‌که به فکر چاره درباره تحریم‌ها هستند به خاطرات و تجربیات گذشته ما مراجعه می‌کنند؟ آیا نظام برنامه‌ریزی و برنامه‌سازی ما به‌قدر کفایت به آرشیوها و منابع مراجعه می‌کند یا خودشان را از مراجعه به آن بی‌نیاز می‌دانند؟

هدایت‌الله بهبودی در پاسخ به این سؤال گفت: یکی از مشکلات ما این است که شاید عادت نکرده‌ایم آجری روی آجرهای گذشته بگذاریم و همیشه بعد از این که مسئولیتی را بر عهده گرفته‌ایم، خواسته‌ایم خودمان آجر بچینیم. جلد اول کتاب خاطرات محسن رفیق‌دوست شامل روایت یک نوع مدیریت بحران در زمان جنگ است و نشان می‌دهد او و همکارانش جنگ را در زمان تحریم چطور مدیریت می‌کردند. این یک تجربه است و دیگران می‌توانند از آن استفاده کنند، اما آیا می‌شود کسی را مجبور کرد این کتاب را بخواند؟

این نویسنده و پژوهشگر در ادامه به جایگاه خاطره پس از انقلاب اسلامی پرداخت و بیان کرد: بعد از انقلاب اسلامی، خاطره یکی از مهم‌ترین حیثیات فرهنگی این کشور است. ما برای برون‌داد دو حادثه مهم یعنی انقلاب اسلامی و جنگ به هیچ چیز به اندازه خاطره متوسل نشدیم. رخدادی که در تاریخ ایران بی‌نظیر است. حوادث مهم تاریخ معاصر را در ذهن‌تان ورق بزنید و ببینید آیا پیرامون آنها تا این حد گفته و نوشته وجود دارد؟ من از این موضوع به عنوان نهضت خاطره‌نویسی یاد می‌کنم. بعد از انقلاب نهضتی به وجود آمد. علت آن را مردم می‌دانم که مایل بودند درباره آنچه به دست آوردند خودشان حرف بزنند و آن را حفظ کنند و نگه‌دارند و از این منظر، خاطره جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد. بنابراین باید محترمانه به آن نگاه کرد. خاطره، نرم‌ترین و مردم‌پسندترین بخش تاریخ است که با جامعه تماس دارد. تاریخ، پدیده سخت، نچسب و گوشت‌تلخی است، اما خاطره که یکی از مصالح سازه تاریخ است، باعث آشتی جامعه می‌شود و از این فرصت باید استفاده کرد، چنانچه تا به حال استفاده شده است. مردم از خاطره استقبال خیلی خوبی می‌کنند و ما موفقیت‌های زیادی در این زمینه داشتیم و این را از شمارگان چاپ کتاب می‌شود فهمید.

بهبودی گفت: ما بدون حافظه تاریخی قدرت ادامه زندگی نداریم. اگر خاطره می‌تواند بخشی از حافظه تاریخی را به وجود آورد و نگه‌دارد، چرا از آن استفاده نکنیم؟ بنابراین مشکل ما در بخش نفوذ خاطره در جامعه است. یکی از سؤال‌های رایج اشتباهی که در مناسبت‌های فرهنگی مطرح می‌شود این است که چرا در کشور ما سرانه مطالعه کتاب پایین است؟ جامعه‌ای که در بحران و تحریم است، چرا باید کتاب بخواند؟ همه چیز باید دست به دست هم بدهد تا این رخداد در جامعه به وجود بیاید. آرامش روانی، اقتصاد و دیگر شرایط مهیا باشد تا ارتقای فرهنگی حاصل شود و درصد مطالعه هم بالا برود.

وی افزود: کارکرد ادبیِ خاطرات که پس از انقلاب نمایان شد، این بود که شانه‌های نحیف خود را در زیر بار مسائل ادبی گرفت و توانست بخشی از بار وظایف ادبی کشور را با حیثیت خود بکشد و تا حدودی کامل کند. ما جامعه‌ای نیستیم که به لحاظ تولیدات ادبی قدم‌های سنگین و بزرگی برداشته باشیم، اما خاطرات توانست ذائقه مردم را تغییر داده و تأمین کند.

میرکاظمی نیز در خصوص جایگاه خاطرات و نحوه استفاده از آنها گفت: گمان نمی‌کنم کمیسیون فرهنگی مجلس یا شورای عالی انقلاب فرهنگی که مصوباتش مانند مصوبات مجلس، لازم‌الاجراست و سایر نهادهای اثرگذار در حوزه‌های پژوهشی، اجتماعی و آموزشی و... خیلی اهل مطالعه خاطرات یا دعوت از راوی‌ها باشند. بی‌گمان گفت‌وگو با کسانی که توانستند با دست خالی هشت سال جنگ را در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اداره کنند، انگیزه بیشتری ایجاد می‌کند. وقتی راوی‌ها بدانند خاطرات‌شان قابل استفاده است، با انگیزه و سرعت بیشتری پشت میز مصاحبه می‌نشینند.

راه‌های مواجهه با تحریفات در خاطرات و تاریخ شفاهی

میرکاظمی به طرح مبحث دیگری پرداخت و بیان کرد: بعضی می‌گویند انقلاب، وقتی انقلاب است که امری مستمر باشد و نقطه پایانی بر آن متصور نباشد، مثل قطاری که حرکت را به سوی مقصدی در دور دست شروع کرده و نیاز به سوخت دارد. بخشی از سوخت قطار انقلاب را خاطرات گذشته تأمین می‌کنند. نکته‌ای که برخی از نظریه‌پردازان تاریخی مطرح می‌کنند این است: آگاهی‌های حاصل از برآیند دریافت خاطرات راویان دچار مسائلی است که به‌طور کلی می‌توان از آن به «بی‌اعتمادی به خاطرات» یاد کرد. به عبارتی، خاطرات یا گفته‌های دیگران شواهد متقن تاریخی نیستند و ممکن است مسائلی مانند خودنمایی، تبرئه خود در پیشگاه مردم یا تاریخ، فراموشی یا بیان نکردن عمدی خاطرات را داشته باشند و به تحریف واقعیت بپردازند. حجم واقعیت تحریف شده نسبت به خاطرات واقعی در کشور ما چقدر است؟ و چه راه‌هایی داریم برای این که خاطرات غیر واقعی وارد منبع اصلی ما نشوند؟

محمدرضا کائینی در پاسخ به این سؤال گفت: ما در تاریخ شفاهی باید معیارهایی را تعریف کنیم و خود محققان تاریخی، معیارهایی برای سنجش دارند. این که می‌گوییم تاریخ شفاهی از اسناد مکتوب و تاریخی هرچند دلپذیرتر است، اما پایین‌تر است، برای این است که گاهی افراد، خاطرات یادشان می‌رود و حافظه‌شان را از دست داده‌اند. انگیزه ذاتی برای دروغ گفتن ندارند، دچار فراموشی می‌شوند. خطاسنجی یک فن و علم است و کسانی که سراغ تاریخ شفاهی می‌روند باید آن را آموخته باشند. بسیاری از راوی‌ها در صدد بزرگ‌نمایی یا نشان دادن سهم خود نیستند. مگر خاطرات عملکردشان چقدر تأثیر دارد؟ یا چقدر آنها را در جایگاه رفیع قرار می‌دهد که برای شهرت این کار را بکنند. خاطراتی که به این نیت نوشته شده جنبه حداقلی دارند. به هرحال از این خاطرات هم می‌شود استفاده کرد. زیرا فرد برای خودنمایی کردن هم نیاز به مایه‌های واقعی در کلام دارد. با این حال من اعتقاد ندارم بیشتر خاطرات با این رویکرد گفته یا نوشته شده باشند، هرچند وجودشان را نفی نمی‌کنم. من معتقدم اگر جریان تاریخ‌نگاری انقلاب به شکل علمی و مبتنی بر بایسته‌ها و استانداردهایش در کشور پی‌گیری نشود، ما فقط خاطره می‌گوییم و می‌نویسیم و بر تعداد کتاب خاطرات می‌افزاییم. گرچه خاطره با اقبال خوبی روبه‌روست.

نحوه مواجهه با تناقضات راویان خارج از کشور

میرکاظمی نحوه مواجهه با تناقضات راویان خارج از کشور را به عنوان موضوع دیگری مطرح و تصریح کرد: بخشی از کسانی که از جنگ و انقلاب اسلامی خاطره دارند در داخل نظام زندگی می‌کنند. برخی دیگر در خارج از مرزها مشغول خاطره گفتن و نوشتن هستند که تعدادشان هم کم نیست و برای گفتن، توزیع و نشر، از سیستم و سازوکار پیشرفته‌ای، حداقل در فضای مجازی برخوردارند. بسیاری از این خاطرات با خاطرات راوی‌ها در داخل کشور در تعارض است و در جهت بی اثر کردن خاطرات و تجربیات داخل قدم برمی‌دارند. چقدر می‌توانیم به خاطرات خارج از مرزها اتکا داشته باشیم و چطور می‌توانیم از آسیب آنها جلوگیری کنیم؟

امینیان، سخن خود را با بیان این که «از سال 1386 تا 1389توفیق داشتم مصاحبه‌هایی با دانشجویان هسته‌ای داشته باشم که در قالب کتابی آماده شده است» آغاز کرد و گفت: طی این سه دهه اخیر که فعالیت هسته‌ای به شکل جدی شروع شد، در عرصه فناوری مسائل خیلی زیاد بودند. نکته مهم این بود که ما با دو طیف فعال مواجه بودیم، یک تعداد جوانان با استعدادهای خوب علمی و دانش‌آموخته‌های دانشگاه‌های برتر و رشته‌های مرتبط مثل فیزیک، فیزیک هسته‌ای و صنایع و عده‌ای دیگر که تجربیات خیلی خوبی در این زمینه داشتند؛ ضمن این که تجربیات عمیق‌تر و غنی‌تر آنها در حوزه دفاع مقدس بود. تقریباً می‌شود گفت شاخه‌های اولیه که این فناوری را فراهم کردند، افرادی بودند که در حوزه دفاع مقدس تجربه داشتند و تجربیات‌شان را به گروه اول منتقل کرده بودند. انتقال تجربیات دو تأثیر داشت؛ تصورم بر این است که مستندسازی خاطرات گسل‌گریز است و باعث پیوند نسل‌ها می‌شود و نکته دوم این که این تجربیات قابلیت مهندسی معکوس، مدل‌سازی، الگوبرداری و الگوسازی در شرایط سخت و دشوار را دارند. بخش زیادی از گفت‌وگوهای ما درباره فرآوری هسته‌ای به دفاع مقدس ختم می‌شد.

وی در ادامه به موضوع بیان خاطرات افرادی در خارج از ایران اشاره کرد و افزود: در انگلستان و آمریکا کارهای تحلیلی، سیاسی و نظامی درباره دفاع مقدس صورت گرفته و ناشران در آنجا سی‌وچهار پنج اثر منتشر کرده‌اند. اما در مورد تاریخ انقلاب اسلامی خیلی زیاد کار شده است؛ چه توسط وابستگان به رژیم پهلوی و چه توسط گروه‌هایی که بعد از انقلاب به دلیل ماهیت معانِدی که با نظام داشته‌اند به خارج رفته‌اند؛ همه آنها فعالیت‌هایی در این زمینه دارند. برخی از این آثار به سمت و سوی تطهیر یک جریان حرکت می‌کنند. البته نمی‌شود گفت همه این خاطرات اشتباه است. بخشی از این خاطرات مربوط به افراد وابسته به پهلوی است و برخی دیگر وابسته به منافقین است و در جهت تحریف و تخریب حرکت می‌کنند. تعدادی از این خاطرات هم مربوط به افراد منفک شده از این گروه‌ها هستند که آن را بِینابینی می‌بینیم.

امینیان ادامه داد: یکی از شیوه‌هایی که تا دهه گذشته مرسوم بوده، ممانعت از ورود این خاطرات به جامعه بود. بعد در فضایی قرار گرفتیم که خیلی از این خاطرات بدون بررسی دقیق اجازه انتشار پیدا کردند. این خاطرات برای مورخان مورد اعتناست و باید توسط تاریخ پژوهان و افرادی که در حوزه سیاسی مطالعه می‌کنند، بررسی شوند، ولی در بافت اجتماعی، ما نیازمندیم این آثار شناخته، بررسی و نقد شوند، بعد خواننده تصمیم بگیرد آنها را بخواند یا نخواند. عدم دسترسی مطلق از مجرای قانونی باعث می‌شود از جای دیگری بدون تحلیل، به دست خواننده برسند. باید این آثار را با بینش عمیق‌تر و مستندات تاریخی آن نقد کرد. خیلی از این آثار در بازنوشت مستندات بدیهی هم دچار ایرادها و تحریف‌های روشنی هستند و خیلی ساده از طریق تحقیق تاریخی و نگاه پژوهشی می‌توان ایرادها را روشن کرد. بحث اعتبار مهم است. ما در دفاع مقدس با یک امر اجتماعی روبه‌رو هستیم و سطح تولیدات از لحاظ کمّی آن‌قدر زیاد است که راجع به یک شخصیت یا یک موقعیت ده‌ها عنوان اثر داریم. ولی در حوزه تاریخ‌نویسی رجال ضعف‌هایی داریم.

جایگاه اجتماعی کتاب‌های خاطرات دفاع مقدس

نصرت‌الله صمدزاده، مسئول کتابخانه تخصصی جنگ، دیگر سخنران این نشست بود. وی در خصوص جایگاه اجتماعی خاطرات و رسالت فرهنگی این کتاب‌ها صحبت کرد و گفت: باید به خاطرات از زوایای گوناگون نگاه کرد. انتظار ما از هنر و ادبیات مثل انتظار ما از تاریخ نیست. انتظار ما از ادبیات این است که در اجتماع، تأثیرگذار باشد. اگر تا پانزده، بیست سال پیش فکر می‌کردیم ما خاطرات را تولید می‌کنیم تا آیندگان بدانند چه اتفاقی افتاده است و بیشتر محمل تاریخی مدنظر بود، اما چندین سال است که بار اجتماعی خاطرات پررنگ‌تر شده است. کتاب «دا» نمونه موفقی برای این جریان بود و اتفاقی که بعد از آن افتاد و تسری پیدا کرد، باعث شد به سمت اجتماعی شدن خاطرات برویم. تا قبل از آن به سراغ مشاهیر و بزرگان سیاست و تاریخ می‌رفتند و کمتر سراغ زنان یا بدنه اجتماعی معمولی مانند رزمندگان عادی می‌رفتند. البته جریان اولیه دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری به سمت رزمندگان رفته بود، ولی بیشتر اهمیت سمت و سوی خاطرات، به سمت سیاستمداران و نظامیان تأثیرگذار بود. از افراد معمولی انتظار اطلاعات تاریخی نداریم، اما می‌خواهیم با شرایط اجتماعی خاص آشنا شویم. بنابراین کم‌کم وجه اجتماعی خاطرات پررنگ‌تر شد. البته به این معنی نیست که از اعتبار تاریخی آنها کم شده؛  مثلاً در کتابِ «دا» شاید اطلاعات تاریخی به پنج درصد نرسد، اما آنچه مهم است شرایط اجتماعی است که یک دختر جوان به آن وارد و از آن خارج می‌شود. در واقع این اثر یک شخصیت اجتماعی را به ما معرفی می‌کند. ما از کتاب‌های تاریخی به عنوان رسانه فرهنگی در اجتماع، انتظار داریم نشر آنها مؤثر باشد. اول، تأثیرگذاری به خاطر شرایط زیسته مهم است. ما بخشی از اطلاعات تاریخی‌مان را در آثار هنری و ادبی مانند دزیره یا بینوایان به دست می‌آوریم. یعنی بخشی از شناخت مخاطب از وقایع تاریخی با مطالعه آثار ادبی و هنری اتفاق می‌افتد و اگر مدام حربه استناد و مستندسازی را بالای سر مستندساز به عنوان یک چکش نگه‌داریم و از آن حیث بگوییم خاطرات ممکن است چنین و چنان باشد و اطلاعات تاریخی ضعیفی داشته باشد، به زیست فرهنگی خاطره صدمه زده‌ایم. ما در مسیر کتاب، دو مسیر زیسته به نام زیست‌‌ پژوهشی و زیست‌ فرهنگی داریم. در زیست‌ فرهنگی، کتاب یک رسانه است و از آن انتظار تاثیرگذاری داریم. بنابراین از خاطره هم انتظار تأثیرگذاری اجتماعی داریم که بر زندگی من و خانواده‌ام اثرگذار باشد. اگر کتاب خاطره در مسیر فرهنگی خود خوب عمل نکند، یک رسانه مرده است، اما اگر اعتبار پژوهشی داشته باشد تا ابد می‌تواند در زیست پژوهشی زندگی کند. بنابراین از کتاب خاطره به عنوان ادبیات مستند استفاده می‌کنیم؛ ادبیات از این حیث که انتظار اثرگذاری اجتماعی داریم.

وی افزود: خاطره را به عنوان یک اعتبار و یک محک در برابر تاریخ قرار ندهیم. خاطره گاهی می‌تواند گذر نسل‌ها را پوشش دهد. به خاطره به عنوان آموزش و تربیت اجتماعی نگاه می‌کنیم. پس کتاب خاطره چاپ می‌کنیم برای این که امروز مؤثر باشد و خود به خود هدف ما برای آینده هم حاصل می‌شود.

بخش دیگر صحبت‌های صمدزاده به شرح موضوع کتاب‌های موجود در کتابخانه جنگ حوزه هنری اختصاص داشت. وی گفت: نزدیک به سیزده هزار عنوان کتاب جنگ ایران و عراق منتشر شده است. از این تعداد بیش از نیمی، مستندنگاری و زندگینامه‌هاست. زندگینامه‌ها در انواع مختلف هستند، زندگینامه‌های داستانی، تک‌‌نگاری و... نزدیک به دو هزار عنوان یا بیشتر کتاب زندگینامه داریم. در خاطره‌نگاری‌ها اعم از خاطرات شفاهی، روزنوشت، خاطراتی که به شکل پرسش و پاسخ چاپ شده و... هم کارهای زیادی داریم. سایر مستندات مثل وصیت‌نامه‌ها و گزارش‌ها در حوزه مستندنگاری است. در حوزه ادبیات، داستان و شعر نزدیک به سه هزار عنوان کتاب داریم و کتاب‌های پژوهشی کم‌ترین آثار هستند. کتاب‌های تاریخی، سیاسی، اجتماعی و سایر منابع هم داریم.

محمدرضا کائینی در ادامه این مبحث به جایگاه منتقدان اشاره و تأکید کرد: درست است که تاریخ شفاهی و خاطرات تأثیرات اجتماعی دارند و بدنه اجتماعی هم ممکن است از آنها استقبال زیادی بکنند، اما فراموش نکینم اولین کسانی که به سراغ این آثار می‌آیند و آنها را نقد می‌کنند، تاریخ‌نگاران هستند. وقتی می‌خواهیم از دوران گذار رضاخانی، از سنت به تجدد عبور کنیم راهی نداریم جز این که خاطرات فروغی را مطالعه کنیم. نقش اثر اجتماعی خاطرات و نقش تاریخ شفاهی و خاطرات در فرایند تاریخ، انکارناپذیر است. بخش بزرگی از جریان خاطره‌گویی خارج از کشور توسط سلطنت‌طلبان شکل گرفته است و نوعی دفاع از خود در برابر انقلاب اسلامی است، حتی اگر مطالب باطل و نادرستی در آنها باشند و تکلیف ما از ابتدا با آنها روشن باشد، باز هم مهم و مفید است. بعضی از این آثار، دفاع از عملکرد پهلوی‌اند که البته با عدم اقبال عمومی هم مواجه شدند و پژواکی هم پیدا نکردند؛ تاریخ‌نگاری سفارشی‌اند و هدف، بیرون آمدن از لاکِ دفاعی است.

وی خاطرنشان کرد: آیا ما تاریخ‌نگاری بی‌طرف داریم؟ از آن جهت که تاریخ‌نگار عقل و شعور دارد تاریخ‌نگار بی‌طرف نداریم، چون وقتی وارد فرایند تاریخی می‌شود به هر حال انتخاب می‌کند و در جمع‌بندی سمت و سو دارد، اما تاریخ‌نگار بی‌غرض داریم.

جایگاه خاطرات در تمدن‌سازی نوین اسلامی

میرکاظمی در انتهای نشست، این سؤال را مطرح کرد و گفت: فرضیه اولیه این است که در مسیر تمدن اسلامی قرار گرفته‌ایم. دو مرحله آن را انجام دادیم. یعنی انقلاب اسلامی به پیروزی رسیده و جامعه اسلامی ایجاد شده و نظام و دولت اسلامی مسیری است که پیش رو داریم. حالا می‌خواهیم بدانیم از حافظه تاریخی دوران جنگ و پس از جنگ چقدر می‌توانیم استفاده کنیم؟

امینیان در پاسخ به این سؤال با طرح مسائلی مانند اینها که حوزه دفاع مقدس به دلیل تکثر و اجتماعی بودن موضوع، چه نقشی در تولید یا پیشبرد یا تقویت تمدن اسلامی ایفا می‌کند؟ خاطره اگر تولید تجربه و یک اتفاق از منظر یک فرد است که با ادبیات اجتماعی نوشته شده، چقدر می‌تواند در ساختار مدیریت و اهداف کشور و در بحث تمدن اسلامی موثر باشد؟ گفت: بحث ما این است که ماهیت انقلاب اسلامی تمدن‌ساز است و عناصرش را دارد. این عناصر در حوزه فرهنگ و فناوری مشهودند، اما وقتی می‌خواهند از نظام به دولت منتقل شوند با یک فاصله‌ای که در انتهای شاخه و در بخش جامعه وجود دارد، روبه‌رو هستند. تعدادی از کسانی که در هشت سال دفاع مقدس حضور داشتند، تجربیات خود را به خاطره تبدیل کردند، اما دولت از به کارگیری این تجربیات در فرایند اداره کشور جا می‌ماند. فیلم «چ» نقل حوادث یک روز از زندگی شهید چمران است. به نظر می‌رسد تمام رزمندگانی که در طول هشت سال دفاع مقدس در جبهه‌ها بودند از تعدّدی از این یک روزها برخوردارند. ما به تعداد این روزها می‌توانیم خاطره داشته و دستاوردهای بزرگی در موضوعات مختلف داشته باشیم. اگر در این بحث بخواهیم رسمی صحبت کنیم، سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری در مورد برنامه ششم توسعه، در بخش فرهنگ، از بُعد محوری، سه بُعد اقتصاد مقاومتی، تعالی و مقاوم سازی فرهنگ و بحث پیش رو درباره فناوری‌ها را شامل می‌شوند. ایشان در بخش موضوعات فرهنگی، پنج مورد را اشاره می‌کنند. بند اول دفاع مقدس در حوزه مقاوم‌سازی فرهنگ است. بند دوم سبک زندگی است. بعد در تعریف تمدن‌سازی نوین اسلامی، به عنوان بطن مورد نیاز تمدن‌سازی، به سبک زندگی اشاره می‌کنند که هسته مرکزی این تمدن را در جامعه شکل می‌دهد و عمده سبک زندگی را در بخش دفاع مقدس می‌توان به دست آورد. پس به خاطرات دفاع مقدس، اگر از این جنبه که در حوزه‌های ادبیات و اجتماع به آنها پرداخته شده، نگاه کنیم و نه از منظر تاریخ که عمومی‌تر و کلی‌تر است و حتی در آنجا گوینده، موقعیت، شخصیت و موضوعات اهمیت خود را پیدا می‌کنند و در تطبیق با مستندات دیگر قرار می‌گیرند، موقعیت موضوعات اهمیت خود را پیدا می‌کنند. ولی در بحث تأثیر اجتماعی، موضوع دفاع مقدس و خاطرات دفاع مقدس به عنوان هسته فرهنگی انقلاب اسلامی می‌توانند به راحتی جامعه را به دولت متصل و ساختار اداره کشور را دچار تحول کنند. همچنان که در برخی از موضوعات این را شاهد هستیم و می‌توانند بین عناصر فرهنگ، اقتصاد و صنعت پیوند و ارتباط دهند. البته اینجا یک مشکل اساسی داریم. ما باید در حوزه تمدنی به یک تراز و تعادل بین عناصر تمدنی برسیم. حتی در عصر صفویه هم که به عنوان یکی از حوزه‌های تمدنی تاریخ ایران، به آن رجوع می‌کنیم، می‌بینیم سطوح مختلف حوزه تمدنی در یک سطح نزدیک یا شبیه به هم قرار دارند. نمی‌توانید از لحاظ دفاعی و امنیتی یا اقتصادی فاصله زیادی با فرهنگ داشته باشید. در حوزه تمدنی، یکی از عناصر اصلی کنترل بقیه عناصر را به دست می‌گیرد و بقیه را تنظیم می‌کند. مثلاً کشورهایی که از مسیر اقتصاد به سمت تمدن رفته‌اند، محور سایر عناصرشان اقتصاد است. ما معتقدیم محور انقلاب اسلامی، فرهنگ است، ولی فرهنگ از دیگر عناصر جا مانده است. چرا سرانه کتاب پایین است؟ چون اگر سهم فرهنگ مکتوب در اولین دولت مستقر تشکیل شده بعد از رحلت امام خمینی(ره) را تا امروز نگاه کنید، سهم بودجه، از آن زمان تاکنون ارتقا پیدا نکرده است. یعنی میزان این سهم ارتقا پیدا نکرده، در حالی که در حوزه‌های دیگر این ارتقا را داشتیم. وقتی می‌خواهید در فرهنگ سرمایه‌گذاری کنید، تولید فقط بخشی از آن است و بخش دیگر این است که باید به دست جامعه برسد. در کشورهایی مثل آمریکای لاتین، با توجه به تحقیقاتی که انجام شده، مثلاً برای ترویج فرهنگ تئاتر و سینما یک سرمایه‌گذاری بزرگ انجام می‌دهند و بعد تولید می‌کنند. ما انبوهی از خاطرات داریم. سیاست‌های فرهنگی تا مدت‌های مدیدی در حمایت مستقیم از تولید بود، بعد به سمت مصرف‌کننده آمد و جنس حمایت، حمایت مستقیم شد که نتوانست کارایی خود را نشان دهد. در نتیجه ما در فضای عرضه و مصرف کالای فرهنگی دچار تفاوت‌های زیادی شدیم. اگر می‌خواهیم بحث تمدن‌سازی نوین اسلامی به حرکت خودش - که بخشی از انرژی‌هایش را از جامعه و طراوت بینِ نسلی و طراوت نسل‌های جدید که ظهور و بروز می‌کنند می‌گیرد - ادامه دهد نیازمند بازتولید تجربیات مفید تاریخی در نسل‌های آتی آینده هستیم. یکی از شیوه‌ها خاطره‌نویسی و خاطره‌خوانی است. برای کتاب‌های «دا» و «پایی که جا ماند» و دیگر کتاب‌هایی که بازخورد اجتماعی خوبی داشتند، سرمایه‌گذاری مناسبی شد. فقط بحث جذابیت این کتاب‌ها در این روند اثرگذار نبود، ساختار حوزه هنری هم فعالیتش را انجام داد. ما این را در کتاب‌های دیگر هم تجربه کردیم. ما کتابی را که به ظاهر از حمایت خاصی برخوردار نبوده، در گعده‌های بین مخاطب‌ها قرار دادیم. مخاطبان به دلیل جذابیت اثر آن را بین خودشان گرداندند. این ظرفیت کتاب «دا» در خیلی از آثار دفاع مقدس وجود دارد، ولی سرمایه‌گذاری و جهت‌دهی سیستم و نظام فرهنگی کشور به این سمت نیست. نگاه‌ها باید دچار تحول شوند تا جامعه به دولت نزدیک شود و اتفاق مطلوب بیفتد.



 
تعداد بازدید: 5358



http://oral-history.ir/?page=post&id=7292